Javad Mofrad
سر نوشت من و گزارشهایم
فکر نمی کنم کسی تا به حال چند ماه و چند سال مستمر وقت گذاشته و کیانیان منابع کریستن سن و پورداود را با تاریخ تو در تو و پرحاشیه و فشرده تاریخ ماد دیاکونوف محک زده باشد. من بیش از چهل سال مستمر در امر این تطابق بودم و به این همانی آشکار کیانیان با مادها رسیدم که نتیجه غیر منتظره ای در افکار عمومی مربوط به تاریخ کهن است. نتایج را اخیراً در دو مقاله کلی و مختصر جمع آوری کرده و تحت عنوان "شجره نامه مطابقتی کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان" و "این همانی کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان" در آکادمیا قرار داده ام. مطمئن هستم هر اهل تحقیق بی طرف دیگر در راه تطبیق کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان گام بردارد، سرانجام بدینجا خواهد رسید. ولی تا به حال در انتشار و اعلام این کار تحقیقی برای افکار عمومی ایرانیان و دیگران چندان موفق نبوده ام. فکر می کنم ناشناخته بودن جزئیات تاریخ ماد و همچنین دشواری تسلط بر تاریخ اساطیری ایران مشکلاتی باشند که در سر راه درک و فهم این مقالات قرار دارند.
اما چطور شد که ابتدا به نوشتن گزارش زادگاه زرتشت پرداختم و سپس به گزارش تاریخ اساطیری ایران روی آوردم:
در نوجوانی زمانی که ششم ابتدایی می خواندم از زیر بنای مسجد روستای ما چیکان مراغه دو مُهر بزرگ از جنس سنگ رستی سفید پیدا شد که روی قاعده آنها حروف بزرگی اوستایی و پهلوی کنده کاری شده بود. آن وقت تصور کردم چون از زیر بنای مسجد پیدا شده لابد خط کوفی است که شباهتی به خط های پهلوی و اوستایی دارد. از سوی دیگر برایم سؤال بود که نام شهر مدفون شده کنار روستا به سمت کوه سهند چیست که ویرانه معبد آن کایین گبه (اسب شاهی) نام دارد. وقتی وارد دانشگاه تبریز شدم، از مرگ نا به هنگام مادرم افسردگی و از ماه رمضان تابستان آن سالها آسیب دیدگی گوارشی گرفته بودم که با هم همخوانی پیدا کرده بودند و این امر مرا از تجمعات دور میکرد و به زحمت سر کلاسهای دانشگاه می نشستم و بیشترین وقت آزادم با از خود بیگانگی شدید به تحقیق اساطیر ایران و موقعیت رودخانه های اطراف دریاچه ارومیه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز میگذشت؛ در آنجا هنگام بررسی نام و نشان رودخانه های اطراف دریاچه ارومیه از کتاب دریاچۀ چیچست دکتر رحیم هویدا متوجه شدم نام آن شهر ویران شده کنار روستا جزنق بوده و معبد آن همان آتشکده قدیمی آذرگشنسب (آتش اسب نر) آتشکده ارتشیان و پادشاهان در دامنۀ جنوبی کوه سهند قبل از حمل شدن آتش آن به شیز (تخت سلیمان) بوده است که در ارتباط با زادگاه زرتشت است. از روی متن جلد دوم یشتهای استاد پورداود هم متوجه شدم دو محل نگهداری اوستا در اطراف این آتشکده یعنی شسپیکان (محل مرتع) و شیچیکان (محل قضاوت) همان مراغه (محل مرغزاری) -که در قرون اولیه هجری محل مراجعه به کتب ایران باستان بوده- و روستای چیکان آن بوده اند. رشته درسی خودم (آبیاری و آبادانی) فرعی شد و شروع به گزارش زادگاه زرتشت به وزارت فرهنگ و هنر در تهران کردم. جواب تشویق آمیز و پر مهر معاون وزیر فرهنگ را در اردوی عمران ملی بندر عباس دریافت کردم. در ادامه گزارش زادگاه زرتشت پایم به تاریخ اساطیری مربوطه کشیده شد و متوجه این همانی کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان شدم. مطلبی در ١٢۰ صفحه تحت عنوان "گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران" تهیه کردم که دکتر بهمن سرکاراتی و دکتر بهروز ثروتیان در جریان آن بودند و دکتر بهروز ثروتیان که از مسئولین انتشارات دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز هم بود، تصمیم به انتشار آن از طریق این نشریۀ دانشگاهی گرفت و نوشته را برای ادیت به آقای جهانگیری در دانشکده ادبیات فرستاد. ولی همزمان موج انقلاب ٥۷ در نشریه اختلال به وجود آورد و در ادامه دو-سه سال بعد از انقلاب بهروز ثروتیان به سبب ارتباط با رژیم شاهنشاهی و من به سبب چند مورد شرکت در جلسات پیشگام و تظاهرات سیاسی از دانشگاه اخراج شدیم و من دفتر و دستکم را به زحمت زیاد به سوئد منتقل کردم و هنوز هم در ادامه راه "گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران" هستم. خود نخستین گزارشم ابتدا در سوئد، بعد در دوره خاتمی در ایران اجازه انتشار یافت و از طریق انتشارات نگین منتشر شد.
حالا ادامه گزارشها به بیش از بیست جلد چاپ شده و یا نشر اینترنتی شده رسیده است که در تدوین برخی از این نشرهای پر شور اینترنتی که مصادف با کار عملی دیگرم شده بود، شتابزدگی هایی، حتی گاهی به نحوی فاحش صورت گرفته است. با اینکه در آنها اصلاحات متوالی انجام داده ام باز هم مواردی آثار آن شتابزدگیها همچنان باقی است که آن سبب بی اعتمادی برخی از خوانندگان به این تألیفات (ده جلد تاریخ اساطیری تطبیقی ایران) گردیده است که در آنها تمرینات فکری پخته و خام در هم آمیخته اند. در تدوین دوازده جلد کتاب مجموعه مقالات که بعد از باز نشستگی زود رس انجام گرفت نظریات پخته تر و منسجم تر از این ده جلد و تألیفات قدیمی ام گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران، دو جلد کتاب نیاکان باستانی کرد، دو جلد در آینه تاریخ و کتاب منتشر نشدۀ مهاجرین جاده ابریشم شده است. مقالات بر گزیده خود را در سایت دانش آکادمیک به اشتراک گذاشته ام. در سوئد بعد از گذشت بیش از یک دهه از طریق پروژۀ دانشگاهی آسپیرانت، شش ماه به تحقیق در باب اساطیر توراتی و ژرمنی پرداختم و کتاب سوئدی رشته سرخ تواریخ اساطیری، محصول آن می باشد که دو بار به چاپ رسیده است.
Phone: 013120001
Address: solvändan 1a 587 32 Linköping, Sweden
فکر نمی کنم کسی تا به حال چند ماه و چند سال مستمر وقت گذاشته و کیانیان منابع کریستن سن و پورداود را با تاریخ تو در تو و پرحاشیه و فشرده تاریخ ماد دیاکونوف محک زده باشد. من بیش از چهل سال مستمر در امر این تطابق بودم و به این همانی آشکار کیانیان با مادها رسیدم که نتیجه غیر منتظره ای در افکار عمومی مربوط به تاریخ کهن است. نتایج را اخیراً در دو مقاله کلی و مختصر جمع آوری کرده و تحت عنوان "شجره نامه مطابقتی کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان" و "این همانی کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان" در آکادمیا قرار داده ام. مطمئن هستم هر اهل تحقیق بی طرف دیگر در راه تطبیق کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان گام بردارد، سرانجام بدینجا خواهد رسید. ولی تا به حال در انتشار و اعلام این کار تحقیقی برای افکار عمومی ایرانیان و دیگران چندان موفق نبوده ام. فکر می کنم ناشناخته بودن جزئیات تاریخ ماد و همچنین دشواری تسلط بر تاریخ اساطیری ایران مشکلاتی باشند که در سر راه درک و فهم این مقالات قرار دارند.
اما چطور شد که ابتدا به نوشتن گزارش زادگاه زرتشت پرداختم و سپس به گزارش تاریخ اساطیری ایران روی آوردم:
در نوجوانی زمانی که ششم ابتدایی می خواندم از زیر بنای مسجد روستای ما چیکان مراغه دو مُهر بزرگ از جنس سنگ رستی سفید پیدا شد که روی قاعده آنها حروف بزرگی اوستایی و پهلوی کنده کاری شده بود. آن وقت تصور کردم چون از زیر بنای مسجد پیدا شده لابد خط کوفی است که شباهتی به خط های پهلوی و اوستایی دارد. از سوی دیگر برایم سؤال بود که نام شهر مدفون شده کنار روستا به سمت کوه سهند چیست که ویرانه معبد آن کایین گبه (اسب شاهی) نام دارد. وقتی وارد دانشگاه تبریز شدم، از مرگ نا به هنگام مادرم افسردگی و از ماه رمضان تابستان آن سالها آسیب دیدگی گوارشی گرفته بودم که با هم همخوانی پیدا کرده بودند و این امر مرا از تجمعات دور میکرد و به زحمت سر کلاسهای دانشگاه می نشستم و بیشترین وقت آزادم با از خود بیگانگی شدید به تحقیق اساطیر ایران و موقعیت رودخانه های اطراف دریاچه ارومیه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز میگذشت؛ در آنجا هنگام بررسی نام و نشان رودخانه های اطراف دریاچه ارومیه از کتاب دریاچۀ چیچست دکتر رحیم هویدا متوجه شدم نام آن شهر ویران شده کنار روستا جزنق بوده و معبد آن همان آتشکده قدیمی آذرگشنسب (آتش اسب نر) آتشکده ارتشیان و پادشاهان در دامنۀ جنوبی کوه سهند قبل از حمل شدن آتش آن به شیز (تخت سلیمان) بوده است که در ارتباط با زادگاه زرتشت است. از روی متن جلد دوم یشتهای استاد پورداود هم متوجه شدم دو محل نگهداری اوستا در اطراف این آتشکده یعنی شسپیکان (محل مرتع) و شیچیکان (محل قضاوت) همان مراغه (محل مرغزاری) -که در قرون اولیه هجری محل مراجعه به کتب ایران باستان بوده- و روستای چیکان آن بوده اند. رشته درسی خودم (آبیاری و آبادانی) فرعی شد و شروع به گزارش زادگاه زرتشت به وزارت فرهنگ و هنر در تهران کردم. جواب تشویق آمیز و پر مهر معاون وزیر فرهنگ را در اردوی عمران ملی بندر عباس دریافت کردم. در ادامه گزارش زادگاه زرتشت پایم به تاریخ اساطیری مربوطه کشیده شد و متوجه این همانی کیانیان و نوذریان با مادها و هخامنشیان شدم. مطلبی در ١٢۰ صفحه تحت عنوان "گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران" تهیه کردم که دکتر بهمن سرکاراتی و دکتر بهروز ثروتیان در جریان آن بودند و دکتر بهروز ثروتیان که از مسئولین انتشارات دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز هم بود، تصمیم به انتشار آن از طریق این نشریۀ دانشگاهی گرفت و نوشته را برای ادیت به آقای جهانگیری در دانشکده ادبیات فرستاد. ولی همزمان موج انقلاب ٥۷ در نشریه اختلال به وجود آورد و در ادامه دو-سه سال بعد از انقلاب بهروز ثروتیان به سبب ارتباط با رژیم شاهنشاهی و من به سبب چند مورد شرکت در جلسات پیشگام و تظاهرات سیاسی از دانشگاه اخراج شدیم و من دفتر و دستکم را به زحمت زیاد به سوئد منتقل کردم و هنوز هم در ادامه راه "گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران" هستم. خود نخستین گزارشم ابتدا در سوئد، بعد در دوره خاتمی در ایران اجازه انتشار یافت و از طریق انتشارات نگین منتشر شد.
حالا ادامه گزارشها به بیش از بیست جلد چاپ شده و یا نشر اینترنتی شده رسیده است که در تدوین برخی از این نشرهای پر شور اینترنتی که مصادف با کار عملی دیگرم شده بود، شتابزدگی هایی، حتی گاهی به نحوی فاحش صورت گرفته است. با اینکه در آنها اصلاحات متوالی انجام داده ام باز هم مواردی آثار آن شتابزدگیها همچنان باقی است که آن سبب بی اعتمادی برخی از خوانندگان به این تألیفات (ده جلد تاریخ اساطیری تطبیقی ایران) گردیده است که در آنها تمرینات فکری پخته و خام در هم آمیخته اند. در تدوین دوازده جلد کتاب مجموعه مقالات که بعد از باز نشستگی زود رس انجام گرفت نظریات پخته تر و منسجم تر از این ده جلد و تألیفات قدیمی ام گزارش زادگاه زرتشت و تاریخ اساطیری ایران، دو جلد کتاب نیاکان باستانی کرد، دو جلد در آینه تاریخ و کتاب منتشر نشدۀ مهاجرین جاده ابریشم شده است. مقالات بر گزیده خود را در سایت دانش آکادمیک به اشتراک گذاشته ام. در سوئد بعد از گذشت بیش از یک دهه از طریق پروژۀ دانشگاهی آسپیرانت، شش ماه به تحقیق در باب اساطیر توراتی و ژرمنی پرداختم و کتاب سوئدی رشته سرخ تواریخ اساطیری، محصول آن می باشد که دو بار به چاپ رسیده است.
Phone: 013120001
Address: solvändan 1a 587 32 Linköping, Sweden
less
Related Authors
mehrdad iranmehr
Payame Noor University of Iran
Abolfazl Khatibi
Academy of Persian Language and Literature
Bahram Roshan Zamir
Ecole Pratique des Hautes Etudes
Mohammad Heidarzadeh
Georg Aygust Universitaet goettingen
Nima Jamali
University of Chicago
Dr. Mahmoud Masaeli
Iran Academia
Yaghoub Mohammadifar
Bu-Ali Sina University
InterestsView All (13)
Uploads
Papers by Javad Mofrad
فریدون نیای اساطیری ایرانیان ساقط کنندهٔ اژی دهاک همان کوروش سوم ملقب به پدر ساقط کنندهٔ آژدهاک خبر موسی خورنی (آستیاگ) است (در اوستا اژی دهاک= مار افعی با اژدهاک= ثروتمند مشتبه شده است). گرچه در دو جدول ابوریحان بیرونی کوروش سوم (کوروش بزرگ) را با کیخسرو و کی لهراسب مقایسه کرده اند، امّا مسلّم است که از این دو اولی همان کیاخسار (هوخشتره) است و دومی همان ائوروت اسپ (یرواند پادشاه ولایات جنوب قفقاز و داماد ولیعهد آستیاگ) که او نیز مانند آستیاگ (آژدهاک خبر موسی خورنی) توسط کوروش (فریدون) ساقط شده است.
1- She is from Italy.
2- She is a martyr, saint and important social figure.
3- The name Lucretia contains the name Lucia.
1- Hon är från Italien.
2- Hon är en martyr, helgon och viktig social figur.
3- Namnet Lucretia innehåller namnet Lucia.
Även kunde på samma roll havande Mimers namn -och myt komma från samiska ritualer eftersom guda namnet" Mailmen radien" betydde "världens rådare".
فریدون نیای اساطیری ایرانیان ساقط کنندهٔ اژی دهاک همان کوروش سوم ملقب به پدر ساقط کنندهٔ آژدهاک خبر موسی خورنی (آستیاگ) است (در اوستا اژی دهاک= مار افعی با اژدهاک= ثروتمند مشتبه شده است). گرچه در دو جدول ابوریحان بیرونی کوروش سوم (کوروش بزرگ) را با کیخسرو و کی لهراسب مقایسه کرده اند، امّا مسلّم است که از این دو اولی همان کیاخسار (هوخشتره) است و دومی همان ائوروت اسپ (یرواند پادشاه ولایات جنوب قفقاز و داماد ولیعهد آستیاگ) که او نیز مانند آستیاگ (آژدهاک خبر موسی خورنی) توسط کوروش (فریدون) ساقط شده است.
1- She is from Italy.
2- She is a martyr, saint and important social figure.
3- The name Lucretia contains the name Lucia.
1- Hon är från Italien.
2- Hon är en martyr, helgon och viktig social figur.
3- Namnet Lucretia innehåller namnet Lucia.
Även kunde på samma roll havande Mimers namn -och myt komma från samiska ritualer eftersom guda namnet" Mailmen radien" betydde "världens rådare".