Location via proxy:   [ UP ]  
[Report a bug]   [Manage cookies]                
پرش به محتوا

هنر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
111calypso111 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
[[فلیسین شاله|فیلیسین شاله]] هنر را این گونه تعریف می‌کند:<blockquote>«هنر عبارت از [[تلاش|کوششى]] است براى ایجاد یک عالم ایده‏‌آل، یک عالم صور و عواطف بی‌‏آلایش، در کنار عالم واقعى»</blockquote>او در جاى دیگرى اضافه می‌کند که هنر عبارت از [[طبیعت]] است که از خلال روحیه و از وراى شخصیت هنرمند، به آن می‌رسیم. تعریف او از هنر نظریه [[آلن گرانت (نویسنده)|گرانت آلن]] را درباره زیبایى تداعى می‌کند که می‌‏گفت<ref name=":0" />:
[[فلیسین شاله|فیلیسین شاله]] هنر را این گونه تعریف می‌کند:<blockquote>«هنر عبارت از [[تلاش|کوششى]] است براى ایجاد یک عالم ایده‏‌آل، یک عالم صور و عواطف بی‌‏آلایش، در کنار عالم واقعى»</blockquote>او در جاى دیگرى اضافه می‌کند که هنر عبارت از [[طبیعت]] است که از خلال روحیه و از وراى شخصیت هنرمند، به آن می‌رسیم. تعریف او از هنر نظریه [[آلن گرانت (نویسنده)|گرانت آلن]] را درباره زیبایى تداعى می‌کند که می‌‏گفت<ref name=":0" />:


«زیبا چیزى است که موجب حداکثر تحریک حواس، و حداقل خستگى اندام گردد.»
«زیبا چیزى است که موجب حداکثر تحریک حواس و حداقل خستگى اندام گردد.»


در قرن هجدهم [[دنی دیدرو|دیدرو]] نوشت<ref name=":0" />:<blockquote>«هدف هر بازیگر باید این باشد که صفات خوب را دوست‌داشتنى، و صفات بد را زشت و مضحک نشان بدهد.»</blockquote>[[لئو تولستوی|تولستوى]] که قبل از [[انقلاب روسیه]] چشم از جهان فرو بست، معتقد بود:<blockquote>«هنر هنگامى ارزش دارد که [[عواطف]] نیکو و هنرمند واقعى، هر [[نویسنده]] و [[نقاشی|نقاش]] و [[پیکرتراش]]، باید احساسات [[مذهبی|مذهبى]] را در میان [[مردم]] تقویت کند.»</blockquote>نظریۀ او مورد اعتراض واقع شد و گفتند که وظیفۀ هنرمند با [[دولت‌مرد|مسئولین اجرایى]]، و [[مبلغ مذهبی|مبلغین دین و مذهب]] نباید مخلوط شوند.<ref name=":0" />
در قرن هجدهم [[دنی دیدرو|دیدرو]] نوشت<ref name=":0" />:<blockquote>«هدف هر بازیگر باید این باشد که صفات خوب را دوست‌داشتنى و صفات بد را زشت و مضحک نشان بدهد.»</blockquote>[[لئو تولستوی|تولستوى]] که قبل از [[انقلاب روسیه]] چشم از جهان فرو بست، معتقد بود:<blockquote>«هنر هنگامى ارزش دارد که [[عواطف]] نیکو و هنرمند واقعى، هر [[نویسنده]] و [[نقاشی|نقاش]] و [[پیکرتراش]]، باید احساسات [[مذهبی|مذهبى]] را در میان [[مردم]] تقویت کند.»</blockquote>نظریۀ او مورد اعتراض واقع شد و گفتند که وظیفۀ هنرمند با [[دولت‌مرد|مسئولین اجرایى]] و [[مبلغ مذهبی|مبلغین دین و مذهب]] نباید مخلوط شوند.<ref name=":0" />


قرن‏هاى متمادى استعداد برخى از هنرمندان در خدمت ذوق پست ثروتمندان قرار گرفت و هنر به صورت یک شغل و حرفه براى ارتزاق درآمد. [[مارسل پروست]] نویسنده معروف فرانسوى در یکى از نامه‌‏هاى خود چنین نوشت:<blockquote>«کسى که پاک نیست و جهان را به نظر بی‌‏آلایش نگاه نمی‌کند، نمی‌‏تواند هنرمند واقعى باشد.»</blockquote>پروست شرط لازم براى هنرمند بودن را، بی‌‏آلایشى و پاک بودن می‌داند.<ref name=":0" />
قرن‏هاى متمادى استعداد برخى از هنرمندان در خدمت ذوق پست ثروتمندان قرار گرفت و هنر به صورت یک شغل و حرفه براى ارتزاق درآمد. [[مارسل پروست]] نویسنده معروف فرانسوى در یکى از نامه‌‏هاى خود چنین نوشت:<blockquote>«کسى که پاک نیست و جهان را به نظر بی‌‏آلایش نگاه نمی‌کند، نمی‌‏تواند هنرمند واقعى باشد.»</blockquote>پروست شرط لازم براى هنرمند بودن را، بی‌‏آلایشى و پاک بودن می‌داند.<ref name=":0" />


جامعه‏‌شناس دیگرى با نام [[امیل دورکیم]] درباره هنر می‌گوید<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر انسان را [[عادت]] به و طهارت را به [[زندگی شخصی|زندگى شخصى]] و اجتماعى داخل می‌‏کند. آدمى همیشه به حظّ و نشاط احتیاج دارد. هنر، عواطف و احساسات بی‌آلایش گوناگونى در انسان به وجود می‌آورد، و او را از کینه‌‏توزى و خودبینى رها می‌سازد.»</blockquote>[[ژان-ماری گویو|گویو]] فیلسوف فرانسوى در همین معنا می‌گوید<ref name=":0" />:<blockquote>«بهترین شاهد و مدرک براىزندگى در یک عالم والا می‌دهد، صفا ارزشگذارى بر یک [[اثر هنری|اثر هنرى]] آن است که شما به عنوان مخاطب، خودتان را پاک‏تر و نیرومندتر احساس نمایید.»</blockquote>صحنه‌‏اى از فیلم [[بربادرفته (فیلم ۱۹۳۹)|برباد رفته]] که در سال 1939 توسط [[ویکتور فلمینگ]] کارگردانى شد. آثار هنرى، علامت و نفوذ ملتى را که هنرمند در میان آن رشد کرده به دنیا نشان می‌دهد.
جامعه‏‌شناس دیگرى با نام [[امیل دورکیم]] درباره هنر می‌گوید<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر انسان را [[عادت]] به و طهارت را به [[زندگی شخصی|زندگى شخصى]] و اجتماعى داخل می‌‏کند. آدمى همیشه به حظّ و نشاط احتیاج دارد. هنر، عواطف و احساسات بی‌آلایش گوناگونى در انسان به وجود می‌آورد و او را از کینه‌‏توزى و خودبینى رها می‌سازد.»</blockquote>[[ژان-ماری گویو|گویو]] فیلسوف فرانسوى در همین معنا می‌گوید<ref name=":0" />:<blockquote>«بهترین شاهد و مدرک براىزندگى در یک عالم والا می‌دهد، صفا ارزشگذارى بر یک [[اثر هنری|اثر هنرى]] آن است که شما به عنوان مخاطب، خودتان را پاک‏تر و نیرومندتر احساس نمایید.»</blockquote>صحنه‌‏اى از فیلم [[بربادرفته (فیلم ۱۹۳۹)|برباد رفته]] که در سال 1939 توسط [[ویکتور فلمینگ]] کارگردانى شد. آثار هنرى، علامت و نفوذ ملتى را که هنرمند در میان آن رشد کرده به دنیا نشان می‌دهد.


[[ژرژ دوامل|ژرژ دوهامل]] عقیده دارد که هنرمند و دوستداران هنر، صاحبان واقعى عالم هستند. حتى [[شوپنهاور]] فیلسوف بدبین آلمانى معتقد بود که<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر نه تنها شخص را از دلتنگی‌‏هاى مبهم و یأس و حرمان نجات می‌دهد، بلکه می‌‏تواند منبع لذت‏ها و شادی‌ها و نشاط‌هاى بی‌‏پایان گردد.»</blockquote>[[ژان ژورس]] در همین معنا عقیده دارد که<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر عالی‌‏ترین الهامات را به عمق [[زندگی روزمره|حیات روزانه]] و دل‏هاى [[افسردگی (حالت)|افسرده]] ما می‌‏رساند».</blockquote>[[اگوست کنت]] معتقد است که<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر به عنوان یک [[زبان مشترک]]، عبارت از یک دین و [[آیین|آئین]] میباشد.»</blockquote>[[اکبر عالمی|عالمی]] نتیجه گرفت که هنر تأثیر خود را از راه [[تلقین]] انجام می‌‏دهد. [[آنری برگسون|برگسون]] وسائل و اسلوب‏هاى هنرى را همتاى اسلوب‏هاى [[خواب مصنوعی|خواب مصنوعى]] می‌داند، با این تفاوت که تأثیر آثار هنرى خفیف‏تر، لطیف‏‌تر و معنوى هستند.<ref name=":0" />
[[ژرژ دوامل|ژرژ دوهامل]] عقیده دارد که هنرمند و دوستداران هنر، صاحبان واقعى عالم هستند. حتى [[شوپنهاور]] فیلسوف بدبین آلمانى معتقد بود که<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر نه تنها شخص را از دلتنگی‌‏هاى مبهم و یأس و حرمان نجات می‌دهد، بلکه می‌‏تواند منبع لذت‏ها و شادی‌ها و نشاط‌هاى بی‌‏پایان گردد.»</blockquote>[[ژان ژورس]] در همین معنا عقیده دارد که<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر عالی‌‏ترین الهامات را به عمق [[زندگی روزمره|حیات روزانه]] و دل‏هاى [[افسردگی (حالت)|افسرده]] ما می‌‏رساند».</blockquote>[[اگوست کنت]] معتقد است که<ref name=":0" />:<blockquote>«هنر به عنوان یک [[زبان مشترک]]، عبارت از یک دین و [[آیین|آئین]] میباشد.»</blockquote>[[اکبر عالمی|عالمی]] نتیجه گرفت که هنر تأثیر خود را از راه [[تلقین]] انجام می‌‏دهد. [[آنری برگسون|برگسون]] وسائل و اسلوب‏هاى هنرى را همتاى اسلوب‏هاى [[خواب مصنوعی|خواب مصنوعى]] می‌داند، با این تفاوت که تأثیر آثار هنرى خفیف‏تر، لطیف‏‌تر و معنوى هستند.<ref name=":0" />
خط ۶۷: خط ۶۷:
به‌طور سنتی مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم می‌شوند:
به‌طور سنتی مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم می‌شوند:
# [[موسیقی]]
# [[موسیقی]]
# [[هنرهای دستی]]: [[مجسمه‌سازی]]، [[شیشه‌گری]]، و …
# [[هنرهای دستی]]: [[مجسمه‌سازی]]، [[شیشه‌گری]] و …
# [[هنرهای ترسیمی]]: [[نقاشی]]، [[خوشنویسی|خطاطی]]، [[عکاسی]] و …
# [[هنرهای ترسیمی]]: [[نقاشی]]، [[خوشنویسی|خطاطی]]، [[عکاسی]] و …
# [[ادبیات]]: [[شعر]]، [[داستان]]، [[نمایشنامه]]، [[فیلمنامه]] و [[نثر]]
# [[ادبیات]]: [[شعر]]، [[داستان]]، [[نمایشنامه]]، [[فیلمنامه]] و [[نثر]]
خط ۸۹: خط ۸۹:
* چندمعنایی بودن و [[منشور]] مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.
* چندمعنایی بودن و [[منشور]] مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.


این جنبه از ویژگی‌های آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که نام بردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی‌شک نمی‌تواند معنایی منجمد احساسات باشند. اثری که هنر بر روح انسان می‌گذارد، تغییری عمیق و ماندگار و طولانی است. در نتیجه هر گاه خواهان اثرگذاری ماندگار باشیم، می‌توانیم از هر یک از رشته‌های هنری به فراخور نیازمان بهره ببریم. همان‌طور که در [[روانشناسی]] این بحث به اثبات رسیده‌ است، جهان از مجموعه‌ای از افراد تشکیل شده‌ است، پس اگر بخواهیم در سریع‌ترین حالت بر تعداد زیادی از افراد تأثیر گذار باشیم، می‌توانیم از اسباب هنر استفاده کنیم. هنر [[موسیقی]] و [[هنرهای نمایشی]] چون از طریق [[شنوایی|حس شنوایی]] و [[بینایی|حس بینایی]] به سرعت درک می‌شوند، می‌توانند توأم با یکدیگر به سرعت، و در ابعادی جهانی تأثیری ژرف، عمیق، ماندگار و طولانی در جوامع به وجود آورند.
این جنبه از ویژگی‌های آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که نام بردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی‌شک نمی‌تواند معنایی منجمد احساسات باشند. اثری که هنر بر روح انسان می‌گذارد، تغییری عمیق و ماندگار و طولانی است. در نتیجه هر گاه خواهان اثرگذاری ماندگار باشیم، می‌توانیم از هر یک از رشته‌های هنری به فراخور نیازمان بهره ببریم. همان‌طور که در [[روانشناسی]] این بحث به اثبات رسیده‌ است، جهان از مجموعه‌ای از افراد تشکیل شده‌ است، پس اگر بخواهیم در سریع‌ترین حالت بر تعداد زیادی از افراد تأثیر گذار باشیم، می‌توانیم از اسباب هنر استفاده کنیم. هنر [[موسیقی]] و [[هنرهای نمایشی]] چون از طریق [[شنوایی|حس شنوایی]] و [[بینایی|حس بینایی]] به سرعت درک می‌شوند، می‌توانند توأم با یکدیگر به سرعت و در ابعادی جهانی تأثیری ژرف، عمیق، ماندگار و طولانی در جوامع به وجود آورند.


== هنرهای صناعی ==
== هنرهای صناعی ==
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
که بجز موارد بالا همه آثار هنری را شامل می‌شود. هنر [[مقدس]] همواره دو غایت بنیادی داشته‌ است. اول زیبایی صورت عبادات و دوم نگهبانی و حفاظت از آن. دومین ممیزه هنر مقدس بدان حقیقت رجوع می‌کند که [[اسلام]] صرف زیبایی را مطلوب تلقی نکرده، بلکه زیبایی را با کمال مورد تأمل قرار می‌دهد. آنچه منشأ نقوش پراکنده و مایه پراکندگی خاطر است در قلمرو [[هنر اسلامی]] نفی می‌شود، از اینجا هرگونه آرایش زرین یا جامه‌های فاخر در عبادات طرد می‌گردند.
که بجز موارد بالا همه آثار هنری را شامل می‌شود. هنر [[مقدس]] همواره دو غایت بنیادی داشته‌ است. اول زیبایی صورت عبادات و دوم نگهبانی و حفاظت از آن. دومین ممیزه هنر مقدس بدان حقیقت رجوع می‌کند که [[اسلام]] صرف زیبایی را مطلوب تلقی نکرده، بلکه زیبایی را با کمال مورد تأمل قرار می‌دهد. آنچه منشأ نقوش پراکنده و مایه پراکندگی خاطر است در قلمرو [[هنر اسلامی]] نفی می‌شود، از اینجا هرگونه آرایش زرین یا جامه‌های فاخر در عبادات طرد می‌گردند.


به تعبیر [[بورکهارت]] آداب دینی هنر الهی است. از آنجا که گونه‌ای جلوه‌گری و [[سمبولیسم]] در سطحی از شکلها و حالت‌های آدمی برای جست‌وجوی راهی به ماورای همه مظاهر و اعیان وجود است. در [[مسیحیت]] این آداب نیایشی است -مانند [[عشای ربانی]] و آداب خاص مسیحی- متضمن هنر مقدس یعنی [[معماری]] و شمایل‌نگاری مسیحی که از برجسته‌ترین مظاهر [[هنر مسیحی]] میباشند. با توجه به معنای ذاتی عبادات اسلامی، و هنری که به زیبا کردن آن متوجه است، در عالم اسلامی به گونه‌ای دیگر فیضان و انعکاس هنری آداب دینی را می‌بینیم، یعنی جدا از مفهوم شمایل‌نگاری در عبادات مسیحی که درضمن نوعی هنر تلقی می‌شود.<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/02/html/page9.html |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۱۵ ژانویه ۲۰۱۳ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20130318173350/http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/02/html/page9.html |archivedate=۱۸ مارس ۲۰۱۳ |dead-url=yes}}</ref>
به تعبیر [[بورکهارت]] آداب دینی هنر الهی است. از آنجا که گونه‌ای جلوه‌گری و [[سمبولیسم]] در سطحی از شکلها و حالت‌های آدمی برای جست‌وجوی راهی به ماورای همه مظاهر و اعیان وجود است. در [[مسیحیت]] این آداب نیایشی است -مانند [[عشای ربانی]] و آداب خاص مسیحی- متضمن هنر مقدس یعنی [[معماری]] و شمایل‌نگاری مسیحی که از برجسته‌ترین مظاهر [[هنر مسیحی]] میباشند. با توجه به معنای ذاتی عبادات اسلامی و هنری که به زیبا کردن آن متوجه است، در عالم اسلامی به گونه‌ای دیگر فیضان و انعکاس هنری آداب دینی را می‌بینیم، یعنی جدا از مفهوم شمایل‌نگاری در عبادات مسیحی که درضمن نوعی هنر تلقی می‌شود.<ref>{{یادکرد وب |url=http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/02/html/page9.html |title=نسخه آرشیو شده |accessdate=۱۵ ژانویه ۲۰۱۳ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20130318173350/http://www.etedaldaily.ir/pub/1387/Tir/02/html/page9.html |archivedate=۱۸ مارس ۲۰۱۳ |dead-url=yes}}</ref>
معمولاً از عبارت هنرهای صناعی برای بیان آن بخش از [[صنایع دستی]] که بیش از فن به هنر وابسته‌اند استفاده می‌شود.
معمولاً از عبارت هنرهای صناعی برای بیان آن بخش از [[صنایع دستی]] که بیش از فن به هنر وابسته‌اند استفاده می‌شود.



نسخهٔ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۳

از بالا چپ جهت عقربهٔ ساعت: یک خودنگاره توسط ونسان ونگوگ، یک مجسمهٔ آفریقایی، نقاشی زایش ونوس اثر ساندرو بوتیچلی، شیر ژاپنی «میشا»

هُنَر(Art)، کنشی است آزادانه (یعنی برای نشان دادن. اثر هنری همیشه با زیبایی همراه نبوده ولی همواره معنی و مفهومی معین به وجود می‌آورد). بدین ترتیب حوزۀ هنر، از سایر حوزه‌های فعالیت انسان‌ها، نظیر حوزۀ علم، فلسفه، اخلاق، منطق، سیاست و زندگی روزمره، متمایز و مشخص شده‌است. گرچه مرز بندی هنر و سایر حوزه‌های آن آسان نیست.

بازیگران تئاتر تجربی در حال اجرای یک پرفورمانس
بازیگران تئاتر تجربی در حال اجرای یک پرفورمانس

هنر، مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که برای اثرگذاری بر احساسات و هوش انسانی یا به‌ منظور انتقال یک مفهوم، خلق می‌شود با خلاقیت انسان همراه بوده‌است. همچنین می‌توان گفت: هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است و درونی و دارای برانگیختگی، که به شکلی نمادین ظهور می‌یابد از مهم‌ترین رشته‌های هنری می‌توان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیس‌گری، عکاسی، خوش‌نویسی و چاپهنرهای نمایشی (تئاتر و رقص) و دیگر هنرهای صناعی (موسیقی، ادبیات، شعر، داستان، سینما و معماری) اشاره کرد. به همین دلیل است که تقریبا در اکثر زمینه‌های خلاق و آفرینندگی، رد پای هنر دیده می‌شود.

از موارد هنرهای ترکیبی، به عکس‌برداری و نقاشی می‌توان اشاره نمود.

تعریف هنر از منظرهای گوناگون

در علوم فلسفه و وجود، هنر رابطه بسیار نزدیکی با متافیزیک و اگزیستانسیالیسم و رئالیسم دارد. تنگاتنگی این رابطه را می‌توان معلول توجه بسیاری از فلاسفه مدرن به زیبایی‌شناسی دانست.

دانشنامهٔ بریتانیکا هنر را به عنوان «استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیط یا تجاربی که می‌توان با دیگران به اشتراک گذاشت» تعریف می‌کند. البته هیچ توافق جامعی بر اینکه چه چیزی اساس هنر را تشکیل می‌دهد، وجود ندارد.[۱][۲][۳] ذات هنر و مفاهیم مرتبط، مانند زیبایی و خلاقیت، در شاخه‌ای از فلسفه به نام فلسفه‌ی هنر و زیبایی‌شناسی بررسی می‌شود.[۴] آثار هنر همچنین در رشته‌هایی مانند نقد هنری و تاریخ هنر نیز بررسی می‌شوند.[۵]

افلاطون و امانوئل کانت معتقد بودند که هنر یک نوع فعالیت و مشغله‏‌ای‌ است که به خودى خود مطبوع و خوشایند بوده و غیر از خود هدف دیگرى ندارد.»که بعدها نظریه هنر براى هنر به‌کلى مردود شناخته شد. شیلر، شاعر و هنرمند آلمانى، نظریه کانت را می‌‏پذیرد و می‌‏گوید: «بازى را باید منشاء هنرها به حساب آوریم.» فیلسوف انگلیسى، «هربرت اسپنسر» نظریه شیلر را تأیید می‌‏کند و پرندگان را مثال می‌آورد که لانه‏‌هاى خود را تزئین می‌کنند![۶]

ارسطو هیچ‌گونه محکومیت «هنر عبارت از یک نوع بازىهستی‌شناختی برای هنر ندارد. او مانند افلاطون باور ندارد که یک مرتبه‌ی ایده‌آل از واقعیت (شکل‌ها) و یک مرتبه‌ی پایین‌تر از واقعیت (چیزهای مادی) وجود دارد و حقیقت و ارزش‌های دوم (واقعیت مادی) توسط اولی (اشکال) ارائه می‌شود. در نتیجه، ارسطو برای هنر نیز محکومیت اخلاقی ندارد.[۷]

فیلیسین شاله هنر را این گونه تعریف می‌کند:

«هنر عبارت از کوششى است براى ایجاد یک عالم ایده‏‌آل، یک عالم صور و عواطف بی‌‏آلایش، در کنار عالم واقعى»

او در جاى دیگرى اضافه می‌کند که هنر عبارت از طبیعت است که از خلال روحیه و از وراى شخصیت هنرمند، به آن می‌رسیم. تعریف او از هنر نظریه گرانت آلن را درباره زیبایى تداعى می‌کند که می‌‏گفت[۶]:

«زیبا چیزى است که موجب حداکثر تحریک حواس و حداقل خستگى اندام گردد.»

در قرن هجدهم دیدرو نوشت[۶]:

«هدف هر بازیگر باید این باشد که صفات خوب را دوست‌داشتنى و صفات بد را زشت و مضحک نشان بدهد.»

تولستوى که قبل از انقلاب روسیه چشم از جهان فرو بست، معتقد بود:

«هنر هنگامى ارزش دارد که عواطف نیکو و هنرمند واقعى، هر نویسنده و نقاش و پیکرتراش، باید احساسات مذهبى را در میان مردم تقویت کند.»

نظریۀ او مورد اعتراض واقع شد و گفتند که وظیفۀ هنرمند با مسئولین اجرایى و مبلغین دین و مذهب نباید مخلوط شوند.[۶] قرن‏هاى متمادى استعداد برخى از هنرمندان در خدمت ذوق پست ثروتمندان قرار گرفت و هنر به صورت یک شغل و حرفه براى ارتزاق درآمد. مارسل پروست نویسنده معروف فرانسوى در یکى از نامه‌‏هاى خود چنین نوشت:

«کسى که پاک نیست و جهان را به نظر بی‌‏آلایش نگاه نمی‌کند، نمی‌‏تواند هنرمند واقعى باشد.»

پروست شرط لازم براى هنرمند بودن را، بی‌‏آلایشى و پاک بودن می‌داند.[۶] جامعه‏‌شناس دیگرى با نام امیل دورکیم درباره هنر می‌گوید[۶]:

«هنر انسان را عادت به و طهارت را به زندگى شخصى و اجتماعى داخل می‌‏کند. آدمى همیشه به حظّ و نشاط احتیاج دارد. هنر، عواطف و احساسات بی‌آلایش گوناگونى در انسان به وجود می‌آورد و او را از کینه‌‏توزى و خودبینى رها می‌سازد.»

گویو فیلسوف فرانسوى در همین معنا می‌گوید[۶]:

«بهترین شاهد و مدرک براىزندگى در یک عالم والا می‌دهد، صفا ارزشگذارى بر یک اثر هنرى آن است که شما به عنوان مخاطب، خودتان را پاک‏تر و نیرومندتر احساس نمایید.»

صحنه‌‏اى از فیلم برباد رفته که در سال 1939 توسط ویکتور فلمینگ کارگردانى شد. آثار هنرى، علامت و نفوذ ملتى را که هنرمند در میان آن رشد کرده به دنیا نشان می‌دهد. ژرژ دوهامل عقیده دارد که هنرمند و دوستداران هنر، صاحبان واقعى عالم هستند. حتى شوپنهاور فیلسوف بدبین آلمانى معتقد بود که[۶]:

«هنر نه تنها شخص را از دلتنگی‌‏هاى مبهم و یأس و حرمان نجات می‌دهد، بلکه می‌‏تواند منبع لذت‏ها و شادی‌ها و نشاط‌هاى بی‌‏پایان گردد.»

ژان ژورس در همین معنا عقیده دارد که[۶]:

«هنر عالی‌‏ترین الهامات را به عمق حیات روزانه و دل‏هاى افسرده ما می‌‏رساند».

اگوست کنت معتقد است که[۶]:

«هنر به عنوان یک زبان مشترک، عبارت از یک دین و آئین میباشد.»

عالمی نتیجه گرفت که هنر تأثیر خود را از راه تلقین انجام می‌‏دهد. برگسون وسائل و اسلوب‏هاى هنرى را همتاى اسلوب‏هاى خواب مصنوعى می‌داند، با این تفاوت که تأثیر آثار هنرى خفیف‏تر، لطیف‏‌تر و معنوى هستند.[۶] مانرو بریسیدی (۱۹۸۲) یک تعریف کارکردی از هنر ارائه می‌دهد:

«اثر هنری ترکیبی از شرایط مورد نظر است که به منظور ارائه تجربه‌های زیبایی‌شناختی ارزشمند قادر به نشان دادن ویژگی‌های زیبایی‌شناختی هنر باشد.»

پازولینی نیز می‌گوید[۸]:

«هنر وسیله‌ای است برای به نمایش گذاشتن یک ایده‌ی ذهنیِ خیلی خاص که حداقل ده نفر دیگر از آن اطلاع نداشته باشند.»

کارکردی‌ها، ارزش هنر را وابسته، صرفاً توصیفی بوده و مبتنی بر ارزیابی نیست. از تعاریف رویه‌ای ارائه شده می‌توان به تعریف دیگری اشاره کرد که یک تعریف سازمانی محسوب می‌شود. او در درجه‌ی اول اثر هنری را به عنوان «اثر تصنعی» و در درجه‌ی دوم به عنوان «مجموعه ای از جنبه‌های کلیدی که از طرف برخی از نامزدها برای قدردانی از افراد فعال در منظومه هنر اعطا می‌شود» می‌بیند.[۹]

در ادبیات ایران در دورهٔ اسلامی این معنا دوباره به ماهیت آن برمیگردد، تعریف رویه‌گرایاندگرگون شد و هنر به معنای دلیری، کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و… به کار رفت، که دارای بار معنایی عام بود:

  • به دشمن نمایم هنر هرچه هست * زمردی و پیروزی و زور دست *
  • چون غرض آمد هنر پوشیده شد * صد حجاب از دل به سوی دیده شد *
  • با دانش است فخر نه با ثروت و عقار * تنها هنر تفاوت انسان و چهارپاست *

از دیوان «پروین اعتصامی»

چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن* که می‌گویند ملاحان سرودی

از گلستان «سعدی».

ریشه‌ شناسی

نمایش دادن واژه Art (آرت) به معنای هنر

واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو واژهٔ «سو» به‌ معنی نیک و «نر» یا «نره» به‌ معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی «س» به «ه» تبدیل شده و واژهٔ «هون» ایجاد شده‌ است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی «هنر» درآمده است که به‌ معنای انسان کامل و فرزانه است.[نیازمند منبع] در زبان یونانی هنر، تِکنِس (به یونانی: Τέχνες) گفته می‌شود که این اسم به‌طور اشتباه وام‌واژه تِکنالجی (به انگلیسی: technology) به معنای «فناوری» در زبان انگلیسی شده‌ است.[۱۰]

هنرهای تجسمی

هنر زیبایی بدن، کیرکه جام را به ادیسه پیشکش می‌کند. اثر جان ویلیام واترهاوس
مینا کاری
عکس از نقاشی تاریخی یک زن ایرانی در موزه تاریخ شهر تفلیس، بر جای مانده از دوره قاجار
نقاشی تاریخی یک زن ایرانی در موزه تاریخ شهر تفلیس، بر جای مانده از دوره قاجار

مبانی هنرهای تجسمی دارای عناصری هستند که شامل:

نقطه، خط، سطح، (فضا و زمان)، ترکیب (ترکیب‌بندی)، تناسب، تعادل (توازن) و تباین (تضاد یا کنتراست) است.

برج برادوی در ووسترشایر، انگلستان، نمونه‌ای کلاسیک از سازه تزئینی.

تقسیم‌بندی‌های هنر متنوع است؛ یکی از آن‌ها در حالت کلی آثار هنری را به دو دستهٔ هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تقسیم می‌کند:

واژه هنر امروزه در زبان فارسی در معنایی متفاوت از گذشته به کار می‌رود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسان‌ها در زمینه هنرهای زیبا است. معنای این واژه امروز معادلی برای واژه هنرهای زیبا در زبان انگلیسی است.

به‌طور سنتی مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم می‌شوند:

  1. موسیقی
  2. هنرهای دستی: مجسمه‌سازی، شیشه‌گری و …
  3. هنرهای ترسیمی: نقاشی، خطاطی، عکاسی و …
  4. ادبیات: شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر
  5. معماری
  6. رقص و حرکات نمایشی و…
  7. هنرهای نمایشی: سینما، تئاتر و …

نمونه‌ی دیگر تقسیم‌بندی هفت هنر به ترتیب زمان ایجاد یا توسعه عبارتند از:

  1. نقاشی
  2. هنرهای تجسمی «نقاشی، طراحی، تندیس‌گری، عکاسی و چاپ»
  3. معماری
  4. ادبیات
  5. موسیقی
  6. تئاتر
  7. سینما
  8. انیمیشن

وجوه مشترک آثار هنری عبارت‌اند از:

  • تخیل به عنوان مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری اثر هنری است.
  • همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه می‌گیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او.
  • چندمعنایی بودن و منشور مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.

این جنبه از ویژگی‌های آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که نام بردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی‌شک نمی‌تواند معنایی منجمد احساسات باشند. اثری که هنر بر روح انسان می‌گذارد، تغییری عمیق و ماندگار و طولانی است. در نتیجه هر گاه خواهان اثرگذاری ماندگار باشیم، می‌توانیم از هر یک از رشته‌های هنری به فراخور نیازمان بهره ببریم. همان‌طور که در روانشناسی این بحث به اثبات رسیده‌ است، جهان از مجموعه‌ای از افراد تشکیل شده‌ است، پس اگر بخواهیم در سریع‌ترین حالت بر تعداد زیادی از افراد تأثیر گذار باشیم، می‌توانیم از اسباب هنر استفاده کنیم. هنر موسیقی و هنرهای نمایشی چون از طریق حس شنوایی و حس بینایی به سرعت درک می‌شوند، می‌توانند توأم با یکدیگر به سرعت و در ابعادی جهانی تأثیری ژرف، عمیق، ماندگار و طولانی در جوامع به وجود آورند.

هنرهای صناعی

عکس از
کاشیکاری های مسجد شاه در شهر اصفهان، معماری ایرانی در دوره صفوی

هنرهای صناعی یا سنتی، هنرها و صنایعی هستند که تک‌بعدی باشند. از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می‌ایستد؛ دریافت و استنباط خاصی دارد. آثار هنری به سادگی می‌توانند بیان‌کننده زیبایی حقیقی یاظریفه‌ای هستند که در طول سده‌های متمادی با حفظ ریشه‌ها و سنت‌های خود رشد کرده مراحل شکل‌گیری خود را گذرانده یا می‌گذرانند و نشان دهنده فرهنگ یک ملت است.

هنرهای سنتی ایران را می‌توان به گروه‌های زیر تقسیم کرد:

  1. شعر و ادبیات
  2. موسیقی
  3. معماری و هنرهای وابسته
  4. نمایش‌های سنتی و آیینی
  5. صنایع مستظرفه

صنایع ظریف

صنعت و صنایع ظریف، مقیاسی برای سنجیدن درجهٔ تکامل معنوی و روحی یک ملت است. در این جهان میان هزاران محسوسات که ما در زیر نفوذ حواس پنجگانهٔ خود از وجود و چگونگی آن‌ها باخبر می‌شویم، بعضی چیزها هست که ما بی‌اختیار آن‌ها را بیشتر دوست می‌داریم. روح ما و قلب ما مجذوب آن‌ها می‌شود بدون آنکه از آن‌ها یک فایدهٔ عملی و آنی برای ما حاصل گردد؛ مثلاً وقتی که در جلوی یک پردهٔ نقاشی که ثمرهٔ قوای دماغی و روحی یک صنعت‌کار را نشان می‌دهد می‌ایستیم، ساعتها مشغول تماشای آن و غرق حیرت و تعجب می‌شویم.[۱۲]

که بجز موارد بالا همه آثار هنری را شامل می‌شود. هنر مقدس همواره دو غایت بنیادی داشته‌ است. اول زیبایی صورت عبادات و دوم نگهبانی و حفاظت از آن. دومین ممیزه هنر مقدس بدان حقیقت رجوع می‌کند که اسلام صرف زیبایی را مطلوب تلقی نکرده، بلکه زیبایی را با کمال مورد تأمل قرار می‌دهد. آنچه منشأ نقوش پراکنده و مایه پراکندگی خاطر است در قلمرو هنر اسلامی نفی می‌شود، از اینجا هرگونه آرایش زرین یا جامه‌های فاخر در عبادات طرد می‌گردند.

به تعبیر بورکهارت آداب دینی هنر الهی است. از آنجا که گونه‌ای جلوه‌گری و سمبولیسم در سطحی از شکلها و حالت‌های آدمی برای جست‌وجوی راهی به ماورای همه مظاهر و اعیان وجود است. در مسیحیت این آداب نیایشی است -مانند عشای ربانی و آداب خاص مسیحی- متضمن هنر مقدس یعنی معماری و شمایل‌نگاری مسیحی که از برجسته‌ترین مظاهر هنر مسیحی میباشند. با توجه به معنای ذاتی عبادات اسلامی و هنری که به زیبا کردن آن متوجه است، در عالم اسلامی به گونه‌ای دیگر فیضان و انعکاس هنری آداب دینی را می‌بینیم، یعنی جدا از مفهوم شمایل‌نگاری در عبادات مسیحی که درضمن نوعی هنر تلقی می‌شود.[۱۳] معمولاً از عبارت هنرهای صناعی برای بیان آن بخش از صنایع دستی که بیش از فن به هنر وابسته‌اند استفاده می‌شود.

جستارهای وابسته

منابع

  1. Stephen Davies (1991). Definitions of Art. Cornell University Press. ISBN 978-0-8014-9794-0.
  2. Robert Stecker (1997). Artworks: Definition, Meaning, Value. Pennsylvania State University Press.
  3. Noël Carroll, ed. (2000). Theories of Art Today. University of Wisconsin Press. ISBN 978-0-299-16354-9.
  4. W. E. Kennick, Art and Philosophy: Readings in Aesthetics. New York: St. Martin's Press, 1979, pp. xi–xiii. ISBN 0-312-05391-6.
  5. «visual arts».
  6. ۶٫۰۰ ۶٫۰۱ ۶٫۰۲ ۶٫۰۳ ۶٫۰۴ ۶٫۰۵ ۶٫۰۶ ۶٫۰۷ ۶٫۰۸ ۶٫۰۹ ۶٫۱۰ عالمی، اکبر (دی ۱۳۶۴). «هنر هفتم در آستانه قرن بیست‌و‌یکم». کیهان فرهنگی (۲۲).
  7. Paolo، Euron (۲۰۱۹). Aesthetics Theory and Interpretation of the Literary Work. Brill.
  8. پوربختیار، مهسا (بهار ۱۳۸۸). «برشی بسیار خُرد از زندگی (گفت‌و‌گویی خواندنی با پیر پائولو پازولینی، کارگردان فقید سینما، درباره فیلم کوتاه)». نقد سینما (۶۴ و ۶۵): ۱۱۰.
  9. «استراتژی بازاریابی هنر». www.citehpub.com. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۰۱-۰۳.
  10. Tirgan Festival (اوت ۲۷, ۲۰۱۹). «مصاحبه شاهین نجفی در جشنواره تیرگان».
  11. «هنر چیست؟». بایگانی‌شده از اصلی در ۴ نوامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۲۴ مه ۲۰۱۰.
  12. http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/415266[پیوند مرده]
  13. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ مارس ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۳.

en:Art

پیوند به بیرون