Location via proxy:   [ UP ]  
[Report a bug]   [Manage cookies]                
پرش به محتوا

بوتیمار

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

بوتیمار
بوتیمار کمینه (Ixobrychus exilis)
رده‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پرندگان
راسته: پلیکان‌سانان
تیره: حواصیلان
جنس‌ها

Ixobrychus بیلبرگ، ۱۸۲۸
Botaurus استیفنس، ۱۸۱۹

بوتیمار یا غم‌خورک گونه‌ای پرندهٔ آبچر است از راسته پلیکان‌سانان، خانوادهٔ حواصیلان. ویژگی اصل این پرنده که آن را از دیگر اعضای تیره حواصیلان متمایز می‌کند، گردن کوتاه‌تر آن است.

دو زیرگونه از بوتیمار در ایران به همین نام شهره‌اند که در سیستان و سواحل خزر به میان نیزارها و باتلاق‌ها به فصول پرباران می‌زیند. این دو عبارت‌اند از بوتیمار و بوتیمار کوچک. بوتیمار آهسته و به‌دشواری و در ارتفاعی کم پرواز می‌کند و گردن خود را هنگام پرواز جمع می‌کند و به هنگام خطر بی‌حرکت می‌ایستد و منقار خویش را به شکلی ویژه عمودی نگاه می‌دارد و به شکلی گوژپشتانه حرکت می‌کند یک نوع از بوتیمار در منطقه چمچمال استان کرمانشاه زندگی می‌کند که در زبان محلی به آن 《 واق 》می‌گویند. وی رابطه نامأنوسی با انسان دارد و بیشتر از انسان دوری می‌جوید و صبح زود یا به هنگام غروب از نهانگاه خود بیرون می‌آید.

در ادب پارسی

[ویرایش]

بوتیمار از جمله مرغان افسانه‌ای ادبیات پارسی است که به تنگ‌چشمی و بخیلی آوازه است. مشهور است که بوتیمار همیشه در تشنگی به سر می‌برده اما آن هنگام که به رودخانه و دریا می‌رسیده، چه غم بسیار می‌خورده که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، از این جهت آب نمی‌خورده. بوتیمار به معنای صاحب غم‌خواری است.[۱][نیازمند منبع]

از بوتیمار با نام‌هایی دیگر چون کیلان، غم‌خورک، ماهی‌خوار، هوقار و مرغ غصه نیز یاد می‌کنند.[۱]

بوتیمار در شعر پارسی

[ویرایش]
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آیدروا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم (سعدی)[۲]
تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفتبلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند (سعدی)[۳]
مَثَلِ جام و پارسایان استلب دریا و مرغ بوتیمار (خاقانی)[۴]
گفت ای انوری آخر چه فتادست تراکه فرورفته‌ای و غمزده چون بوتیمار (انوری)[۵]
مرا آید ز بوتیمار خندهلب دریا نشسته سرفکنده (عطار نیشابوری)[۶]
ندارم غصه دانه اگر چه گرد این خانهفرورفته به اندیشه چو بوتیمار می‌گردم (مولانا)[۷]
بط شراب چو طاوس مست بال گشودکشید سر به گریبان خود چو بوتیمار (صائب تبریزی)[۸]
مرغکی عاشق آبست‌که بوتیمارشنام از آنست که پیوسته بود با تیمار (قاآنی)[۹]

در نثر

[ویرایش]

و آن مرغی است که کنار شط از تشنگی هلاک می شود، از بیم آن که اگر بنوشد، آب شط تمام شود. (تماماً مخصوص - عباس معروفی)

گونه‌ها

[ویرایش]

پرندگانی که به نام بوتیمار شناخته می‌شوند و عضو زیرخانوادهٔ Botaurinae به‌شمار می‌روند عبارت‌اند از:[۱۰]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Dehkhoda Dictionary
  2. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل 423
  3. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل 229
  4. خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شمارهٔ ۱۱۲
  5. انوری، دیوان اشعار، قصاید، قصیدهٔ شمارهٔ ۸۱
  6. عطار، اسرارنامه، بخش نوزدهم، الحکایه و التمثیل
  7. مولوی، دیوان شمس، غزلیات، غزل شمارهٔ ۱۴۲۲
  8. صائب تبریزی، دیوان اشعار، قصاید، شمارهٔ ۵
  9. قاآنی، قصاید، قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۶
  10. Botaurinae: bitterns (به انگلیسی), ADW, retrieved 14 March 2014