ویرجینیا وولف
ظاهر
ویرجینیا وولف (۲۵ ژانویه ۱۸۸۲–۲۸ مارس ۱۹۴۱) نویسندهٔ انگلیسی.
گفتاوردها
[ویرایش]- «بی حضور تو رنگهای زندگی محو میشوند، بسان آبی که از اسفنجی فشرده شده برزمین میریزد؛ و من هنوز وجود دارم، خشک و خاکآلود.»
- نامه به خواهرش: وانسا بل
- «خندهاش جذاب ودلفریب بود، مثل خنده یک کودک. هرگاه چیزی او را مشعوف میکرد، قهقهه میزد.»
- بین دو پرده نمایش
- «در واقع به عنوان یک زن، میهنی برای خود نمیشناسم. اصلأ نمیخواهم به عنوان یک زن وطن داشته باشم. به عنوان زن، تمام دنیا میهن من است.»
- سه شیلینگ
- «سگ جدید «اتل» مُرد. واقعیت این است که هیچ سگی تاب تحمل زندگی پرمشقت با اتل را ندارد.»
- نامه به ویتا زاکویل-وست
- «قرنها است که زنان به مثابه آیینهٔ درشتنمای، این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند تا خود را دوبرابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.»
- اتاقی برای خود
- «گاهی میاندیشم که این گنبد خضرا بیوقفه و خستگی ناپذیر از کتابخواندن جان گرفتهاست.»
- نامه به اتل اسمیث
- «یک زن اگر میخواهد داستانپردازی کند باید هم پول داشته باشد و هم اتاقی از آن خود.»
- اتاقی برای خود
- وقتی خودمان را نمیشناسیم چطور میتوانیم دیگران را بشناسیم…
- «سال ها»
منسوب
[ویرایش]- «پوشیدن شلوار در نظرم کاملأ غیرممکن جلوه میکند.»
- «در اکثر موارد در طول تاریخ، ناشناس نام مستعار یک زن بودهاست.»
- «کلمات وحشیاند، آزاد و بی مسئولیت و مهارنشدنی. آری، میتوان در بندشان کرد، میتوان تحت حروف الفبا به صف کشیدشان و به فرهنگنامهها تسلیمشان کرد. اما دیگر زنده نیستند.»
- «نویسندگی یعنی نومیدی مطلق.»
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ویرجینیا وولف. خانم دالاوی. انتشارات نگاه، ۱۳۸۶.