sort
انگلیسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]sort (جمع sorts)
- یه گروه شی همنوع یا دارای کیفیتهای مشابه؛ جور؛ نوع:
- We both like the same sort of music.
- This sort of camera is very expensive.
- یه شخص دارای شخصیت مشخص یا پیشنهادی:
- He seemed like a decent sort to me.
فعل
[ویرایش]sort (سوم شخص مفرد حال ساده sorts، حال استمراری sorting، گذشته ساده و گذشته استمراری sorted)