Location via proxy:   [ UP ]  
[Report a bug]   [Manage cookies]                
‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی دانشگاه آزاد اسالمی واحد شهرضا‬ ‫صص ‪27 - 58‬‬ ‫شماره سوم ‪ -‬تابستان ‪1389‬‬ ‫جهاني شدن و روابط شمال و جنوب‬ ‫دکتر صمد کالنتری‪ - 1‬عبدالرسول خلیلی‬ ‫‪2‬‬ ‫تاریخ دریافت‪88/11/12 :‬‬ ‫تاریخ تصویب‪89/1/25 :‬‬ ‫چکیده‪:‬‬ ‫جهاني شدن فرایندي است که بنا به تحوالت گستردهاي که در زندگي بشري به ویژه در‬ ‫چند دههی اخیر رخ داده است‪ ،‬همچنان در حال رشد بوده و بنا به تحوالت صورت گرفته‪،‬‬ ‫جامعهی جهاني به این سمت حرکت ميکند‪ .‬این فرایند به صورتي پیچیده در زمینههاي‬ ‫اجتماعي‪ ،‬سیاسي‪ ،‬فرهنگي و تکنولوژي و به ویژه اقتصادي به سرعت رو به گسترش است‬ ‫و سویهها و جلوههاي تازهاي به روي سامانههاي سیاسي در ابعاد گوناگون گشوده است‪.‬‬ ‫بسیاري از متفکران اقتصادي معتقدند که‪ ،‬اولین حرکت در خصوص جهاني شدن اقتصاد‬ ‫به قرن نوزدهم باز ميگردد‪ .‬از نظر این گروه از افراد‪ ،‬اقتصاد در آن زمان با توجه به شرایط‬ ‫آن روز‪ ،‬یک اقتصاد جهاني بوده است‪ ،‬به طوري که دورهی بین سالهاي ‪ 1870‬تا ‪1914‬‬ ‫‪ .1‬استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسالمی واحد شهرضا‬ ‫‪ .2‬دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسالمی واحد شهرضا‬ ‫( ‪)Pajohesh@freezones.ir‬‬ ‫‪/ 28‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫را «دورهی طالیي ادغام اقتصادي» نامگذاري کردهاند‪ .‬از جمله عوامل مؤثر بر جهاني شدن‬ ‫در اواخر قرن نوزدهم‪ ،‬افزایش حجم تجارت بوده است‪ .‬لیکن بنا به دالیل متعدد از جمله‪،‬‬ ‫اعتراضات تولیدکنندگان ملي در مخالفت با روند تجارت آزاد‪ ،‬وقوع جنگ جهاني اول‪،‬‬ ‫بحران بزرگ در سالهاي ‪ ،1929-32‬جنگ جهاني دوم و تمایل دولتها به سمت اعمال‬ ‫سیاستهاي استقاللطلبانهی اقتصادي تداوم روند جهاني شدن به فراموشي سپرده شد‪.‬‬ ‫پس از اتمام جنگ جهاني دوم‪ ،‬با تأسیس نهادهایي همچون سازمان ملل متحد (‪،)1945‬‬ ‫صندوق بینالمللي پول‪ ،‬بانک جهاني (بانک بینالمللي ترمیم و توسعه) در ‪ 1945‬و گات‬ ‫(‪ ،)1947‬اولین قدمها در جهت هماهنگسازي کشورها در زمینههاي سیاسي و اقتصادي‬ ‫برداشته شد‪.‬‬ ‫جنبهی اصلي فرایند جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬همانا روند ادغام و وابستگي آن در کشورهاي‬ ‫مختلف است که روابط شمال ‪ -‬جنوب را ميتوان در چارچوب آن مطرح ساخت‪ .‬دو عامل‬ ‫مهم مقولهی جهاني شدن که رابطهی مستقیمي با یکدیگر دارند‪ ،‬همانا بازارهاي هدف جهاني‬ ‫و موضوع دولت ‪ -‬ملت است که در اثر رقابت بازارهاي جهاني با یکدیگر‪ ،‬در نوردیده شده‬ ‫یا به عبارتي‪ ،‬مرزهاي ملي امروزه مانند دیوارهاي شیشهاي است که ماوراي آنها قابل مشاهده‬ ‫هستند‪ .‬به عبارتي دیگر‪ ،‬پیشرفت فناوري اطالعات و ارتباطات موجبات همگرایي و مشابهت‬ ‫الگوهاي رفتاري‪ ،‬مصرفي‪ ،‬شیوه و فرهنگ زندگي را در میان افراد به وجود آورده است و‬ ‫حتي روابط بین واحدهاي سیاسي ‪-‬اقتصادي ‪ -‬اجتماعي و بازیگران مربوط به آن که طیف‬ ‫گستردهی مبادالت بین کشورها را در بر ميگیرد‪ ،‬تحتتأثیر قرار داده است‪ .‬بنابراین فرایند‬ ‫جهاني شدن اقتصادي‪ ،‬جهتگیري اقتصاد ملي کشورها را به سوي اقتصاد جهاني متحول‬ ‫ساخته و فعالیتهایي که قب ً‬ ‫ال در چارچوب ملي تنظیم ميشد اکنون به صورت جهاني و‬ ‫مطابق با نیازمنديهاي بازار جهاني انجام ميشود‪ .‬در این فرایند است که آینده و سرنوشت‬ ‫کشورهاي جنوب و شمال به هم گره خورده است‪.‬‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪29 /‬‬ ‫در این پژوهش در پرتو گفتمان نظري جهاني شدن و با تکیه بر جهاني شدن اقتصاد سیاسي‪،‬‬ ‫به شناسایي و معرفي فرصتها و بازدارندهها و تهدیدهاي رشد و توسعهی جهان‪ ،‬موسوم به‬ ‫شمال ‪ -‬جنوب ميپردازیم‪.‬‬ ‫واژههاي کلیدي‪ :‬جهاني شدن‪ ،‬شمال ‪ -‬جنوب‪ ،‬شرکتهاي چندملیتي‪ ،‬سرمایهگذاري‬ ‫خارجي‪ ،‬بحران مالي جهاني‪ ،‬بدهي خارجي‪ ،‬تقسیم نابرابر بینالمللي کار‪ ،‬کمیسیون برانت‪.‬‬ ‫چارچوب نظري بحث‬ ‫در چارچوب نظري بحث‪ ،‬توجه به فرایند تبدیل تمام تهدیدهاي جهاني شدن به فرصتها‬ ‫مدنظر است که آینده و سرنوشت کشورهاي جنوب و شمال را به هم گره ميزند‪ .‬کشورهاي‬ ‫جنوب براي جبران عقبماندگيهاي گذشتهی خود با اصالحات الزم در ساختارهاي‬ ‫اقتصادي و اجتماعي مرتبط با اقتصاد جهاني ميتوانند از محیط خود خارج شده و تهدیدها‬ ‫را به فرصتهاي مناسبي تبدیل کنند؛ زیرا در فرایند جهاني شدن ميتوانند از حمایتهاي‬ ‫جامعهی جهاني برخوردار شوند‪ .‬کشورهاي شمال نیز در یک وضعیت وابستگي متقابل‬ ‫ميتوانند از مشارکت کشورهاي جنوب در اقتصاد و تولید جهاني بهره برده و دامنهی‬ ‫به کارگیري فرصتهاي رقابتي را در بخشهاي گوناگون که ميتواند پیامد پیشرفتهاي‬ ‫تکنولوژیکي‪ ،‬اطالعاتي و ارتباطي باشد به همکاري بدل کنند‪.‬‬ ‫روش پژوهش توصیفي تحلیلي با استفاده از اطالعات کتابخانهاي بوده و به دنبال‬ ‫پاسخ به پرسشهاي زیر است‪:‬‬ ‫‪ .1‬آیا روند جهاني شدن به تحول در موقعیت کشورهاي جنوب اثرگذار است؟‬ ‫‪ .2‬آیا در روند جهاني شدن کشورهاي شمال ميتوانند فرصتهاي الزم را براي جذب‬ ‫بازار بیشتر و همکاري با کشورهاي جنوب پیدا کنند؟‬ ‫فرضیهی مقاله نیز بر اثبات تحول در موقعیت کشورهاي جنوب در روند جهاني‬ ‫‪/ 30‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫شدن استوار است‪ .‬ضمن آنکه کشورهاي شمال نیز از مشارکت کشورهاي جنوب در تولید‬ ‫مواد اولیه و رقابت اقتصادي بهره برده و با گشایش بازارهاي مورد نیاز آنها‪ ،‬به همکاريهاي‬ ‫مفیدي دست پیدا ميکنند‪.‬‬ ‫متغیرهاي اصلي مقاله‪ ،‬جهاني شدن‪ ،‬ساختار نظام جهاني و ‪ WTO‬است‪ .‬متغیر‬ ‫فرعي‪ ،‬روابط کشورهاي شمال و جنوب است‪.‬‬ ‫مقدمه‬ ‫در سالهاي پس ازجنگ دوم جهاني و به ویژه در سالهاي پایاني قرن بیستم و دههی اول‬ ‫قرن بیست و یکم دگرگونيهاي علمي‪ ،‬سیاسي و اقتصادي جهان از چنان شتابي برخوردار‬ ‫بوده که به کاهش سریع فاصلههاي مکاني و زماني و در هم تنیدگي و به هم آمیختگي‬ ‫بیشتر زمینههاي اقتصادي‪ ،‬سیاسي و اجتماعي زندگي ملتها انجامیده و کرانههاي تازهاي با‬ ‫ساختارها و پیوندهاي تازه به روي جامعهی جهاني گشوده است‪ .‬امروز فرایند جهاني شدن‪،‬‬ ‫فرایندي ملموس است که همهی زمینههاي سیاستگذاري و تصمیمگیري و حوزهی کارکرد‬ ‫دولتها را تحتتأثیر قرار داده است و آنها را با چالشي بزرگ رو به رو ميسازد‪ .‬روشن است‬ ‫که بهرهبرداري از فضاي موجود با شناخت درست پیوندهاي جهاني ميتواند سودمنديهاي‬ ‫بسیاري را در توسعهی کشورهاي شمال ‪ -‬جنوب به ارمغان آورد‪ .‬کشورهاي شمال ‪ -‬جنوب‬ ‫با برخورداري از ظرفیتهاي بالقوه و در خور توجه‪ ،‬با از بین بردن نارسایيها و تنگناهاي‬ ‫موجود بر سر راه ورود به عرصهی جهاني شدن‪ ،‬ميتوانند در بازارهاي گسترده حضوري‬ ‫پویا داشته باشند‪ .‬این کشورها توان چشمگیري براي رونق تجارت و گسترش بازارهاي‬ ‫هدف صادراتي دارند و به ویژه با در انحصار داشتن تولید و در برخي مواد اولیه و کاالهاي‬ ‫واسطهاي و سرمایهاي‪ ،‬ميتوانند فرصت خوبي از رهگذر فرایند جهاني شدن به دست آورند‪.‬‬ ‫اما موفقیت کامل در تحقق این زمینهها‪ ،‬گذشته از زدودن تنگناهاي تجاري و اقتصادي‪،‬‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪31 /‬‬ ‫نیازمند بهسازي ساختارهاي سیاسي‪ ،‬اجتماعي و حقوقي است‪ .‬جهاني شدن اقتصاد و تحقق‬ ‫منصفانهی روابط شمال‪ ،‬جنوب مهمترین راهکار توسعهی جامعهی بینالمللي براي رها‬ ‫ساختن بشر از وابستگي‪ ،‬سرکوبي‪ ،‬گرسنگي و پریشاني است‪« .‬باید توجه داشت که در‬ ‫سالیان اخیر‪ ،‬قدرت از شمال به جنوب منتقل شده است‪ ،‬و از همینرو‪ ،‬در سالهاي آینده‪،‬‬ ‫کشورهاي جنوبي بیش از پیش در زمینهی حفظ صلح جهان مسئولیت خواهند داشت»‬ ‫(گزارش کمیسیون برانت‪.)50: 1364 ،‬‬ ‫«ملتهاي جهان نه تنها مجبورند با یکدیگر در صلح و صفا به سر برند که توانایي این‬ ‫کار را نیز دارند» پیوندهاي جدیدي باید برقرار شود تا از طریق آنها بتوان امکانات دسترسي‬ ‫تمام افراد به آزادي‪ ،‬عدالت و همبستگي را افزایش داد‪ .‬این وظیفهاي سنگین است که پیش‬ ‫روی نسلهاي کنوني و آتي قرار دارد» (گزارش کمیسیون برانت‪)50-51: 1364 ،‬؛ باید آرزو‬ ‫کرد که کارها در هماهنگي براي حل مشکالت و چالشهاي جدید سامان گیرد‪.‬‬ ‫جهاني شدن اقتصاد و روابط شمال‪ ،‬جنوب‬ ‫جهاني شدن اقتصاد مهمترین پدیدهی سالهاي آخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم است که‬ ‫اقتصاد ملي اکثر کشورها به ویژه کشورهاي جنوب را به مبارزه طلبیده است‪ .‬در قرن بیستویکم‬ ‫و عصر ارتباطات هیچ کشوري نميتواند‪ ،‬صرف ًا به اقتصاد ملي خود تکیه کند و دورتادور‬ ‫کشورش را محصور نماید‪ .‬چرا که واحدهاي سیاسي در اقتصاد جهاني در عصر ارتباطات مانند‬ ‫تار عنکبوت طوري به هم تنیدهاند که در صورت گریز با مخاطرات جدي مواجه خواهند شد‪.‬‬ ‫پل کوک و کالین کرک پاتریک این موضوع را به خوبي در تعریف جهاني شدن عنوان ميکنند‪:‬‬ ‫«جهاني شدن‪ ،‬عبارت است از گسترش روابط و پیوندهاي گوناگون مابین دولتها و جوامعي‬ ‫که نظام نوین را شکل ميبخشند؛ فرایندهایي براساس آن‪ ،‬رویدادها‪ ،‬تصمیمگیريها و فعالیتها‬ ‫در یک بخش از جهان ميتواند عواقب مهمي براي افراد و جوامع سایر بخشهاي کام ً‬ ‫ال مجرایي‬ ‫‪/ 32‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫از جهان در برداشته باشد»(‪. )Salvator, vall II 1996‬‬ ‫بنابراین در فرایند اجتنابناپذیر جهاني شدن‪ ،‬کشورهاي جنوب و کمتر توسعه یافته‪،‬‬ ‫به جاي گریز از این پدیدهی مهم و بينظیر جهاني‪ ،‬بستر مناسب را در ادغام شدن به اقتصاد‬ ‫جهاني از طریق اصالحات داخلي و نیز سیاستگذاريهاي خارجيشان به دست ميآورند‪.‬‬ ‫برخي از کشورهاي جنوب شرق آسیا‪ ،‬تهدیدات را به فرصتها تبدیل کردهاند و با اعتقاد‬ ‫به اصل مشارکت در تولید جهاني به جاي تقسیم جهاني به تولیدکننده و مصرفکننده‬ ‫صرفگذر کرده و به رقابت با اقتصاد جهاني ميپردازند و دامنهی به کارگیري از فرصتها‬ ‫در بخشهاي گوناگون اقتصادي به طور چشمگیري افزایش ميیابد‪ .‬از اینرو در عصر‬ ‫جهاني شدن اقتصاد کشورهاي جنوب ‪ -‬شمال ميتوانند در سطح وسیع به صورت وابستگي‬ ‫متقابل فعالیت نمایند‪ .‬وابستگي متقابل مفهومي کلیدي در تبیین فرایند جهاني شدن است‬ ‫که درواقع پیامدهاي پیشرفتهاي تکنولوژیکي تلقي ميشود‪ ،‬به طوري که مرزهاي جهان‬ ‫بهواسطهی توسعه و پیشرفتهاي شبکههاي اطالعاتي و ارتباطي گستردهتر شده و در نتیجه‬ ‫وضعیت انساني در دو عرصهی سیاسي و صنعتي تغییر یافته است‪ .‬یعني در عصري که دولت‬ ‫ ملتها‪ ،‬قلمرو جهاني را با سازمانهاي بینالمللي‪ ،‬شرکتها‪ ،‬و جنبشهاي فراملي تقسیم‬‫کردهاند‪ ،‬سیاستهاي بینالمللي جایگزین سیاستهاي ملي شده است‪.‬‬ ‫کشورهاي شمال و جنوب‬ ‫در میان تقسیمبنديهایي که بر دوگانگي جهان معاصر تأکید ميکنند‪ ،‬ميتوان به تقسیم جهان‬ ‫به دو بخش «شمال»‪ 1‬و «جنوب»‪ 2‬اشاره کرد‪ .‬اصطالح کشورهاي شمال و جنوب اولین بار‬ ‫توسط یک جغرافيدان آلماني به نام هاوس هوفر‪ 3‬در فاصلهی دو جنگ جهاني اول و دوم‬ ‫‪1. North‬‬ ‫‪2. South‬‬ ‫‪3. Haus Hofer‬‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪33 /‬‬ ‫به کار برده شد‪ .‬به اعتقاد وي کشورهاي قدرتمند و پیشرفته در قسمت شمالي و کشورهاي‬ ‫جهان سوم در بخش جنوبي کرهی زمین قرار دارند‪ .‬درواقع‪ ،‬شمال نشاندهندهی کشورهاي‬ ‫صنعتي قدیم بوده و تنها به جوامع غربي اشاره ندارد و در مقابل جنوب به معناي کشورهایي‬ ‫است که رشد اقتصادي آنها عمدت ًا به دلیل دوران استعمار به عقب افتاده است‪ .‬به عقیدهی‬ ‫هوفر چهار کشور قدرتمند از غرب به شرق عبارتند از‪ :‬ایاالت متحده امریکا‪ ،‬آلمان‪ ،‬روسیه و‬ ‫ژاپن‪ .‬هوفر اعتقاد داشت که هر یک از این کشورها به زودي اطراف و به ویژه همهی مناطق‬ ‫جنوبي خود را به کشورشان ملحق خواهند کرد و دنیا تبدیل خواهد شد به‪:‬‬ ‫‪ .1‬اتحادیه کشورهاي آمریکا (پان آمریک) به رهبري ایاالت متحده؛‬ ‫‪ .2‬اتحادیه کشورهاي اروپا ‪ -‬آفریقا (ارو ‪ -‬آفریک) به رهبري آلمان؛‬ ‫‪ .3‬بلوک کمونیست به رهبري روسیه؛‬ ‫‪ .4‬بلوک شرق آسیا به رهبري ژاپن (کالنتری‪.)35: 1386 ،‬‬ ‫اصطالح شمال و جنوب بعد از جنگ جهاني دوم‪ ،‬نه در معناي جغرافي سیاسي فوق‪،‬‬ ‫بلکه عمدت ًا در معناي اقتصادي آن‪ ،‬از سوي محافل سیاسي و دیپلماتیک و برخي سازمانهاي‬ ‫بینالمللي به کار گرفته شد‪ .‬در این دوره نیز معاني و جنبههاي جغرافیایي در این تقسیمبندي‬ ‫خود را نشان ميدهد‪ ،‬اما درواقع‪ ،‬معیار این تقسیمبندي‪ ،‬سطح رشد اقتصادي و توسعهی صنعتي‬ ‫کشورهاي جهان است‪ .‬معموالً استدالل ميشود که بیشتر کشورهاي پیشرفتهی صنعتي در‬ ‫قسمتهاي شمالي کرهی زمین و اکثر کشورهاي توسعهنیافتهی جهان در نواحي جنوبيتر کره‬ ‫زمین واقع شدهاند‪ .‬البته واضح است که ابداعکنندگان این تقسیمبندي‪ ،‬خود نیز بر تساهلآمیز‬ ‫بودن آن واقف بودهاند‪ ،‬اما اگر از چند مورد استثنایي بگذریم‪ ،‬این تقسیمبندي با واقعیت منطبق‬ ‫است‪ .‬با وجود این باید توجه داشت که این تقسیمبندي عمدت ًا جنبهی توصیفي دارد و ابداع و‬ ‫استفادهکنندگان آن کمتر به معناي تبییني (تعلیلي) آن نظر داشتهاند‪ .‬به عبارت دیگر به کار بردن‬ ‫این اصطالح به این معني نیست که کشورهاي جنوب به دلیل قرار گرفتن در نواحي جنوبي‬ ‫‪/ 34‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫کرهی زمین توسعهنیافته هستند‪ .‬اگرچه نظریاتي نیز وجود دارد که با تأکید بر نقش عوامل‬ ‫جغرافیایي (آب و هوا و غیره) در میزان توسعهی کشورها‪ ،‬به یک موضع تبییني در تقسیمبندي‬ ‫شمال و جنوب قائلند‪ .‬عالوه بر اینها یکي دیگر از علل کاربرد اصطالح کشورهاي جنوب براي‬ ‫کشورهاي موسوم به جهان سوم‪ ،‬بيطرفي نسبي و فقدان جنبههاي ایدئولوژیک و ارزشگذارانهی‬ ‫آن است‪ .‬به عبارت دیگر این اصطالح برخالف اصطالحاتي نظیر کشورهاي وابسته‪،‬کشورهاي‬ ‫توسعهنیافته‪ ،‬کشورهاي پیراموني و غیره متضمن بار منفي نیست‪ ،‬به همین دلیل‪ ،‬این اصطالح‬ ‫از سوي آن دسته از سازمانها و مجامع بینالمللي که درصدد کاهش تضادها و کشمکشهاي‬ ‫بین کشورهاي پیشرفتهی صنعتي با کشورهاي توسعه نیافتهی غیرصنعتي هستند‪ ،‬بیشتر به کار‬ ‫ميرود‪ .‬مث ً‬ ‫ال سالهاست که کمیسیون مستقلي در سازمان ملل با عنوان «کمیسیون شمال و‬ ‫جنوب»‪ ،‬بررسي مسائل و اختالفات بین این دو دنیا و نظارت بر گفتگوهاي دوجانبه پیرامون‬ ‫این مسائل را برعهده دارد (شالیان‪ ،‬پیرراژو‪.)193-200: 1366 ،‬‬ ‫اصطالح کشورهاي جنوب معموالً به جاي اصطالح جهان سوم به کار ميرود و البته‬ ‫به موازات این رواج‪ ،‬همان معاني و مفاهیم وسیع و متنوع اقتصادي‪ ،‬سیاسي و اجتماعي را‬ ‫که بر اصطالح جهان سوم داللت ميکرد به خود ميگیرد‪ .‬به عبارت دیگر وقتي این اصطالح‬ ‫در کشورهاي موسوم به جهان سوم به کار ميرود‪ ،‬به این معني است که جهان از دو بخش‬ ‫تشکیل شده است‪ :‬یک بخش شامل کشورهاي پیشرفتهی صنعتي‪ ،‬غني‪ ،‬قدرتمند‪ ،‬به نام شمال‬ ‫و بخش دیگر شامل کشورهاي کمتوسعه‪ ،‬غیرصنعتي‪ ،‬غالب ًا فقیر و ضعیف‪ ،‬به نام جنوب که‬ ‫درواقع تضاد و رویارویي در جهان امروزي بین این دو وجود دارد‪ .‬این عقیده حتي زماني‬ ‫که هنوز جنگ سرد در جریان بود‪ ،‬از سوي برخي از صاحبنظران عنوان ميشد‪ .‬آنها استدالل‬ ‫ميکردند که تضاد بین شرق و غرب که جنبههاي سیاسي و ایدئولوژیک دارد‪ ،‬تضاد اصلي‬ ‫ِ‬ ‫اقتصادي قدرت‪ ،‬در واقع به یک جهان‬ ‫نیست‪ ،‬زیرا این دو بلوک به لحاظ مباني مادي‪ ،‬فني و‬ ‫تعلق دارند و خصومتهاي ظاهري سیاسي و نظامي خود را نیز به زودي حل ميکنند‪ ،‬اما‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪35 /‬‬ ‫آنچه باقي ميماند و تضاد اصلي دنیاي معاصر را تشکیل ميدهد‪ ،‬رویارویي شمال صنعتيِ‬ ‫غنيِ قدرتمند با جنوب غیرصنعتيِ فقی ِر ضعیف است (ساعی‪.)14-16: 1384 ،‬‬ ‫نظام نوین اقتصاد بینالملل‬ ‫‪1‬‬ ‫مذاکرات شمال ‪ -‬جنوب پیرامون ساختار فعلي و ساختار مطلوب روابط اقتصادي جهان‪،‬‬ ‫به دنبال مطرح شدن تقاضاهاي خاصي از جانب جهان سوم براي ایجاد اصالحاتي جهاني‪،‬‬ ‫در طي دههی ‪ 1970‬به اوج شدت خود رسید‪ .‬این تقاضاها خواهان ایجاد نظم نویني براي‬ ‫اقتصاد بینالملل بودند و در اسناد متعددي گردآوري شدند که بهوسیلهی کنفرانسهایي‬ ‫بینالمللي ‪ -‬معموالً در چارچوب سازمان ملل متحد ‪ -‬مورد تصویب قرار گرفتند‪.‬‬ ‫گزارش برانت از شمار کتابها و تحقیقات و اسنادي است که با اعتقاد به ضرورت و‬ ‫اجتتنابناپذیري کمک سنجیده به جوامع عقبمانده تنظیم شده تا فاصلهی دو بخش «شمالي»‬ ‫و «جنوبي» از میان برداشته شود و راه براي پیشرفت و بهروزي و کامیابي هر دو هموار گردد‪.‬‬ ‫‪2‬‬ ‫کمیسیون‪ ،‬گزارش اصلي گفتگوها و بررسيهاي خود را تحت عنوان شمال ‪ -‬جنوب‪،‬‬ ‫برنامهاي براي بقا در سال‪ 1980،‬منتشر کرد که جلد اول «گزارش کمیسیون برانت» به دبیر کل‬ ‫سازمان ملل متحد تقدیم شد‪ .‬کمیسیون‪ ،‬در سال ‪ 1983‬نیز گزارش دیگري به عنوان بحران‬ ‫عمومي شمال ‪ -‬جنوب‪ ،‬همکاري براي بهبود وضع جهان‪ ،‬انتشار داد که دگرگونيهاي دنیا‬ ‫از پس انتشار گزارش نخست را پیگیري ميکرد‪ 3.‬مجموعهی اخیر نیز به عنوان جلد دوم‬ ‫«گزارش کمیسیون برانت» به دبیر کل سازمان ملل تسلیم شد‪ .‬هر دو جلد گزارش کمیسیون‬ ‫برانت‪ ،‬چون گزارشهاي منتشر شده از جانب «باشگاه رم» و دیگر نهادهاي مشابه‪ ،‬از همان‬ ‫(‪1. New International Economic Order )NIEO‬‬ ‫‪ .2‬شمار صاحبنظران و متفکراني که به این نتیجه رسیدهاند‪ ،‬خوشبختانه کم نیست و روز به روز رو به فزوني دارد‪ .‬از جمله ميتوان‬ ‫به اصحاب «باشگاه رم» و «باشگاه پاریس» اشاره کرد که بخشي از آثار آنها به فارسي نیز ترجمه شده است؛ نگاه کنید به ترجمههاي‬ ‫فارسي گزارشهاي باشگاه رم و تکاپوي جهاني (به قلم سروان شرایبر از بنیانگذاران باشگاه پاریس)‪.‬‬ ‫‪ .3‬در مقدمهی جلد دوم گزارش در این باره صحبت شده است‪.‬‬ ‫‪/ 36‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫آغاز انتشار مورد استقبال محافل گوناگون جهان قرار گرفت‪ ،‬و در کشورها و نهادهاي‬ ‫مختلف اجتماعي و فرهنگي‪ ،‬در سطوح ملي و بینالمللي‪ ،‬به بحث و گفتگو دربارهی آنها‬ ‫نشستند‪ .‬این گزارشها‪ ،‬به ویژه از آنجا که در بخش اعظم خود به مشکالت و تنگناهاي‬ ‫کشورهاي جهان سومي ميپردازد‪ ،‬راههایي براي رفع این مشکالت و تنگناها ارائه ميدهد‬ ‫(گزارش کمیسیون برانت‪.)11-14: 1367 ،‬‬ ‫نگاهي نو بر روابط اقتصادي شمال ‪ -‬جنوب‪ :‬روابط سنتي شمال ‪ -‬جنوب‬ ‫در حال دگرگوني است‬ ‫به رغم کند شدن نرخ رشد اقتصادي در کشورهاي صنعتي در اوایل دههی ‪ ،1990‬بسیاري‬ ‫از کشورهاي در حال توسعه (به ویژه در قاره آسیا) همچنان به رشد سریع خود ادامه دادند‪.‬‬ ‫استمرار این وضع و کاهش میزان رشد اقتصادي کشورهاي صنعتي (شمال) این پرسش‬ ‫را مطرح ميکند که دوران تفوق و سلطهی اقتصادي کشورهاي توسعهیافته چندان پایدار‬ ‫نخواهد بود‪.‬‬ ‫افزایش سهم کشورهاي در حال توسعه (جنوب) در اقتصاد جهاني به مفهوم آن است‬ ‫که این کشورها در حال حاضر نقش مهمتري در توسعه اقتصادي «شمال» ایفا ميکنند و با‬ ‫گذشت زمان این کشورها از توانمندي بیشتري برخوردار ميشوند‪.‬‬ ‫با در نظر گرفتن این فرض که میانگین رشد اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه در‬ ‫سطح ‪ 6‬درصد در سال ثابت بماند و نرخ رشد تولید ناخالص کشورهاي صنعتي نیز از سطح‬ ‫فعلي ‪ 2/5 -‬درصد در سال ‪ -‬فراتر نرود‪ ،‬تا سال ‪ 2004‬میالدي میزان تولید ملي کشورهاي‬ ‫در حال توسعه فعلي از کشورهاي صنعتي فراتر خواهد رفت‪.‬‬ ‫در چارچوب تحلیلهاي سنتي رابطهی بین «شمال» و «جنوب» داراي ماهیتي نامتقارن‬ ‫و غیرقابل مقایسه است که این موضوع از وابستگي کشورهاي جنوب به کاالهاي سرمایهاي‪،‬‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪37 /‬‬ ‫تکنولوژي و بازارهاي صادراتي «شمال» ناشي ميشود‪ .‬از طرف دیگر رابطهی مبادلهی‬ ‫«جنوب» در قدرت خرید کشورهاي شمال و تقاضاي این کشورها براي کاالهاي صادراتي‬ ‫«جنوب» تأثیر حیاتي برجاي ميگذارد‪.‬‬ ‫در متون اقتصادي اخیر‪ ،‬نظراتي متناقض با برداشتهاي قبلي ‪ -‬دربارهی روابط شمال‬ ‫و جنوب یا تأثیر متقابل اقتصاد این دو در یکدیگر‪ ،‬ارائه ميشود‪ .‬بدین طریق که اکثر‬ ‫کارشناسان بر این باورند که «جنوب» نقش فعالتر و مؤثرتري در پایدار شدن رشد اقتصادي‬ ‫دنیا ایفا ميکند و خطمشيهایي که کشورهاي «جنوب» اتخاذ ميکنند‪ ،‬تأثیر بیشتر و مهمتري‬ ‫در تولید کشورهاي «شمال» بر جاي ميگذارد‪.‬‬ ‫براساس بررسيهایي که اخیرا ً توسط گروهي از کارشناسان «صندوق بینالمللي پول»‬ ‫انجام گرفته است‪ ،‬رشد پایدار کشورهاي «جنوب» در ظرف چهار پنج سال گذشته بیانگر‬ ‫آن است که روابط سنتي «شمال ‪ -‬جنوب» به طور ساختاري دستخوش تحول شده است‪.‬‬ ‫در ‪ 20‬سال گذشته‪ ،‬اغلب‪ ،‬نرخ رشد اقتصادي در «شمال» و «جنوب» بالنسبه با یکدیگر‬ ‫هماهنگي داشت‪ ،‬اما به طور کلي «شمال» در موقعیت برتري قرار داشت؛ در سالهاي پایاني‬ ‫دههی ‪ 1980‬و اوایل دههی ‪ 1990‬کشورهاي جنوب توانستند نرخ رشد باالي خود را حفظ‬ ‫کنند در حالي که کشورهاي «شمال» در این مدت از رشد اقتصادي ضعیفي برخوردار شدند‪.‬‬ ‫باال بودن نرخ رشد اقتصادي در «جنوب» در سالهاي اخیر به نحو اساسي به کشورهاي‬ ‫«شمال» کمک کرده است که میزان کاهش رشد خود را محدود کرده و دوران رونق را در‬ ‫فاصلهی کوتاهتري از سر گیرند‪ .‬در سالهاي اخیر مهمترین تحولي که در وضع اقتصادي‬ ‫شمال» و «جنوب» مشاهده ميشود واگرایي‪ 1‬نرخ رشد این دو منطقه است‪ .‬بدین ترتیب‬ ‫برخالف دهههاي گذشته هماهنگي یا تقارني بین رشد اقتصادي «شمال» و «جنوب» وجود‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫‪1. Divergence‬‬ ‫‪/ 38‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫کشورهاي شمال در فاصلهی کوتاهي دوباره به حالت «رکود» برميگردند در حالي‬ ‫که این پدیده‪ ،‬جهان شمول نیست و جنبهی عام ندارد‪ .‬از طرف دیگر باالترین نرخ رشد‬ ‫اقتصادي تنها در بین تعداد معدودي از کشورهاي قاره آسیا (به ویژه آسیاي جنوب شرقي)‬ ‫دیده ميشود‪ .‬روابط اقتصادي شمال و بقیهی کشورهاي «جنوب» (یعني هنگامي که آسیاي‬ ‫جنوب شرقي را مستثنا کنیم) دستخوش تحول چندان محسوسي نشده است‪.‬‬ ‫شاید جالبترین پیوستگيهاي شمال و جنوب در بخش توسعه‪ ،‬مربوط به افزایش‬ ‫قابل مالحظهی انتقال سرمایه از شمال به جنوب در سالهاي اخیر باشد‪ .‬این افزایش بیانگر‬ ‫رشد شدید تجارت و اقدامات موفقیتآمیزي است که در زمینههاي زیر در تعدادي از‬ ‫کشورهاي در حال توسعه انجام گرفته است‪:‬‬ ‫•تثبیت اقتصادي‪.‬‬ ‫•آزادسازي بازارهاي مالي داخلي‪.‬‬ ‫•برطرف کردن یا کاهش محدودیتهاي مربوط به استفاده از سرمایههاي خارجي‪.‬‬ ‫•متنوع شدن بخشهایي که سرمایهگذاران کشورهاي صنعتي ميتوانند در آنها‬ ‫سرمایهگذاري کنند (به ویژه در زمانهایي که نرخ رشد یا نرخ بهره در کشورهاي‬ ‫صنعتي در سطح پاییني قرار دارد)‪.‬‬ ‫•برخالف دورههاي اولیه‪ ،‬بخش عمدهاي از سرمایههاي انتقال یافته به جهان‬ ‫سوم را سرمایههاي متعلق به بخش خصوصي ‪ -‬بهویژه سرمایهگذاري مستقیم یا‬ ‫سرمایهگذاري در خرید سهام و اوراق قرضه ‪-‬تشکیل ميدهد‪.‬‬ ‫در برخي از موارد باال‪( ،‬وجود نرخهاي بهرهی کوتاه مدت در بسیاري از کشورهاي‬ ‫در حال توسعه‪ ،‬به جلب این سرمایهها کمک کرده است‪ .‬این وضع به ویژه در کشورهاي‬ ‫آسیا بیشتر صدق ميکند و سرمایهگذاري مستقیم خارجي‪ ،‬سرمایههاي داخلي را نیز به تحرک‬ ‫واداشته است‪ .‬سرمایهگذاري مستقیم خارجي بسیاري از کشورهاي در حال توسعه را قادر‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪39 /‬‬ ‫ساخته است که به تکنولوژي تولید در کشورهاي صنعتي دسترسي بیشتري داشته باشند که‬ ‫سرانجام به توسعهی سریع صادرات کشورهاي در حال توسعه کمک کرده است‪.‬‬ ‫آزادتر شدن بازارهاي سرمایه‪ ،‬ضعف فعالیتهاي اقتصادي در کشورهاي «شمال» و‬ ‫کاهش نرخ بهره یا بازده سرمایه در این کشورها‪ ،‬سرمایهگذاران را ترغیب کرده است که‬ ‫مقادیر هنگفتتري از سرمایههاي خود را به کشورهاي «جنوب» انتقال دهند‪.‬‬ ‫از طرف دیگر افزایش حجم تجارت منطقهاي و متنوع شدن ترکیب صادرات‬ ‫کشورهاي جنوب‪ ،‬این کشورها را ترغیب کرده است که به صادرات کاالهاي صنعتي توجه‬ ‫زیادي معطوف نمایند و اتکاء به صدور مواد خام را کاهش دهند‪ .‬همچنین ضرورت تقویت‬ ‫بخش صنعت و استفاده از تکنولوژي جدید براي حفظ بازارهاي صاداتي یا دستیابي به‬ ‫بازارهاي جدید کشورهاي «جنوب» را وادار کرده است که موانع محدودکنندهاي را که در‬ ‫راه سرمایهگذاريهاي خارجي در این کشورها وجود داشته است برطرف نمایند‪ .‬همین‬ ‫موضوع‪ ،‬تزریق سرمایههاي خارجي به بخش صنعتي کشورهاي «جنوب» را در دو دههی‬ ‫گذشته تشدید کرد‪.‬‬ ‫تداوم رشد و توسعهی اقتصادي در «شمال» و «جنوب» سبب شد که صدور کاال از‬ ‫جنوب به شمال به طور مستمر به افزایش خود ادامه دهد و رکودهاي ادواري در کشورهاي‬ ‫شمال خللي به این روند وارد نسازد‪ .‬به هر حال‪ ،‬به رغم رابطهی تنگاتنگي که بین روند‬ ‫توسعه در «شمال» و «جنوب» طي سالهاي متمادي وجود داشت‪ ،‬اخیرا ً شرایطي ایجاد شده‬ ‫است که رابطهی مزبور را دستخوش تضعیف کرده و از میزان وابستگي کشورهاي جنوب به‬ ‫شمال تا حدودي کاسته است و برخالف سابق دیگر رشد و شکوفایي اقتصادي کشورهاي‬ ‫جنوب ‪ -‬در حد سابق ‪ -‬در گروي رونق یا توسعهی اقتصادي کشورهاي صنعتي نیست‪.‬‬ ‫همانطور که گفته شد انعطافپذیر شدن اقتصاد تعدادي از کشورهاي در حال توسعه‬ ‫– به ویژه ببرهاي آسیا ‪ -‬آنان را در برابر ضربههاي خارجي یا تحوالت بینالمللي مقاوم‬ ‫‪/ 40‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫ساخته است به گونهاي که به رغم کاهش رشد اقتصادي در کشورهاي صنعتي‪ ،‬تعدادي از‬ ‫کشورهاي «جنوب»‪ ،‬ميتوانند اقتصاد خود را همچنان در وضع مطلوب نگاه دارند و از رکود‬ ‫اقتصادي کشورهاي صنعتي هراسي به دل راه ندهند (ماهنامه مناطق آزاد‪.)98-100: 1375 ،‬‬ ‫نگاهي به نشست گروه ‪5+8‬‬ ‫نشست ساالنهی سران گروه هشت شامل‪ ،‬کشورهاي آمریکا‪ ،‬انگلیس‪ ،‬ژاپن‪ ،‬آلمان‪ ،‬فرانسه‪،‬‬ ‫ایتالیا‪ ،‬روسیه و کانادا با کشورهاي در حال توسعه موسوم به نشست ‪ 5+8‬از ‪ 17‬تا ‪ 19‬تیرماه‬ ‫سال ‪ 1388‬در شهر آکوئیالي ایتالیا برگزار شد‪ .‬با توجه به گسترش بحران مالي بینالمللي‪،‬‬ ‫چگونگي تحقق بازشکوفایي اقتصاد جهان و حل مسائل امنیت انرژي‪ ،‬امنیت غذا و تحوالت‬ ‫آب و هوا‪ ،‬اولویت این نشست بود‪ .‬عالوه بر این‪،‬گفتگوها و همکاريهاي طرفین براي حل‬ ‫این مسائل نیز براي ایجاد روابط مشارکتي نوین‪ ،‬برابر‪ ،‬همسود و با منافع متقابل بین شمال‬ ‫و جنوب کمک کرد‪.‬‬ ‫روابط شمال و جنوب به روابط بین کشورهاي پیشرفته و کشورهاي در حال توسعه‬ ‫اشاره دارد‪ .‬با چندقطبي شدن دنیا و جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬ناتواني گروه هشت در مقابل مسائل‬ ‫جهاني در چند سال اخیر آشکارتر شده‪ ،‬در حالي که کشورهاي در حال توسعه و اقتصادهاي‬ ‫نوظهوري مانند چین‪ ،‬هند و آفریقاي جنوبي توانستند در این مدت موقعیت سیاسي و‬ ‫اقتصادي خود را در سطح بینالمللي ارتقاء دهند‪ .‬با تشدید ادعاي جامعهی جهاني دربارهی‬ ‫تقویت گفتگو بین شمال و جنوب و بازسازي روابط مشارکتي بین این دو دسته‪ ،‬گروه هشت‬ ‫از سال ‪ 2003‬همه ساله از جوامع اقتصادي نوظهوري مانند چین و هند براي گفتگو با خود‬ ‫دعوت ميکند‪.‬‬ ‫نشست ‪ 5+8‬امسال در حالي برگزار شد که اقتصاد کشورهاي غربي بر اثر بحران مالي‬ ‫دچار رکود شده اما اقتصاد جوامع اقتصادي نوظهور مانند چین و هند همچنان فعال است‪.‬‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪41 /‬‬ ‫به عالوه‪،‬چشمگیرتر شدن مسائل جهاني مانند تغییرات آب و هوا‪ ،‬امنیت انرژي‪ ،‬امنیت غذا‬ ‫و مسائل مربوط به توسعه در زمان بحران مالي نیز یکي دیگر از پس زمینههاي برگزاري این‬ ‫نشست بود‪.‬‬ ‫تسریع بازشکوفایي اقتصاد جهان بيشک اولویت این نشست بود‪ .‬اگر دو طرف شمال‬ ‫و جنوب بتوانند بر پایه اصول برابري‪ ،‬همسودي و منافع مشترک مذاکراتي کارآمد انجام‬ ‫دهند‪ ،‬اراده و اطمیناني قوي براي غلبه بر بحران مالي از این نشست به جهان صادر ميشود‪،‬‬ ‫و همچنین‪ ،‬دو طرف ميتوانند هماهنگيها و همکاريهاي خود دربارهی مسائل آب و هوا‪،‬‬ ‫انرژي‪ ،‬غذا و توسعه را به پیش ببرند و گفتگوها و همکاريهاي طرفین براي حل این مسائل‬ ‫نیز به ایجاد یک روابط مشارکتي نوین‪ ،‬برابر‪ ،‬همسود و با منافع متقابل بین شمال و جنوب‬ ‫کمک خواهد کرد‪.‬‬ ‫چین همواره شرکتکنندهی فعالي در گفتگوها و همکاريهاي شمال و جنوب و‬ ‫پشتیبانيکنندهی فعالي از این گفتگوها و همکاريها بوده است‪ .‬هو جین تائو‪ ،‬رئیسجمهوري‬ ‫چین در ‪ 6‬سال گذشته ‪ 6‬بار در نشستهاي ‪ 5+8‬شرکت کرده و در آنها پیشنهادها و‬ ‫نظراتي را براي حل مسائل جهاني مطرح کرده و موضع چین دربارهی پیشبرد همکاريهاي‬ ‫بینالمللي و توسعهی مشترک در شرایط جهاني شدن اقتصاد را تشریح کرده است‪ .‬مقامات‬ ‫چیني‪ ،‬پیشنهاد کردند تا یک سبد ارزي با ارزهاي متنوع و ترجیح ًا «اس دي آر» صندوق‬ ‫بینالمللي پول‪ ،‬جایگزین دالر آمریکا شود‪.‬‬ ‫تاریخ ثابت کرده است که حل مسائل جهاني نیازمند تالش مشترک کشورهاي پیشرفته‬ ‫و در حال توسعه است‪ .‬در این موقعیت دشوار‪ ،‬مردم در انتظار گفتگوي برابر و صادقانهی‬ ‫گروه هشت با کشورهاي در حال توسعه هستند‪ ،‬چرا که ميدانند که این گفتگو نه تنها‬ ‫ميتواند به حل دشواريهاي کنوني کمک کند‪ ،‬بلکه به ایجاد یک روابط مشارکتي نوین‪،‬‬ ‫برابر‪ ،‬همسود و با منافع متقابل بین شمال و جنوب کمک خواهد کرد و فرصتهایي را نیز‬ ‫‪/ 42‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫براي توسعهی جهان فراهم خواهد آورد (روزنامه اطالعات‪.)4: 1388 ،‬‬ ‫ساختار نظام جهاني‪ :‬جهان بدون مرز یا جهان شمال ‪ -‬جنوب‬ ‫نظام بینالمللي معاصر مجموعهاي است از عناصري که چندان پیوندي با یکدیگر ندارند ولي‬ ‫بر روي هم قرار ميگیرند و گاهي با یکدیگر ممزوج ميشوند‪ .‬برخي از آنها بسیار قدیمياند‪:‬‬ ‫دولتهاي کهنسال اروپایي‪ ،‬روابط کشورهاي استعماري با مستعمرههاي قدیمي؛ پارهاي دیگر‬ ‫کمتر قدیمياند‪ :‬اثرات جنگ جهاني اول‪ ،‬افول اروپا‪ ،‬باال گرفتن قدرت آمریکا‪ ،‬پیامدهاي‬ ‫انقالب بلشویکي؛ برخي دیگر جدیدند‪ :‬نظام اردوگاهها‪ ،‬استعمارزدایي‪ ،‬جهاني شدن اقتصاد‪،‬‬ ‫مسابقهی تسلیحاتي‪ ،‬نقش جنگ افزار اتمي؛ و پارهاي نیز درحال تشکیل هستند‪ :‬تجدید‬ ‫حیات و توسعهی ملیتها‪ ،‬ظهور قدرتهاي جدید منطقهاي‪ ،‬گسترش و افزایش جنگ‬ ‫افزارهاي اتمي‪ .‬نکتهی مهم در این مجموعه‪ ،‬تغییرات ساختاري و ماهوي نظام بینالمللي‬ ‫است (واعظ مهدوی‪.)41: 1375 ،‬‬ ‫بسیاري از سخنگویان جنوب معتقدند که توسعهی تکامل جوامع جنوب تنها از طریق‬ ‫عدم مداخله در روابط اقتصادي با شمال و تمرکز بر اقتصاد خودکفایي جمعي و توسعهی‬ ‫مستقل امکانپذیر است (واعظ مهدوی‪.)66: 1375 ،‬‬ ‫زمینههاي روابط نوین شمال ‪ -‬جنوب‬ ‫‪ -1‬گسترش تجارت جهاني‬ ‫خاستگاه اولیه و مباني اصلي جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬تجارت است‪ .‬تجارت ميتواند‬ ‫تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را در کشورهاي شمال و جنوب که در فاصلهاي دور از هم‬ ‫قرار دارند‪ ،‬به همدیگر مرتبط کند و اغلب احساسي مشترک و وابستگي متقابلي میان آنها به‬ ‫وجود آورد‪ .‬از زمان صنعتي شدن‪ ،‬تجارت جهاني به مفهوم مبادلهی کاالها و خدمات در میان‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪43 /‬‬ ‫ملت ‪ -‬دولتها به سرعت گسترش پیدا کرده است‪ .‬یکي از شاخصهاي این موضوع نسبت‬ ‫مثبت میزان رشد تجارت به میزان رشد تولید در سراسر صدهی نوزدهم و نیمه دوم قرن‬ ‫بیستم است‪ .‬گسترش عظیم تجارت جهاني در ربع آخر قرن نوزدهم شروع شد‪ .‬بین سالهاي‬ ‫‪ 1800‬تا ‪ 1913‬تجارت جهاني به صورت درصدي از تولید رشد کرد و از ‪ 3‬درصد به ‪33‬‬ ‫درصد رسید‪ ،‬رشد آن طي ‪ 1870-1913‬سه برابر بود‪ .‬ویژگي این تجارت شامل مبادلهی مواد‬ ‫خام از جهان غیرصنعتي با محصوالت صنعتي اروپا بود‪ ،‬در بیشتر سالهاي مزبور غیر از هند‪،‬‬ ‫این تجارت با مهاجرنشینان مستعمراتي آمریکا‪ ،‬جنوب آفریقا و استرالیا صورت گرفت‪ .‬در‬ ‫‪ 1914‬تنها ‪ 11‬درصد تجارت جهاني در میان خود تولیدکنندگان مواد خام انجام ميشد‪ ،‬در‬ ‫حالیکه تجارت در میان کشورهاي صنعتي با شتاب رشد ميکرد (واترر‪.)101-102: 1379 ،‬‬ ‫‪ -2‬سرمایهگذاري خارجي‬ ‫در عصر جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬جذب سرمایهگذاري خارجي ضرورتي براي بازار‬ ‫سرمایه‪ ،‬پروژهی خصوصيسازي و نیاز اقتصاد ملي به رشد و توسعهی اقتصادي بهشمار‬ ‫ميرود‪ .‬این ضرورت‪ ،‬به ویژه با ظهور نظام پیچیدهی تولید بینالمللي که از عوامل مؤثر‬ ‫در پایداري جریان سرمایهگذاري خارجي است‪ ،‬پیوند تنگاتنگي را میان بازارهاي سرمایه‪،‬‬ ‫کار و خدمات ایجاد کرده و در عین حال سطح دستمزدها و بهرهوريهاي سرمایه را در‬ ‫کشورهاي میزبان به سطح کشورهاي صادرکنندهی سرمایه رسانده است‪ .‬به گونهاي که ادغام‬ ‫اقتصاد کشورها در نظام بینالمللي موجب شده تا سهم سرمایهگذاري خارجي در فعالیتهاي‬ ‫اقتصادي جهان طي دو دههی گذشته دو برابر شود و ‪ 40‬درصد کل جریان سرمایهگذاري‬ ‫خارجي در سطح جهان را تشکیل دهد‪.‬‬ ‫سرمایهگذاري خارجي در سطح جهان از سال ‪ 2003‬رونق یافته است‪ .‬در سال ‪،2006‬‬ ‫با حجم ‪ 1305/9‬میلیارد دالر سرمایهگذاري‪ ،‬در مقایسه با سال ‪ ،2005‬رشد ‪ 38‬درصدي‬ ‫داشته است‪ .‬سهم کشورهاي جنوب از این میزان ‪ 379‬میلیارد دالر بوده است در این میان‪،‬‬ ‫‪/ 44‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫سهم کشورهاي خاورمیانه بالغ بر ‪ 60‬میلیارد دالر بوده است که‪ ،‬در مقایسه با سال ‪40 ،2005‬‬ ‫درصد رشد نشان داده است‪ .‬از شمار ‪ 14‬کشور خاورمیانه در روند جریانات سرمایهگذاري‬ ‫مستقیم خارجي در غرب آسیا طي سال ‪ ،2006‬ميتوان به نقش فعال کشورهاي ترکیه‪،‬‬ ‫عربستان و امارات متحدهی عربي ‪ -‬در رتبههاي اول تا سوم ‪ -‬به ترتیب با ‪10/9 ،18/3 ،20‬‬ ‫میلیارد دالر جذب سرمایهگذاري مستقیم خارجي براي بخشهاي کلیدي و مولد‪ ،‬صنایع و‬ ‫خدمات اشاره کرد‪ .‬هر چند بیش از ‪ 50‬درصد از سرمایهگذاريهاي خارجي در خاورمیانه‪،‬‬ ‫معادل ‪ 30‬میلیارد دالر‪ ،‬در بخشهاي هدف نفت وگاز بوده است‪ .‬در این سال‪ ،‬براي جذب‬ ‫‪ 307‬میلیارد دالر سرمایهی خارجي در کشورهاي خاورمیانه‪ ،‬تعداد ‪ 2000‬شرکت بزرگ‬ ‫خارجي و ‪ 16‬هزار شرکت وابسته به آنها فعالیت داشتهاند‪.‬‬ ‫موفقیت امارات متحدهی عربي و اردن در جذب سرمایهگذاري مستقیم خارجي در‬ ‫مناطق آزاد و نقش بخشهاي نفت و گاز در این روند بسیار مؤثر بوده است‪.‬‬ ‫به موجب بررسيهاي «آنکتاد» در سال ‪ 2008‬حجم سرمایهگذاريهاي کشورهاي‬ ‫صنعتي در قلمروي یکدیگر حدود یکسوم کاهش یافته است‪ .‬در سال ‪ 2009‬به علت گسترش‬ ‫دامنهی رکود اقتصادي ناشي از بحران اخیر‪ ،‬انتظار ميرود که حجم سرمایهگذاريهاي مستقیم‬ ‫خارجي همچنان سیر نزولي طي کند‪ .‬بحران اقتصادي جهان‪ ،‬جریان سرمایهگذاري مستقیم‬ ‫خارجي را هم تغییر داده است‪ .‬سرمایهگذاري در اقتصادهاي در حال توسعه ]جنوب[‪ ،‬حدود‬ ‫‪ 17‬درصد افزایش یافته و سهم آنها در سال ‪ 2008‬از کل سرمایهگذاري خارجي در دنیا به‬ ‫‪ 43‬درصد رسیده است‪ .‬البته آثار این بحران اقتصادي به تدریج از اواخر ‪ 2008‬آشکار شد؛‬ ‫به طوري که در سال ‪ 2009‬جذب سرمایهگذاري خارجي در برخي از این کشورها به شدت‬ ‫سقوط کرده است‪.‬‬ ‫امروزه با توجه به نقدینگيهاي مازاد سرمایههاي سرگردان فراوان در میان کشورهاي‬ ‫جهان‪ ،‬عم ً‬ ‫ال بازارهاي نوظهوري همانند ایران از جذابیت بسیار باالیي براي سرمایهگذاران‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪45 /‬‬ ‫برخوردار است‪ .‬ضمن آنکه رکود ایجاد شده در بازارهاي کشورهاي صنعتي ميتواند تمایل‬ ‫بیشتري را براي سرمایهگذاري در کشور به وجود آورد‪ .‬به این منظور باید تحرک کافي در‬ ‫بخش جذب سرمایهگذاري خارجي کشور و از جمله در مناطق آزاد و ویژهی اقتصادي کشور‬ ‫ایجاد کرد تا بتوان به مقولهی توسعه از منظر بینالمللي نگریست‪ .‬براساس گزارش آنکتاد‪ ،‬در‬ ‫کشور ایران نیز روند جریانات ورودي سرمایهگذاري مستقیم خارجي‪ ،‬در سه سال گذشته‪،‬‬ ‫بهبود یافته و از میان ‪ 141‬کشور مورد بررسي‪ ،‬رتبهی ایران از ‪ 135‬به ‪ 133‬ارتقا پیدا کرده‬ ‫است‪ .‬در حالي که‪ ،‬براساس ارزیابي آنکتاد‪ ،‬ایران قابلیت دارد با توجه به زمینههاي مختلف‬ ‫جذب سرمایهی خارجي اعم از نفت و گاز‪ ،‬بورس‪ ،‬صنعت و معدن‪ ،‬بانک و بیمه‪ ،‬ارتباطات‪،‬‬ ‫خدمات و غیره‪ ،‬بیش از ‪ 100‬میلیارد دالر سرمایههاي خارجي را جذب کند و از نظر ظرفیت‬ ‫جذب سرمایهگذاري خارجي در ردیف ‪ 10‬کشور نخست جهان قرار گیرد‪ .‬این در حالي‬ ‫است که براساس گزارش آنکتاد از رقم سرمایهگذاري مستقیم خارجي جهان در سال ‪،2008‬‬ ‫سهم ایران ‪ 0/08‬درصد کل رقم سرمایهگذاري مستقیم خارجي در جهان بوده است‪.‬‬ ‫فعالیت شرکتهاي چندملیتي‬ ‫شرکتهاي چندملیتي در بازارهاي مالي نیز نقش محوري را برعهده داشته و سرمایهگذاريهاي‬ ‫مستقیم خارجي آنها در کشورهاي پیشرفتهی صنعتي جهان و کشورهاي جهان سوم به تناسب‬ ‫صورت گرفته است‪ .‬محور اصلي اقتصاد جهاني مبتني بر محور آمریکاي شمالي‪ ،‬اروپا‪ ،‬ژاپن‬ ‫و کشورهاي جنوب در افزودن و کنترل سهم خود در اقتصاد جهاني است‪.‬‬ ‫آنچه در حضور سرمایهگذاران خارجي و ورود سرمایههاي شرکتهاي چندملیتي‬ ‫ميتواند به عنوان فرصتي قلمداد شده و پیامدهاي مثبتي را در بر داشته باشد‪ .‬تدوین‬ ‫سیاستهاي کالن اقتصادي در خصوص ورود شرکتهاي چندملیتي‪ ،‬تدوین راهکارهایي‬ ‫براي استفاده از کارشناسان خبره به منظور افزایش قدرت چانهزني که امروزه در ارتباطهاي‬ ‫‪/ 46‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫بازرگاني جهاني بسیار حایز اهمیت است‪ ،‬تنوع بخشي کاالهاي تولیدي‪ ،‬افزایش کیفیت و‬ ‫کاهش قیمت محصوالت تولیدي حرفهاي براي صادرات و جذب بازارهاي بینالمللي‪ ،‬ایجاد‬ ‫تشکلهاي خصوصي براي صادرات و تنوع در صادرات کاالهاي غیرنفتي با توجه به شناخت‬ ‫بازار‪ ،‬استفاده از تکنولوژي روز اطالعات‪ ،‬بازنگري و هماهنگ کردن قوانین و مقررات‬ ‫اقتصادي کشور براساس اصول اقتصاد روز جهان‪ ،‬و مهمتر از همه تسریع در عضویت در‬ ‫‪ WTO‬است (خلیلی‪.)9: 1383 ،‬‬ ‫خوشبختانه گزارش رژیم تجاري ایران که گزارشي در مورد تمام سیاستها و قوانین‬ ‫تجاري ایران است‪ ،‬براي آغاز مذاکرات الحاق در ‪ 26‬مهرماه ‪ 1388‬به صورت رسمي به‬ ‫دبیرخانهی ‪ WTO‬ارسال شد (روزنامه ایران‪.)21: 1388 ،‬‬ ‫براساس نادیده گرفتن مباحث سیاسي در زمینهی جذب سرمایههاي خارجي با استفاده‬ ‫از حضور شرکتهاي چندملیتي‪ ،‬به ویژه براي کشورهایي که با سیاستهاي جهاني و به‬ ‫ویژه آمریکا همسویي ندارند‪ ،‬ميتواند نتایج کام ً‬ ‫ال نادرستي را حاصل کند‪ .‬از دیدگاه توجه به‬ ‫امنیت ملي‪ ،‬کشوري که در تضاد سیاسي با آمریکا نباشد‪ ،‬ميتواند با مهیا کردن زمینهی حضور‬ ‫شرکتهاي چندملیتي و به کارگیري سیاستهاي مناسب در ارتباط با عملکرد آنها امنیت‬ ‫اقتصادي خود و در نتیجه امنیت ملي را بهبود بخشد‪ ،‬در مقابل کشوري که در تضاد جدي‬ ‫با سیاستهاي آمریکا قرار دارد نباید بر روي شرکتهاي چندملیتي به عنوان یک فرصت‬ ‫حساب بازکند (مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد‪.)11-12: 1382 ،‬‬ ‫فرصتها و تهدیدهاي جهاني شدن در روابط شمال ‪ -‬جنوب‬ ‫در روابط میان شمال ‪ -‬جنوب در فرایند جهاني شدن اقتصاد فرصتها و تهدیدهاي‬ ‫متقابلي وجود دارد‪ ،‬به طوري که در جریان رشد و توسعهی اقتصاد جهاني اگر کشورهاي‬ ‫جنوب بتوانند اصالحات الزم را در ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي خود انجام داده و‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪47 /‬‬ ‫راهبردهاي مناسبي را براي تعامل با اقتصاد بینالمللي اتخاذ کنند‪ ،‬آسیبپذیري آنها کمتر‬ ‫خواهد بود و حتي ميتوانند تهدیدها را به فرصتهاي مناسبي تبدیل کنند‪ .‬در برخي از‬ ‫کشورهاي جنوب‪ ،‬با اتخاذ روشهاي مناسب‪ ،‬وضعیت اقتصادي آنها رو به بهبودي گذارده‬ ‫و منافع آنها با روند رو به رشد اقتصاد جهاني همسو شده است‪ ،‬و از فرصتهاي آن‬ ‫بهرهبرداري ميکنند‪ .‬هرچند نميتوان شکافهاي موجود میان کشورهاي شمال و جنوب را‬ ‫نادیده انگاشت‪ .‬شکاف درآمدي میان شمال و جنوب در برخي از زمینهها افزایش یافته و به‬ ‫تعداد فقرا نیز افزوده شده است‪.‬‬ ‫برنامهی عمران سازمان ملل متحد (‪ )UNDP‬بر اساس گزارش توسعهی انساني در‬ ‫سال ‪ 1992‬تخمین زد که ‪ 20‬درصد جمعیت جهان در کشورهاي توسعه یافته ‪ 82/7‬درصد‬ ‫کل درآمد جهاني را به خود اختصاص ميدهند‪ ،‬درحالي که ‪ 20‬درصد مردم در فقیرترین‬ ‫کشورها فقط ‪ 1/4‬درصد کل درآمد جهان را دریافت ميکنند‪ .‬در سال ‪ 1989‬متوسط درآمد‬ ‫‪ 20‬درصد کساني که در ثروتمندترین کشورها زندگي ميکنند ‪ 60‬برابر بیشتر از ‪ 20‬درصدي‬ ‫هستند که در فقیرترین کشورها زندگي ميکردند‪ .‬این روند و نسبت در سال ‪ 30 ،1950‬برابر‬ ‫بود که ‪ 2‬برابر شده است‪ .‬گزارش توسعهی انساني مربوط به سال ‪ 1996‬حاکي از آن است‬ ‫که در ‪ 3‬دههی گذشته‪ ،‬تنها ‪ 15‬کشور از رشد باالیي برخوردار بودهاند‪ .‬در حالیکه ‪ 89‬کشور‬ ‫از نظر اقتصادي وضعیت بسیار بدتري را نسبت به ‪ 10‬سال قبل یا چند سال بیشتر از آن‬ ‫داشتهاند‪ .‬در ‪ 70‬کشور در حال توسعه‪ ،‬سطح کنوني درآمدها پایینتر از دهههاي ‪ 1960‬و‬ ‫‪ 1970‬ميباشد (مؤسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد‪.)16 :1388 ،‬‬ ‫این اختالف به آن معنا نیست که جهاني شدن اقتصاد ميتواند موجب این واگرایي شود‬ ‫و یا اینکه نميتواند روند آنرا بهبود بخشد‪ .‬بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد که این نابرابريها‬ ‫اغلب به خاطر سیاستهاي نادرستي است که در این کشورها صورت گرفته است‪ .‬در اینجا به‬ ‫برخي از فرصتها و تهدیدهاي جهاني شدن اقتصاد در روابط شمال و جنوب ميپردازیم‪.‬‬ ‫‪/ 48‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫الف ـ فرصتها‬ ‫‪ -1‬ادغام جنوب در اقتصاد جهاني‬ ‫رشد و توسعهی تکنولوژي اطالعات و ارتباطات‪ ،‬دانش فني و جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬موجب‬ ‫نزدیکي کشورها به همدیگر شد تا دولتها از پوستهی سخت خود بیرون آیند‪ ،‬به طوریکه‬ ‫کشورهاي شمال و جنوب مانند تار عنکبوتي در هم تنیده شوند‪ ،‬و سرنوشت و حیاط‬ ‫دولتها یک رابطهی مستقیم با هم پیدا کنند‪ .‬گرچه جهاني شدن اقتصاد موجب در هم‬ ‫نوردیدن مرزها شد و حاکمیت دولتها را کمرنگتر کرد اما در این فرایند فرصتهاي‬ ‫طالیي را براي کشورهاي ضعیفتر جنوب به وجود آورد تا بتوانند تهدیدها را به فرصت‬ ‫تبدیل کنند‪.‬‬ ‫از جمله فرصتهاي جدید براي کشورهاي جنوب بازارهاي وسیعتر براي کاال‪،‬‬ ‫افزایش تعداد کاالهاي قابل مبادله‪ ،‬افزایش جریان ورودي سرمایه خصوصي و دسترسي‬ ‫مناسبتر به تکنولوژي است‪.‬‬ ‫‪ -2‬رشد و توسعهی اقتصادي‬ ‫ساختار اقتصادي کارآمد چه در شمال و چه در جنوب در رشد و توسعهی اقتصادي آن کشور‬ ‫نقشآفرین است در فرایند جهاني شدن اقتصاد کشورها ميتوانند آن را به عنوان فرصت و‬ ‫هم به عنوان تهدید به کار گیرند و این بستگي به تصمیمگیرندگان اقتصادي و سیاسي آن‬ ‫واحد سیاسي دارد‪.‬‬ ‫این امکان براي کشورهاي جنوب فراهم ميباشد که جهتگیري اقتصاد خود را به‬ ‫سمت رشد و توسعه سوق دهند‪ ،‬همانگونه بسیاري از این کشورها نظیر برخي از کشورهاي‬ ‫جنوب شرقي آسیا این تجربه را پشتسر گذاشتهاند‪ .‬و در سایهی تحوالت تکنولوژي‬ ‫اطالعات‪ ،‬ارتباطات و دانش فني تجارت بیست و چهار ساعته مقدور و معامالت مربوط‬ ‫به پولها‪ ،‬سهام و اوراق بهادار‪ ،‬هدایت منافع و انرژي عرصهی خدمات مخابراتي‪ ،‬کاالهاي‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪49 /‬‬ ‫نمادین و غیرمادي و‪ ...‬براي کلیهی کشورهاي جنوب این فرصت فراهم آمده است تا شکاف‬ ‫بین جنوب و شمال را بشکنند و به سوي رشد و توسعه حرکت کنند‪.‬‬ ‫ب ـ تهدیدها‬ ‫‪ -1‬افزایش شکاف بین شمال ‪ -‬جنوب‬ ‫بهرغم دگرگونيهاي برجسته در نظام اقتصادي سیاسي سرمایهداري جهاني‪ ،‬دو مشخصهی‬ ‫اصلي متمایز کشورهاي جهان سوم تغییر نکرده است‪ )1 :‬وابستگي پیرامون؛ ‪ )2‬شکاف میان‬ ‫مرکز و پیرامون که نشان ميدهد «در هر صورت این کشورهاي مرکز هستند که به طور‬ ‫مداوم کشورهاي پیرامون را تحت سلطه خود دارند» یعني «نقش اصلي و اساسي کشورهاي‬ ‫پیرامون که در حاشیهی ممالک توسعهیافته جاي دارند‪ ،‬تأمین رشد و شکوفایي اقتصادي‬ ‫مرکز ميباشد» (کالنتری‪.)37 :1386 ،‬‬ ‫‪ -2‬تقسیم نابرابر بینالمللي کار‬ ‫تجارت جهاني به معناي تقسیم کار بین جوامع است‪ .‬استداللهاي کالسیک دربارهی تقسیم‬ ‫کار این مقوله را فرایندي درون ‪ -‬جامعه ميانگارد که در دو جهت اجتماعي و فني مؤثر‬ ‫واقع ميشود‪ .‬تقسیم اجتماعي کار گویاي تخصص مشاغل و تقسیم فني کار گویاي تخصص‬ ‫وظایف در درون مشاغل است‪ .‬یکي از کشفیات مناسب در علوم اجتماعي قرن بیستم این‬ ‫است که تقسیم کار بینالمللي توسط استعمار و امپریالیسم از نوع تقسیم کار اجتماعي بوده‬ ‫است‪ .‬جوامع مرکزي یا متروپلها به تولیدات سرمایهبر با ارزش افزودهی باال‪ ،‬و جوامع‬ ‫پیراموني به تولیدات کاربر با ارزش افزودهی پایین ميپردازند‪ .‬این تقسیم کار موجب پیدایش‬ ‫رابطهاي سلطهآمیز با وابستگي متقابل ميشود که پیوسته خود را باز تولید ميکند‪ .‬به این‬ ‫ترتیب‪ ،‬دیدگاه متداول تا حدودي جهاني شده آن است که‪ ،‬جهان به دو بخش با مشخصههاي‬ ‫گوناگون مانند توسعه یافته ‪ -‬توسعه نیافته‪ ،‬نوین‪ -‬سنتي‪ ،‬صنعتي ‪ -‬در حال صنعتي شدن‪،‬‬ ‫‪/ 50‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫توسعهیافته ‪ -‬کمتوسعه‪ ،‬جهان اول ‪ -‬جهان سوم‪ ،‬شمال ‪ -‬جنوب‪ ،‬یا صرف ًا غني ‪ -‬فقیر تقسیم‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫سرچشمههاي این تقسیم عبارتاند از الگوهاي تجارت و سرمایهگذاري؛ با وجود‬ ‫این‪ ،‬سه تحول اخیر حاصل از جهاني شدن‪ ،‬تغییراتي در شفافیت این تقسیم به وجود آورده‬ ‫است‪ :‬شماري از کشورهاي کم توسعه به سرعت توسعه یافتهاند و تبدیل به کشورهاي‬ ‫نوصنعتي شدهاند؛ گونههاي جدید شرکتهاي چندملیتي به معناي پراکندگي وجوه تولید‬ ‫در سراسر جهان است و بخشي از این فرایند مستلزم انتقال برخي انواع تولیدات صنعتي به‬ ‫کشورهاي کمتوسعه است؛ و برخي از این کشورها توانستهاند کارتلهایي تشکیل دهند و به‬ ‫این ترتیب دستاوردهاي حاصل از تولید مواد خام را بهبود بخشند‪ .‬این مجموعه تحوالت‬ ‫نشان ميدهند که هماکنون تقسیم کار جهاني در سطح فني و همچنین از لحاظ اجتماعي در‬ ‫حال تغییر است‪.‬‬ ‫‪ -3‬مهاجرت‬ ‫در عصر جهاني شدن اقتصاد به طور روزافزوني بر شمار انسانهایي که در جستجوي کار‬ ‫(مناسب) کشور خود را ترک ميکنند‪ ،‬افزوده ميشود و پدیدهی مهاجرت ابعاد وسیعتر و‬ ‫پیچیدهتري به خود ميگیرد‪ .‬از اینرو برخي بر آنند تا عصر کنوني را «عصر مهاجرت» نامند‪.‬‬ ‫برآوردهاي کلي نشان ميدهند که امروزه حدود ‪ 100‬میلیون انسان بیرون از کشورهاي‬ ‫متبوع خود زندگي ميکنند و اکثر مهاجرتها از شمال به جنوب صورت ميگیرد‪ .‬شمار‬ ‫فزایندهی جمعیت مهاجر در سطح جهان نشانگر نفوذپذیرتر شدن مرزهاي سیاسي اقتصادهاي‬ ‫ملي است که توان و تمایل آنها به سر سختي و مقاومت در برابر فشارها و نیروهاي جهانيساز‬ ‫بیش از پیش کاهش ميیابد‪.‬‬ ‫‪ -4‬افزایش بدهيهاي خارجي‬ ‫از جمله ویژگيهاي دوران پس از جنگ سرد‪ ،‬وجود عوامل و معضالت انباشته شده از روابط‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪51 /‬‬ ‫و نظام غیرعادالنهی اقتصادي سرمایهداري در دهههاي پس از جنگ جهاني دوم است‪ ،‬که به‬ ‫خصوص بر دوش کشورهاي جهان سوم به شدت سنگیني ميکند‪.‬‬ ‫صاحبنظران اقتصادي‪ ،‬ریشهی این بحران را در فرصتطلبي و سودجویي بانکهاي‬ ‫تجاري کشورهاي صنعتي و پیشرفته در دههی ‪ 1970‬دنبال کردهاند‪ .‬به عقیدهی آنها‪ ،‬پس‬ ‫از بحران نفتي سال ‪ ،1973‬که منجر به سرازیر شدن دالرهاي نفتي مازاد کشورهاي عضو‬ ‫«اوپک» به بانکهاي عمدهی جهاني شد‪ ،‬و نیاز شدید کشورهاي در حال رشد به پول و اعتبار‬ ‫و ارز خارجي به دلیل تورم افزاینده‪ ،‬بانکهاي مذکور از فرصت استفاده کرده و وامهاي با‬ ‫بهره متغیر در اختیار کشورهاي نیازمند‪ ،‬به ویژه در آمریکاي التین‪ ،‬قرار دارند‪.‬‬ ‫بر اثر ضربهاي که در سالهاي بحراني ‪ 1979‬تا ‪ 1981‬به بازار نفت وارد شد‪ ،‬زمینهی‬ ‫وامدهي به کشورهاي مستأصل جهان سوم افزایش یافت‪.‬‬ ‫بانک جهاني در گزارشي که از آخرین وضعیت بدهيها در جهان در دسامبر ‪1991‬‬ ‫ارائه داد‪ ،‬ابعاد نگرانکنندهی دیون را روشن کرده است (‪.)World Debts, 1991:2‬‬ ‫از اینرو باید گفت‪ :‬بدهي خارجي زمینهی بارز از نحوهی ارتباطات جهاني به ویژه‬ ‫در عصر جهاني شدن اقتصاد است‪ .‬در روند جهاني شدن اقتصاد مشکل بدهي کشورهاي‬ ‫جنوب به شمال افزایش یافته و کشورهاي آفریقایي‪ ،‬آمریکاي التین‪ ،‬برخي از کشورهاي‬ ‫آسیایي‪ ،‬کشورهاي تازه استقاللیافتهی شوروي سابق و اروپاي شرقي در این فرایند روزبهروز‬ ‫مقروضتر ميشوند‪.‬‬ ‫سیاستگذاري در حوزهی بدهيها باید به جاي مجموعهاي از اقدامات موردي‪ ،‬بیشتر‬ ‫از روشي کارآمد جهت اعمال نفوذ بر سود و بهره‪ ،‬استفاده جوید‪ .‬مسألهی بدهي اینگونه‬ ‫توصیف ميشود که همچون یک بازي بينتیجه که در آن مقداري پول از طلبکار به بدهکار‬ ‫در گردش است و دوباره به طلبکار باز ميگردد و در این بین با بیشتر شدن حجم کل بدهي‪،‬‬ ‫فشار بر کشورهاي بدهکار جهت تنظیم سیاستهاي ماليشان‪ ،‬تغییري تازه براي تورمزدایي‬ ‫‪/ 52‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫افزایش ميیابد‪ .‬میزان بدهيهاي سرسامآور جنوب در طي دو دههی اخیر از ‪ 232‬میلیارد دالر‬ ‫در سال ‪ 1977‬به ‪ 865‬میلیارد دالر در سال ‪ 1985‬و نیز به یک تریلیون دالر در سال ‪1991‬‬ ‫رسیده است‪ .‬این بازي وام بهره در فرایند جهاني شدن اقتصاد همچنان روند صعودي داشته‬ ‫و در نتیجه موجب انتقال مازاد اقتصادي از کشورهاي جنوب به شمال و تحکیم پیوندهاي‬ ‫وابستگي کشورهاي جنوب به شمال قدرتمند خواهد شد‪.‬‬ ‫رکود اقتصادي کشورهاي توسعهیافته از کانالهاي زیر کشورهاي در حال توسعه را‬ ‫تحتتأثیر قرار ميدهد‪.‬‬ ‫الف) کاهش تقاضا براي کاالهاي صادراتي کشورهاي در حال توسعه‪.‬‬ ‫ب) کاهش بهاي مواد خام و منابع طبیعي و سایر اقالمي که جزو کاالهاي مهم صادراتي‬ ‫جهان سوم محسوب ميشوند و بازار اصلي فروش آنها کشورهاي توسعهیافته است‪.‬‬ ‫پ) کاهش حجم سرمایهگذاري خارجي به اشکال گوناگون (اعم از مستقیم و‬ ‫غیرمستقیم)‪.‬‬ ‫ت) محدود شدن تسهیالت اعتباري که کشورهاي توسعه یافته به طرق مختلف در‬ ‫اختیار کشورهاي در حال توسعه قرار ميدهند‪( .‬هنگام رکود اقتصادي میزان این‬ ‫تسهیالت کاهش ميیابد و شرایط دریافت آنها سختتر ميشود)‪.‬‬ ‫ث) کاهش میزان کمکهاي بالعوض به کشورهاي فقیر یا کمتر رشد یافته‪.‬‬ ‫ج) توقف نسبي روند آزادسازي تجاري در برخي از کشورهاي توسعهیافته و ایجاد موانع‬ ‫غیرتعرفهاي در راه ورود کاالهاي کشورهاي در حال توسعه به روشهاي گوناگون‪.‬‬ ‫چ) اعطاي انواع یارانه به کاالهاي تولیدي در کشورهاي توسعهیافته ‪ -‬برخالف تعهدات‬ ‫بینالمللي ‪ -‬تحت عنوان «بستههاي نجات»‪ -‬که امکان رقابت را براي کشورهاي در‬ ‫حال توسعه به شدت کاهش ميدهد یا منتفي ميسازد‪ .‬براي نمونه ميتوان به اعطاي‬ ‫میلیاردها دالر کمک توسط ایاالت متحده به صنایع خودروسازي این کشور اشاره کرد‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪53 /‬‬ ‫که مغایر با موافقتنامه یارانهها و اقدامات جبراني ‪ WTO‬است‪.‬‬ ‫در پایان این مبحث یادآور ميشود که تعدادي از کشورهاي در حال توسعه براي رفع‬ ‫بحران نقدینگي یا جبران کاهش درآمدهاي ارزي خود ناگزیرند که به صندوق بینالمللي‬ ‫پول یا نهادهاي مالي مشابه مراجعه کنند و خطمشيها یا راهکارهاي پیشنهادي این مؤسسات‬ ‫را ‪ -‬که در برخي از موارد با مصالح اقتصادي و اجتماعي آنها مطابقت ندارد ‪ -‬هنگام اخذ‬ ‫وام بپذیرند‪ .‬گسترش نابرابريهاي اقتصادي در تایلند و اندونزي پس از بحران پولي و مالي‬ ‫آسیایي (‪ )1998‬از پیامدهاي اجراي تعدیل ساختاري در این کشورها پس از استقراض از‬ ‫صندوق بینالمللي پول براي رفع بحران بوده است (علمی‪.)69-80: 1388 ،‬‬ ‫نتیجهگیري‬ ‫با بررسيهاي به عمل آمده مشخص ميشود جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬مهمترین پدیده در طول‬ ‫تاریخ است که تمام جوامع را به مبارزه طلبیده است‪ .‬در عصر جهاني شدن با گسترش‬ ‫فناوري اطالعات و ارتباطات به طور پیچیدهاي فاصلهی زماني و مکاني کشورها از میان رفته‬ ‫است و اقتصاد ملي جوامع مختلف را طوري به هم گره زده است که دولتها نميتوانند‬ ‫آن را انکار کنند‪ .‬در این رهگذر اقتصاد شمال ‪ -‬جنوب در یک وضعیت وابستگي متقابل‬ ‫قرار گرفته است‪ .‬همانطوریکه رفتارگرایان بر آن تأکید دارند در نظم جدید جهاني شدن‬ ‫اقتصاد مرکز خاصي براي آن در نظر گرفته نشده‪ ،‬بلکه روابط نوین به شکل چند مرکزیت‬ ‫و به طور متکثر مدیریت ميشود و شبکههاي غیررسمي از بازیگران جهاني نظیر‪ :‬دولتها‪،‬‬ ‫شرکتهاي چندملیتي‪ ،‬سازمانهاي غیردولتي‪ ،‬گروههاي فشار بینالمللي و افراد در یک شکل‬ ‫به هم پیوسته با همدیگر همکاري ميکنند و گسترش فزایندهی ارتباطات به این همکاريها‬ ‫ميافزاید‪.‬‬ ‫همانگونه که در بخش فرصتها و تهدیدها اشاره شد‪ ،‬علت اصلي شکاف بین کشورهاي‬ ‫‪/ 54‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫شمال ‪ -‬جنوب‪ ،‬تقسیم نابرابر بینالمللي کار‪ ،‬افزایش مهاجرت‪ ،‬و افزایش بدهيهاي خارجي به‬ ‫دلیل ناکارآمدي دولتها و رهبران این جوامع است‪ ،‬چرا که تاکنون نتوانستهاند و یا نميخواستند‬ ‫همگام با سایر کشورها تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند و نیز حاضر نشدهاند از محیط بستهی‬ ‫خود خارج شوند و نظام اقتصادي کشور خود را براساس واقعیتهاي موجود عصر جهاني‬ ‫شدن‪ ،‬اصالح کرده و شرایط مناسبي را به عمل آورند‪ .‬واقعیات موجود اقتصاد جهاني نشان‬ ‫ميدهد‪ ،‬کشورهایي که به تدریج توانستهاند نظیر کشورهاي جنوب شرق آسیا با اقتصاد جهاني‬ ‫ادغام شوند به موفقیتهاي چشمگیري دست یافتهاند‪ .‬رشد و توسعهی روزافزون کشورهاي در‬ ‫حال توسعه نشان ميدهد‪ ،‬اقتصاد ملي این کشورها به طور فزایندهاي در اثر جهاني شدن اقتصاد‬ ‫با اقتصاد جهاني پیوند خورده است و با توجه به سهم فزاینده جنوب از تجارت و تولید‪ ،‬این‬ ‫باور را براي این کشورها به وجود آورده که در عصر جهاني شدن اقتصاد تولید جایگزین تقسیم‬ ‫جهان به کشورهاي تولیدکننده و مصرفکنندهی صرف شده و از انحصار کشورهاي پیشرفتهی‬ ‫شمال خارج شده است‪ .‬از اینرو کشورهاي جنوب ميتوانند با استفاده از این فرصت و با به‬ ‫کارگیري از تمام امکانات موجود نقش محوري در نظم نوین روابط جنوب و شمال در عصر‬ ‫جهاني شدن اقتصاد ایفا کند‪.‬‬ ‫آنچه مسلم است تحقق ابزارهاي جهاني شدن اقتصاد‪ ،‬شامل گسترش روزافزون‬ ‫تجارت بینالملل‪ ،‬سرمایهگذاري خارجي و سایر جریانات سرمایه‪ ،‬بینالمللي شدن تولید‬ ‫به وسیلهی شرکتهاي چندملیتي و متکي بر پیشرفتهاي تکنولوژیک‪ ،‬جابهجایي هرچه‬ ‫آزادانهتر نیروي کار در وراي مرزهاي ملي‪ ،‬و نهایت ًا انتقال تکنولوژي ميتواند فرصتهاي‬ ‫جدیدي براي کشورهاي جنوب حاصل کند تا در عرصهی جهاني شدن خود را هماهنگ با‬ ‫پیشرفتهاي امروز ببینند‪ .‬لیکن به کارگیري این ابزارها و هماهنگ کردن اقتصادهاي ملي‬ ‫در فرایند جهاني شدن اقتصاد به خودي خود امکانپذیر نیست‪ ،‬و باید از طریق سازمان‬ ‫بینالمللي انجام شود‪ .‬بانک جهاني و صندوق بینالمللي پول از جملهی این سازمانهاست‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪55 /‬‬ ‫که تاکنون در بیش از ‪ 140‬کشور جهان سیاستهاي موسوم به تعدیل را اجرا کرده و یا در‬ ‫حال اجرا دارند‪ .‬این سیاستها همانند با اصول عضویت در ‪ WTO‬به شرح زیر هستند‪:‬‬ ‫•آزادسازي تجارت خارجي‪ ،‬حذف کلیهی محدودیتها و عوارض گمرکي بر‬ ‫صادرات و واردات‪.‬‬ ‫•حذف کلیهی سوبسیدهاي غیرمستقیم‪ ،‬آزادسازي نرخ کاالها و خدمات‪.‬‬ ‫•آزادسازي نرخ بهره‪.‬‬ ‫•لغو انحصارات دولتي و خصوصي‪.‬‬ ‫•آزادسازی نرخ ارز‪.‬‬ ‫•جریان آزاد اطالعات‪.‬‬ ‫•جداسازي دو مفهوم اقتصاد و تأمیناجتماعي‪.‬‬ ‫•آزادسازي جریانات سرمایهاي و تخصیص بهینهی منابع بهوسیلهی بازار‪.‬‬ ‫•ایجاد دولت ناظر به جاي دولت عامل در عرصهی سیاست و اقتصاد‪.‬‬ ‫بنابراین بین اصول سیاست تعدیل اقتصادي ارایه شده از جانب این سازمانها و‬ ‫اهداف مدنظر سازمان جهاني تجارت (‪ )Wto‬سنخیت و هماهنگي کاملي مشاهده ميشود‪ ،‬و‬ ‫از آنجایي که ‪ Wto‬یکي از مهمترین نمودهاي جهاني شدن‪ ،‬حداقل در بعد اقتصادي است‪،‬‬ ‫ميتوان تأثیر این سازمانها را در پیشبرد جهاني شدن در عرصهی اقتصاد به وضوح مالحظه‬ ‫کرد‪.‬‬ ‫بنابراین اگر این نظریه را بپذیریم که در سالهاي آینده ساختار نظم نوین جهاني‬ ‫فرصت بهرهگیري از حربهی نظامي براي سلطهجویي را کاهش خواهد داد‪ ،‬باید این نظریه‬ ‫مکمل را نیز پذیرا باشیم که قدرتهاي جهاني براي تأمین منافع آزمندانهی خود از حربههاي‬ ‫اقتصادي و تکنولوژیک استفاده خواهند کرد‪ .‬در این صورت تعارض میان شمال و جنوب‪،‬‬ ‫غني و فقیر‪ ،‬پیشرفته و عقبمانده افزونتر خواهد شد‪ .‬مضاف ًا نظم نویني که بخواهد صرف ًا‬ ‫‪/ 56‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫ارزشها و باورها‪ ،‬انتظارات و منافع گروه معدودي را تأمین کند‪ ،‬نميتواند جنبهی جهانشمول‬ ‫داشته باشد‪ .‬اگر نظم آن است که رهبر بالمنازعي همانند پلیس مستمرا ً باالي سر دولتهاي به‬ ‫اصطالح حاکم اوامر و نواهي خود را به آنان دیکته کنند و آنها نیز دم بر نیاورند‪ ،‬در آنصورت‬ ‫جهان را بیشتر به گورستاني باید تشبیه کرد که در سکوت و سکون آن نوعي وحشت و‬ ‫خوف حاکم خواهد بود‪ .‬درچنان شرایطي دیگر کسي احساس امنیت نخواهد داشت‪ ،‬مفهوم‬ ‫تهدید دگرگون خواهد شد و تشخیص جهت و شدت آن مشکل خواهد بود‪ .‬چالشهاي‬ ‫اقتصادي جاي رقابتهاي تسلیحاتي را خواهد گرفت و بحرانهاي مزمن در سطح جهان و‬ ‫مناطق حساس دنیا‪ ،‬جسم و روح جوامع بشري را فرسوده خواهد کرد‪ .‬بحران محیطزیست‬ ‫از جملهی آنهاست که در سرلوحهی مشکالت قرن بیستویکم قرار گرفته و از هم اکنون‬ ‫زنگهاي خطر را براي سالمت انسان‪ ،‬کیفیت آب‪ ،‬خاک و فضا به صدا درآورده است‬ ‫(کاظمی‪.)574: 1384 ،‬‬ ‫از اینرو حال که کشورهاي جنوب این فرصت را پیدا کردهاند تا از طریق ‪WTO‬‬ ‫بتوانند شرایط خود را با ادغام در اقتصاد جهاني تحمیل کنند‪ ،‬باید بتوانند از امکانات و‬ ‫ظرفیتهاي جهاني براي رشد و توسعهی خود استفاده کنند‪.‬‬ ‫منابع‪:‬‬ ‫‪« .1‬آغاز نشست سران ‪ 8‬کشور صنعتي در ایتالیا»‪ ،‬روزنامه اطالعات‪ ،‬شماره ‪ ،24512‬تیر‬ ‫ماه ‪.1388‬‬ ‫‪ .2‬بحران عمومي شمال ‪ -‬جنوب‪ ،‬همکاري براي بهبود اقتصاد جهاني‪ ،‬کمیسیون برانت‬ ‫(‪ ،)1983‬ترجمهی ایرج پاد‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات سروش‪.1365 ،‬‬ ‫‪ .3‬جایگاه شرکتهاي چندملیتي در فرایند جهاني شدن‪ ،‬مؤسسه تحقیقاتي تدبیر اقتصاد‪،‬‬ ‫‪.1382‬‬ ‫جهانی شدن و روابط شمال و جنوب ‪57 /‬‬ ‫‪ .4‬خلیلي‪ ،‬عبدالرسول‪« .‬جذب سرمایهگذاري خارجي راهي میانبر براي توسعهی مناطق آزاد‬ ‫و ویژه»‪ ،‬مجله آغاز‪ ،‬شماره ‪ ،18‬آبان ماه ‪.1388‬‬ ‫‪ .5‬خلیلي‪ ،‬عبدالرسول‪« .‬شرکتهاي چندملیتي‪ ،‬دست اقلیت خاص در جیب تمام دنیا»‪،‬‬ ‫جهان اقتصاد‪ ،‬شماره ‪ ،2992‬آبان ‪.1383‬‬ ‫‪ .6‬خلیلي‪ ،‬عبدالرسول‪« .‬شرکتهاي چندملیتي‪ ،‬بازارسازان بینالمللي براي پیشبرد فرایند‬ ‫جهاني شدن» جهان اقتصاد‪ ،‬شماره ‪ ،3011‬آذرماه ‪.1383‬‬ ‫‪ .7‬خور‪ ،‬مارتین‪ .‬جهاني شدن و جنوب (برخي مباحث انتقادي)‪ ،‬ترجمه و تدوین احمد‬ ‫ساعي‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر قومس‪.1386 ،‬‬ ‫‪ .8‬دوئرتي‪ ،‬جیمز و رابرت؛ فالتزگراف‪ .‬نظریههاي متعارض در روابط بینالملل‪ ،‬ترجمه‬ ‫وحید بزرگي‪ ،‬علیرضا طیب‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر قومس‪ ،‬چاپ سوم‪.1383 ،‬‬ ‫‪ .9‬ساعي‪ ،‬احمد‪ .‬مسایل سیاسي ‪ -‬اقتصادي جهان سوم‪ ،‬تهران‪ ،‬سازمان مطالعه و تدوین‬ ‫کتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)‪ ،‬چاپ هفتم‪.1384 ،‬‬ ‫‪ .10‬شمال ـ جنوب‪ :‬برنامهاي براي بقای گزارش کمیسیون مستقل بررسي‪ ،‬مسایل رشد‬ ‫و توسعهی جهان به ریاست ویلي برانت‪ ،‬ترجمهی هرمز همایونپور‪ ،‬تهران‪ ،‬موسسه‬ ‫انتشارات آگاه‪.1364 ،‬‬ ‫‪ .11‬علمي‪ ،‬محمد‪ .‬پژوهشي در ریشههاي بحران مالي جهاني (‪ )2009-2008‬و راهکارهاي‬ ‫مقابله با آن‪ ،‬تهران‪ ،‬شرکت چاپ و نشر بازرگاني‪.1388 ،‬‬ ‫‪ .12‬قرهباغیان‪ ،‬مرتضي‪ .‬فرهنگ اقتصاد و بازرگاني‪ ،‬مؤسسه خدمات فرهنگي رسا‪.1376 ،‬‬ ‫‪ .13‬کاظمي‪ ،‬علياصغر‪ .‬روابط بینالملل در تئوري و عمل‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر قومس‪.1384 ،‬‬ ‫‪ .14‬کالنتري‪ ،‬صمد‪ .‬نگاهي نو بر مسایل اقتصادي‪ ،‬سیاسي و جامعهی شناختي جهان‬ ‫سوم‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات پژوهشکده امور اقتصادي‪ ،‬چاپ دوم‪.1386 ،‬‬ ‫‪« .15‬نگاهي نو بر روابط اقتصادي شمال ‪ -‬جنوب»‪ ،‬ماهنامه مناطق آزاد‪ ،‬شماره ‪ ،65‬ديماه ‪.1375‬‬ ‫‪/ 58‬‬ ‫فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی ‪ ‬شماره ‪  3‬تابستان ‪1389‬‬ ‫‪ .16‬نقش سازمانهاي بینالمللي اقتصادي در فرایند جهاني شدن و تأثیر آن بر امنیت‬ ‫اقتصادي و ملي جمهوري اسالمي ایران‪ ،‬تهران‪ ،‬مؤسسه تحقیقاتي تدبیر اقتصاد‪.1382 ،‬‬ ‫‪ .17‬وطنخواه‪ ،‬مصطفي‪ .‬تضاد عمدهی عصر حاضر‪ ،‬تهران‪ ،‬دانشگاه ملي ایران‪.1357 ،‬‬ ‫‪ .18‬واترو‪ ،‬مالکوم‪ .‬جهاني شدن‪ ،‬برگردان اسماعیل مرداني گیوي‪ ،‬سیاوش مریدي‪ ،‬تهران‪،‬‬ ‫سازمان مدیریت صنعتي‪.1379 ،‬‬ ‫‪ .19‬واعظ مهدوی‪ ،‬معصومه‪« .‬ساختار نظام جهاني‪ :‬جهاني بدون مرز یا جهان شمال ‪-‬‬ ‫جنوب؟»‪ ،‬فصلنامه راهبرد‪ ،‬مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوري‪ ،‬شماره ‪،11‬‬ ‫پائیز ‪.1375‬‬ ‫‪20. Salvartor, Dominik. Globalization and International com, etitivness, texas,‬‬ ‫‪vall II, 1996.‬‬