Location via proxy:   [ UP ]  
[Report a bug]   [Manage cookies]                
‫آذربایجانپژوهی‬ ‫تورکجه فارسجا اجتماعی کولتورل درگی‬ ‫فصل نامه اجتماعی فرهنگی ترکی و فارسی‬ ‫بیرینجی ایل‪ ،‬بیرینجی نومره‪ ،‬یای ‪9183‬‬ ‫سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪8931‬‬ ‫فهرست‬ ‫آذربایجانپژوهی‬ ‫بیرینجی ایل‪ ،‬بیرینجی نومره‪ ،‬یای ‪9183‬‬ ‫سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪8931‬‬ ‫صاحب امتیاز و مدیر مسئول‪ :‬دکتر حمید سفیدگر شهانقی‬ ‫سردبیر‪ :‬دکتر توحید ملکزاده دیلمقانی‬ ‫هیئت تحریریه‪( :‬به ترتیب حروف الفبا)‬ ‫دکتر اعتبار بخشی‪ ،‬دکتر منوچهر بهبودی اصل‪ ،‬دکتر‬ ‫شهرام پناهی‪ ،‬دکتر مهدی رستمزاده‪ ،‬دکتر محمد‬ ‫رضایی‪ ،‬دکتر حمید سفیدگر شهانقی‪ ،‬دکتر حبیب‬ ‫صمدزاده‪ ،‬دکتر علی صیادانی‪ ،‬دکتر مرتضی مجدفر‪،‬‬ ‫دکتر علیرضا مقدم‪ ،‬دکتر توحید ملکزاده دیلمقانی‪،‬‬ ‫دکتر یوسف موالیی‬ ‫ویرایش و امور فنی‪:‬‬ ‫مؤسسۀ فرهنگی و اطالعرسانی آموزگار مهر‬ ‫مدیر هنری‪ :‬ساناز چلنگری‬ ‫طرح جلد‪ :‬سامان عباسیان‬ ‫آدرس‪ :‬تبریز‪ ،‬خیابان شریعتی‪ ،‬کوچه اهرابالر‪ ،‬پالک‪98‬‬ ‫تلفن‪ 148-933 77 871 :‬موبایل‪1389 444 89 81 :‬‬ ‫ایمیل‪amouzgarmehr@gmail.com :‬‬ ‫‪ / 5‬سخن مدیرمسئول‬ ‫‪ / 6‬سرمقاله‬ ‫‪ / 7‬آتاالر سؤزلرینده یاشاییش مسکن و ائولری‬ ‫حاقیندا ‪ /‬پروفسور شیرین بنیاداوا‬ ‫‪ /55‬وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪/‬‬ ‫دکتر پاشا کریماوف‬ ‫‪ /15‬تاریخ دده قورقودشناسی در ایران ‪/‬‬ ‫دکتر توحید ملکزاده دیلمقانی‬ ‫‪ / 13‬قاجارالر دؤورونده تبریز شهرینین مدنی‬ ‫انکشافی ‪ /‬دکتر الهامه محمداوا‬ ‫‪« / 55‬تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر‬ ‫قالیب‪ /‬همت شهبازی‬ ‫‪ / 57‬بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ‬ ‫شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ‬ ‫اسالم ‪ /‬دکتر حمید سفیدگر شهانقی‬ ‫‪ / 77‬نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و‬ ‫تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪/‬‬ ‫دکتر خیری بیگ قاسم اف‪ ،‬دکتر نامیق‬ ‫موسا لی و دکتر آرش افتخاری‬ ‫‪ /35‬کئچمیشدن گونوموزه کیمی ایراندا‬ ‫کوراوغلو ‪ /‬علی برازنده تورک‬ ‫‪ / 33‬روابط آذربایجان‪-‬ایران (‪/ )5391-5351‬‬ ‫دکتر شبنم یوسف اُوا؛ ترجمه‪ :‬اسماعیل علیقلیپور‬ ‫راهنمای نویسندگان مقاالت‬ ‫الف) شکل ظاهری آثار‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫آثار ارسالی نباید قبالً در کتاب‪ ،‬مجموعه مقاالت و یا نشریۀ دیگری به چاپ رسیده باشد‪.‬‬ ‫عنوان مقاله‪ ،‬نام و نام خانوادگی پدیدآورنده(ها) همراه با رتبه علمی‪ ،‬محل اشتغال‪ ،‬نشانی‬ ‫کامل‪ ،‬تلفن‪ ،‬دورنگار و آدرس پست الکترونیکی در صفحه اول مقاله نوشته شود‪.‬‬ ‫چکیده مقاله در ‪ 831‬تا ‪ 911‬کلمه به زبان ترکی یا فارسی تهیه شود‪.‬‬ ‫واژههای کلیدی (حداکثر تا ‪ 7‬کلید واژه) در زیر چکیده نوشته شوند‪.‬‬ ‫توضیحات و معادلهای خارجی واژهها و اصطالحات علمی و اسامی افراد با شمارهگذاری‬ ‫در پانویس همان صفحه ارائه شود‪.‬‬ ‫مقاله همراه با ضمائم و فهرست منابع در حداکثر ‪ 91‬صفحه (‪ 99‬سطری و قلم ‪ )89‬در‬ ‫محیط ‪ word‬تایپ شده باشد‪.‬‬ ‫نسخه چاپی مقاله همراه با نسخه الکترونیکی آن به آدرس دفتر فصلنامه ارسال شده و یا‬ ‫به پست الکترونیکی نشریه ارسال شود‪.‬‬ ‫اصل مقالههای ترجمهای به همراه ترجمۀ آن ارسال گردد‪.‬‬ ‫ب) روش ارجاع به منابع در متن و پایان مقاله‬ ‫‪ ‬ارجاع به منابع در داخل متن به شیوه درون متنی یا ‪ APA‬است‪ .‬به این گونه که در متن‬ ‫پس از نقل مطالب در داخل پرانتز (نام خانوادگی نویسنده‪ ،‬سال انتشار و صفحه مورد نظر)‬ ‫ذکر گردد‪ .‬مانند‪( :‬حریری‪ ،8913 ،‬ص ‪.)39‬‬ ‫‪ ‬فهرست منابع در پایان مقاله همانند الگوهای زیر به ترتیب الفبایی نامخانوادگی پدیدآورندگان آثار‬ ‫تنظیم گردد‪:‬‬ ‫ استناد به کتاب تالیفی‪:‬‬‫بهرامی‪ ،‬اسماعیل؛ سهرابی‪ ،‬محمد (‪ .)8913‬فرهنگ و توسعه‪ .‬تهران‪ :‬فرهنگیار‪.‬‬ ‫ استناد به کتاب ترجمهای‪:‬‬‫کوم‪ ،‬ایلیا (‪ .)8973‬بشریت در سراشیبی انحطاط‪ :‬تاملی جامعه شناختی بر پدیده اعتیاد‪،‬‬ ‫ترجمه پریسا مومنی و بهادر بشیری‪ ،‬شیراز‪ :‬رزم آزما‪.‬‬ ‫ استناد به مقاله مجله‪:‬‬‫زرهساز‪ ،‬محمد و دیگران (‪« .)8911‬ارزیابی جایگاه و عملکرد انجمن کتابداری و اطالعرسانی ایران در‬ ‫فرآیند آموزش غیر رسمی کتابداران و اطالعرسانان ساکن در استان تهران و خراسان»‪ .‬فصلنامه‬ ‫کتاب‪.94-3 ،)4( 91 ،‬‬ ‫ استناد به پایاننامه‪:‬‬‫ناجی‪ ،‬سعید (‪ .) 8919‬بررسی تفاوتهای اساسی آمیخته بازاریابی در انتخاب پروتزهای جراحی‬ ‫ارتوپدی از نظر جراحان ارتوپد‪ .‬پایاننامه کارشناسی ارشد میکروبیولوژی‪ ،‬دانشگاه آزاد‬ ‫اسالمی واحد تهران مرکز‪ ،‬تهران‪.‬‬ ‫ استناد به برنامههای رادیو و تلویزیونی‪:‬‬‫احمدنژاد‪ ،‬پروانه (تهیه کننده)‪ ،8919( .‬اردیبهشت‪ .)89 ،‬نگاهی بر تمدنهای کهن‪ ] .‬پخش‬ ‫رادیویی[ ‪ .‬تهران‪ :‬شبکه سراسری صدای جمهوری اسالمی ایران‪.‬‬ ‫میثمی‪ ،‬مینا (تهیه کننده)؛ سلمانی‪ ،‬سهراب (نویسنده)‪ ،8918( .‬مهر ‪ .)83‬راز بقا‪ :‬جنگلهای‬ ‫درهم تنیده آفریقا ]پخش تلویزیونی[‪ .‬تهران‪ :‬شبکه سوم سیمای جمهوری اسالمی ایران‪.‬‬ ‫ استناد به منبع اینترنتی‪:‬‬‫‪Seaman, David (9119). Deep Sharing: A case for the federated‬‬ ‫‪Digital Library. [On line] Available:‬‬ ‫‪http://www.educause.edu/ir/library/pdf/ermo941.pdf [accessed 4‬‬ ‫‪sep. 9117].‬‬ ‫ج) بررسی مقاالت‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫مقاالت رسیده‪ ،‬در صورت انطباق با معیارهای فصلنامه‪ ،‬به منظور ارزیابی به صورت بینام‬ ‫برای دو نفر از داوران صاحب نظر ارسال خواهد شد‪.‬‬ ‫مقاالت دارای شرایط انتشار بر حسب موضوع نشریه و به ترتیب دریافت در نوبت انتشار‬ ‫قرار خواهند گرفت‪.‬‬ ‫آراء و نظرات مندرج در نوشتهها‪ ،‬بیانگر نظر و آرای فصلنامه نیست‪.‬‬ ‫ترتیب مقاالت به ارزش علمی و یا شخصیت نویسندگان ارتباطی ندارد‪.‬‬ ‫مسئولیت محتوای مقاالت به عهده نویسندگان آنان است‪.‬‬ ‫فصلنامه در ویراستاری‪ ،‬تلخیص و تنظیم مطالب آزاد است‪.‬‬ ‫نقل مطالب فصلنامه با ذکر ماخذ بالمانع است‪.‬‬ ‫سخن مدیر مسئول‪/‬‬ ‫دکتر حمید سفیدگر شهانقی‬ ‫قریب صد سال است که آذربایجان موضوع مطالعات پردامنۀ تاریخی‪ ،‬اجتماعی‪،‬‬ ‫فرهنگی‪ ،‬جغرافیایی‪ ،‬ادبی و غیره در ایران‪ ،‬روسیه‪ ،‬اروپا و خود آذربایجان قرار‬ ‫گرفته است‪ .‬تاریخ باشکوه‪ ،‬فرهنگ غنی‪ ،‬ملت سلحشور‪ ،‬جغرافیای استراتژیک‪،‬‬ ‫خاک حاصلخیز‪ ،‬معادن سرشار و مهمتر از همه سرمایۀ عظیم انسانی‪ ،‬سبب انجام‬ ‫این مطالعات بوده است‪ .‬اما آنچه که باعث تاسف است نگاههای مغرضانه‪،‬‬ ‫متحرّف‪ ،‬یکسویه و گاه دشمنانۀ این مطالعات در ایران و گاهاً روسیه است که در‬ ‫تیراژهایی باال در قالب کتاب و مقاله منتشر شده و میشود‪.‬‬ ‫سیاست آسیمیالسیونی و دیکتاتوری حکومتهای دستنشانده و به شدت‬ ‫ضد ملیِ پهلویِ اول و دوم در موضوع آذربایجان و حمایت گستردۀ آن از‬ ‫تحریف‪ ،‬سندسازی و جعل تاریخ‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬زبان و حتی جغرافیای آذربایجان‪،‬‬ ‫موجب انجام مطالعات دستوری و بخشنامهای دوایر دولتی‪ ،‬دانشگاهها‪،‬‬ ‫پژوهشگاهها و سازمانهای مرتبط و غیر مرتبط با بودجههایی نامتعارف شد؛‬ ‫بطوریکه هر گاه کتابشناسی و مقالهنامۀ این آثار گردآوری شود‪ ،‬عمق فاجعه‬ ‫بیشتر و بهتر آشکار خواهدشد‪ .‬این در حالی بود که میهنپرستان‪ ،‬عاشقان‬ ‫شکوه و عظمت کشور بویژه آذربجانان آذربایجان با مطالعه‪ ،‬تحقیق‪ ،‬چاپ و‬ ‫انتشار حتی یک مقالۀ کوتاه مستوجب داغ و درفش میشدند‪ .‬هرچند وقوع‬ ‫انقالب اسالمی مدت ها از شدت این روند کاست اما به مرور زمان‪ ،‬پس‪-‬‬ ‫ماندههای آن دیدگاههای مغرض و ضد وحدت ملی بار دیگر در مراکز‬ ‫تصمیمگیری پژوهشی و دانشگاهی نفوذ کرده و بار دیگر و با شدت بیشتر‬ ‫به نشخوار افاضات اسالف خود پرداخته و میپردازند‪ .‬اما امروز آنچه مایۀ‬ ‫خوشنودی است پرورش و نشو و نمای دانشمندان جوان آذربایجانی است که‬ ‫امروزه با سالح علم و اندیشه‪ ،‬به یاوهگوییهای دشمنان قسمخورده‬ ‫آذربایجان‪ ،‬جوابهایی درخور میدهند‪.‬‬ ‫فصلنامۀ آذربایجانپژوهی همانطور که از نامش پیداست‪ ،‬درصدد چاپ‬ ‫و انتشار مقاالت و مطالب پژوهشمحور در حوزۀ آذربایجان شناسی است‬ ‫و موضوع اصلی فعالیت آن شناخت درست‪ ،‬علمی و بدون حبوبغض‬ ‫فرهنگِ آذربایجان و آذربایجانِ فرهنگی است‪ .‬عدم وجود حتی یک‬ ‫پژوهشکدۀ آذربایجان شناسی در کشور مسئولیت دست اندرکاران فصلنامه‬ ‫را سختتر می کند اما امیدواریم اندیشمندان و فرهنگساالران جوان‬ ‫آذربایجان با هماندی شی و همکاری خود ما را در راه پر پیچوخمی که در‬ ‫پیش گرفته ایم یاری نمایند‪.‬‬ ‫سرمقاله ‪/‬‬ ‫دکتر توحید ملکزاده دیلمقانی‬ ‫مطالعات آذربایجانشناسی گسترۀ وسیعی از بررسیهای تاریخی‪ ،‬ادبی‪ ،‬فرهنگی‪،‬‬ ‫هنری‪ ،‬زبانشناسی‪ ،‬تورکولوژی متناسب با آذربایجان را در بر میگیرد‪ .‬کرسیها و‬ ‫انستیتوهای آذربایجانشناسی از چندین دهه قبل در بسیاری از دانشگاهها و مراکز‬ ‫علمی جهان تاسیس گردیده و در سایۀ آنها کتب‪ ،‬مقاالت و مطالب بسیار ارزشمندی‬ ‫از میراث مادی و معنوی سرزمین آذربایجان چاپ و منتشر گردیده است‪ .‬در قرن‬ ‫نوزدهم با الحاق آذربایجان شمال ارس به روسیه طی معاهدههای گلستان و‬ ‫ترکمنچای دو قسمت آذربایجانی شمال ارس و جنوب ارس راههای جداگانه و‬ ‫متفاوتی در ادامۀ حیات مادی و معنوی در پیش گرفتند که بررسی راههای پیموده‬ ‫شده دو قسمت آذربایجان در ترکیب ایران قاجاری و روسیه تزاری میتواند موضوع‬ ‫مقاالت تطبیقی برای شمارههای آتی این مجله باشد؛ ولی آنچه مهم است تغییر‬ ‫وزن تدریجی آذربایجان از جنوب به مرکزیت تبریز به طرف شمال بود‪ .‬این تغییر‬ ‫تدریجی با تاسیس جمهوری آذربایجان در قسمتی از اراضی آذربایجان در شمال‬ ‫ارس نمود بیشتری پیدا کرد و نهادهای مدنی مدرن و پیشرفته همراه با مؤسسات‬ ‫مدنی جدید فرصت تاسیس و رشد در منطقۀ شمالی را پیدا نمود‪ .‬با استقرار دولت و‬ ‫نظام شوروی در آذربایجان‪ ،‬مطالعات آذربایجانشناسی وارد فاز ایدئولوژیک شد که‬ ‫بررسی ضرر و احیاناً فواید آن نیز همت محققین را میطلبد‪.‬‬ ‫همزمان با تاسیس و رشد مطالعات آذربایجانشناسی در قالب انستیتوهای زبان‪،‬‬ ‫تاریخ‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬فولکلور‪ ،‬موسیقی و غیره‪ ،‬این مطالعات نه تنها در ایران انجام‬ ‫نگردید بلکه در دورۀ پهلوی اول و دوم‪ ،‬محققین و نویسندگان آذربایجانی عمدتاً‬ ‫در مظان اتهام اشتراکیمسلک بودن تحت تعقیب قرار گرفتند‪ .‬با وقوع انقالب‬ ‫اسالمی در ایران و تاسیس مجله وزین‪ ،‬علمی و آکادمیک «وارلیق» در سال‬ ‫‪ 8931‬روح جدیدی در مطالعات آذربایجانشناسی دمیده شد و این مجله با اتخاذ‬ ‫سیاست علمی و متعادالنه توانست از کوران سالهای اولیه انقالب به سالمت‬ ‫عبور نماید‪ .‬در سالهای بعد با تاسیس دهها مجله و روزنامه در آذربایجان و سایر‬ ‫مناطق ترکنشین ایران مجلۀ وارلیق به عنوان پدر ژورنالیسم متعهد آذربایجان‬ ‫شناخته شد‪ .‬صدها نویسنده و محقق بدون هیچگونه امکان علمی دانشگاهی‬ ‫صرفاً با شور و عالقه شخصی‪ ،‬خود را به استانداردهای مطلوب علمی رسانده و‬ ‫توانستهاند کمکی ولو کوچک برای آذربایجانشناسی انجام دهند‪.‬‬ ‫امروزه مطالعات آذربایجانشناسیِ تخصصی در داخل ایران با تاخیری حداقل‬ ‫یکصدساله از جهان علم‪ ،‬راهی بسیار طوالنی برای رسیدن به استانداردهای جهانی‬ ‫دارد‪ .‬با علم به موارد فوق فصلنامه آذربایجانپژوهی تالش دارد با توجه به‬ ‫استانداردهای جهانی‪ ،‬بدون هرگونه ایدئولوژی و پیشداوری موضوعات مختلف‬ ‫آذربایجانشناسی را در دستور کار خود قرار داده و نتایج تحقیقات نویسندگان‬ ‫محترم را با لحاظ کردن منافع مادی و معنوی آذربایجان بررسی و چاپ نماید‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده یاشاییش مسکن و ائولری حاقیندا ‪7 /‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده یاشاییش مسکن و ائولری حاقیندا‬ ‫پروفسور شیرین بنیاداوا‬ ‫اؤزت‪:‬‬ ‫بو مقاله ائتنوقرافیک باخیمی ایله آذربایجان اهالیسی و اونون ائولری ایله باغلی مسئلهلرین اؤیرنیلمهسینه‬ ‫حصر اولونوب‪ .‬مقالهده آذربایجان آتاالر سؤزلرینه سؤیکهنرک یاشاییش و یاشاییش یئرلرینی عکس ائتدیرن‬ ‫ماتئریالالردان دانیشیلیر‪ .‬آذربایجانین تیپیک ائولرینده معین تیپلر معینلشدیریلر‪ .‬مسکن و ائوین اینسانالرین‬ ‫حیاتیندا بؤیوک اهمیته مالیک اولدوغو گؤستریلیر و مسجیدلر‪ ،‬بازارالر‪ ،‬حامامالر و سایر اجتماعی بیناالر‬ ‫حاقیندا دئییلیر‪ .‬یاشاییش بیناالرینین‪ ،‬اقتصادیات‪ ،‬حیات طرزی و آذربایجان خالقینین معنوی مدنیتینه‬ ‫باغلیلیغیندان سؤز گئدیر‪.‬‬ ‫آچار سؤزلر‪ :‬ائتنوفرافییا‪ ،‬آتاالر سؤزو‪ ،‬مسکن‪ ،‬ائو‬ ‫‪ . 1‬باکو دولت اونیوئرسیتهتینین آرخئلوگیا و ائتنولوگیا اوزره علمی کادر ‪Shirin_bunyad@mail.ru‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 8‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫هر بیر خالقین ائتنوقرافیک ارثینین هر ط رفلی اینکیشافی یولوندا آپاریالن آراشدیرماالردا شیفاهی خالق‬ ‫یارادیجیلیغی نومونهلرینین‪ ،‬خصوصیله ده زنگین آتاالر سؤزلرینین یاردیمچی ماتئریال کیمی تدقیقاتا جلب‬ ‫اولونماسینین بؤیوک علمی اهمیتی واردیر‪ .‬بئله کی‪ ،‬اونالردا خالقین گوندهلیک حیاتینین دئمک اوالر کی‪،‬‬ ‫بوتون ساحهلری اؤز گئنیش عکسینی تاپیر‪ .‬خالقالرین چوخ عصرلیک معیشت و مدنیتینین موختلیف‬ ‫ساحهلرینین تدقیق اولوناراق اؤیرنیلمهسینده مین ایللیکلرین سرحدینی آشیب گلن مودریک آتاالر‬ ‫سؤزلرینین وئردیی تحفه ائتنوقرافییا علمی نقطهنظردن بؤیوک ماراق دوغورور‪ .‬ائتنوقرافییا علمینین ترکیب‬ ‫حیصه سی اوالن مادی مدنیت ائلئمئنتی کیمی یاشاییش مسکن و ائولری بارهده آتاالر سؤزلریندن الده‬ ‫اولونان ماتئریال دقتی خصوصیله جلب ائدیر‪.‬‬ ‫چوخ عصرلیک تاریخه مالیک آتاالر سؤزلرینده‪ ،‬اونالرین بیزه یادیگار قاالن نومونهلرینده مادی مدنیت‬ ‫عنص رلریندن بیری کیمی خالقین حیاتیندا اهمیتلی روال مالیک اوالن یاشاییش مسکن و ائولری بارهده‬ ‫خیلی خاط یرالتماالر واردیر‪ .‬بو دا بیزه معین قدر خالقین معیشتی‪ ،‬عنعنوی تیکینتی مدنیتی و بو بارهده‬ ‫ائلیمیزین ـ اوبامیزین سؤیلدیکلری حاقیندا فیکیر یوروتمهیه امکان یارادیر‪ .‬دیلیمیزده اوالن یاشاییشال باغلی‬ ‫موختلیف سؤزلرین ماهیتینین آچیلماسیندا‪ ،‬اینسان حیاتیندا اؤنملی سیغیناجاق رولو اوینایان ائولر بارهده‬ ‫معلومات الده ائدیلمهسینده آتاالر سؤزلری معین روال مالیکدیر‪ .‬چونکی اونالر قدیم تاریخیمیزین‬ ‫اؤیرنیلمهسینده‪ ،‬ائتنوقرافیک ارثیمیزین تام معناسییال آراشدیریلماسیندا عوضسیز واسطهلردیر‪.‬‬ ‫دئییله نلری ثبوتا یئتیرمک اوچون آتاالر سؤزلرینه مراجعت ائدک‪ .‬ایلک اوالراق ائتنوقرافیک باخیمدان‬ ‫یاشاییش مسکنلری باره ده آتاالر سؤزلرینده وئریلن معلوماتالری آراشدیراق‪ .‬اونالرین ایچینده یاشاییش‬ ‫مسکنلری کیمی شهر‪ ،‬کند‪ ،‬یورد‪ ،‬اوبا بارهده خاطیرالتماالر واردیر‪ .‬معلوم اولدوغو اوزره یاشاییش مسکن‪-‬‬ ‫لری‪ ،‬بیر قایدا اوالراق‪ ،‬الوئریشلی طبیعی شرایطه مالیک‪ ،‬تهلوکهسیز‪ ،‬اکینچیلیک‪ ،‬مالدارلیق‪ ،‬تصروفاتین‬ ‫دیگر ساحهلرینین‪ ،‬او جملهدن صنعتکارلیق و تیجارتین اینکیشافی اوچون اهمیتلی اوالن اراضیلرده‬ ‫سالینیردی‪ .‬بونالر یاشاییش مسکن لرینین خاراکتئریک خصوصیتلرینی تشکیل ائدیر‪ .‬خصوصاً یاشاییش‬ ‫مسکنینین سالینماسینداکی ضروری شرطلردن ان اساسی سویون بول اولدوغو اراضیلرین سئچیلمهسیدیر‬ ‫کی‪ ،‬بودا قاالن مسئلهلرین حلینده اساس واسطه ساییلیر‪ .‬اودور کی‪ ،‬آتاالر سؤزلرینده مؤوجود اوالن «سو‬ ‫اوالن یئرده آبادلیق اوالر» ایفادهسی حاقلی حؤکمدور‪( .‬حسینزاده‪ )۲۷8 ،1981 ،‬دوغرودان دا سو تمیزلیک‪،‬‬ ‫حیات منبعیدیر‪ ،‬سووارما واسطهسیدیر‪.‬‬ ‫یورد کلمهسی اهالینین بیر اراضیده داییمی یورد سالیب یاشاماسی آنالمی داشیماقدان عالوه‪ ،‬عینی زاماندا‬ ‫تاریخی منبع لره گؤره هم ده یایالقالردا و قیشالقالردا‪ ،‬شیکارالردا‪ ،‬حربی قوشون قوهلرینین معین‬ ‫اولونموش اراضیلرده موقتی اوالراق یئرلشمه سینی ده نظرده توتور‪ .‬یوردال باغلی خالق آراسیندا دئییلهنلر‬ ‫اساساً بونالردان عبارتدیر‪« :‬یورددان چیخسان دا‪ ،‬ائلدهن چیخما»‪« ،‬کؤچن یوردون قدرینی‪ ،‬دوشن یورددا‬ ‫بیلرلر» (همان‪ .)1۴ ،‬بورادا یوردون دوغما بیر مکان اولدوغو وورغوالنیر‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده یاشاییش مسکن و ائولری حاقیندا ‪9 /‬‬ ‫اوتوراق اهالینین مسکن سالدیغی اراضیلر اساساً شهر و کندلردیر‪ .‬اوتوراق حیات طرزی اینسانالرین‬ ‫الوئریشلی شرایطی اوالن بیر اراضی داخیلینده داییمی یاشاییشالریدیر‪ .‬خصوصاً اهالینین آرتیمی‪ ،‬صونعی‬ ‫سووارمانین اولماسی‪ ،‬اکینچیلیین اینکیشافی اوتوراق حیات طرزینین ثابیتلشمهسینه گوجلو تأثیر‬ ‫گؤسترمیشدیر‪ .‬شهرلرده محلهلرین اولماسی خصوصاً صنتکارلیغین اینکیشافی ایله بالواسیطه عالقهلی‬ ‫ایدی‪ .‬آتاالر سؤزلرینده محلهنین آدینین چکیلمهسی بیزه اونالرین مؤوجودلوغو حاقیندا سؤز دئمهیه اساس‬ ‫وئریر (همان‪ .)3۵۲ ،‬محلهلر اساساً صنتکارالرا مخصوص اولدوغوندان موختلیف پئشه آدالری ایله تانینیردی‪.‬‬ ‫معلوم مسئله دیر کی‪ ،‬شهرله کند آراسیندا اینکیشاف سوییهسی عینی اولمور‪ .‬تاریخ ًا صنتکارلیغی اؤزونه‬ ‫اساس مشغولیت حساب ائد ن مهارتلی اوستاالر شهرلره توپالشاراق بورادا اوتوراقالشیردیالر‪ .‬اونالر داها‬ ‫چوخ سفارش قبول ائتمک اوچون اهالینین سیخ اولدوغو و همچنین تجارته الوئریشلی مسکنلرده خصوصاً‬ ‫کاروان یولالری یاخینلیغیندا اؤزلرینه شرایط یاراداراق ائولر و بورادا اعماالتخاناالر تیکیردیلر‪ .‬بئلهلیکله ده‪،‬‬ ‫شهرلر صنعت و ت جارت مرکزلرینه چئوریلیردی‪ .‬کندلر ایسه داها چوخ تصروفاتین موختلیف ساحهلری‬ ‫(اکینچیلیک‪ ،‬مالدارلیق‪ ،‬ایپکچیلیک‪ ،‬آریچیلیق‪ ،‬باغ و بوستان چیلیق و س‪ ).‬ایله مشغول اولماق اوچون‬ ‫الوئریشلی یاشاییش مسکنلری اوالراق قالیردی‪ .‬بورادا همچنین عصرلردن بری داوام ائدن قوهوملوق‬ ‫عالقهلرینین اوستونلوک تشکیل ائتدیینی‪ ،‬نسیل اجماعسینین وارلیغینی دا نظره آلماق الزیمدیر‪ .‬یعنی‪،‬‬ ‫عینی نسلین نمایندهلری بیر کندده یاشاییردیالر‪.‬‬ ‫شهرسالما مدنیتی خالقالرین ائتنیک عنعنهلرینه سؤیکنیر‪ .‬خصوصاً آنتیک و اورتا عصرلرده یاشاییش ائولری‬ ‫ایله باهم‪ ،‬مدافعه اولونماق اوچون محکم قاالالرین تیکیلمهسی مهم شرط ساییلمیشدیر‪ .‬مدافعه تیکیلی‪-‬‬ ‫لری اوالن استحکامالر قدیم دؤورلرین شهرلرینین هامیسینا خاراکتئریک اولموشدور‪ .‬بو خصوصیت اؤزونو‬ ‫آتاالر سؤزلریندهکی «شهر بورجلو ـ قااللی گرک» ایفادهسینده ده گؤستریر (همان‪ .)۲8۷ ،‬دئمهلی‪ ،‬هر بیر‬ ‫دؤورون اؤزونه مخصوص شهرسالما خصوصیتلری‪ ،‬معین عنعنهلری اولموشدور و عینی زاماندا زامانین‬ ‫طلبینه اویغون طرزده مدافعه استحکامالری سالینمیشدیر‪.‬‬ ‫اینسانالرین ائو تیکمه مدنیتی فورماالشدیقجا‪ ،‬داها مکمل ائولرین اینشاسیندا معین تکام ل ایزلنیلیر‪ .‬بو دا‬ ‫اؤز نؤوبهسینده یئنی ـ یئنی یاشاییش مسکنلرینین یارانماسینا گتیریب چیخاریردی‪ .‬یاشاییش مسکن و‬ ‫ائولری حاقینداکی معلوماتالر تقدیم اولونان آتاالر سؤزلرینین اکثریتینین قدیملیینی گؤستریر‪ .‬چونکی بورادا‬ ‫آدالری چکیلن ائولرین تیپلری بارهده معین تصور یارانماقال یاناشی‪ ،‬اونالرین اولکی دؤورلره عایید‬ ‫اولدوغونو قئید ائتمک اوالر‪ .‬مثالً‪ ،‬آتاالر سؤزلرینده دئییلیر‪« :‬ائو داغیلسا تیری قاالر‪ ،‬کاالفا اوچسا ـ یئری»‬ ‫(همان‪ .)۲1۲ ،‬بو دئییم بیزه ائولرین دیرکلر اوزرینده دوردوغونو قئید ائتمک ایمکانی وئریر‪ .‬ائولرین تیر اوزرینده‬ ‫قورولماسی حاقیندا معلومات وئریلمکله یاناشی‪ ،‬کاالفا حاقیندا دا بحث ائدیلیر‪ .‬تیر آغاج و یا دمیر دیرک‬ ‫معناسی کسب ائدیر‪ .‬کاالفا ایسه داغ یلمیش تیکینتی قالیغی‪ ،‬یئر‪ ،‬خارابالیق اوالن یئر‪ ،‬ایری اویوق‪ ،‬چوخور‬ ‫و قویو معناسیندا ایشلهنن سؤزدور‪ .‬ائتنوقرافیک مشاهیدهلر و ماتئریالالرین وئردییی معلوماتالر سایهسینده‬ ‫‪ / 10‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫ده معلوم اولور کی‪ ،‬عنعنوی اوالراق تیکینتی مدنیتینین خاراکتئریک خصوصیتلرینه اویغون اوالراق یاشاییش‬ ‫ائولری دؤردبوجاقلی شکیلده اینشا ائدیلیردی‪.‬‬ ‫ائل آراسیندا یاییلمیش «ائو تیکن بالتا چؤلده قاالر» آتاالر سؤزلرینده ائو تیکیلمهسینده اساس اشیانین بالتا‬ ‫اولدوغو وورغوالنیر و بیر تصروفات آلتی کیمی ده اونون ائودهن کناردا ساخالنیلدیغینی گؤستریر (همان‪،‬‬ ‫‪ .)۲1۲‬بللیدیر کی‪ ،‬ائو تیکینتیسینده اساس واسطهلردن بیری ده آغاج معموالتالریدیر‪ .‬بالتا ایله کسیلن‬ ‫آغاجدان قاپی‪ ،‬پنجره‪ ،‬تاوان و یئرین دؤشهنمهسینده ایستیفاده اولونان تاختا دوزلدیلیر‪ .‬بونان عالوه ائوده‬ ‫قویوالن تاختی دا مثال گؤسترمک اوالر‪.‬‬ ‫قدیم ائولر باره ده معلوماتالرین آتاالر سؤزلرینده وارلیغی دقتی جلب ائدیر‪ .‬مثالً‪« ،‬قاپیدان قووسان باجادان‬ ‫گلر» مثالی فرقلی آنالم کسب ائتسه ده‪ ،‬بورادا ائولرین باجاسی اولدوغو قئید اولونور (همان‪ .)۲1۴ ،‬باجا‬ ‫توستونون ائودن باییرا چ یخماسی اوچون قویولوردو‪ .‬ائولرین داخیلی قورولوشو دا اهالینین یاشام طرزینی‬ ‫نوماییش ائتدیرهرک عینی زاماندا ذؤوقونو گؤستریردی‪ .‬مثالً‪« ،‬ائو تزه‪ ،‬دیوار تزه‪ ،‬ألهییم‪ ،‬سنی هارادان‬ ‫آسیم؟» (همان‪ )۲1۲ ،‬بو اساساً قدیم کند ائولرینه عنعنوی ائو تیکینتیسینده اشیاالرین بعضیلرینین معین‬ ‫تاخچاالرا قویولماسی ایله یاناشی‪ ،‬بیر سیرا معیشت لوازیماتالرینین ایسه میخدان آسیلماسینا ایشارهدیر‪.‬‬ ‫بونونال یاناشی‪« ،‬ائوی آباد ائدن آرواددیر» آتاالر سؤزلرینده ائولرین سلیقه سهمانینین یارادیلماسینا‬ ‫قادینالرین اهمیتلی رولو قئید ائدیلیر (همان‪ .)۲13 ،‬بوندان عالوه قادینالرین ائو ایشلری ایله عالقهدار‬ ‫فعالیتلری‪ ،‬اونالرین اینسانپرورلیگی بئله آتاالر سؤزو ایله ترنم اولونور کی‪« ،‬یاخشی آروادلی ائو جنتدیر»‬ ‫(همان‪ .)۲1۴ ،‬حقیقتن ده ائوین داخیلی قورولوشونون پالنالشدیریلماسیندا‪ ،‬ییغیشدیریلماسیندا‪ ،‬بزه‪-‬‬ ‫دیلمهسینده‪ ،‬اشیاالرین دوزولمهسینده قادینالرین امهیی خصوصی قیمتلندیریلمهلیدیر‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده دئییلیر‪« :‬ائوی یوخدور‪ ،‬قاپی آختاریر» (همان‪ .)۲13 ،‬البته‪ ،‬بورادا باشقا معنا آچیقالنسا دا‪،‬‬ ‫بیزیم اوچون اهمیت کسب ائدن قاپی حاقیندا وئریلن معلوماتدیر‪ .‬بئله کی‪ ،‬ائولرین اؤزونده قاپی‪ ،‬حیاطالردا‬ ‫ایسه گئنیش داروازاالر قویولوردو‪ .‬بئله قاپیالر آچیلیب ـ اؤرتولمه مئخانیزمی باخیمیندان ائله قویولوردو کی‪،‬‬ ‫فیرالنا بیلسین‪ .‬بو باخیمدان دا «قاپی اؤز دابانی اوسته دوالنار»‪« ،‬قاپینی باغال‪ ،‬راحتجا یات»‪« ،‬قاپینی‬ ‫دؤیمهسن آچمازالر»‪« ،‬قاپینی گئن قوی‪ ،‬دوهسینی اهللدان ایسته»‪« ،‬دمیر قاپینین تاختا قاپییا ایشی دوشر»‬ ‫کیمی آتاالر سؤزلری یارانمیشدیر (همان‪ .)۲1۴ ،‬دئییلهنلر اونو گؤستریر کی‪ ،‬عنعنوی ائولرین تیکینتیسینده‬ ‫قاپیالردان ایستیفاده اولورنوردو‪.‬‬ ‫عمومیتله‪ ،‬ائوین اینسان حیاتیندا بؤیوک اهمیت کسب ائتمهسی بئله آتاالر سؤزونون یارانماسینا رواج‬ ‫وئرمیشدیر کی‪« ،‬ائوسیزه قیز وئرمزلر» (همان‪ .)۲13 ،‬خالقین دونیاگؤروشونو اؤزونده عکس ائتدیرن بو منطیقده‬ ‫واجیب مسئله اؤزونو قاباریق شکیلده گؤستریر کی‪ ،‬بو دا ائوه مالیک اولمانین اوستونلویودور‪ .‬تصادفی دئییلدیر‬ ‫کی‪ ،‬یئنی عائله حیاتینین قورولماسی بارهده ائولهنمک کلمهسی تطبیق اولونور‪ ،‬یعنی ائولی ـ ائشیکلی اولماق‬ ‫نظرده توتولور‪ .‬بوندان عالوه «ائولی ائوده یاتار‪ ،‬قریب هاردا آخشامالر» فیکرینده ده ائوین اهمیتی‬ ‫وورغوالنمیشدیر (همان‪ .)۲13 ،‬بو فیکیرده ده ائوه مالیک اولماغین اوستونلویو ایضاح اولونموشدور‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده یاشاییش مسکن و ائولری حاقیندا ‪11 /‬‬ ‫ائوسالما هر زامان مهم اهمیت کسب ائتمیشدیر‪ .‬بونونال عالقهدار «ائله یئرده ائو سالمامیشام کی‪ ،‬ییخیالندا‬ ‫وای دئییم» دئییمی عمله گلمیشدیر (همان‪ .)۲13 ،‬بورادا یاشاییش ائولرینین تیکیلمهسی اوچون یئر‬ ‫سئچیلمهسینین مهم اهمیت کسب ائتمه سی وورغوالنیر‪ .‬بونونال باغلی مسئله هله اورتا عصر شاعرلرینین‬ ‫اثرلرینده یئر آلماقدادیر‪ .‬ائو سالما حاقینا «ماراغالی اوحدی» یارادیجیلیغیندا اولدوقجا ماراقلی خاطیرالتماالر‬ ‫واردیر‪ .‬اوحدی «جام جم» اثرینده یازیر‪:‬‬ ‫کیمین فیکری وارسا شهر تیکدیرمک‪،‬‬ ‫اولجه بو ایشه پول قویسون گرک‪.‬‬ ‫گؤزل بیر یئر سئچیب بهیهنر سونرا‪،‬‬ ‫بؤیوک بیر حاصار دا چکدیرر اورا‪.‬‬ ‫اگر آچیق اولسا شرقی‪ ،‬شیمالی‪،‬‬ ‫جنوبو توتماغا خرجلهمه مالی‪.‬‬ ‫گرک مومکون اولسون کهریز‪ ،‬آرخ قازماق‪،‬‬ ‫یایالغی‪ ،‬قیشالغی اولماسین اوزاق‪.‬‬ ‫دوزو‪ ،‬کجی‪ ،‬گیلی‪ ،‬اودونو بول ـ بول‪،‬‬ ‫آت ـ ائششک اوچون ده اولسون یاخشی یول‪.‬‬ ‫یاخیندا چای اولسون‪ ،‬هم یاخشی اووالق‪،‬‬ ‫چؤلونده وحشیلر ائیلهسین ییغناق‪.‬‬ ‫کند سالماق فیکرینه دوشرسه اگر‪،‬‬ ‫عقللی آدامالر بئله ائیلهیر‪( ...‬آذربایجان کالسیک ادبیاتی کیتابخاناسی‪ ۲1۲ ،198۴ ،‬ـ ‪.)۲13‬‬ ‫بورادا مؤلف خالقین ائوسالما ایله باغلی دوشونجهسینی ائله تصویر ائدیر کی‪ ،‬عالوه شرحه احتیاج دویولمور‪.‬‬ ‫حیاط ائولرینین قورولوش پالنیندا الهیلشمهنین اهمیتی وورغوالناراق آتاالر سؤزلرینده بئله مصلحت ائدیلیر‪:‬‬ ‫«آرابانی اؤلچ‪ ،‬داروازانی تیک» (حسینزاده‪ .)۲۲۷ ،1981 ،‬یعنی اولجه اؤلچو گؤتورولمهلیدیر کی‪ ،‬داروازا گئن‬ ‫اولسون‪ .‬ائو تیکینتیسیند ه ایستیفاده اولونان اشیاالردان بیری ده میخدیر‪ .‬بو بارهده مؤوجود خاطیرالتمادا‬ ‫دئییلیر کی‪« ،‬بیر میخال ائو تیکمک اولماز» (همان‪ .)3۵۴ ،‬بورادا ائو تیکینتیسینین مسئولیتلی بیر ایش‬ ‫اولدوغو‪ ،‬اونا معین وسایط آیریلدیغی‪ ،‬امک صرف اولوندوغو قئید ائدیلیر‪ .‬بوندان عالوه آتاالر سؤزلرینده‬ ‫دئییلیر کی‪« ،‬اول ائوین ایچی‪ ،‬سونرا باییری» (همان‪ .)۲13 ،‬بو منطیقین مضمونو اؤزونه اونو احتوا ائدیر کی‪،‬‬ ‫یعنی ایلک اول ائوین داخیلینده اوالن بوتون ایشلری سهمانا سالماق‪ ،‬قورماق ـ یاراتماق‪ ،‬دوالندیرماق‬ ‫اوندان سونرا باشقاالرینا یاردیما گئتمک نظرده توتولور‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلریندهکی «داغ نه قدر اوجا اولسا‪ ،‬ائل اوستوندن یول ساالر» دئییمی برابرلیک‪ ،‬بیرلیک عزمینین‬ ‫گؤستریجیسی اولماقال یاناشی‪ ،‬همچینین یاشاییش مسکنلری آراسیندا یول سالما تجروبهسی اولدوغونو‬ ‫‪ / 12‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫تصدیق ائدیر (همان‪ .)۲81 ،‬ائل کمکی سایهسینده اینسانالر طرفیندن اوزاقالری یاخین ائتمک اوچون عصرلر‬ ‫بویونجا یولالر سالیناردی‪ .‬بو ایشلر اهالینین بیرگه فعالیتی نتیجهسینده عرصهیه گلردی‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلریندهکی «دؤرد دیواردیر بیر حصیر» شکلینده تقدیم اولونان ایفاده ائو تیپینین یوخسول کیمسهلره‬ ‫عایید اولدوغونو سؤیلهمهیه اساس وئریر (همان‪ .)3۵9 ،‬بو دئییمین باشقا شکلیده وار «بیر حصیردیر‪ ،‬بیر ده ممد‬ ‫نصیر»‪ .‬هر ایکی فیکیرده ده عینی مضمون وورغوالنیر و سانکی کیچیک هجملی داخما تیپلی ائوین تصویری‬ ‫جانالندیریلیر‪ .‬آتاالر سؤزلرینده «اؤزگهنین کشانهسیندن بیزیم ویرانهمیز یاخشیدیر» دئییمی ده واردیر (همان‪،‬‬ ‫‪ .)33۴‬بورادا اینسانالرین اؤزلرینه عایید اوالن بیر شئیین داها اوستون ساییلدیغی آچیقجا گؤرونمکدهدیر‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده چای داشینین آدی چکیلیر (همان‪ .)۲8۵ ،‬ایستر آرخئولوژی قازینتیالر‪ ،‬ایسترسه ده‬ ‫ائتنوقرافیک ماتئریالالر تیکینتیه موختلیف بؤلگهلرده ائولرین تیکیلمهسینده چای داشیندان ایستیفاده‬ ‫اولوندوغونو ثبوت ائدیر‪ .‬عنعنوی اوالراق ائولر چای داشیندان تیکیلمیشدیر‪ .‬بو ‪-۲۰‬جی عصره عایید ایندییه‪-‬‬ ‫دک قاالن یاشاییش ائولرینده ده اؤزونو بارز شکیلده گؤسترمکدهدیر‪.‬‬ ‫معلومدور کی‪« ،‬قیزیل آچار دمیر قاپی داش دیوار» دئییلمکله ظنیمیزجه سارای کومپلئکسینه عایید تیکیلییه‬ ‫ایشاره ائدیلیر (همان‪ .)۲8۵ ،‬تصادفی دئییلدیر کی‪ ،‬دؤوروموزه قدر گلیب چاتمیش سارایالردا فئودال تیپلی‬ ‫یاشاییش ائوینه مخصوص خصوصیتلر اؤز عکسینی تاپمیشدیر‪ .‬یاشاییش کومپلئکسینده سارایال برابر‪،‬‬ ‫دیوانخانا‪ ،‬مسجید‪ ،‬و دیگر تیکیلی لر یئرلشیر‪ .‬دیوانخانا آدیندان دا معلوم اولدوغو کیمی‪ ،‬اعدام اولونانالر‬ ‫اوچون یئر ایدی‪ .‬آتاالر سؤزون ه ایشلهنهن «دیوانخانا قاپیسی‪ ،‬گیرهنده داروازا اوالر‪ ،‬چیخاندا اینه گؤزو»‬ ‫ماراق دوغورور (همان‪ .)۲1۴ ،‬بورادا اورتا عصرلر دؤورونه خاراکتئریک دیوانخانادان بحث ائدیلسه ده‪،‬‬ ‫سطیرآلتی معنادا اورادان چیخماغین چتین اولدوغونا ایشاره ائدیلمیشدیر‪.‬‬ ‫آتاالر سؤزلرینده بئله بیر فیکیر واردیر‪« :‬قیشدا اوجاق باشیندا‪ ،‬یایدا داغالر باشیندا» (همان‪ .)۲۶8 ،‬بورادا‬ ‫عنع نوی ائو تیپلرینین داخیلی قورولوشوندا تیکیلن اوجاق یئرلریندن سؤز آچیلیر‪ .‬بو بارهده ائتنوقرافیک‬ ‫ماتئریالالر دا شاهیدلیک ائدیر‪ .‬بوندان عالوه «ائوین بزیی اوجاقدیر» آتاالر سؤزلرینده عنعنوی یاشاییش‬ ‫ائولرینده قویوالن اوجاق دان بحث ائدیلمکله باهم‪ ،‬عینی زاماندا اوجاغین عائلهنین بیر یئره ییغیشماسیندا‬ ‫اساس واسطه اولدوغو گؤستریلیر (همان‪ .)۲13 ،‬اوجاق عائلهنین بیرلشمه مقامیدیر‪ .‬اعیانالرین ائولریندهکی‬ ‫تندیر سوباالر بارهسینده «میکائیل ممبری» ده یازمیشدیر‪« :‬سویوق اولدوغونا گؤره اونالر سهنگه اوخشار‪،‬‬ ‫الکین دیبی گئنیش‪ ،‬آغزی دار اوالن و تندیر دئییلن اوجاق قورورالر‪ .‬اونالر تندیری تورپاقدا یئرلشدیریر‪،‬‬ ‫یئر سوییه سینه قدر گلیب چیخان آغزینی آچیق ساخالییرالر‪ .‬هاوانین ایچری گیریب آلووالنماسی اوچون‬ ‫تورپاغین آلتیندا تندیرین دیبیندهکی دهلییه بیرلشدیریلن الغیم دوزلدیرلر‪ .‬بو سهنگه اونالر اودون و یا کؤمور‬ ‫قویوب یاندیریرالر‪ .‬سونرا تندیرین یانیندا ایله شیر‪ ،‬بعضیلری اللرینی‪ ،‬بعضیلری ایسه آیاقالرینی اونا یاخین‬ ‫توتورالر‪ .‬هر بیر ائوده اوتاغین بیرینده بوندان وار‪ ،‬عکس حالدا اونالر ‪ 3-۴‬آی داوام ائدن سویوقالرا تاب‬ ‫گتیره بیلمزلر‪ .‬اونالر چوخ واخت یاستی چؤرک یاپیب‪ ،‬بو تندیرین ایچینده بیشیریرلر‪ .‬ائولرین چوخوندا بو‪،‬‬ ‫اونالرین سوباالریدیر» (ممبری و وینچنسو‪ .)۵۲ ،۲۰۰۵ ،‬گؤروندویو کیمی‪ ،‬صفویلر دؤورونه مخصوص ائولرین‬ ‫آتاالر سؤزلرینده یاشاییش مسکن و ائولری حاقیندا ‪13 /‬‬ ‫قورولوشو بارهده معلومات دا آتاالر سؤزلرینده ایفاده اولونان طرزده اولموشدور‪ ،‬بئله اوجاقالر هله ‪-۲۰‬جی‬ ‫عصرلره قدر قاالن سیراوی آدامالرا مخصوص ائولرین ایچینده ده مؤوجود اولموشدور‪.‬‬ ‫ائتنوقرافیک معلوماتالرال معین اولونان فردی یاشاییش ائولرینین تصنیفاتینی آشاغیداکی کیمی وئرن «م‪.‬‬ ‫نصیرلی» اونالری بو آدالرال فرقلندیریر‪ .1 :‬پهیه ائولر‪ .۲ ،‬داخما ائولر‪ .3 ،‬کَرتمه ائولر‪ .۴ ،‬جیغ ائولر‪ .۵ ،‬جیمقا ائولر‪،‬‬ ‫‪ .۶‬چوبوق هؤرمه و یا چیتهمه ائولر‪ .۷ ،‬داخال ائولر‪ .8 ،‬داشقورا ائولر‪ .9 ،‬قیشالق چوبان یاشاییش ائوی (دیه) و یا‬ ‫قازماالر‪ .1۰ ،‬قاال یاشاییش ائولری‪ .11 ،‬ایشیقلی ائولر ـ قدیمی‪ ،‬عنعنوی‪ ،‬معاصر ایشیقلی ائولر‪ .‬مؤلف حاقلی‬ ‫اوالراق گؤستریر کی‪« ،‬بوتون بو فردی یاشاییش ائو تیپلری آیری ـ آیریلیقدا اوزون عصرلر بویو موختلیف اجتماعی‬ ‫ـ اقتصادی دؤورلرده یارانمیش‪ ،‬فورماالشمیش‪ ،‬اؤزونون ساده فورماسیندان تصویر اولونان معاصر اینکیشاف‬ ‫سوییهسینه قدر یوکسلمیشدیر‪ .‬بونالرین بعضیلری ایسه اؤز اوّلکی یوکسک معیشتی ـ معماری خصوصیتلرینی‬ ‫ایتیرهرک ساده حالدا گلیب دؤوروموزه چاتمیشدیر» (نصیرلی‪ .)۴3 ،19۷۵ ،‬دئمهلی‪ ،‬یاشاییش ائولری موختلیف فورمادا‬ ‫تیکیلمیش و سونراکی دؤورلره قدر وارلیغینی نسبتن ده اولسا‪ ،‬قورویوب ساخالیا بیلمیشدیر‪.‬‬ ‫عنع نوی تیکیلن ائو تیپلرینده قاپی ایله یاناشی‪ ،‬ائولرین دیواری و دام اؤرتویو ده اولوردو‪ .‬آتاالر سؤزلرینده‬ ‫قئید ائدیلیر کی‪« ،‬کؤهنه قاپی‪ ،‬کؤهنه دابان‪ ،‬ها آچ‪ ،‬ها اؤرت»‪« ،‬دام دیرک اوسته دورار»‪« ،‬دامی بؤیوک‬ ‫اوالنین قاری چوخ اوالر»‪« ،‬دیوار قوالقلی اوالر»‪« ،‬دیوارینی گئن قوی»‪« ،‬دیواری نم ییخار‪ ،‬اینسانی غم»‬ ‫(حسینزاده‪ .)۲1۵ ،1981 ،‬دام و دیوارین اولماسی بوتون ائو تیپلرینه خاراکتئریک اولموشدور‪.‬‬ ‫قئید ائدک کی‪ ،‬ائالتالرا مخصوص یاشاییش مسکنلرینین وارلیغی یاریمکؤچمه تصروفات فورماسینین‬ ‫مؤوجودلوغونو تصدیق ائدیر‪ .‬امک بؤلگوسو نتیجهسینده اکینچیلیین مالدارلیقدان آیریلماسی اصلینده مالدار‬ ‫طایفاالرین اکینچی طایفاالردان آیری مسکنلر سالماسینا سبب اولموشدور‪ .‬بو بؤلونمه اوندان ایرهلی گلیر‬ ‫کی‪ ،‬اکین ساحهلرینین گئنیشلندیریلمهسی نتیجهسینده مال ـ قارانین یئم بازاسی ایله تأمیناتی دا آزالیر‪،‬‬ ‫عینی زاماندا داییمی یاشاییش مسکنین ده تورپاقالرین چاتیشماماسی یئنی مسکنلرین اولماسینی‬ ‫ضروریلشدیریر‪ .‬تاریخاً مؤوجود اولموش کؤچمه مالدارالرا مخصوص موقتی یاشاییش مسکنلری بونالردان‬ ‫عبارت دیر‪ :‬شنلیک‪ ،‬یاتاق‪ ،‬بینه‪ ،‬سیغیرخانا‪ ،‬دوشرگه‪ ،‬قیشالق‪ ،‬یایالق‪ ،‬اویم اق‪ .‬یاتاق‪ ،‬سیغیرخانا و قیشالق‬ ‫عینی معنا کسب ائدیر‪ .‬بورادا قیشالییرالر‪ .‬بورادان معلوم اولور کی‪ ،‬بو آدالرال آنیالن مسکن یئرلری ائالتالرا‬ ‫مخصوص اولموشدور‪ .‬بو مالدارلیقال مشغول اوالنالرین یاشاییش مسکنلری ایدی‪.‬‬ ‫معلوم اولدوغو اوزره شهرلرده خصوصی ائولرله یاناشی‪ ،‬اجتماعی تیکیلیلر ده مؤوجود اولموشدور‪ .‬شهرلرده‬ ‫اهالینین گور توپالشدیغی اجتماعی تیکیلیلردن بیری کیمی بازار و دوکانالر تیکیلیردی‪ .‬بوندان عالوه حامام‬ ‫کومپلئکسی ده سالینیردی‪ .‬تمیزلیین ایماندان گلدیینی سؤیلهیهن خالقیمیزین آتاالر سؤزلرینده دئییلیر کی‪،‬‬ ‫«تمیزلیک ساغالملیغین رهنیدیر»‪« ،‬سو هر شئیی تمیزلر» (همان‪ .)11۰ ،‬آتاالر سؤزلرینده همچنین بئله دئییلیر‬ ‫کی‪« ،‬چوخ سؤز حامامدا یادا دوشر» (همان‪ )3۲۷ ،‬و یاخود‪« ،‬حامام ـ حامام ایچینده‪ ،‬قلبیر سامان ایچینده‪ ،‬دوه‬ ‫دللکلیک ائیلر‪ ،‬کؤهنه حامام ایچینده» (همان‪ .)۲۲۵ ،‬قئید ائدک کی‪ ،‬حامام مدنیتی تدقیق اولونموش مؤوضودور‬ ‫(بنیاداوا‪ .)11۴-13۵ ،۲۰1۲ ،‬اجتماعی تیکیلی کیمی حامامالر اهالینین حیاتینا مهم اهمیت کسب ائتمیشدیر‪.‬‬ ‫‪ / 14‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫ا سالم دینی یاییلدیقدان سونرا اجتماعی تیکیلیلردن بیری ده مسجیدلر اولموشدور‪ .‬آتاالر سؤزلرینده بئله‬ ‫دئییم وار‪« :‬مسجیدین قاپیسی آچیق‪ ،‬ایتین حیاسینا نه گلیب»‪ .‬دوزدور بو دئییمده باشقا فیکیر‬ ‫معناالندیریلمیشدیر‪ .‬الکین مسجیدین آدینین چکیلمهسی اونون وارلیغینی تصدیق ائتمک و بو اجتماعی‬ ‫تیکیلینین قاپیسینین هر زامان حامینین اوزونه آچیق اولدوغونو گؤسترمک اوچون ضروریدیر‪.‬‬ ‫اورتا عصرلرده میدانا گلمیش گونبزباری تاوانا مالیک اؤرتولو بازارالرین تبریز و اردبیل شهرلرینده ایندی ده‬ ‫نمونهلری قالمیشدیر‪ .‬بئله بازارالرین اورتاسی آلیجیالرین گئدیش گلیشینی تامین ائتمک اوچون بوش هر ایکی‬ ‫کناری ایسه دوکانالرال احاطهلهنیردی‪ .‬بئله بازارالرین شرق اؤلکهلری اوچون خاراکتئریک اولدوغونو معاصر‬ ‫دؤورده تورکیهنین چارشی آدالنان قاپالی بازارالریندا دا گؤرمک مومکوندور‪ .‬آتاالر سؤزلرینده بئله فیکیر یئر‬ ‫آلماقدادیر کی‪« ،‬اؤرتولو بازار‪ ،‬دوستلوغو پوزار»‪ .‬بورادا باشقا بیر معنا احتوا اولونسا دا‪ ،‬بازارین آدینین چکیلمهسی‬ ‫تاریخ ًا شرقده اونالرین وارلیغینی تصدیق ائدیر و یارمارکاالرین تشکیل اولوندوغونو دئمهیه اساس وئریر‪.‬‬ ‫اینسان حیاتینین اساس عنصورو اوالن ائولر اوزون اینکیشاف یولو کئچهرک (طبیعی ماغاراالردان باشالیاراق‬ ‫بو گونکو چوخمرتبهلی بیناالرا دک) موختلیف عامللردن آسیلی اولموشدور‪ .‬بو عامللره طبیعی ـ جغرافی شرایط‪،‬‬ ‫اقتصادی موناسیبتلر‪ ،‬عائله وضعیتی‪ ،‬معیشتدهکی مؤوجود عنعنهلر داخیلدیر‪ .‬یاشاییش مسکنلری و ائولرینین‬ ‫فورماالشماسینا اجتماعی ـ اقتصادی قورولوشون تأثیری گوجلودور‪ .‬اودور کی‪ ،‬اینسانالر «یاشادیقالری دؤورون‬ ‫اجتماعی ـ اقتصادی طبیعتینه موافق یاشاییش ائوی یاراتمالی اولور» (نصیرلی‪ .)3 ،19۷۵ ،‬بونا گؤره ده دئیه‬ ‫بیلریک کی‪ ،‬هر بیر دؤورون اؤزونهمخصوص یاشاییش ائولری مؤوجود اولموشدور‪.‬‬ ‫بئله لیکله‪ ،‬قئید ائدک کی‪ ،‬یاشاییش بیناالری هر بیر خالقین تصروفات حیاتی‪ ،‬گوندهلیک معیشتی و حتی‬ ‫معنوی مدنیتی بارهده فیکیر سؤیلهمه یه ایمکان یارادیر‪ .‬آتاالر سؤزلریندن توپالدیغیمیز معلوماتالرا اساساً بئله‬ ‫قناعته گلمک مومکوندور کی‪ ،‬عصرلر بویو اورتاق مدنیتی پایالشان خالقالردا تاریخاً معین ائو تیکمه عنعنهلری‬ ‫و اؤزونهمخصوص معمارلیق اوسلوبو مؤوجود اولموشدور‪ .‬بوندان عالوه بؤیوک شهرلرده موختلیف کاراکتئرلی‬ ‫اجتماعی تیکیلیلرین اولماسی شهرسالمانین و تیکینتی مدنیتینین وارلیغینی سؤیلهمهیه ایمکان وئریر‪.‬‬ ‫ادبیات‪:‬‬ ‫آذربایجان کالسسیک ادبیاتی کیتابخاناسی‪ ،)198۴( .‬اوچونجو جلد‪ .‬باکی‪ :‬علم‪.‬‬ ‫بنیاداوا‪ ،‬شیرین‪ ،)۲۰۰۷( .‬آذربایجانین تصرفاتی و مادی مدنیتی (‪ 1۲-1۶‬اینجی عصرلر)‪ ،‬باکی‪ :‬علم‪.‬‬ ‫بنیاداوا‪ ،‬شیرین‪ ،)۲۰1۲( .‬اورتا عصر آذربایجان عائلهسی‪ ،‬باکی‪ :‬علم‪.‬‬ ‫حسینزاده‪ ،‬ابوالقاسم‪ ،)1981( .‬آتاالر سؤزو‪ ،‬باکی‪ :‬یازیچی‪.‬‬ ‫ممبری‪ ،‬میکائیل و آلساندری وینچنسو‪ ،)۲۰۰۵( .‬وئنسیالیالر بیرینجی شاه تهماسیب ساراییندا‪ ،‬ترجمه و شرح اوکتای‬ ‫افندییئو‪ ،‬باکی‪ :‬تحصیل‪.‬‬ ‫نصیرلی‪ ،‬م‪ ،)19۷۵( .‬آذربایجان شکی ـ زاقاتاال زوناسی اهالیسینین یاشاییش ائولری‪ ،‬باکی‪ :‬علم‪.‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪15 /‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی‬ ‫دکتر پاشا کریماوف‬ ‫اؤزت‪:‬‬ ‫‪-17‬ا ینجی عصرده آذربایجان آنادیللی شاعیرلریندن اوالن عمادالدوله میرزه محمدطاهر وحید قزوینی‪ ،‬اؤز‬ ‫عصرینین گؤرکملی سیماالریندان بیری اولموشدور‪ .‬وحید قزوینینین فارسجا و تورکج ه دولغون شعر دیوانی‬ ‫قالمیشدیر‪ .‬اونون تورکجه دیوانیندان نئچه نسخه برلین‪ ،‬تبریز و باکی شهرینده ساخالنیلیر‪ .‬بو مقاله اونون‬ ‫بیوگرافیاسی‪ ،‬هم عصر شاعیرلری و تورکجه شعرلرینی اینجهلهمهیه چالیشیر‪ .‬وحید قزوینی بیر چوخ‬ ‫شعرلرینده «هند اوسلوبو» یاخود «سبک هندی» شعر مکتبینی الییقینجه دوام ائتدیریب‪.‬‬ ‫آچار سؤزلر‪ :‬وحید قزوینی‪ ،‬شاعر‪ ،‬تاریخچی‪ ،‬وزیر‪ ،‬غزل‪ ،‬مثنوی‪.‬‬ ‫‪ . 1‬آذربایجان ملی علملر آکادئمیاسی فضولی آدینا الیازمالر انستیتوتونون علمی کادری‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 16‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫عمادالدوله میرزه محمدطاهر وحید قزوینی ‪-17‬جی عصرین گؤرکملی دؤولت خادیمی‪ ،‬شاعری و تاریخچیسی‬ ‫اولموشدور‪ .‬او‪ ،‬همین عصرین اولیندن سونونا قدر دوخسان بئش ایله قدر عؤمور سورموش‪ ،‬بئش صفوی‬ ‫شاهینین حاکمیتی دؤورونده حکومت ادارهسینده چالیشمیش‪ ،‬محاسب و وقایعنویسلیک وظیفهسیندن‬ ‫وزیرلیک و صدراعظملییه قدر یوکسلمیشدیر‪ .‬تدقیقاتچیالر گؤستریرلر کی‪ ،‬محمدطاهر ‪ 1015‬هجری‬ ‫(‪ 1۶0۶-1۶07‬م‪ ).‬ایلده قزوینده‪ ،‬اورتا طبقهدن اوالن دؤولت خدمتچیسی میرزه حسین خانین عائلهسینده‬ ‫دونیایا گلمیش‪ ،‬اوشاقلیق و گنجلیک ایللرینی بورادا کئچیرمیشدیر )‪ (Рахмани, 1974, 79‬م‪.‬ت‪ .‬نصرآبادی‪-‬‬ ‫نین تذکرهسینده وئردیی معلوماتا گؤره‪ ،‬تحصیلینی قورتاردیقدان سونرا وحید «دیوانی‪-‬عالیمین تؤوجیه‬ ‫ایدارهسینین باشچیسی میرزه صالحین رهبرلیگی آلتیندا ایشه قبول ائدیلیر و رسمی دفترلردن بیرینده قئیدلر‬ ‫آپارماق اونا تاپشیریلیر‪ .‬میرزه صالحین اؤلوموندن سونرا اونون یئرینه کئچن محمدطاهر بیر آزدان ساری تقی‬ ‫آدی ایله تانینان دؤورونون گؤرکملی دؤولت خادیمی‪ ،‬شاه صفینین (‪ )1۶۲9-1۶۴۲‬و ‪-۲‬جی شاه عابباسین‬ ‫(‪ )1۶۴۲-1۶۶7‬باش وزیری اولموش میرزه محمدتقی اعتمادالسلطنهنین یانیندا ایشلهمهیه باشالییر»‬ ‫(نصرآبادی‪ .)۲۶ ،1378 ،‬ساری تقی یوکسک وظیفهلی سرکردهلرین سوءقصدی نتیجهسینده اؤلدورولدوکدن‬ ‫سونرا خلیف سلطان ایکینجی دفعه دؤولتین باش وزیری وظیفهسینه تعیین اولونور (‪ )1۶۴5‬و او‪ ،‬بعضی‬ ‫ترددودلردن سونرا محمدطاهرین دؤولت وظیفهسینی تصدیق ائدیر‪ .‬خلیف سلطانین ضمانتی ایله محمدطاهر‬ ‫وقایعنویس ـ سارای تاریخچیسی تعیین اولونور‪ .‬اونا ‪-۲‬جی شاه عابباسین حاکمیتی ایللرینین تاریخینی یازماق‬ ‫تاپشیریلیر‪-۲ .‬جی شاه عابباسین اوغلو شاه سلیمانین حاکمیتی دؤورونده (‪ )1۶۶7-1۶9۴‬شیخ علی زنگنهنین‬ ‫وفاتیندان سونرا هجری ‪-1101‬جی ایلده (م‪ )1۶89-1۶90.‬وحید «عمادالدوله» تیتولو ایله شاهین باش وزیری‬ ‫ـ صدراعظمی تعیین ائدیلیر‪ .‬شاه سلطان حسینین (‪ )1۶9۶-17۲۲‬حاکمیتینین ایلک ایللرینده میرزه طاهر‬ ‫دؤولت ایشلریندن اوزاقالشیر و هجری ‪-111۲‬جی ایلده (م‪ )1700-1701.‬وفات ائدیر‪ .‬لطفعلی بیگ آذر‬ ‫وحیدین چوخ ساغالم آدام اولدوغونو قئید ائتمیشدیر (آذر‪.)۲3۴ ،1337 ،‬‬ ‫میرزه محمدطاهر تحصیللی بیر عائلهدن اولموشدور‪ .‬نصرآبادی اؤز تذکرهسینده اونون بؤیوک قارداشی‪-‬‬ ‫اوزون مدت اعتمادالدوله میرزه طالب خان اردوبادینین وزیری اولموش میرزه فاصحین‪ ،‬قارداشی «واله»‬ ‫تخلصلو میرزه یوسفین‪ ،‬دیگر قارداشی ـ قندهار والیتینین وزیری‪« ،‬آسف» تخلصلو میرزه امینین‪ ،‬باشقا‬ ‫قوهومالرینین آدینی چکیر (نصرآبادی‪.)۲7 ،1378 ،‬‬ ‫بیر سیرا منبعلر وحیدین بدیعی ارثی بارهده معلومات وئریرلر‪ .‬لطفعلی بیگ آذر اونون ‪ 90‬مین‪ ،‬شیخ محمد‬ ‫حزین ‪ ۶0‬مین بیتدن عبارت فارسجا دیوانینین اولدوغونو بیلدیرمیشدیر‪ .‬نصرآبادی تذکرهسینده یازیر‪« :‬بو‬ ‫جنابین مثنوی‪ ،‬قصیده و غزللریندن عبارت دیوانی تخمیناً ‪ 30‬مین بیت حجمیندهدیر‪ .‬بوتون علملرده یگانه‬ ‫اولدوغونا گؤره او‪ ،‬اؤزونه «وحید» تخلصونو سئچمیشدیر» (همان)‪ .‬حزین اونو وحیدالزمان ـ زامانین‬ ‫یگانهسی آدالندیرمیشدیر» (معین‪.)۲197 ،1378 ،‬‬ ‫محمدطاهرین ماراق دایرهسینین چوخ گئنیش اولدوغونو‪ ،‬تاریخ‪ ،‬ادبیات‪ ،‬فلسفه‪ ،‬حرب علمینی احاطه‬ ‫ائتدیینی گؤسترن ا‪ .‬رحمانی اونون آشاغیداکی اثرلرینین آدالرینی چکیر‪:‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪17 /‬‬ ‫«ریاضالتواریخ» («تاریخلر باغچاسی»)‪ .‬صفویلر ساللهسینین باشالنغیجیندان هجری ‪-1070‬جی‬ ‫(م‪ )1۶۶3-1۶۶۴.‬ایله قدرکی دؤورو احاطه ائد ن تاریخی اثردیر‪« .‬عباسنامه» بو اثرین اوچونجو‪ ،‬سونونجو‬ ‫حصهسینی تشکیل ائدیر‪.‬‬ ‫«منشآت» دؤورون مختلف رسمی و غیری رسمی شخصلرینه یازیلمیش مکتوبالر مجموعهسیدیر‪ .‬وحید‬ ‫دؤورونون گؤرکملی ایستیلیستی ساییلیر‪« .‬منشآت»دا مؤلفین اینجه‪ ،‬الکین مرکب ـ طمطراقلی اوسلوبا‬ ‫مالیک اولدوغو گؤرونور‪ .‬بو اثر ‪-19‬جو عصرده هندوستاندا دفعهلرله چاپ ائدیلمیشدیر (کلکته‪18۲۶ ،‬؛‬ ‫الکناو‪.)1873 ،18۶8 ،18۴۴ ،‬‬ ‫شاعرین ایری حجملی فارسجا دیوانینین الیازماالری دونیانین بیر سیرا کیتابخاناالریندا محافظه اولونور‪.‬‬ ‫وحید بیر سیرا فارسجا پوئماالریندا مؤلفیدیر‪« :‬خلوت راز» («سیررین خلوتی»)‪« ،‬ناز و نیاز»‪« ،‬گلزار‬ ‫عباسی» («عابباسین گوللویو»)‪« ،‬در وصف همایون تپه» («همایون تپهنین وصفی»)‪« ،‬در تعریف نرد»‬ ‫(«نرد بارهده»)‪« ،‬فتحنامۀ قندهار» («قندهارین فتحی بارهده»)‪« ،‬در ذکر مصرف ادوات جنگی»(«حرب‬ ‫آلتلرینین آدالری و استفادهسی بارهده») )‪.(Рахмани, 1974, 81‬‬ ‫ا‪ .‬رحمانینین فیکرینجه‪ ،‬وحیدین «عباسنامه» اثری ‪-17‬جی عصرین اورتاالرینا دایر تاریخی منبع کیمی‬ ‫صفوی دؤورو تاریخشناسلیغیندا الییقلی یئر توتور‪-۲ .‬جی شاه عابباسین امری ایله بو اثری یازمیش‬ ‫محمدطاهر ایگیرمی ایلدن آرتیق بیر دؤور عرضینده نهنگ صفوی دؤولتینین سیاسی‪ ،‬سوسیال‪-‬اقتصادی‬ ‫و مدنی حیاتینین ان واجب مسئلهلرینی احاطه ائتمیشدیر‪ .‬بو اثری عینی مؤوضودا یازیلمیش دیگر تاریخی‬ ‫منبعلردن فرقلندیرن باشلیجا جهت ده ائله بوندان عبارتدیر‪.‬‬ ‫بونالردان باشقا‪ ،‬آذربایجان ملی علملر آکادمیاسی محمد فضولی آدینا الیازماالر اینستیتوتوندا محمدطاهرین‬ ‫حساب علمینه دایر ‪ ۲‬فصلدن عبارت فارسجا درسلیینین الیازماسی آشکار ائدیلیبدیر‪ .‬اثر م‪)IV( 95-‬‬ ‫شیفری آلتیندا ساخالنان الیازمانین ‪88‬ب‪1۲۴-‬ب ورقلرینی احاطه ائدیر‪ .‬بورادا تام و کسر عددلرده حساب‬ ‫عمللریندن‪ ،‬هندسی فیقورالرین ساحهسینین اؤلچولمهسی قایداالریندان بحث اولونور‪ ،‬حسابا دایر چوخ‬ ‫سایلی نمونهلر واردیر‪.‬‬ ‫وحید اثرلری کلیاتینین بیر نسخهسی ده برلین دؤولت کیتابخاناسینین الیازماالر خزینهسینده ساخالنیلیر‬ ‫مس‪ .‬اوریئنت فول‪ 331۴ .‬شیفری آلتیندا محافظه اولونان ‪ ۴87‬ورقدن عبارت بو الیازمانین ‪ 30‬ورقینه‬ ‫(‪1‬ب‪30-‬ا) نستعلیق خطی ایله شاعرین آذربایجان تورکجهسیندهکی دیوانی کؤچورولموشدور‪ .‬بو دیوان‬ ‫‪ 18۴۲‬بیتدن عبارتدیر‪ .‬الیازمانین اولینده سارایا مخصوص ایکی مؤهور واردیر‪ .‬سونداکی (‪۴87v.‬ب)‬ ‫کولوفوندا بو سؤزلر یازیلمیشدیر‪« :‬قد فرغه من تسویدی‪-‬کلیات دیوانمین تصنیفی وحیداولعصر و‬ ‫فریدالدهر میرزه محمدطاهر وحید بتاریخ شانزدهم شهر محرم الحرام عهد جلوس مبارک بهادر شاه مطابق‬ ‫سنۀ ‪ 1119‬هجری» (‪۴87v.،8‬ب)‪( .‬ترجومهسی‪« :‬عصرین یگانهسی و دؤورون میثیلسیزی میرزه‬ ‫محمدطاهر وحیدین اثرلریندن عبارت اوالن دیوان کلیاتینین کؤچورولمهسی قورتاردی‪ .‬محرم آیینین ‪-1۶‬‬ ‫‪ / 18‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫سی تاریخینده‪ ،‬بهادر شاهین تاختا چیخدیغی هجری ‪-1119‬جو ایلده»‪ .‬بورادان الیازمانین میالدی تاریخله‬ ‫‪-1707‬جی ایلین ‪ 1۲‬آپرئلینده کؤچورولدویونو اؤیرهنیریک‪ .‬بو ایلده حاکمیته چیخان شخص ایسه‪ ،‬احتمال‬ ‫کی‪ ،‬هندوستاندا حؤکمدار اولموش بابوری اؤورنگزیبین اوغلو‪ ،‬شاه عالم آدی ایله تانینان بهادر شاهدیر‬ ‫(‪ .)1۶۴3-171۲‬تاریخی منبعلرین گؤستردیینه گؤره او‪-1707 ،‬جی ایلین ‪ ۲۶‬آپرئلینده تاختا چیخمیش‪،‬‬ ‫حاکمیتی تاریخینی آتاسینین وفاتی خبرینی آلدیغی ‪-1707‬جی ایلین ‪ ۲۲‬مارتیندان حساب ائتمیشدیر‬ ‫(اسالم آنسیکلوپئدیاسی‪.)۲۲0 ،1970 ،‬‬ ‫وحید قزوینینین تورکجه دیوانینین بیزه معلوم اوالن بو یگانه نسخهسینی آشکار ائدن‪« ،‬ادبیات‬ ‫تاریخیمیزدن صحیفهلر» آدلی کیتابیندا اونون دؤرد شعرینی اوخوجوالرا تقدیم ائدن آلمانییادا یاشایان‬ ‫تدقیقاتچی محمدعلی حسینی اولموشدور (حسینی‪-۲009 .)119-1۲5 ،۲00۴ ،‬جو ایلده پاشا کریماوو و‬ ‫عارف رمضانوو شاعرین تورکجه دیوانینی تام حجمده نشره حاضرالیاراق چاپ ائتدیرمیشلر‪ .‬پ‪ .‬کریماوو‬ ‫کیتابا گئنیش اؤن سؤز یازمیشدیر‪.‬‬ ‫دیوانین الیازماسینی اطرافلی نظردن کئچیردیکدن سونرا بئله نتیجهیه گلمک اوالر کی‪ ،‬نسخه تورک دیلینی‬ ‫بیلمهین بیر کاتیب طرفیندن کؤچورولموش‪ ،‬بو شخص بیر چوخ سؤزلری باشا دوشمهدن «شکلینی‬ ‫چکمیش»‪ ،‬چوخلو تحریفلره یول وئرمیشدیر‪ .‬بو سببدن برباد وضعیته دوشموش متن چتینلیکله اوخونور‪.‬‬ ‫قئید ائدک کی‪ ،‬قزوینینین تبریز مرکزی کیتابخاناسیندا ‪ ۲۶۴7‬نومرهسی ایله ساخالنان ‪ 19۲‬ورقدن عبارت‬ ‫فارسجا دیوانینین ‪ 5‬ورقینده ( ‪ 115v.‬آ‪ 119-‬آ) شاعرین تورکجه شعرلری کؤچورولموشدور‪ .‬بورادا تورکجه‬ ‫جمعی ‪ 117‬بیت واردیر‪ .‬تأسف کی‪ ،‬بو الیازمانین دا بیر سیرا یئرلری پوزولموشدور‪.‬‬ ‫وحیدین آذربایجان تورکجهسیندهکی دیوانی ‪ 1۴0‬بیتدن عبارت مثنوی ایله باشالنیر‪ .‬ساقینامه مضمونلو بو‬ ‫شعرده باهارین گلیشی‪ ،‬طبیعتین اویانیشی‪ ،‬گؤزللیکلری تصویر اولونور‪ .‬شاعر ساقییه مراجعت ائدیر‪ ،‬باهارین‬ ‫گلیشی مناسبتی ایله اوندان باده ایستهییر‪ .‬اثری اوخودوقجا گؤروروک کی‪ ،‬گؤزللیگی وصف ائدیلن گول‪-‬‬ ‫چیچکلر‪ ،‬مختلف بیتکیلر شاه سارایینین باغینا مخصوصدور‪ .‬قیزیل گول قیزیلباشا‪ ،‬بنؤوشه توفنگینی‬ ‫گیزلتمیش یئنیچرییه‪ ،‬نیلوفر فرنگ (آوروپا) لباسی گئیینمیش شخصه‪ ،‬قیرمیزی گیالس قارغا گؤزونه‪،‬‬ ‫اریک آغاجی چیلچیراغا بنزدیلیر‪ .‬وحید گؤستریر کی‪ ،‬شاه سارایینین عظمتلی و گؤزل بیناسی‪ ،‬حیاطداکی‬ ‫دریاچا (حووض) بوراالری جنته چئویرمیشدیر‪ .‬مؤلف وطنینده باهار بایرامی کئچیریلدیینه گؤره فخر‬ ‫ائتدیینی‪ ،‬دیگر خالقالرین نمایندهلرینین بونا گؤره خالقیمیزا حسد آپاردیغینی بیلدیریر‪:‬‬ ‫عرب غافللریندن بیر یگانه‪،‬‬ ‫دئمیش بیر نکته الحق عارفانه‬ ‫کی‪ ،‬بو بایرام اگر مبهم اوالیدی‪،‬‬ ‫بیر بایرام سارایی کم اوالیدی‪.‬‬ ‫اوالیدی گر بو آی الهامدان بدر‬ ‫بیزه بو گون اولوردو لیلهالقدر (قزوینی‪.)۴7-۴8 ،۲009 ،‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪19 /‬‬ ‫مثنویدن سونرا گلن بیرینجی قصیده شاه ساراییندا گوزگولو تاالرین (زالین) اینشاسینا حصر ائدیلیبدیر‪.‬‬ ‫بورادا زالین گؤزللییندن‪ ،‬اونون معمارینین زامانین اؤزو اولدوغوندان بحث ائدن وحید بو زالین گوزگولو‬ ‫دیوارالرینین شاهی گؤروب حیران اولدوغونو دئییر‪:‬‬ ‫گوزگو اولدو سینیغی سر تا پا‪،‬‬ ‫محودور شاهه چشم بیداری (قزوینی‪.)50 ،۲009 ،‬‬ ‫شعردهکی بیتلردن بیرینده زالین اینشا تاریخینی بیلدیرن ماده تاریخه راست گلیریک‪:‬‬ ‫سالیب ادا باشین دئدیم تاریخ‪:‬‬ ‫کی‪ ،‬گؤز آچمیش توی ایله تاالری (قزوینی‪.)51 ،۲009 ،‬‬ ‫بیتین ایکینجی مصراعسینداکی «گؤز آچمیش توی ایله تاالری» سؤزلری اساسیندا ترتیب ائدیلمیش ماده‬ ‫تاریخدن سارایداکی گوزگولو زالین هجری تاریخی ایله ‪ ،1089‬میالدی تاریخله ‪-1۶78‬جی ایلده‬ ‫تیکیلدیینی اؤیرهنیریک‪ .‬بوندان سونرا گلن ‪ 50‬و ‪ ۲7‬بیتدن عبارت اوالن ایکی قصیده اصفهانین جنیدآباد‬ ‫محلهسینین تعریفینه حصر ائدیلیبدیر‪.‬‬ ‫محمدطاهر قصیدهلرینده جنیدآبادی گؤزللیکده سئوگیلی یارا‪ ،‬باهارا بنزهدیر‪ ،‬اونون کؤنولدهکی شؤوق‬ ‫آتشینی یاندیردیغینی دئییر‪ .‬شاعر جنیدآبادی روزگار دفترینین شاهبیتی آدالندیریر‪ ،‬اونون بو گؤزللیینی‬ ‫شاهین لطفو ایله ایضاح ائدیر‪ .‬محلهنی شاهین یادگاری کیمی دهیرلندیرن مؤلف بؤیوک احترامال ‪-۲‬جی‬ ‫شاه عابباسین و شاه سلیمانین آدالرینی چکیر‪ .‬وحید جنیدآبادی خستهلری معالجه ائدن حکیم سایدیغینی‬ ‫بیلدیریر‪ ،‬اونو مسلمان شرقینده ان یوکسک قیمتلندیریلن عالیم‪ ،‬طبیبلرله مقایسه ائدیر‪:‬‬ ‫سنه وئرمیش یئرینی افالطون‪،‬‬ ‫سن خم ایچره حکیم داناسان‪.‬‬ ‫طبده قائممقام جالینوس‪،‬‬ ‫سانیسان کیم کی ابن سیناسان (قزوینی‪.)5۲ ،۲009 ،‬‬ ‫دیوانین الیازماسینین ‪ ۴‬ب ورقیندن سونونادک (‪30v.‬ا) شاعرین غزل‪ ،‬قطعه نظم و تک بیتلری آیری‪-‬‬ ‫آیریلیقدا دئییل‪ ،‬ژانریندان آسیلی اولمایاراق الفبا سیراسی ایله کؤچورولموشدور‪.‬‬ ‫قئید ائدک کی‪ ،‬قوسی تبریزی کیمی ‪-17‬جی عصرین گؤرکملی شاعرینین غزللرینه نظیره یازماسی‬ ‫قزوینینین دؤورون آنادیللی پوئزییاسیندا اوینادیغی مهم رولو بیر داها ثبوت ائدیر‪ .‬معلوم اولدوغو کیمی‪،‬‬ ‫قوسی‪ ،‬فضولی و نواییدن باشقا بیر نئچه معاصرینین ـ وحید‪ ،‬ساهر و آغارضینین غزللرینه ده نظیره‬ ‫یازمیش‪ ،‬نظیرهلرینین سون بیتینده احترامال اونالرین آدینی چکمیش‪ ،‬شعرلرینن مصراع وئرمیشدیر‪ .‬قوسی‬ ‫قزوینی غزللرینه یازدیغی آشاغیداکی نظیرهلرده اونون آدینی چکیر‪:‬‬ ‫نه یاخشی سؤیلهمیش‪ ،‬قوسی‪ ،‬وحید پاکگوهر کیم‪:‬‬ ‫«منی یاندیردی بیر آتش کی‪ ،‬دوشمندن ایراغ اولسون (قوسی‪.)133 ،۲005 ،‬‬ ‫قوسی وحیدین بیر سیرا باشقا غزللرینه ده نظیره یازمیشدیر‪.‬‬ ‫‪ / 20‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫آذر تذکرهسینده قزوینینین عنوانینا دئییلمیش تعریفلی سؤزلری اونون توتدوغو یوکسک مؤقع ایله ایضاح‬ ‫ائدیر (آذر‪ .)۲3۴ ،1337 ،‬الکین‪ ،‬فیکریمیزجه‪ ،‬شاعرین یارادیجیلیغی حقیقتن ده دئییلن تعریفلره الییقدیر‪،‬‬ ‫وحیدین تورکجه شعرلری ‪-17‬جی عصر آذربایجان ادبیاتینین ان گؤزل نمونهلریندن ساییال بیلر‪ .‬قوسی‬ ‫نظیره یازارکن یالنیز ذؤوقونه اویغون گلن‪ ،‬یوکسک پوئتیک دهیره مالیک شعرلری سئچمیشدیر‪ .‬بو‬ ‫نظیرهلرده ایشلهدیلن «وحید عالم منی» کیمی ایفادهلری هئچ ده شیشیرتمه‪ ،‬بوغازدان یوخاری دئییلمیش‬ ‫تعریف کیمی باشا دوشمک الزیم دئییل‪.‬‬ ‫قوسی ترجیعبندلریندن بیرینده میرزه طاهرین تبریزدهکی باغینی‪ ،‬بو باغین گؤزللیکلرینی تعریف ائدیر‪:‬‬ ‫اول باغدا کی‪ ،‬ائیلهدی میرزه اونو ظاهر‪،‬‬ ‫میرزه کی‪ ،‬اونون حق لقبین ائیلهدی طاهر‪.‬‬ ‫اول باغدا کی‪ ،‬آیینۀ دورنمادیر‪،‬‬ ‫فردوس اونونال اولو ریفتده نه قادیر (قوسی‪.)۴33 ،۲005 ،‬‬ ‫گؤرکملی ادبیاتشناس سلمان ممتاز قوسینین قزوینییه مناسبتی بارهده یازیر‪« :‬تملق و تبثبث بیلمهیهن قوسی‪-‬‬ ‫نین میرزه طاهر وحید باغینا نظمن یازدیغی توصیف جایزه قوپارماق فیکری ایله اولماییب‪ ،‬یالنیز او بؤیوک اوستادا‬ ‫اؤز سلیقۀ طبعینی گؤسترمک و شعرلرینی اونا بیهندیرمک نیتی ایله اولموشدور» (ممتاز‪.)103 ،198۶ ،‬‬ ‫قئید ائتدییمیز کیمی‪ ،‬وحیدین حاقیندا دانیشدیغیمیز تورکجه دیوانیندا غزل‪ ،‬قطعه‪ ،‬نظم و تکبیتلر آیریجا‬ ‫وئریلمهمیش‪ ،‬الفبا سیراسی ایله دوزولهرک قاریشیق کؤچورولموشور‪ .‬هانسی سببدنسه بوراداکی بعضی‬ ‫غزللرین سونوندا شاعرین تخلصو وئریلمهمیشدیر‪ .‬شاعرین دیوانیندا غزل ژانرینین طلبلرینه مؤوضو و‬ ‫فورماجا تام اویغون گلن ‪ ۴0‬شعر واردیر‪ .‬دیگر شعرلر نظم‪ ،‬قطعه و تکبیتلردیر‪ .‬وحیدین یاشادیغی دؤورده‬ ‫آذربایجان شاعرلرینین اکثریتی ایکی دیلده‪-‬فارسجا و تورکجه یازیب‪-‬یارادیردیالر‪ .‬فارسجا کیفایت قدر‬ ‫بؤیوک هجملی یارادیجیلیغی اوالن مرتضیقولوخان ظفر‪ ،‬طرزی افشار‪ ،‬صائب تبریزی‪ ،‬مجذوب تبریزی‬ ‫کیمی صنعتکارالر آنا دیلینده ده یازماغی واجب ساییردیالر‪ .‬فارسجا بؤیوک بیر ادبی ارث صاحبی محمدطاهر‬ ‫تورکجه شعرلریندن بیرینده محض تورکدیللی اوخوجویا مراجعت ائتدیینی خصوصیله وورغوالیاراق دئییر‪:‬‬ ‫«سارماشور‪ ،‬البته‪ ،‬ائی تورکی زبانان‪ ،‬سارماشور» (قزوینی‪ .)1۴۲ ،۲009 ،‬وحیدین آنا دیلینده یازدیغی شعرلرینی‬ ‫اوخویارکن اونون گئنیش مطالعه دایرهسینه مالیک اوالن اینتئللئکتوال بیر شاعر اولدوغونو‪ ،‬سلفلرینین‬ ‫اثرلرینی دریندن بیلدیینی گؤروروک‪ .‬شاعرین تورکجه شعرلرینده کالسیک صنعتکارالردان ان چوخ اؤیره‪-‬‬ ‫ندییی‪ ،‬صنعتینی پرستش ائتدیی‪ ،‬هئچ شوبههسیز‪ ،‬فضولیدیر‪ .‬جسارتله دئیه بیلریک کی‪ ،‬وحید قزوینی ‪-17‬‬ ‫جی عصرده فضولی ادبی مکتبینین ان گؤرکملی نمایندهلریندن بیریدیر‪ .‬اونون الیمیزده اوالن دیوانینداکی‬ ‫شعرلرینین ایچینده فضولی غزللرینه ‪ 88‬جاواب قئیده آلدیق کی‪ ،‬بودا دیوانین حجمی مقیاسیندا بؤیوک‬ ‫رقمدیر‪ .‬بو نظیرهلر آراسیندا غزل ده‪ ،‬نظم ده‪ ،‬قطعه ده واردیر‪ .‬قزوینی بعضن بؤیوک اوستادینین بیر شعرینه‬ ‫بیر نئچه نظیره یازمیشدیر‪ .‬ظفر‪ ،‬صائب‪ ،‬قوسی‪ ،‬تأثیر کیمی معاصرلری ایله یاناشی وحید ده فضولینین‬ ‫«گؤرگج» ردیفلی غزلینه نظیره یازمیشدیر‪ .‬فضولی غزلینده سئوگیلیسینین گؤزللییندن دانیشیر‪ .‬او یارینین‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪21 /‬‬ ‫قامتینی شومشادال‪ ،‬دوداقالرینی قؤنچه ایله مقایسه ائدیر‪ ،‬معشوقهسینین بونالردان قات‪-‬قات اوستون اولدوغو‬ ‫قناعتینه گلیر‪ .‬غزل بؤتؤولوکده گؤزله مراجعتن یازیلمیشیر‪ .‬شعره ‪-17‬جی عصرده یازیالن بیزه معلوم ان‬ ‫بؤیوک حجملی نظیره وحید قزوینییه مخصوصدور‪ .‬وحید غزلینین اولدن بئش بیتینده سئوگیلیسینی سئیر‬ ‫ائدن عاشقین پریشان احوالیندان دانیشیر‪ ،‬سونراکی یئددی بیتده ایسه معشوقهنین گؤزللیینی طبیعتله‪ ،‬افسانوی‬ ‫اوبرازالرال مقایسه ائدیر‪ .‬مطلع بئیتی اوریژینالین بیرینجی بئیتینه داها یاخیندیر‪:‬‬ ‫گؤزوم آچیلیر غنچۀ خندانینی گؤرگج‪،‬‬ ‫دیلیم توتولور چشم سخندانینی گؤرگج (قزوینی‪.)89 ،۲009 ،‬‬ ‫وحید شعرینین بیرینجی مصراعسیندا «کؤنلوم آچیلیر» عوضینه «گؤزوم آچیلیر» یازیب‪ ،‬فضولینین بیرینجی‬ ‫مصراعسینداکی «زولفی‪-‬پریشان» عوضینه داهی شاعرین همین بئیتینین ایکینجی مصراعسینداکی «غنچۀ‬ ‫خندان» ایفادهسینی ایشلدیب‪ .‬وحیدین «نطقیم توتولور» عوضینه «دیلیم توتولور» ایفادهسینی ایشلهتدیی‬ ‫ایکینجی میصراعسینداکی «چشم سخندان» («دانیشان گؤز») ایفادهسی پوئتیکلیگی ایله دقتی جلب ائدیر‪.‬‬ ‫ایکینجی بیتده «قددیم بوکولور سروی‪-‬خرامانینی گؤرگج»‪ -‬دئیهن وحید اؤزونون بوکولموش قددی ایله‬ ‫گؤزلین سروه بنزر بویونو مقایسه ائدرهک تضاد یارادیر‪ .‬کالسیک ادبیاتدا عادتن عاشق بولبوله‪ ،‬معشوقه ایسه‬ ‫گوله بنزدیلیر‪ .‬وحیدین غزلینده ایسه بولبول ده‪ ،‬گول ده گؤزهلی گؤروب حیران اولموشالر‪:‬‬ ‫بولبول آچیلیر گول کیبی سن یانه گزهنده‪،‬‬ ‫گول غنچه اولور غنچۀ پیکانینی گؤرگج (قزوینی‪.)90 ،۲009 ،‬‬ ‫فیکرینی داها پوئتیک ایفاده ائتمک ایستهین شاعر بیتین ایکینجی مصراعسیندا تکریر صنعتیندن استفاده‬ ‫ائدرک «غنچه» سؤزونو ایکی دفعه ایشلتمیشدیر‪ .‬بورادا دئییلیر کی‪ ،‬گول گؤزلین غنچۀ پیکانینی (کیرپیینی)‬ ‫گؤردوکده غنچهلهنیر‪.‬‬ ‫سون بیتلردن بیرینده «صورت شیرین» ایفادهسیندن استفاده ائدیلیر‪ .‬بورادا صحبت شیرینین اؤزوندن‬ ‫دئییل‪ ،‬اونون فرهاد طرفیندن بیستون داغیندا نقش ائدیلمیش صورتیندن گئدیر‪ .‬فضولی غزللریندن بیرینده‬ ‫«کؤنول‪ ،‬هر صورت شیرینه وئرمه‪ ،‬ایچ می منی» (فضولی‪ )19۲ ،۲005 ،‬دئیهرک جانسیز صورته کؤنول‬ ‫وئرمهمهیی مصلحت گؤردویو حالدا‪ ،‬وحید غزلینده مبالغه پوئتیک فیقورونان استفاده ائدرک جانسیز صورتین‬ ‫بئله اونون معشوقهسینی گؤرجک جانا گلیب بو گؤزلین یولوندا جان وئرهجهیینی بیان ائدیر‪:‬‬ ‫هرچند کی‪ ،‬جانی یوخدو‪ ،‬صورتی شیرین‪،‬‬ ‫جان وئردی سنین جانین اوچون جانینی گؤرگج (قزوینی‪.)90 ،۲009 ،‬‬ ‫شاعر بیر بیتده «جان» سؤزونو دؤرد دفعه ایشلهدهرهک جناس‪« ،‬ج» صامتینین تکراریندان آللیتئراسییا‬ ‫یاراتماقال («جان» و «گؤرگج» سؤزلرینده) فیکرینی داها تأثیرلی‪ ،‬پوئتیک ایفاده ائتمهیه نایل اولموشدور‪.‬‬ ‫ایکینجی مصراعداکی «جان» سؤزونون ایشلهندیی معناالرا فیکیر وئرهک‪« :‬جان وئردی»‪-‬اؤزونو فدا ائتدی؛‬ ‫«سنین جانین اوچون»‪ -‬سندن اؤترو؛ «جانینی گؤرگج»‪ -‬اوزونو‪ ،‬صورتینی‪ ،‬جامالینی (بورادا همین سؤزون‬ ‫روح‪ ،‬اورک معناالری دا استثنا اولونمور) گؤرجک‪.‬‬ ‫‪ / 22‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫فضولییه چوخسایلی نظیرهلر یازسا دا‪ ،‬وحیده تقلیدچی دئمک دوزگون اولمازدی‪ ،‬شاعرین آنادیللی‬ ‫پوئزییامیزین انکشافیندا اؤزونهمخصوص رول اویاندیغینی دئمهلییک‪ .‬نظیره فورما عینیلیگیدیر‪-17 .‬جی‬ ‫عصرده یاشاییب ـ یاراتمیش بیر سیرا آذربایجان شاعرلری بؤیوک فضولی یارادیجیلیغینین صنعتکارلیق‬ ‫خصوصیتلریندن اؤیرندیکلرینی‪ ،‬اونون شعر ـ صنعت خزینهسیندن بهرلندیکلرینی نمایش ائتدیرسهلرده بو‬ ‫شاعرلردن هر بیرینین اؤزونه مخصوص دستی ـ خطی واردیر‪ .‬فضولی ارثیندن اؤیرهنهرک کامل بیر صنعتکار‬ ‫کیمی یئتیشن قزوینی ‪-17‬جی عصر تورکدیللی آذربایجان پوئزییاسینین انکشافیندا معین رول اوینامیشدیر‪.‬‬ ‫وحیدین شعرلرینده طبیعت گؤزللیکلرینین تصویرینه‪ ،‬حکمتآمیز فیکیرلره‪ ،‬پیغمبرین‪ ،‬دؤورون‬ ‫حکمدارالرینین مدحینه ده راست گله بیلریک‪ .‬الکین بوتون بونالرال یاناشی شاعرین یارادیجیلیغینین اساس‬ ‫مؤوضوسو‪ ،‬هئچ شبههسیز‪ ،‬محبت لیریکاسیدیر‪ .‬فضولی کیمی وحید ده عشقی انسانی کامللییه چاتدیران‬ ‫قوه حساب ائدیر‪« ،‬کمال عشق هر دیوانهنی صاحب کمال ائیلر» (قزوینی‪ )1۴۶ ،۲009 ،‬دئییر‪ .‬شاعره گؤره‪،‬‬ ‫عاشق اولوب هجران آجیی چکمهیهن یاشادیغی دؤورون آجیالریندان خبردار اوال بیلمز‪:‬‬ ‫هر کیشی کیم‪ ،‬چکممیشدیر جانی هجران آجیسی‪،‬‬ ‫آنالماز‪ ،‬بیلمز ندیر دونیادا دؤوران آجیسی (قزوینی‪.)۲11 ،۲009 ،‬‬ ‫شاعر بعضن عشقی یولوندا چکدیی عذابالردان شکایت ائدرک‪ ،‬سئوگیلیسینه اوز توتوب «اؤزونه دوشمنلیک‬ ‫ائیلر ائیلهیهن اولفت سنه» (همان‪ )70 ،‬دئسه ده‪ ،‬اکثر شعرلرینده هجران غمینین اونون اوچون جانیندان دا‬ ‫عزیز اولدوغونو بیلدیریر‪:‬‬ ‫دردی‪ ،‬یارب‪ ،‬جان چیخان چاغدا جانیمدان چیخماسین‪،‬‬ ‫دادلی جاندان دادلیراقدیر بو غمی جانان بنه (قزوینی‪.)73 ،۲009 ،‬‬ ‫وحید شعرلرینین لیریک قهرمانینین کیملیینده‪ ،‬ماهیتینده عاشقلیک‪ ،‬محبت واردیر‪ ،‬نه قدر کی‪ ،‬او یاشاییر‪،‬‬ ‫دوشونمک‪ ،‬حس ائتمک قابیلیتینه مالیکدیر‪ ،‬سئوگیلیسینین صورتی اونون شعوروندان سیلینمهیهجکدیر‪.‬‬ ‫شعرلریندن بیرینده او دئییر کی‪ ،‬نه قدر بو سرای عاریتده (موقتی استفاده اوچون وئریلمیش سارایدا)‪ ،‬یعنی دونیادا‬ ‫کؤنول فانوسینده (فنرینده) شعور شامی سؤنمهمیشدیر‪ ،‬سئوگیلیسی خیالیندا‪ ،‬خاطرهسینده یاشایاجاقدیر‪:‬‬ ‫بو سرای عاریتده تیره اولماز خاطرین‪،‬‬ ‫گر سؤنولمز کؤنلومون فانوسینده شمع شعور (قزوینی‪.)103 ،۲009 ،‬‬ ‫شاعر اونا گؤره دایم آه چکیر کی‪ ،‬یارینین زولفونون تصویرینی کؤنوله حک ائتدیرمیشدیر‪:‬‬ ‫ائتمیشم لوح دله تصویر زولف یاریمی‪،‬‬ ‫بو سببدندیر مدام آه پریشان چکدیگیم (قزوینی‪.)17۶ ،۲009 ،‬‬ ‫وحیدین شعرلرینده فضولینین بدیعی منطقینی گؤروروک‪ .‬اگر فضولی عشقینین شددتینی معشوقهنین‬ ‫گؤزللیگی ایله اؤلچهرک «حسن نه مقدار اولسا‪ ،‬عشق اول مقدار اولور» (فضولی‪ )117 ،۲005 ،‬دئییرسه‪،‬‬ ‫محمدطاهر «هئچ بنیم عشقیم سنین حسنوندن اکسیکراق دئگول» (قزوینی‪ .)۶1 ،۲009 ،‬دئیهرک محبتینین‬ ‫بؤیوکلویو ایله فخر ائتدیینی بیلدیریر‪.‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪23 /‬‬ ‫قزوینینین شعرلریندهکی عاشق اوبرازی ایلک نؤوبهده عشقی یولوندا فداکارلیغی‪ ،‬هر بیر عذابا حاضر اولماسی‬ ‫ایله دقتی جلب ائدیر‪ .‬عشقینده چکدیی جفاالر اونو اوزمک‪ ،‬بئزدیرمک عوضینه داها دا اؤزونه جلب ائدیر‪.‬‬ ‫گؤزلین دوداغی یادینا دوشدوکده شاعر اورهیینین اریییب سویا دؤنمهسینی بیر نعمت ساییر‪:‬‬ ‫طرفه نعمتدیر کی‪ ،‬دل یاد لبیندن آب اوال‪،‬‬ ‫دادمیشام بو شهد جان‪ ،‬یاخشی عجایب دادی وار (همان‪.)15۴ ،‬‬ ‫چکدیی جفاالردان عاشق شاددیر‪ ،‬سئوگیلیسینه باغلی اولسا دا‪ ،‬اونون قلبی آزاددیر‪:‬‬ ‫شاددیر عاشق کی‪ ،‬غمگیندور جفای یاردن‪،‬‬ ‫بندهدور اؤز قئیددن‪ ،‬آمما دلی آزادی وار (همان‪.)1۴8 ،‬‬ ‫وحید شعرلرینین لیریک قهرمانینین اورهیی شوشه کیمی کؤورکدیر‪ ،‬الکین او هر اذیته داواملیدیر‪ ،‬بو‬ ‫ظاهری ضدیته‪ ،‬تضادا گؤره شاعر اؤزونو «عجایب زاد» آدالندیریر‪:‬‬ ‫دون وحیدی گؤردوم‪ ،‬الحق قابل بیداد ایمیش‪،‬‬ ‫داش جانلی‪ ،‬شیشه باغیرلی عجایب زاد ایمیش (همان‪.)1۶۶ ،‬‬ ‫سئوگیسی یولوندا محنت چکن عاشق بعضن ضعیفلییندن شیکایت ائدرک رحم دیلهسهده بو دردلرین‬ ‫صاحبینین ضعیف آدام اولمادیغی بللیدیر‪ .‬اونون گوجو چکدیی دردین بؤیوکلویونده‪ ،‬توکنمز دؤزوموندهدیر‪:‬‬ ‫دئدیم کی‪ ،‬گؤر زیفلیگیم‪ ،‬رحم قیل بنه‪،‬‬ ‫دئدی کی‪ ،‬کوه درد چکن ناتوان دئگیل (همان‪.)173 ،‬‬ ‫بو یئنیلمز‪ ،‬دؤزوملو‪ ،‬فداکار عاشقین سئوهن قلبی حاقیندا دئدیکلری ده اونون اؤز پوئتیک اوبرازینی‬ ‫تامامالماقدادیر‪ .‬شاعر قاپیسینین داغ‪ ،‬باجاسینین حیران گؤز اولدوغو غریبه بیر منظره یارادیر ـ بو منیم‬ ‫اورییمدیر ـ دئییب‪ ،‬سئوگیلیسینی اورایا دعوت ائدیر‪:‬‬ ‫داغدیر قاپیسی و دیدۀ حیران باجاسی‪،‬‬ ‫گل دلیم خانهسینه‪ ،‬باجالودور‪ ،‬قاپولودور (همان‪.)110 ،‬‬ ‫داهی فضولینین اثرلرینده لیریک قهرمانین کدرینین بؤیوکلویونو شرطلهندیرن جهتلردن بیری ده اونون‬ ‫سئوگیلیسینین ال چاتمازلیغی‪ ،‬وصالین غیری ممکنلویودور‪ .‬وحید معاصری قوسی کیمی‪ ،‬وصالی ممکن‬ ‫ساییر‪ ،‬الکین بئله حساب ائدیر کی‪ ،‬بونونال عشق دردینه عالج ائتمک اولماز‪« .‬میسر گر اولورسا وصل‬ ‫جانان‪ ،‬حسرتیم آرتار» (همان‪« ،)11۲ ،‬هر کیم سنی وئریرسه بنه‪ ،‬مهربان دئگیل» (همان‪ ،)173 ،‬دئیهن شاعره‬ ‫گؤره‪ ،‬وصال عاشقین حسرتینی داها دا آرتیریر‪ .‬چونکی عاشق وصال دمینده بوندان سونرا البد اوالراق‬ ‫گلهجک هجران غمینی یاشایاجاغینی بیلیر‪ ،‬بونا گؤره ده اولجهدن اضطراب چکیر‪ ،‬وصال وعدی ائتمهمهسی‬ ‫اوچون معشوقهسینین دوداقالرینا سور‪-‬دیوار چکمک ایستهییر‪« ،‬ایسترهم کیم‪ ،‬وعدۀ وصله لبینن سور‬ ‫چکهم» (همان‪ )17۶ ،‬دئییر‪ .‬وصال دا هیجران کیمی عاشقی عذابالرا دچار ائدیر‪ .‬الکین چکدیی بوتون‬ ‫اضطرابالرا باخمایاراق‪ ،‬وحید شعرلرینین لیریک قهرمانی توتدوغو یولدان چکیلمک فیکرینده دئییل‪ ،‬او بو‬ ‫‪ / 24‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫یولدا دینیندن‪ ،‬ایمانیندان دا کئچمهیه حاضر اولدوغونو بیلدیرهرک‪« ،‬دین و ایماندان گرک کئچمک‬ ‫طریق عشقده» (همان‪ )178 ،‬دئییر‪.‬‬ ‫قزوینینین بوتون شعرلرینده تصوفدن اوزاق گئرچک سئوگیدن بحث ائدیلیینی ادعا ائده بیلمریک‪ .‬شاعرین‬ ‫بیر سیرا شعرلرینده هئچ بیر تصوف دونو گئییندیریلمهمیش رئال‪ ،‬دونیوی محبتین ترنمونو گؤروروک‪ .‬اونا‬ ‫گؤره‪ ،‬اگر سئوگیلیسی قوجاغیندادیرسا‪ ،‬ائله قوجاغی جنتین بیر بوجاغیدیر‪:‬‬ ‫سورورسان گر خبر جنت بو جان قئید فرقیندن‪،‬‬ ‫قوجاقدا اولسا گر جانان‪ ،‬قوجاق جنت بوجاغیدور (همان‪.)1۲۶ ،‬‬ ‫عشقینده چکدیی غم شاعره چوخ عزیزدیر‪ ،‬او بو پریشانلیغینا بؤیوک اؤنم وئریر‪ ،‬گئجه ـ گوندوز اونون‬ ‫اوستونده اسیر‪:‬‬ ‫بو پریشانلیق کی‪ ،‬زولفوندن بنه اولموش نصیب‪،‬‬ ‫تیتررهم اوستونده صبح و شام جمع ایت کیبی (همان‪.)۲09 ،‬‬ ‫عشق ائله بیر درددیر کی‪ ،‬درمانی ائله عشقین اؤزودور‪ ،‬بونا گؤره ده شاعر معشوقهسینه اوز توتاراق «عشق‬ ‫درمانیر بنه‪ ،‬جانا‪ ،‬اگر سنسن طبیب» (همان‪ )71 ،‬دئییر‪ .‬وحید شعرلرینده لیریک قهرمانینین عشقینده‬ ‫دوشدویو حالین‪ ،‬پسیخولوژی دورومون تصویرینه خصوصی دقت وئرمیشدیر‪ .‬عشقینین شدتیندن دیلی‬ ‫توتوالن عاشق «شوقدن توتماز دیلیم‪ ،‬گاهی و گاهی توتوالر» (همان‪ )۶8 ،‬دئییر یارینین صورتی هئچ واخت‬ ‫اونون گؤزلریندن گئتمیر‪ ،‬او‪ ،‬هارا باخیرسا‪ ،‬سئوگیلیسینی گؤرور‪:‬‬ ‫عکس روی یار چون چشم تریمدن گئتمهدی‪،‬‬ ‫باخیرام هر یانه‪ ،‬تیمثال مصوردور بنه (همان‪.)70 ،‬‬ ‫عاشقین وضعیتی غیر معیندیر‪ ،‬او نه غمگین‪ ،‬نه شاددیر‪« :‬طرفه حالی وار دل زارین‪ ،‬نه غمگیندیر‪ ،‬نه‬ ‫شاد» (همان‪ .)15۴ ،‬شاعر وضعیتینی دقیق شرح ائتمکده عاجزلیینی اعتراف ائدرک یازیر‪:‬‬ ‫نه اؤلو‪ ،‬نه دیری‪ ،‬نه مست الیقل‪ ،‬نه هوشیارم‪،‬‬ ‫نه غمگینم‪ ،‬نه خندان یارسیز‪ ،‬بیلمهم نه حالیمدور (همان‪.)111 ،‬‬ ‫نالهدن اونون بدنی ائله تیترییر کی‪ ،‬یوخو قوشو گئجهلر گؤزونه قونا بیلمیر‪ ،‬یعنی او‪ ،‬یوخوسونو ایتیرمیشدیر‪:‬‬ ‫یوخو قوشو گئجهلر آشیان دیدهمه قونماز‪،‬‬ ‫نسیم نالهدن جسمیم نهانی بس کی‪ ،‬لرزاندور (همان‪.)113 ،‬‬ ‫سئوگیلیسینین گؤزوندن دوشموش عاشق ائله ضعیفلهمیشدیر کی‪ ،‬نقاشین ـ رسامین اونو گؤروب رسمینی‬ ‫چکمهسی مشکل مسئلهیه چئوریلمیشدیر‪:‬‬ ‫دوشموشهم گؤزوندن سنین‪ ،‬رنگیم دئیر احوالیمی‪،‬‬ ‫ضعفدن نقاش هم مشکل چکر تیمثالیمی (همان‪.)۲۲0 ،‬‬ ‫الکین بو حالسیزلیغی‪ ،‬عشق یولوندا یانیب کول اولماسی اونون طاقتینی آرتیریر‪ ،‬سمندر قوشو یانیب کول‬ ‫اولدوقدان سونرا یئنیدن دیریلهن کیمی‪ ،‬عاشق ده آرامینی‪ ،‬قرارینی ایتیردیکدن سونرا داها دا گوجلنیر‪:‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪25 /‬‬ ‫دخی اوددان ایشیمیز هر نه یاندی‪ ،‬اولدو خاکستر‪،‬‬ ‫توکنمز چونکی آرامیم‪ ،‬قراریم‪ ،‬طاقتیم آرتیر (همان‪.)11۲ ،‬‬ ‫وحید شعرلرینین سجیهوی جهتلریندن بیری صمیمیتیدیر‪« .‬مگر» ردیفلی غزللرینه سئوگیسینین گوجونو‬ ‫ثبوت ائتمک اوچون او‪ ،‬عینی صمیمیتله یارینین خیالینا‪ ،‬جانسیز اشیاالرا مراجعت ائدیر‪ .‬بدیعی سوال و‬ ‫تجاهل العارف پوئتیک فیقورالریندان داها چوخ استفاده ائدیلهن بو شعرین بوتون بیتلری سوال جملهسی‬ ‫چکلینده قورولموشدور‪:‬‬ ‫داغدار کؤنلومو‪ ،‬ای بدخو‪ ،‬گولوستان ائیلهدین‪،‬‬ ‫گولمهدین‪ ،‬آچیلمادین‪ ،‬بو ائوده مهمانسان مگر؟ (همان‪.)13۲ ،‬‬ ‫شاعر سئوگیلیسینه اوز توتاراق اونون عاشقین یارالی‪ ،‬غملی کؤنلونو گولوستانا چئویردیینی دئییر‪ .‬کؤنلونو بیر‬ ‫ائو سایان آشیق بورانین اصل صاحبی اوالن معشوقهسینین اوزونون گولمهدییندن‪ ،‬اونا قارشی القید‬ ‫اولدوغوندان شکایت ائدیر‪ :‬مگر او‪ ،‬بو ائوده قوناقدیر؟‬ ‫شعرین باشقا بیر بیتینده مؤلف گئجه‪-‬گوندوز راحاتلیق بیلمهیهن (قارشیسیندا دوران هر بیر شئیی عکس‬ ‫ائتدیردیینه گؤره) گوزگویه مراجعت ائدیر‪ .‬بلکه او دا گؤزهلین حسنونه حیران اولموشدور‪:‬‬ ‫گئجهلی ـ گوندوزلو بیر دم خواب و راحت گؤرمهدین‪،‬‬ ‫اول پری حسنونه‪ ،‬ای آیینه‪ ،‬حیرانسان مگر؟ (همان‪.)13۲ ،‬‬ ‫مجرد و کونکرئت آنالییشالری اوستالیقال بیر آرایا گتیره بیلمهسی محمدطاهرین دیلینی داها پوئتیک‪ ،‬داها‬ ‫رومانتیک ائتمیشدیر‪ .‬او هئچ کیمه بنزهمهیهن سئوگیلیسینی «طالع گلیشلی‪ ،‬روح گئدیشلی نیگاریم» (همان‪،‬‬ ‫‪ )۲03‬آدالندیریر‪ .‬نیگارین گلیشی شاعرین حیاتینی دییشدیره بیلر‪ ،‬بونا گؤره ده او‪ ،‬طالع گلیشلیدیر‪ .‬گئدیشی‬ ‫ایله او‪ ،‬عاشیقینین روحونو اؤزو ایله آپاریر‪ ،‬بونا گؤره ایسه او‪ ،‬روح گئدیشلیدیر‪ .‬شاعر سئوگیلیسینین یادینا‬ ‫دوشمهسینی او گؤزلین خیالینین داغالریندان یول تاپیب کؤنلونه گیرمهسی کیمی تصویر ائدیر‪« ،‬داغالردان‬ ‫یول تاپیب گیردی خیالی کؤنلومه» (همان‪ )۲۲0 ،‬دئییر‪.‬‬ ‫وحید چوخ گوجلو تخیله مالیک شاعردیر‪ .‬او‪ ،‬شعرلرینده طبیعت حادثهلریندن‪ ،‬جانسیز اشیاالردان ماهر بیر‬ ‫رسام کیمی استفاده ائتمهیی‪ ،‬اونالری مقصدینه اویغون اوالراق‪ ،‬فیکرینی اوخوجویا داها عیانی چاتدیرماق‬ ‫اوچون معناالندیرماغی چوخ گؤزل باجاریر‪:‬‬ ‫صفحۀ افالک بندن یاریمه بیر نامهدور‪،‬‬ ‫دل دوات و خون مداد و دود آهیم خامهدور (همان‪.)118 ،‬‬ ‫گؤی طبقهسینی کاغیذ‪ ،‬اوریینی مرکب قابی‪ ،‬قانینی کارانداش‪ ،‬آهینین توستوسونو قلم کیمی استفاده ائدرک‬ ‫عشقینی یارینا چاتدیرماق قدرتینه مالیک اولدوغونو دئیهن شاعر خیال گوجو‪ ،‬سؤزونون پوئتیکلیگی ایله‬ ‫دقتی جلب ائدیر‪.‬‬ ‫شعرلریندن بیرینده شاعر دئییر کی‪ ،‬اوریینین پارچاالری گؤیلره قالخاراق‪ ،‬هر بیری اولدوز اولموشدور‪ :‬آخیر‬ ‫کی‪ ،‬سئوگیلیسی اونون یوز پارچا اولموش اورهیینی گؤرهجکدیر‪:‬‬ ‫‪ / 26‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫گؤرونور آخیر سنه لخت دل صدپارهمیز‬ ‫چون اوروج اولدو گؤگه هر بیری بیر اولدوز اولور (همان‪.)119 ،‬‬ ‫بورادا حسن تعلیل پوئتیک فیقوروندان مهارتله استفاده ائدیلمیشدیر‪.‬‬ ‫‪-1۶‬جی‪-17-‬جی عصرلرده فارس دیللی پوئزییادا پوئتیک اوسلوب دییشمهسی پروسهسی گئدیر‪« ،‬هند‬ ‫اوسلوبو» («سبک هندی») یاییلماغا باشالییر‪ .‬مسیح آغا محمدی «صائب تبریزی و فارس دیللی پوئزییادا‬ ‫«هند اوسلوبو» آدلی مونوقرافییاسیندا فارس دیللی شعرده بو اوسلوبون مشهور نمایندهلری سیراسیندا صائب‬ ‫تبریزی ایله یاناشی وحید قزوینینین ده آدینی چکمیشیر (محمدی‪ .)55 ،199۴ ،‬تورکجه دیوانینی ورقله‪-‬‬ ‫دیکجه وحیدین آنا دیلینده یازدیغی شعرلرینده ده «هند اوسلوبو»نون خصوصیتلرینی گؤروروک‪ .‬یئنی‬ ‫اوسلوبون دیگر نمایندهلری کیمی محمدطاهر ده تمثیل پوئتیک فیقوروندان استفاده ائتدییی بیر سیرا بیتلرده‬ ‫اجتماعی مسئلهلره توخونور‪ ،‬عبرتآمیز فیکیرلر سؤیلهییر‪.‬‬ ‫‪-17‬جی عصرده بیر سیرا آذربایجان ضیالیالرینین‪ ،‬او جملهدن‪ ،‬شاعرلرین مختلف سببلردن وطنینی ترک‬ ‫ائدرک خارجی اؤلکهلره مهاجرت ائتمهلری بارهده معلوماتیمیز واردیر‪ .‬اونالرین آراسیندا مسیحی‪ ،‬صائب‬ ‫تبریزی کیمی سونراالر وطنه قاییداناالری دا‪ ،‬رحمتی تبریزی‪ ،‬میرزه صادق اوردوبادی کیمی خارجده وفات‬ ‫ائدنلری ده اولموشدور‪ .‬وحید شعرلریندن بیرینده وطنیندن آیری دوشهنلر بارهده یازیر‪:‬‬ ‫ناچار ائدر جالی وطن جور چرخدن‪،‬‬ ‫دیوان شردن بیری چون انتخاب اولور (همان‪.)135 ،‬‬ ‫وطنیندن آیری دوشهنلر چارهسیزلیکدن شکایت ائدیرلر‪ .‬اونالر بیلمهلیدیرلر کی‪ ،‬شعرلر توپلوسو‪-‬دیواندان‬ ‫سئچیب گؤتورولموش بیر شعر کیمیدیرلر‪ ،‬یعنی‪ ،‬وطنین سای‪-‬سئچمه اؤوالدالریدیرالر‪.‬‬ ‫شاعر منصب‪ ،‬وارـ دولت حریصلیینی تمثیل بدیعی ایفاده واسطهسیندن استفاده ائتمکله مهارتله افشا ائدیر‪.‬‬ ‫او افسر (تاج‪ ،‬یوکسک وظیفه) صاحبی اوالنالری مجلیسده یانان شاما بنزهدیر‪ .‬اونالر یاندیقالرینی درک‬ ‫ائده ـ ائده بو درده عالج ائدیلمهسینی‪ ،‬وضعیتین دییشمهسینی ایستهمیرلر‪:‬‬ ‫جهان بزمینده بنزر شمع بزمه صاحب افسر‪،‬‬ ‫یانار‪ ،‬آمما دئیر بو درده پایان اولماسون‪ ،‬یارب (همان‪.)75 ،‬‬ ‫دؤورونون بیر سیرا دیگر مترقی دونیاگؤروشلو شاعرلری کیمی محمدطاهرین ده فاناتیک دین خادیملرینه‬ ‫مناسبتی منفیدیر‪:‬‬ ‫یامان گؤرمز گؤزو‪ ،‬البته‪ ،‬هر کیم زاهیدی گؤرمز‪،‬‬ ‫یامان هرگز ائشیتمز کیم کی‪ ،‬واعظدن خبر سورماز (همان‪.)1۶۴ ،‬‬ ‫قزوینینین شعرلرینده حکمتآمیز ـ دیداکتیک فیکیرلر ده آز دئییل‪ .‬شاعر شعرلرینده اینسانالری حیاتداکی‬ ‫چتینلیکلره تسلیم اولماماغا‪ ،‬نفسینه صاحب اولماغا‪ ،‬گؤزو آچیقلیغا‪ ،‬بدبینلییه قاپیلماماغا چاغیریر‪ .‬بیر‬ ‫شئعرینده دئییر کی‪ ،‬اگر بیر قضا باش وئررسه‪ ،‬اعتقادلی آدامین بوندان اوز چئویرمهسی کفردور‪ .‬چونکی نه‬ ‫گلیرسه‪ ،‬تانریدان گلیر‪:‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪27 /‬‬ ‫قضادان یوز چئویرمک کفردور‪ ،‬گر اعتقادین وار‪،‬‬ ‫پیمبر کیبی حقدور‪ ،‬چون گلن ایشلر خدادندور (همان‪.)1۲8 ،‬‬ ‫بورادا اصال قضاو قدره تسلیمچیلیک تبلیغ اولونمور‪ .‬هر هانسی بیر قضانین تانری طرفیندن گؤندریلدیینی‬ ‫قبول ائدرک تمکینله وضعیتدن چیخماق مصلحت گؤرولور‪.‬‬ ‫حیاتدا باش وئرهن حادثهلر شاعری کدرلهندیرسه ده‪ ،‬بعضن اونون اینسانالرا اینامینی آزالتسا دا‪ ،‬او‪ ،‬بدبینلییه‬ ‫قاپیلمیر‪ ،‬اینسانالری دا نیکبینلییه چاغیریر‪ .‬اونون فیکرینجه‪ ،‬اینسانین حیاتدان آرزوالدیغینی آنجاق تانری‬ ‫وئره بیلر‪« .‬هر مطلبی کی‪ ،‬خاطرین ایستر‪ ،‬خدا وئرور» (همان‪ .)11۴ ،‬بدبین آدام ایسه هارا باخسا‪ ،‬یامانلیق‬ ‫گؤرر‪« :‬بدبین اوالن کیشی اؤزو دایم یمان گؤرر» (همان‪ .)153 ،‬واقفدن بیر عصر اؤنجه وحید ده حیاتین‬ ‫آجی و خوش گونلرینی‪ ،‬لطفونو و قهرینی عینی جور قبول ائتمهیی مصلحت گؤرموشدور‪ .‬چونکی بونالردان‬ ‫هر ایکیسی عؤموردن ساییلیر‪:‬‬ ‫عؤمروموزدن ساییلیر روز سفید و شام تار‪،‬‬ ‫لطفوله قهر ایکیسی هم برابردور بنه (همان‪.)71 ،‬‬ ‫قزوینی شعرلرینده حیاتین ان مختلف مقامالرینا دایر نصیحتآمیز فیکیرلره راست گلیریک‪ .‬شاعر نفسینه تسلیم‬ ‫اوالن آدامی عاجز آدالندیریر‪ .‬اونا گؤره اصل هنر صاحبی او شخصدیر کی‪ ،‬نفسینه غالب گله بیلمیشدیر‪:‬‬ ‫رعیت اولموشام نفس خبیثه‪ ،‬اولموشام عاجز‪،‬‬ ‫اگر اولسام مسلط نفسیمه‪ ،‬سلطانلیغیم واردیر (همان‪.)10۶ ،‬‬ ‫«هند اوسلوبو»نون ان گؤرکملی نمایندهلریندن بیری اوالن صائب تبریزینین یارادیجیلیغیندا دا بونا بنزر‬ ‫فیکره راست گله بیلریک‪ .‬صائب اینسانالری بیر ـ بیرینه یاخین اولماغا‪ ،‬بیر ـ بیرینه کمک ائتمهیه چاغیریر‪،‬‬ ‫اونالرا گؤیده اوچان قوشالردان دئییل‪ ،‬نار دنهلریندن اؤرنک گؤتورمهیی مصلحت گؤرور‪:‬‬ ‫گؤگ فضاسی نه مقام پر و بال آچماقدیر‪،‬‬ ‫دانۀ نار کیمی بیر ـ بیریمیزه قیسیلین (حسینی‪.)۲۲ ،۲013 ،‬‬ ‫گؤردویوموز کیمی‪ ،‬پوئزییادا یئنی اوسلوبون نمایندهسی اوالن هر ایکی شاعر حیاتا غیرعادی باخیشالری‬ ‫ایله سئچیلیرلر‪ ،‬اونالر رئال گئرچکلیک ده‪ ،‬اطرافدا باش وئرهن حادثهلرده‪ ،‬ان مختلف حیاتی فاکتالردا‬ ‫بیر معنا تاپیر‪ ،‬اونالری اجتماعی ـ فلسفی فیکیرلری ایله عالقهلهندیریرلر کی‪ ،‬بو دا «هند اوسلوبو»نون‬ ‫سجیهوی جهتلریندندیر‪.‬‬ ‫وحید حدیندن آرتیق ثروت توپالماغی تنقید ائدرک «دایما خاطر پریشاندور غنی مالدار» (قزوینی‪،۲009 ،‬‬ ‫‪ )13۴‬دئییر‪ ،‬وار‪-‬دؤولت صاحبی اوالنالرین اوزونون گولمهدیینی بیلدیریر‪ .‬او‪ ،‬اوخوجوسونا مصلحت گؤرور‬ ‫کی‪ ،‬عؤمرونون خوش و آسان کئچمهسینی ایستهییرسه دونیانین کؤنول دارالدان ایشلریندن کنار گزسین‪:‬‬ ‫عؤمرونو گر ایستر ایسن کیم‪ ،‬خوش و آسان کئچه‪،‬‬ ‫اؤزونو بو تنگنای دهردن بیر یانه توت (همان‪.)85 ،‬‬ ‫شاعر اینسانالری گؤزو آچیق اولماغا‪ ،‬فرصتی الدهن وئرمهمهیه‪ ،‬دوشمهنه آرخا چئویرمهمهیه چاغیریر‪:‬‬ ‫‪ / 28‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫مرد الدن فرصتین وئرمز‪ ،‬البته‪ ،‬دوشمهنه‪،‬‬ ‫تیغ تک آغزی اوالن آرخا چئویرمز دوشمهنه (همان‪.)19۴ ،‬‬ ‫محمدطاهرین شعر صنعتی حاقیندا فیکیرلری ده دقته الییقدیر‪« .‬هند اوسلوبو» نمایندهسی کیمی معنی‬ ‫بیگانهیه‪ ،‬تانیش اولمایان‪ ،‬یئنی‪ ،‬اوخوجویا غریبه‪ ،‬غیرعادی گؤرونه بیلن موتیو‪ ،‬اوبرازا خصوصی فیکیر وئرن‬ ‫شاعر بونون شعرده تطبیقی زامانی قارشییا چیخان چتینلیکلردن دانیشیر‪:‬‬ ‫معنی بیگانه تاراج ائیلمیشدی عقلیمی‪،‬‬ ‫بیر ـ بیریلن لفظ و معنی اولمامیش محرم هنوز (همان‪.)1۶5 ،‬‬ ‫معنی بیگانهدن استفاده ائتمک وحیدین عقلینی چوخداندیر کی‪ ،‬مشغول ائدیر‪ ،‬الکین سؤزله معنا آراسیندا‬ ‫تام اویغونلوق تاپمادان‪ ،‬اونالری بیر ـ بیرینه محرم ائتمهدن بونو حیاتا کئچیرمک اولماز‪.‬‬ ‫محمدطاهره گؤره‪ ،‬یازیالن بدیعی اثرلر آراسیندا فرق قویماق الزیمدیر‪ ،‬شعردن ـ شعره یئردن گؤیه قدر‬ ‫بؤیوک فرق واردیر‪:‬‬ ‫فرق شعر آراسیندا واردور زمین تا آسمان‪،‬‬ ‫بیر شعره بیری دگمز‪ ،‬بیریدیر شعره سوار (همان‪.)13۴ ،‬‬ ‫وحیده گؤره‪ ،‬شاعرین دهیری اوندا یوکسک اوالر کی‪ ،‬دردینی‪ ،‬کدرینی‪ ،‬اونو ناراحات ائدن مسئلهلری‬ ‫اثرلرینده یوکسک بدیعی فورمادا ایفاده ائده بیلسین‪:‬‬ ‫بو نیشاندیر المیمدن کی‪ ،‬دوشوبدور دیلیمه‪،‬‬ ‫شعر بحری کی‪ ،‬سیغا جدول تنگ قلمه (همان‪.)198 ،‬‬ ‫قزوینی اؤز یارادیجیلیغینی یوکسک دهیرلندیرهرک شعرلرینی شیرینلیکده حالوا ایله مقایسه ائدیر‪ ،‬اثرلرینی‬ ‫اوخویان بدخواهالرین اونا پاخیللیق ائتدیکلرینی‪« ،‬حیرت تورونا» دوشدوکلرینی بیلدیریر‪:‬‬ ‫کالمیم شهدینی گؤرهن گومان ائتمیش بنی حلوا‪،‬‬ ‫چو گؤردو‪ ،‬دوشدو دام حیرته بدخواه نیشانیمدان (همان‪.)185 ،‬‬ ‫وحیدین آنادیللی دیوانینا داخیل ائدیلمیش یوزدن آرتیق تکبیت مؤوضو زنگینلیگی‪ ،‬بدیعیلیگی ایله دقتی‬ ‫جلب ائدیر‪ .‬بونالرین ایچینده مصراعالرین همقافیه اولدوغو مطلعلر ده‪ ،‬قافیهلنمهدیی فرد و یا مفردلر ده‬ ‫واردیر‪ .‬بورادا محبت لیریکاسی نمونهلرینه‪ ،‬اجتماعی مضمونلو پارچاالرا‪ ،‬ائلهجه ده نصیحتآمیز شعرلره‬ ‫راست گلیریک‪ .‬تکبیتلرده شاعرین ماراقلی پوئتیک تاپینتیالرینین‪ ،‬محدود امکانلی کیچیک ژانردا پوئتیک‬ ‫لؤوحهلر یارادا بیلمهسینین‪ ،‬دیلین امکانالریندان مهارتله استفاده ائتمهسینین شاهیدی اولوروق‪:‬‬ ‫رحم ائت بنه حیرانین اولوم‪ ،‬گئتمه نظردن‪،‬‬ ‫گؤز ایشیغیسان‪ ،‬گؤز ایشیغی گؤزده گرکدیر (همان‪.)15۶ ،‬‬ ‫تکبیتلریندن بیرینده وحید یالنیز فعللرین کمکی ایله سئوگیلیسینین الیندن عذاب چکهن عاشقین‬ ‫تاریخچهسینی اوخوجویا بؤیوک اوستالیقال چاتدیریر‪:‬‬ ‫گلدی‪ ،‬گؤردو‪ ،‬گؤزلهدی‪ ،‬ائتدی‪ ،‬دوالندیردی منی‪،‬‬ ‫وحید قزوینی و اونون تورکجه دیوانی ‪29 /‬‬ ‫اگلهدی‪ ،‬اگدی‪ ،‬اریتدی‪ ،‬بوکدو‪ ،‬یاندیردی منی (همان‪.)۲17 ،‬‬ ‫قزوینینین بو شعرلریندهکی طبیعت تصویرلری ده دقتی جلب ائدیر‪ .‬باهار فصلینه حصر ائتدیی شعرلرینده‬ ‫او‪ ،‬تشبیه‪ ،‬استعاره و مبالغهلرین کمکی ایله اوخوجونون گؤزلری اؤنونده طبیعت گؤزللیکلرینین منظرهسینی‬ ‫یارادیر‪« .‬نوباهار اولدو‪ ،‬گئنه آچدی یوزوندن گول نقاب» مصراعسی ایله باشالنان شعرینده شاعر گؤی‬ ‫قورشاغینی دف موسیقی آلتینین چنبرینه ـ کنارالرینا‪ ،‬شیمشهیی گؤیده اوینایان پریلره بنزهدیر‪:‬‬ ‫چنبری دف کیمی اولدو جیلوهدن قؤوسو قزح‪،‬‬ ‫اوینادی خیلی پری تک گؤگده هر یاندان شهاب (همان‪.)80 ،‬‬ ‫«اوینار» ردیفی شعرینده شاعر باهارین گلیشینه جاوان و قوجاالرین اؤزو ـ اؤزوندن اویاندیغینی‪ ،‬بوتون طبیعتین‬ ‫رقص ائتدیینی دئییر‪ ،‬سوالرین شیریلتی ایله آخماسینی اونالرین دا ال چالیب اویناماسی کیمی معناالندیریر‪:‬‬ ‫گول اوزلو نوباهارین کندی‪-‬کندیندن شیخ و شاب اوینار‪،‬‬ ‫اوخور گولشهنده سوالر‪ ،‬ال چاالر موج و حباب اوینار (همان‪.)1۴3 ،‬‬ ‫قزوینی شعرلرینده جانلی دانیشیق دیلی ائلئمئنتلریندن‪ ،‬آتاالر سؤزلری و مسئلهلردن هوسله استفاده ائتمیشدیر‪.‬‬ ‫شاعر اونو اینجیدن سئوگیلیسینه اینجه یومورال «ساچی کسیلمیش» دئییر‪« ،‬ایت ـ ایتیلهن داالشور‪ ،‬قوردو‬ ‫گؤرر‪ ،‬آرخاالشور»‪« ،‬قارین دویوران آشی کور تانور» کیمی آتاالر سؤزلرینی یئرینده و مهارتله ایشلهدیر‪.‬‬ ‫وحید فیکرینی اوخوجویا داها تأثیرلی‪ ،‬پوئتیک چاتدیرماق‪ ،‬یاددا قاالن ائتمک اوچون آنا دیلیندهکی سؤزلرین‬ ‫چوخ معنالیلیغیندان اوغورال استفاده ائتمیشدیر‪« .‬غم چکمه‪ ،‬بو کدری اورییندن چیخار» دئمک ایستهیهن‬ ‫شاعر دیلیمیزده «چک» فعلینین چوخ معناالردا ایشلهنمهسین مهارتله بهرهلنیر‪:‬‬ ‫چکمه بو دردی‪ ،‬کؤنولدن بو یئگانی چک چیخار‪،‬‬ ‫مئی چکهنده اؤزگهسی چون سن چکرسهن انتظار (همان‪.)13۴ ،‬‬ ‫بو بیتده درد چکمه‪ ،‬بو غمی اورییندن چکیب چیخار‪ ،‬باشقاسی مئی چکهنده (یعنی‪ ،‬کئیف چکهنده)‪ ،‬سن انتظار‬ ‫چکیرسن ـ فیکیرینی پوئتیک شکیلده ایفاده ائدن وحید تورک دیلینی چوخ گؤزل بیلدیینی نمایش ائتدیرمیشدیر‪.‬‬ ‫شاعر شعرلریندهکی ائکسپرئسسیولیگی‪ ،‬ائموسیوناللیغی آرتیرماق اوچون بیت و مصراعالردا سینونیم‬ ‫سؤزلردن‪ ،‬تکریرلردن ده استفاده ائدیبدیر‪ .‬سینونیم سؤزلردن عبارت اوالن بیر مصراع ـ «ساالسالدور‪،‬‬ ‫قاچاقدور‪ ،‬کساکسدور‪ ،‬تاماشادور» (همان‪ )1۴9 ،‬یارانمیش قاریشیق وضعیتی چوخ گؤزل ایفاده ائدیر‪ .‬وحید‬ ‫تکریرلرین کمکی ایله اثرلرینین تأثیر گوجونو مهارتله آرتیرا بیلیر‪:‬‬ ‫اؤیله سرمستم کی‪ ،‬هیجرانیندا بیلمم شب ندور‪،‬‬ ‫آی ندور‪ ،‬اولدوز ندور‪ ،‬انجوم ندور‪ ،‬کؤوکب ندور (همان‪.)108 ،‬‬ ‫دیگر مثال‪:‬‬ ‫آچیل‪ ،‬آچیل‪ ،‬آچیل‪ ،‬آچیل‪ ،‬تا کی‪ ،‬سحر آچیال (همان‪.)199 ،‬‬ ‫و یاخود‪:‬‬ ‫کویینده وحیدین دل زاری نئجه اولدو‪،‬‬ ‫‪ / 30‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫ای جان‪ ،‬سؤله‪ ،‬ای جان‪ ،‬سؤله‪ ،‬ای جان‪ ،‬سؤله بیلاله (همان‪.)۲0۲ ،‬‬ ‫شاعر شعرلرینده آللیتئراسییایا‪-‬عینی جینسلی صامتلرین تکراری واسطهسیله سؤزونون تأثیرینین‬ ‫آرتیریلماسینا خصوصی فیکیر وئرمیشدیر‪« .‬ب» و «غ» صامتلرینین تکرارینا بیر مثال‪:‬‬ ‫زاهید‪ ،‬اینجیتمه بنی‪ ،‬بن سرخوش و سن بی دماغ‪،‬‬ ‫یا الیمدن چک آیاغی‪ ،‬یا کی بیزدن چک آیاغ (همان‪.)1۶7 ،‬‬ ‫محمدطاهرین شعرلرینده پوئتیک فیقورالرین اکثریتیندن مهارتله استفاده ائدیلدیینی گؤروروک‪.‬‬ ‫تضاد بدیعی ایفاده واسطهسیندن استفادهیه مثال‪:‬‬ ‫کؤنلومو دایم یمان اول یاخشی باخیشلی توتار (همان‪.)115 ،‬‬ ‫وحید معین بیر حادثهیه اشاره ائتمک دئمک اوالن تلمیح صنعتیندن ده اوغورال استفاده ائدیبدیر‪ .‬مثالً‪،‬‬ ‫«گؤرموشم ظولمات زولفون‪ ،‬آب حیوان ایسترهم» (همان‪ .)178 ،‬دئیرکن او‪ ،‬قارانلیق دونیادا اسکندرله خضرین‬ ‫دیریلیک سویو آختارماالری روایتینه اشاره ائتمیشدیر‪.‬‬ ‫وحید قزوینینین تورکدیللی دیوانی اونون ‪-17‬جی عصر آنادیللی پوئزییامیزین انکشافیندا اؤزونهمخصوص‬ ‫خدمتلری اولدوغونو ثبوت ائدیر‪.‬‬ ‫ادبیات‪:‬‬ ‫آذر‪ ،‬لطفعلی بیگ‪ ،)1337( ،‬آتشکده‪ ،‬تهران‪.‬‬ ‫اسالم آنسیکلوپئدیاسی‪ )1970( .‬ایکینجی جیلد‪ .‬استانبول‪ :‬میللی ائیتیم باسیمائوی‪.‬‬ ‫حسینی‪ ،‬محمدعلی‪ )۲00۴( ،‬ادبیات تاریخیمیزدن صحیفهلر‪ .‬باکی‪ :‬نورالن‪.‬‬ ‫حسینی‪ ،‬محمدعلی‪ )۲013( ،‬صائب تبریزی‪ .‬تورکجه شعرلرینین علمی ـ تدقیقی متنی‪ .‬باکی‪ :‬علم و تحصیل‪.‬‬ ‫‪Рахмани А.А. Произведение Мухаммед-Тахира Вахида «Аббаснаме» как‬‬ ‫‪исторический источник. Известия Академии Наук Азербайджанской ССР.‬‬ ‫‪Серия истории ،философии и права. ،197۴№.۲‬‬ ‫فضولی‪ ،‬محمد‪ )۲005( ،‬اثرلری‪ ،‬آلتی جیلدده‪-1 .‬جی جیلد‪ .‬باکی‪ :‬شرق غرب‪.‬‬ ‫قزوینی‪ ،‬وحید‪ )۲009( ،‬دیوان‪ .‬باکی‪ :‬نورالن‪.‬‬ ‫قوسی تبریزی‪ )۲005( ،‬دیوان‪ ،‬باکی‪ :‬نورالن‪.‬‬ ‫محمدی‪ ،‬مسیح آغا‪ )199۴( ،‬صائب تبریزی و فارسدیللی پوئزییادا «هند اوسلوبو»‪ .‬باکی‪ :‬علم‪.‬‬ ‫معین‪ ،‬محمد‪ )1378( ،‬فرهنگ فارسی‪ ،‬ج‪ .۶.‬تهران‪ ،‬امیرکبیر‪.‬‬ ‫ممتاز‪ ،‬سلمان‪ )198۶( ،‬آذربایجان ادبیاتینین قایناقالری‪ .‬باکی‪ :‬یازیچی‪.‬‬ ‫نصرآبادی‪ ،‬محمدطاهر‪ )1378( ،‬تذکره نصرآبادی‪ .‬ج‪ .1.‬تهران‪.‬‬ ‫تاریخ دده قورقودشناسی در ایران ‪31 /‬‬ ‫تاريخ دده قورقودشناسي در ايران‬ ‫دکتر توحيد ملکزاده ديلمقاني‬ ‫چکيده‪:‬‬ ‫کتاب دده قورقود نام یکی از قدیمیترین داستانهاي اسطورهاي ترکهاي اوغوز است که ریشهاي پيش‬ ‫از اسالم دارند‪ .‬این مجموعه از ‪ ۱۲‬داستان به نثر و نظم تشکيل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی‪،‬‬ ‫ارزشهاي اجتماعی و باورهاي مردمان ترک را نشان میدهد‪ .‬قدمت کتابت داستانها مربوط به قرنهاي‬ ‫چهاردهم و پانزدهم ميالدي میباشد‪ .‬کتاب دده قورقود به زبانهاي مختلف ترجمه شدهاست‪ .‬نخستين‬ ‫ترجمه ددهقورقود به زبان آلمانی در سال ‪ ۱۸۱۵‬از روي نسخه کتابخانه درسدن در آلمان بود‪ .‬دستنویس‬ ‫دیگر این کتاب در واتيکان است‪ .‬در سال ‪ ۱3۲۵‬م‪ .‬فرزانه براي اولين بار این داستان را به جامعه ایران‬ ‫معرفی کرد‪ .‬از سال ‪ ۱330‬به بعد معرفی و چاپ داستانهاي این کتاب سرعت بيشتري گرفت و از سال‬ ‫‪ ۱3۵7‬به تدریج انتشار آن چشمگير شد‪ .‬این مقاله به بررسی چگونگی چاپ‪ ،‬تحقيق و بررسی کتاب دده‬ ‫قورقود در ایران میپردازد‪.‬‬ ‫کلمات کليدی‪ :‬دده قورقود‪ ،‬تاریخ‪ ،‬ایران‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫محقق تاریخ و فرهنگ آذربایجان‪tohidmelikzade@yahoo.com ،‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 32‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱39۸‬‬ ‫مقدمه‪:‬‬ ‫دَدَهقورقود (به ترکی آذربایجانی‪ Dədə Qorqud :‬به ترکی استانبولی‪Dede Korkut:‬‬ ‫ترکمنی‪ )Gorkut-ata:‬نام یکی از قدیمیترین داستانهاي اسطورهاي ترکهاي اوغوز است که عليرغم‬ ‫دارا بودن محتواي بسيار قدیمی از اعصار شامانيزم و توتميزم‪ ،‬در حدود قرن شانزده ميالدي یعنی دوران‬ ‫حکومت آققویونلوها به صورت مکتوب در آمدهاست‪ .‬بر پایه نظر محمد فواد کؤپرولو‪ ،‬مجموعه داستانهاي‬ ‫دده قورقود ریشهاي پيش از اسالمی دارند و نشانههایی از این ریشههاي پيش از اسالم در آن دیده میشود‪.‬‬ ‫این داستانها قرنها بصورت شفاهی سينه به سينه نقل شدهاند و سرانجام بصورت مکتوب درآمدهاند‪.‬‬ ‫کؤپرولو باور دارد کتاب دده قورقود در واقع از مجموعه مناقب اوغوزان یا اوغوزنامهها جدا شده است‪ .‬وي‬ ‫براي اثبات سخن خود قسمتی از نقل قول ابوبکر عبداهلل دواداري در کتاب دررالتيجان را میآورد‪ .‬دواداري‬ ‫در این کتاب که به سال ‪ 709‬قمري تاليف شده است در ذکر رویدادهاي سال‪ ۶۲۸‬قمري‪ ،‬به دو کتاب به‬ ‫نام هاي اولوخان آتا بيتيکچی و دیگري اوغوزنامه اشاره میکند‪ .‬او مینویسد خود اصل کتاب اوغوزنامه را‬ ‫دیده است‪ .‬این کتاب به روایت دواداري ابتدا از ترکی به فارسی و سپس به وسيله جبرائيل بن بختيشوع‬ ‫طبيب و مترجم معروف زمان هارونالرشيد به عربی ترجمه شده است و اصل آن جزو خزانه ابومسلم‬ ‫خراسانی بوده است‪ .‬طبق اطالعاتی که این شخص میدهد محتواي این کتاب عبارت بوده از اولوغ قراطاغ‪،‬‬ ‫آلتون خان‪ ،‬اولو آي آتاجی‪ ،‬اولو آي آناجی‪ ،‬ترکلر یمينی‪ ،‬منقبه چوجوق ارسالن و ‪ ...‬سپس احوال شخصی‬ ‫به نام دبا کوز که همان تپه گؤز باشد را روایت میکند‪ .‬او مینویسد تپه گوز نخستين مملکت ترکان را‬ ‫ویران کرد‪ ...‬در باالي سرش یک چشم داشته است‪ .‬مادر او از پریان دریاي بزرگ بوده و بر او شمشير و‬ ‫نيزه کارگر نبود‪ ...‬و سرانجام باساط پسر اوروز او را کشت‪ .‬نقل دواداري از آنجا که شباهت بسيار به داستان‬ ‫تپه گؤز دارد‪ ،‬کؤپرولو را به این نتيجه رساند که این کتاب قسمتی از اوغوزنامه باستانی بوده است که بعدها‬ ‫از آن مجموعه جداشده است‪ .‬افسانه سيکلوپ در اودیسه بسيار شبيه داستان تپه گؤز میباشد‪ .‬بسياري از‬ ‫دانشمندان معتقدند با توجه به ذکر جزئيات تولد‪ ،‬زندگی و جزئيات زندگی تپه گؤز بنظر میرسد سيکلوپهاي‬ ‫یونان از داستان تپه گؤز گرفته شده است و داستان تپه گؤز اورژینالتر است‪.‬‬ ‫این مجموعه از ‪ ۱۲‬داستان به نثر و نظم تشکيل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی‪ ،‬ارزشهاي‬ ‫اجتماعی و باورهاي مردمان ترک را نشان میدهد‪ .‬قدمت داستانها مربوط به قرنهاي چهاردهم و پانزدهم‬ ‫ميالدي میباشد‪ .‬کتاب دده قورقود به زبانهاي مختلف ترجمه شدهاست‪ .‬نخستين ترجمه ددهقورقود به‬ ‫زبان آلمانی در سال ‪ ۱۸۱۵‬از روي نسخه کتابخانه درسدن در آلمان بود‪ .‬دستنویس دیگر این کتاب در‬ ‫واتيکان است‪ .‬متن کام ل کتاب هم که با رسم الخط اصلی آن بر اساس نسخه کتابخانه برلين در سال‪۱9۱۶‬‬ ‫از سوي کيليسلی رفعت محقق کشور ترکيه که تالش پيگيري در نشر متون زبان ترکی داشته در شهر‬ ‫استانبول به چاپ رسيد‪ .‬او واژهها و عباراتی که نامفهوم و مغلوب بوده تصحيح کردهاست با این وجود برخی‬ ‫واژها و مفاهيم نامکشوف مانده که در برابر آنها عبارت مفهوم نشد درج گردیدهاست‪ .‬اورهان شایيق‬ ‫گؤکیاي کتاب دده قورقود را در سال ‪ ۱93۲‬در استانبول با حروف عربی چاپ کرد‪ .‬در سال ‪ ۱939‬آکادميک‬ ‫تاریخ دده قورقودشناسی در ایران ‪33 /‬‬ ‫حميد آراسلی کتاب را در جمهوري آذربایجان چاپ نمود ولی متاسفانه چاپ این کتاب در سال ‪ ۱9۵۱‬در‬ ‫شوروي سابق و (جمهوري آذربایجان و ترکمنستان) با ادعاي پانتورک بودن ممنوع شد‪ .‬ولی در سال‬ ‫‪ ۱9۵7‬در آذربایجان و ‪ ۱9۸0‬در ترکمنستان از این کتاب رفع ممنوعيت شد‪.‬‬ ‫غير از ترجمههاي آلمانی‪ ،‬روسی‪ ،‬ایتاليایی چندین ترجمه دیگر نيز به سایر زبانهاي اروپایی و آسيایی‬ ‫صورت گرفته از جمله آنها دو ترجمه به زبان انگليسی را می توان نام برد که اولی در انگلستان و و دومی‬ ‫در آمریکا انجام یافتهاست‪ .‬از ترجمه کنندگان میتو ان به ترجمه دیگر از یواخيم هاین به زبان آلمانی که‬ ‫درسال ‪ ۱9۵۸‬در شهر زوریخ و چاپ به زبان روسی در سال‪ ۱9۶۲‬به وسيله بارتولد و انتشار توسط ویکتور‬ ‫ژیرمونسکی در مسکو اشاره کرد‪.‬‬ ‫الف) چاپ متن اصلي کتاب در ايران‬ ‫در سال ‪ ۱3۲4/۱94۵‬همزمان با تالشهاي فرقه دموکرات آذربایجان براي کسب قدرت در آذربایجان‪،‬‬ ‫روزنامه آذربایجان به زبان ترکی آذربایجانی به عنوان ارگان این فرقه در تبریز منتشر شد‪ .‬این روزنامه‬ ‫گرچه ارگان رسمی و سياسی فرقه دموکرات آذربایجان به شمار میرفت ولی درباره ادبيات و زبان آذربایجان‬ ‫نيز داراي موضعگيريهایی بود‪ .‬محمدعلی قوسی معروف به فرزانه در این سالها به معرفی کتاب دده‬ ‫قورقودي پرد اخت که تنها سی سال از چاپ اوليه آن در استانبول و تنها پنج سال از چاپ آن در باکو‬ ‫میگذشت‪ .‬گویا فرزانه موقعی که در سمت کتابداري در کتابخانه ملی تبریز انجام وظيفه میکرد با دده‬ ‫قورقود چاپ استانبول آشنا میشود که در انبار کتابخانه ساليان مدیدي خاک میخورد‪ .‬انتشار مقاالتی درباره‬ ‫دده قورقود در روزنامه آذربایجان سبب شد تا یک سال بعد محمدعلی فرزانه به خاطر نوشتن مقاالت دده‬ ‫قورقود توسط دادگاه صحرایی شاه در تبریز محاکمه شود ولی پس از چندي به سبب امنيتی نبودن مطالب‬ ‫مندرج قرار منع تعقيب وي صادر شد‪ ۸ .‬سال بعد در سال ‪ ۱33۱‬شمسی شاعر بولوت قرهچورلو ملقب به‬ ‫سهند (‪ )۱3۵۸-۱30۵‬از طریق دوستش فرزانه با کتاب دده قورقود آشنا شده و دوازده قسمت آن را به نظم‬ ‫درآورد‪ .‬ولی در آن سال ها کسی مایل به چاپ این کتاب نبود تا اینکه سهند توانست با پيدا کردن چاپخانهاي‬ ‫به شرط پرداخت مبلغی بيشتر کتاب «سازیمين سؤزو» را چاپ نمود البته این کتاب در سال ‪ ۱3۵۸‬دوباره‬ ‫چاپ شد‪ .‬فرزانه مقدمه اي بر این کتاب نوشت و دوستداران دده قورقود را با این کتاب آشنا نمود‪ .‬بدین‬ ‫ترتيب از یک شاهاثر جاودان شاهاثر دیگري به نام سازیمين سؤزو متولد شد‪ .‬قسمت دوم کتاب تحت عنوان‬ ‫«قارداش آندي» نهایت در سال ‪ ۲007‬منتشر شد‪.‬‬ ‫عبدالعلی کارنگ در اسفند سال ‪ ۱334‬کتاب دده قورقود را در شماره ‪ 9۲‬مجله یغما در هشت صفحه معرفی‬ ‫کرد‪ .‬با توجه به پيشينه نه چندان مثبت وي در معرفی آثار ترکی علت تالش وي براي معرفی کتاب دده‬ ‫قورقود معلوم نيست‪ .‬در سال ‪ ۱347‬دکتر حسين محمدزاده صدیق این کتاب را در یک کار تحقيقی در‬ ‫هفته نامه هنر و اجتماع و در سال ‪ ۱349‬در ماهنامه ادبی وحيد و در سال ‪ ۱3۵۵‬در کتاب هفت مقاله‬ ‫پيرامون ادبيات و فولکلور آذربایجان و در سال ‪ ۱3۶۱‬نيز در فصلنامه یئنی یول تحليل و معرفی کرد‪ .‬در‬ ‫‪ / 34‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱39۸‬‬ ‫سال ‪ ۱347‬صمد بهرنگی در کتاب داستانهاي آذربایجان ترجمه فارسی افسانه دلی دومرول را منتشر‬ ‫نمود‪ .‬وي در آذر همين سال در مقالهاي تحت عنوان مشخصات قهرمان در افسانههاي آذربایجان که در‬ ‫شماره ‪ ۱۸‬مجله آرش چاپ شد توانست به معرفی قسمتی از کتاب دده قورقود بپردازد‪ .‬در سال ‪۱97۶/۱3۵۵‬‬ ‫فریبا عزبدفتري و دکتر محمد حریري اکبري با ترجمه کتاب دده قورقود تحت عنوان «بابا قورقود» اثر‬ ‫جفري لوئيس از انگليسی به فارسی در نشر این کتاب و داستانهایش کوشيدند‪) .‬عزبدفتري‪ ،‬فریبا‪)۱3۵۵ ،‬‬ ‫در همان سال ابراهيم دارابی کتاب دده قورقود نوشته آنار را ترجمه و در تهران چاپ نمود‪.‬‬ ‫حماسه دده قورقود ترجمهاي بود از اثر آنار که در سال ‪ ۱3۵7‬توسط نشر پویا منتشر شد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۵۸/ ۱979‬پس از پيروزي انقالب اسالمی محمدعلی فرزانه توانست براي اولين بار کتاب دده‬ ‫قورقود را منتشر کند‪ .‬ایشان عالوه بر نوشتن یک مقدمه به زبان فارسی در انتهاي کتاب نيز به صورت ناقصی‬ ‫به شرح پارهاي از کلمات ثقيل ددهقورقود پرداخت‪ .‬فرزانه در مقدمه کتاب ضمن اشاره به اشتياق وافرشان‬ ‫براي چاپ و نشر کتاب دده قورقود از سالها پيش‪ ،‬تاریخ دقيق دست یافتنشان به نسخههاي عکسی دو‬ ‫نسخه درسدن و واتيکان را سال ‪ ۱34۲‬قيد مینمایند‪ .‬با توجه به اینکه سهند در سالهاي ‪ ۱330‬به سرودن‬ ‫سازیمين سؤزو اقدام نموده است به نظر میرسد تاریخ ذکر شده در متن کتاب به اشتباه نقل شده و صحيح‬ ‫آن ‪ ۱33۱‬میباشد‪ .‬سناریوي دیگر این میتواند باشد که فرزانه و سهند از طریق منابع آذربایجان آن سوي‬ ‫ارس یعنی منابع دست دوم به متن دده قورقود دست یافته بودند‪ .‬به نوشته فرزانه متن علمی و انتقادي کتاب‬ ‫در طول ماهها و سال ها فراهم شد و به انتظار چاپ ماند ولی متاسفانه این نسخهها همراه با دستنویسهاي‬ ‫بسيار در حمالت مامورین ساواک به تاراج رفت‪ .‬ایشان کتاب منتشره در سال ‪ ۱3۵۸‬را «حاصل کار مجدد و‬ ‫تا حدي شتابزدهاي» میداند که دوباره در ماههاي اخير بر روي کتاب انجام گرفته است‪.‬‬ ‫مجله وزین «وارليق» در طول بيش از سی و پنج سال انتشار بی وقفه خود (از اردیبهشت ‪ ۱3۵۸‬تا خرداد‬ ‫‪ ) ۱393‬سهم بزرگی در ارائه مقاالت علمی پيرامون دده قورقود داشته است‪ .‬نخستين مقاله مفصل توسط‬ ‫عليرضا صرافی تحت عنوان «بررسی داستانهاي دده قورقود» در سالهاي ‪ ۱3۵9‬و ‪ ۱3۶0‬طی هشت‬ ‫شماره (و با مقدمه دکتر جواد هئيت) منتشر شد‪ ،‬پس از آن نيز مقاالتی ارزشمند به قلم اساتيدي چون دکتر‬ ‫جواد هئيت‪ ،‬دکتر محمدعلی فرزانه‪ ،‬پروفسور حميد محمدزاده‪ ،‬دکتر حميد نطقی‪ ،‬محمدحسين گونئيلی‪،‬‬ ‫ميرهدایت حصاري ‪ ،‬علی بيگزاده‪ ،‬منظوري خامنه‪ ،‬سيدمحمد ابراهيمی‪ ،‬محمد اکبرزاده‪ ،‬جمال آیرملو و‬ ‫چندین دانشمند صاحبنام جهان از جمله دکتر احمد شميده‪ ،‬پروفسور احمد بئجان ارجيالسون‪ ،‬پروفسور‬ ‫یاشار قارایف‪ ،‬پروفسور صادق تورال و‪ ...‬در وارليق منتشر شده است‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۵۸‬حسين فيضالهی وحيد نام مجله خود را که بيشتر مطالب آن به زبان ترکی بود دده قورقود‬ ‫نهاد‪ .‬اولين شماره این مجله مرداد ‪ ۱3۵9‬چاپ شد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱37۶‬ميرعلی سيدسالمت پس از چندین سال تالش براي اولين بار توانست تفسير اسطورهاي از‬ ‫کتاب دده قورقود را منتشر نماید‪ .‬میتوان گفت این اولين کتاب دده قورقودشناسی در ایران میباشد‪.‬‬ ‫تاریخ دده قورقودشناسی در ایران ‪35 /‬‬ ‫همزمان با اعالن سال ‪ ۱999‬توسط سازمان یونسکو به عنوان سال دده قورقود تالشها براي معرفی و‬ ‫چاپ این اثر بینظير شدت گرفت‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱37۸‬حسين م‪ .‬گونئيلی با چاپ کتاب دده قورقود تحت عنوان «دده قورقود کتابی و دده قورقود‬ ‫کتابيندا سؤزلر و آدالر» گامی نو در دده قورقودشناسی برداشت‪ .‬گونئيلی با اساس قرار دادن متن اصلی کتاب‬ ‫دده قورقود از مراجعه به نسخههاي محمدعلی فرزانه‪ ،‬شاميل جمشيدوف‪ ،‬فرهاد زینالوف و صامت عليزاده ‪،‬‬ ‫محرم ارگين‪ ،‬اورخان شایيق گؤکیاي و حميد آراسلی نيز بینياز نبود‪ .‬در قسمت اول کتاب‪ ،‬گونئيلی متن‬ ‫اصلی را آورده و در قسمت دوم توضيحات درباره کلمات دشوار و اسامی اشخاص و اتنونيمها آمده است‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱37۸‬ميرزا رسول اسماعيلزاده شکل ساده کتاب دده قورقود را براي جوانان و نوجوانانی که‬ ‫نمی توانستند متن قدیمی دده قورقود را درک نمایند را منتشر نمود‪ .‬او در این کتاب از متنهاي فرزانه‪،‬‬ ‫سازیمين سؤزو و شاميل جمشيدوف استفاده کرده است‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱379‬فریبا عزبدفتري توانست کتاب دده قورقود را توسط انتشارات قطره در تهران چاپ و منتشر نماید‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸0‬نوشته اي از آنار تحت عنوان دده قورقود دونياسی توسط الهوئردي محمدي کوچمشکی‬ ‫توسط انتشارات اختر چاپ و منتشر شد‪ .‬در همان سال کتاب دده قورقود با ترجمه جعفر سليمانیکيا در‬ ‫تبریز چاپ شد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸۱‬بهزاد بهزادي کتاب «ددهم قورقود شاهکار ادبی و حماسی اوغوزان» را منتشر نمود‪( .‬بهزادي‪،‬‬ ‫‪ )۱3۸۱‬در همان سال جوانشير فرآذین مطالعات دده قورقود شناسیاش را تحت عنوان‪ :‬پژوهشی در اسطوره‬ ‫دده قورقود‪ ،‬نشر جامعهپژوه‪ ،‬دانيال تبریز منتشر نمود‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸۱‬دده قورقود دونياسی ("سيزسيز" کتابيندان سئچيليب) مترجم‪ :‬اهللوردي محمدي ‪ ,‬گردآورنده‪:‬‬ ‫آنار رضا توسط نشر اختر تبریز منتشر شد‪ .‬در همان سال عزیز محسنی نيز با چاپ اثرش که بيشتر آثار‬ ‫نویسندگان و محققين جمهوري آذربایجان بود را منتشر نمود‪ .‬دده قورقود بویالري نام کتابی است که حسين‬ ‫محمدخانیگونئيلی در اسفند ‪ ۱3۸۱‬و در سال ‪ ۱3۸۲‬یوسف بهنمون کلمات و اصطالحات دده قورقود را در‬ ‫قالب کتابی منتشر نمود‪ .‬در سالهاي دهه هشتاد دده قورقودشناسی وارد مرحله جدید شد بطوري که در اسفند‬ ‫‪۱3۸۲‬کتاب دده قورقود نوشته نویسنده مشهور آذربایجانی آنار توسط علی کریمی در زنجان منتشر شد‪.‬‬ ‫یوسف بهنمون در سال ‪ ۱3۸3‬با چاپ دهده قورقود کيتابی نين چتين سؤزلرینه ایضاح به تحقيقات دده‬ ‫قورقودشناسی فاز جدیدي داد‪ .‬در سالهاي بعدي کتابهاي دیگري نيز درباره دده قورقود از این نویسنده‬ ‫اورموي منتشر گردید‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸4‬حسين پناهی از سلماس با چاپ متن کل کتاب با نام دده قورقود و ادبيات دونياميز‪ ،‬سعی‬ ‫کرد لغات دشوار دده قورقود را نيز توضيح دهد‪ .‬ایشان موقع تحصيل در دانشکده داروسازي در ازمير براي‬ ‫اولين بار با این کتاب آشنا می شوند گرچه آشنایی اوليه ایشان قبال با مقاله صمد بهرنگی بوده است‪ .‬پناهی‬ ‫موقع خواندن این کتاب با دشواريهاي لغات کتاب مواجه میشوند و سعی میکنند کتاب هندبوکی براي‬ ‫دیگر خوانندگان مهيا نمایند‪.‬‬ ‫‪ / 36‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱39۸‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸4‬هنرمند سلماسی عاشيق مناف با سرودن دوباره اشعاري درباره دده قورقود سعی در رواج‬ ‫داستانهاي این کتاب در ميان فرهنگ عاشيقی نمود‪.‬‬ ‫فروردین سال ‪ ۱3۸۶‬کتاب ‪ -‬دده قورقود و اسالم دینی نوشته بهلول عبداهلل و مترجمی رضا جليلینيا‬ ‫توسط انتشارات نوید اسالم قم منتشر شد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸7‬شاعر سلماسی محمد اکبرزاده داستانهاي دده قورقود را در قالب مثنوي به نظم درآورد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱3۸۸‬بهرام اسدي از شاعران و محققين اورموي کتاب دده قورقود را به زبان ساده درآورده منتشر نمود‪.‬‬ ‫در همين سال محمد عبادي (قاراخانلو) توانست کتاب صمد عليزاده را توسط انتشارات اختر تبریز چاپ نماید‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱390‬مژگان فاتح نيا ترجمه جفري لوئيس انگليسی را دوباره به فارسی ترجمه و منتشر کرد‪ .‬در‬ ‫همين سال حسين محمدخانی کتاب دده قورقود بویالري را به نثر امروزین ترکی منتشر کرد‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱39۱‬جعفر سليمانیکيا کتاب دده قورقود را منتشر نمود‪ .‬در همين سال کتاب دده قورقود بر اساس‬ ‫متن درسدن توسط پرویز زارع شاهمرسی منتشر شد‪ .‬و محمد عبادي ( قاراخانلو) متن دده قورقود زینالوو و‬ ‫عليزاده را به الفباي عربی برگرداند‪ .‬در همين سال همت شهبازي کتاب دده قورقود داستانالري اثر فاروق‬ ‫سومر را بصورت الکترونيک منتشر نمود‪.‬‬ ‫سعيد مغانلی در سال ‪ ۱394‬با بستن قراردادي با فرهنگستان هنر ایران نسخهاي نفيس از متن اصلی و‬ ‫ترجمه آن به فارسی را آماده نمود‪.‬‬ ‫دي ماه ‪ ۱394‬کتاب دده قورقود اثر جفري لوئيس با ترجمه محمد حریرياکبري و فریبا عزبدفتري دوباره‬ ‫توسط انتشارات اختر بازنشر شد‪ .‬در همان سال ميرعلی سيدسالمت با چاپ کتاب کيتاب دده قورقود‪ :‬قورد‬ ‫ربالنوعنون گزارشی تانریالر توپلومونا که توسط انتشارات هلتاک تبریز منتشر شد بر ليست اسطوره شناسی‬ ‫آذربایجان افزود‪.‬‬ ‫زمستان ‪۱39۵‬کتاب دده قورقود‪ :‬آذربایجان حماسی کتابی به تصحيح صمد رحمانیخياوي توسط انتشارات‬ ‫سومر نشر و اختر چاپ شد‪.‬‬ ‫شاهکار جهانی آذربایجان دده قورقود (ترجمه داستانهاي دده قورقود) کتاب دیگري است که توسط عمار‬ ‫احمدي اواخر آبان ‪ ۱39۵‬توسط انتشارات ساواالن ایگيدلري اردبيل منتشر شد‪ .‬مردادماه همان سال کتاب‬ ‫سرگشاد (دده قورقود) به نویسندگی کامران علييف و ویراستاري زرین کاظمی و مترجمی عباد ممیزاده‬ ‫توسط انتشارات ساواالن ایگيدلري چاپ و منتشر شد‪.‬‬ ‫ب) کتابها و مقاالت دده قورقودشناسي‬ ‫بيشتر مقاالت دده قورقودشناسی پس از انقالب اسالمی در سال ‪ ۱3۵7‬و توسط نویسندگان و محققين زیر‬ ‫نوشته شده است‪:‬‬ ‫تاریخ دده قورقودشناسی در ایران ‪37 /‬‬ ‫دکتر جواد هيئت در مجله وارليق و همچنين در کتاب آذربایجان شفاهی خالق ادبياتی به معرفی این کتاب‬ ‫پرداخت‪ .‬دکتر محمدعلی فرزانه‪ ،‬دکتر جمال آیریمی‪ ،‬دکتر توحيد ملک زاده‪ ،‬عليرضا صرافی‪ ،‬ميرعلی سيد‬ ‫سالمت‪ ،‬حسين گونئيلی‪ :‬دده قورقودون توکنمز خزینهسيندن‪ ،‬علی برازنده‪ :‬ددهم قورقودون آتاالر سؤزلري‬ ‫دکتر حسين محمدزاده و نگين نواده رضی‪ :‬دده قورقود‪ ،‬محمدرضا کریمی‪ :‬دده قورقود دونياسی‪ ،‬کتاب دده‬ ‫قورقود عبدالعلی کارنگ‪ ،‬رضا همراز در مقاله کوتاهی به نام تاملی کوتاه در تطبيق و شباهتهاي حی ابن‬ ‫یغظان و دده قورقود به وجود پارهاي شباهت ها بين دده قورقود و رساله حی بی یقظان اشاره کرده است‬ ‫(همراز‪ .)۱379 ،‬این مقاله بعدها توسط ابوالفضل احمدلو به ترکی ترجمه گردید‪.‬‬ ‫مجله یئنی یول شماره ‪ 3‬حسين دوزگون‪ ،‬حسين دوزگون گزیده متن نظم ترکی‪ ،‬ارسالن فصيحی در مجله‬ ‫وارليق‪ ،‬جوانشير فرآذین‪ ،‬بهنمون و ‪.....‬‬ ‫دکتر حميد سفيدگر شهانقی در مجله وارليق مقالهاي منتشر کرده و ترجمه فارسی مقدمه آلمانی کتاب دده‬ ‫قورقود را انجام دادند‪ .‬وي همچنين مدخل «کتاب دده قورقود» را براي دانشنامه مردم شناسی و فولکلور‬ ‫دائره المعارف بزرگ اسالمی تدوین نمود‪.‬‬ ‫پرویز یکانی زارع‪ ،‬سميرا اعاشه طلب‪ ،‬دده قورقود داستانالرینين مضمونو و اونالرین یارانما ـ یازیيا آلينما‬ ‫تاریخی‪ -‬دانشگاه عالمه طباطبایی تهران‪ ،‬خليل مختاري نيا‪ ،‬همچنين رحيم بشيرپور بناب (‪ )۱3۸9‬پایان‪-‬‬ ‫نامهاي دارد با عنوان مطالعه جامعهشناختی کتاب دده قورقود که قسمتهایی از آن از طریق فضاي مجازي‬ ‫مورد مطالعه قرار گرفت و بيشتر حاوي اطالعات اوليه جامعهشناسی بود‪.‬‬ ‫پایان نامه دیگري با عنوان مقایسه جایگاه زن در شاهنامه و دده قورقود ‪ ،‬ميترا سویدیمی صوفيانی (‪)۱39۲‬‬ ‫و دو مقاله نيز در این زمينه چاپ شده است‪ :‬محمد عباسزاده ( عباس زاده‪ ،‬م‪ )۱390 .‬و رحيم بشيرپور‬ ‫(‪ )۱390‬مقالهاي با عنوان نگاهی جامعه شناختی به نهادهاي کنترلی در ادبيات دده قورقود که از منظري‬ ‫جامعهشناسانه قصهها را مورد بررسی قرار داده است‪ .‬بررسی مفاهيم جامعهشناختی سکون فرهنگی‬ ‫پيرساالري و قوممداري در ادبيات دده قورقود عنوان مقاله ایست که عباس زاده‪ ،‬محمد و بشيرپور‪ ،‬رحيم‬ ‫در سال ‪ ۱39۱‬چاپ کرده اند‪ (.‬عباس زاده‪ )۱39۱ ،‬و مقاله اي دیگر باعنوان سيماي زن و عشق در دده‬ ‫قوقود و ایلياد و اودیسه نوشته برزگر خالقی و رقيه نيساري (‪ ) ۱390‬که به مقایسه این دو اثر با شاهکار‬ ‫ادبيات یونان پرداخته است‪.‬‬ ‫در سال ‪ ۱39۲‬احمد گلی و رشيد اسدي وليلو ضمن انتقاد از عدم توجه ایرانيان خصوصا محققين ادبيات تطبيقی‬ ‫مقالهاي تحت عنوان سنجش کردارهاي پهلوانی در شاهنامه و دده قورقود چاپ نمودند‪ .‬مليحه عزیزپور با مقالهاي‬ ‫با عنوان دده قورقود بویالریندا آغيت و بنزر خوجالی آغيتالریندان بير نئچه اورنک منتشره در مجله آنا وارليق‬ ‫شماره ‪ 4‬تابستان ‪ ۱39۶‬توانست استمرار فرهنگی دده قورقود را تا عصر حاضر نشان دهد‪.‬‬ ‫«قورقود آتا» عنوان داستانی است که عبدالصالح پاک و «تنقر قلی یلقی» آن را از یک متن ادبی قدیمی‬ ‫ترجمه و بازنویسی کردهاند و قرار است در انتشارات تندیس چاپ شود‪.‬‬ ‫‪ / 38‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱39۸‬‬ ‫فروردین ‪ ۱397‬کتاب علی سلطانی به نام « دده قورقود و قدیم یونان داستانالري» توسط انتشارات قاالن‬ ‫یورد منتشر گردید‪.‬‬ ‫ج) فعاليتهای هنری‬ ‫عاشيق کوثر علی (سلجوق) شهبازي در سال ‪ ۱37۱‬نام گروه هنري عاشيقالر را به دده قورقود عاشيقالري‬ ‫تبدیل نمود‪ .‬در سال ‪ ۱3۸۱‬یداهلل صمدي کارگردان اورموي فيلم سينمایی دلی دومرول را به دو زبان‬ ‫ترکی و فارسی اکران نمود‪.‬‬ ‫نتيجه‪:‬‬ ‫فعاليت هاي دده قورقودشناسی شامل معرفی کتاب‪ ،‬انتشار متن اصلی‪ ،‬انتشار فرهنگ لغات و اصطالحات‬ ‫و بررسی ميتولوژي دده قورقود که از سالهاي ‪ ۱3۲0‬شروع شده بود عليرغم وجود جو سنگين در زمان‬ ‫پهلوي به کندي ادامه داشت و در سال هاي پس از انقالب به رشد و بالندگی خود ادامه داد‪ .‬در سالهاي‬ ‫پس از انقالب مطالعات دده قورقودشناسی با پشتوانه محققينی که به صورت آماتور به مطالعه این کتاب‬ ‫پرداخته بودند به آذربایجانيان و مردم ایران معرفی گردید‪.‬‬ ‫قاجارالر دؤورونده تبریز شهرینین مدنی انکشافی ‪39 /‬‬ ‫قاجارالر دؤورونده تبریز شهرینین مدنی انکشافی‬ ‫دکتر الهامه محمداوا‬ ‫اؤزت‪:‬‬ ‫تبریز شهری اورتا عصرلرده بیر نئچه ایمپئرییانین پایتاختی اولموشدور‪ .‬قاجارالر دؤورونده ایکینجی پایتاخت‬ ‫اولسا دا‪ ،‬فاکتیکی اوالراق مدنی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬اقتصادی باخیمدان دؤولتین بیرینجی شهری ساییلیردی‪ .‬قاجارالر‬ ‫دؤورونده اؤلکهنین آوروپا ایله مدنی یاخینالشماسی‪ ،‬خالق معیشت و مدنیتینه غرب تاثیرلرینین داها قاباریق‬ ‫نفوذ ائتمهسی مشاهیده ائدیلیردی‪ .‬بوندان اؤنجه (آغقویونلو‪ ،‬صفویلر زامانی و س‪ ).‬آوروپا دؤولتلری ایله‬ ‫باش توتان عالقهلر سیاسی و تجاری کاراکتئر داشیییردی‪ .‬غرب مدنیتینه یاخینالشما ناصرالدین شاه‬ ‫قاجارین روسییا و آوروپا سفرلری (‪ )۱۸۸۹ ،۱۸۷۸ ،۱۸۷۳‬ایله داها دا سرعتلهندی‪ .‬نتیجهده غرب و عنعنوی‬ ‫یئرلی عنصرلرین چولغاالشماسی ایله قاجارالر دؤورونون اؤزونهمخصوص مدنی ارثی فورماالشدی‪.‬‬ ‫زلزلهلر و خاریجی هوجومالر اورتا عصرلر بویو تبریزین اینکیشافینی لنگیدیردی‪ .‬الکین ‪-۱۹‬جو عصرین‬ ‫‪-۳۰‬جو ایللرینده محاربهلره سون قویولماسی و سیاسی ثابتلیک شهرین مدنی یوکسلیشینه زمین یاراتدی‪.‬‬ ‫تبریزده اؤلکه مقیاسیندا چوخلو سایدا یئنیلیکلر (ایلک دفعه چاپخانا‪ ،‬تئلئفون خطی‪ ،‬الکتریک‪ ،‬عمومی‬ ‫کیتابخانا‪ ،‬یئنی تیپلی مکتب‪ ،‬اوشاق باغچاسی‪ ،‬الل و کارالر اوچون مکتب و س‪ ).‬تطبیق ائدیلدی‪ .‬بونا‬ ‫گؤره ده تاریخشناسلیقدا تبریز «بیرینجیلر شهری» آدالندیریلیر‪ .‬قاجارالر دؤورونده شهرده یئنی اجتماعی‬ ‫بیناالر (مسجیدلر‪ ،‬مدرسهلر‪ ،‬حامامالر‪ ،‬کاروانساراالر و س‪ ).‬تیکیلیر‪ ،‬میدانالر‪ ،‬باغ و پارکالر سالینیر‪ ،‬بازار‬ ‫مجموعهسی انکشاف تاپیر‪ ،‬شهر گوندن‪-‬گونه گؤزللشیردی‪.‬‬ ‫آچار سؤزلر‪ :‬تبریز‪ ،‬قاجارالر‪ ،‬مدنی انکشاف‬ ‫‪ . ۱‬آذربایجان ملی علملر آکادمیاسینین آرخئلوگیا و ائتنولوگیا انستیتوتونون علمی کادری ‪ilhama_m@rambler.ru‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 40‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱۳۹۸‬‬ ‫روس ـ ایران محاربهلری باشا چاتدیقدان سونرا (‪ )۱۸۲۸‬آذربایجانین جنوب خانلیقالری «آذربایجان ایالتی»‬ ‫آدی ایله قاجارالر دؤولتینین ترکیبینده قالیر و دؤولتین واحد قایدا ـ قانونالرینا تابع ائدیلیر‪ .‬تبریزده سیاسی‬ ‫ـ اجتماعی‪ ،‬سوسیال ـ اقتصادی وضعیت نورمالالشیر‪ ،‬روس اوردوسو طرفیندن یاغماالنان شهر اولکی‬ ‫وضعیتینه قاییتماغا باشالییر‪ .‬اؤلکهنین عمومی ثابتلیگی شهرین فاصیلهسیز اینکیشافینا ایستیمول یارادیر‪.‬‬ ‫بو دؤورده اؤلکه ولیعهدی ایله باهم‪ ،‬خارجی دیپلوماتالر تبریزده یاشاییر‪ ،‬شهر «ولیعهدنشین»‪« ،‬دارالسلطنه»‬ ‫آدالنیردی‪-۱۹ .‬جو عصرین اورتاالریندا تبریزده ‪ ۴‬دیپلوماتیک مرکز ـ عثمانلی شاهبندری علی مصطفی بهجت‪،‬‬ ‫اینگیلتره سفیری گئنئرال ائبئرت‪ ،‬فرانسا سفیری گئنئرال بئرنئ‪ ،‬روسییا کونسولو گئنئرال پئتروو سفیرلیگی‬ ‫یئرلشیردی (نادرمیرزا‪.)۱۴۳-۱۴۵ ،۱۳۹۳ ،‬‬ ‫آوروپالیالرین تبریزی سئچمهسینین بیر نئچه سببی واردی‪ :‬تبریزلیلر هله اورتا عصرلردن آوروپالیالرال‬ ‫اونسیت یاراداراق اونالرال تجارت ائدیر‪ ،‬تبریزدن ترابزون لیمانی واسطهسیله غربه گئتمک آسان ایدی و‬ ‫نهایت‪ ،‬شهرین آب ـ هاواسینین تمیزلیگی بورادا یاشاماغی آسانالشدیریردی‪ .‬شهرده تجارتین اینکیشافی‪،‬‬ ‫صرافخاناالرین چوخلوغو‪ ،‬اؤز اؤلکهلرینده تاپیلمایان قیداالرین اوجوز قیمته ساتیلماسی و س‪ .‬عامللر‬ ‫آوروپا دیپلومات و تاجیرلرینی تبریزه جلب ائدیردی‪ .‬گؤستریلن تاریخی مرحلهده تبریزین شهر مدنیتینه‬ ‫خاراکتئریک تامامالنمیش مادی اجتماعی کومپلئکسی ـ محلهلری‪ ،‬عمارتلری‪ ،‬بازار مجموعهسی‪،‬‬ ‫کاروانساراالری‪ ،‬مسجیدلری‪ ،‬زیارتگاهالری (توربه‪ ،‬خانگاه‪ ،‬تکیه‪ ،‬زاوییهلر)‪ ،‬حامامالری‪ ،‬یاشی بیر نئچه یوز‬ ‫ایل اوالن قبیریستانالری‪ ،‬میدانالری‪ ،‬باغالری‪ ،‬سقاخاناالری‪ ،‬ضربخاناسی‪ ،‬ناغاراخاناسی‪ ،‬چئشیدلی‬ ‫مطبخی‪ ،‬زنگین گئییم مدنیتی‪ ،‬عنعنوی داخیلی و بینالخالق یولالری‪ ،‬نقلیات سیستئمی و س‪ .‬واردی‪.‬‬ ‫اورتا عصرلرده ایپک یولو اوزرینده یئرلشن‪ ،‬هیندیستان و کونستانتینوپول آراسینداکی تجارتده واسطهچی اوالن تبریز‬ ‫‪-۱۹‬جو عصرده هله ده بینالخالق اقتصادی اهمیته مالیک مکان ایدی‪-۱۸۰۱ .‬جی ایلده (ه‪-.‬ق‪ )۱۲۱۶ .‬فتحعلی‬ ‫شاهین وئردیی فرمانا اساساً تبریز تاجیرلریندن ادخال و اخراج اوچون روسوم آلینماماسی شهرین اینکیشافینی داها دا‬ ‫سرعتلندیریر‪ .‬فرمانین متنی طالیبییه مدرسهسینین گیریش قاپیسیندا نستعلیق خطله حک ائدیلیر (کارنگ‪،۱۳۷۴ ،‬‬ ‫‪ .)۳۱‬بو فرمان تبریز بازاریندا جانالنمایا تکان وئریر‪ ،‬عینی زاماندا شهره اطراف بؤلگهلردن اهالی آخینینی آرتیریر‪-۱۹ .‬‬ ‫جو عصرین ‪-۳۰-۴۰‬جی ایللرینده سیاسی وضعیت ثابتلشدییندن اکثر آوروپا شرکتلری اؤز تجارت مرکزلرینی‬ ‫تبریزده آچیر‪ ،‬بورادا بازارا چیخاریالن مالالرین چوخو خارجی کاپیتال نمایندهلرینه مخصوص اولور‪ .‬بو دا صنعتکارلیغا‬ ‫منفی تأثیر گؤستریر‪ ،‬اؤلکهنین قاباقجیل توخوجولوق صنایعسینی سارسیدیردی‪ .‬الکین تبریز و باشقا شهرلرده‬ ‫استحصال اولونموش پارچاالر کئچمیش عنعنهلر اوزره قونشو قافقازدا مالیک اولدوغو بازاری هله ایتیرمهمیشدی‪.‬‬ ‫‪-۱۸۳۳-۱۸۵۱‬جی ایللرده تبریزدن گؤندریلن مالالرین یارییا قدری روسییایا اخراج ائدیلیردی (جنوبی آذربایجان تاریخینین‬ ‫اوچئرکی‪ .)۱۹ ،۱۹۸۵ ،‬بو مالالرین مهم حصهسینی صنعتکارلیق محصولالری تشکیل ائدیر و اونالرین اکثریتی جنوبی‬ ‫قافقازا ساتیلیردی‪ .‬شهرین دورمادان چیچکلهنمهسی عباس میرزهنین (‪-۱۷۸۹-۱۸۳۳‬جو ایللرده یاشامیشدیر)‬ ‫ولیعهدلیگی دؤورونه تصادف ائدیر‪ .‬روس ـ ایران محاربهلری زامانی عالی باش کوماندان اوالن عباس میرزه‬ ‫دؤیوشلردهکی آردیجیل مغلوبیتلری گؤردوکده مختلیف ساحهلرده اصالحاتالرا باشالییر‪ .‬او‪« ،‬نظام جدید» آدی آلتیندا‬ ‫قاجارالر دؤورونده تبریز شهرینین مدنی انکشافی ‪41 /‬‬ ‫حربی‪ ،‬محکمه‪ ،‬مالیی ـ تجارت و س‪ .‬ساحهلرده اصالحاتالر آپاریر‪ .‬ولیهد اینگلیس و فرانسیز تعلیماتچیالریندان‬ ‫استفاده ائدرک اوردونو یئنیدن آوروپاسایاغی تشکیل ائدیر‪ .‬اونون دؤورونده اجباری حربی عسکرلیک تطبیق اولونور‪.‬‬ ‫بو ایش اوللر کؤنوللولوک اساسیندا ایدی‪ .‬عباس میرزهنین گؤستریشی ایله تبریزده عسگر و ضابیطلره لباس تیکمک‬ ‫اوچون بیر نئچه تیکیش فابریکینین‪ ،‬او جملهدن ماهوت توخویان فابریکین اساسی قویولور‪ ،‬باریت اعمالی‪ ،‬حربی‬ ‫سورسات استحصالی اوچون اعماالتخانا آچیلیر‪ .‬او‪ ،‬اینگیلیسلرین ایشتیراکی ایله حربی تعلیملر کئچیریر‪ ،‬اونالرین‬ ‫کؤمکلیگیله تبریز یاخینلیغیندا میس و دمیرریتمه زاوودو تاسیس ائدیر‪.‬‬ ‫‪-۱۸۰۷‬جی ایلده (ه‪-.‬ق‪ )۱۲۲۲ .‬عباس میرزه تبریزده ماشینال گوموش سکه کَسن ضربخانا تاسیس ائدیر‪.‬‬ ‫بو‪ ،‬ایراندا رسمی ضربخانا ایدی و بونونال دا‪ ،‬بوتون اؤلکهده فعالیت گؤسترن دیگر ضربخاناالر قاپادیلیر‪.‬‬ ‫بورادا ‪ ۲۵‬میثقاللیق ‪ ۲۰۰‬عدد گوموش سکه کسیلیر (سردارینیا‪ .)۵۱۳ ،۱۳۸۱ ،‬الکین سونراالر مادی چتینلیک‬ ‫اوزوندن شهردهکی پول ضربی دایاندیریلیر‪ .‬حاضردا بو سکهلردن جمعی ‪ ۳‬عدد قالیب‪.‬‬ ‫عباس میرزهنین دؤورونده طب‪ ،‬مهندسلیک‪ ،‬ترجومهچیلیک‪ ،‬رساملیق و دیگر ساحهلرده تحصیل آلماق‬ ‫اوچون ایلک دفعه اوالراق آوروپایا (اینگیلتره) طلبهلر گؤندریلیر‪ .‬ترجومه ایشی قدیم زامانالردان تشکل‬ ‫تاپسا دا‪ ،‬آوروپا دیللریندن ترجومه ایلک اوالراق بحث ائتدییمیز دؤورده باش وئریر (رضایی‪.)۱۱۳ ،۱۳۸۹ ،‬‬ ‫ایراندا بیرینجی دفعه تبریزه چاپ ماشینی گتیریلیر و «جهادیه رسالهسی» آدلی کیتاب نشر ائدیلیر‪.‬‬ ‫تبریزده عباس میرزهنین ولیعهدلیگی زامانیندا تجارت رونق تاپیر‪ ،‬اؤلکهنین هر یئریندن تاجیرلر بورایا آخیشماغا‬ ‫باشالییر‪ .‬خصوصیله‪ ،‬دؤولتین تجارتی حمایه ائتمهسی بو مسئلهده مهم رول اویناییردی‪ .‬بوتون بونالر شاهزاده‪-‬‬ ‫نین وطنه اوالن سئوگیسیندن ایرهلی گلیر‪ ،‬ولیعهدین بوتون آددیمالرینین اساسینی اؤلکهنین اینکیشافینا‬ ‫یؤنهلن خط تشکیل ائدیردی‪ .‬امینه پاکروان اؤز اثرینده گؤردویو ایشلره گؤره ولیعهدی رئفورماتور کیمی تقدیم‬ ‫ائدرک یازیر‪-۱۸۱۵-۱۸۲۵ :‬جی ایللر شاهزادهنین ان محصولدار و شن ایللری ایدی‪ .‬او ایللرده تبریزین‬ ‫کوچهلرینده‪ ،‬بازارالریندا گؤرونن اینسانالرین داورانیشیندا سئوینج و گووهن سئزیلمکده ایدی‪ ...‬عباس میرزهنین‬ ‫بو رئفورمالری تبریزی مدنی دونیانین بیر حیصهسینه چئویرمیشدی‪( .‬پاکروان‪.)۵۳ ،۲۰۱۰ ،‬‬ ‫عباس میرزهنین ولیعهدلیگی دؤورونده تبریزده آپاریالن قوروجولوق ایشلری سونراکی اون ایللیکلرده ده‬ ‫اؤز اینکیشافیندان گئری قالمیردی‪ .‬بو پروسئس ناصرالدین شاهین (‪ )۱۸۴۸-۱۸۹۶‬حاکمیتی دؤورونده ده‬ ‫داوام ائدیردی‪ .‬باش ناظر میرزه تاغی امیرکبیر (‪ )۱۸۴۷-۱۸۵۱‬شهرین آبادلیغی نامینه خئیلی ایشلر گؤرور‪.‬‬ ‫او‪ ،‬کوچهلر و کئچیدلری برپا ائتدیریر‪ ،‬یولالرین دوز و هامار گؤرکهمه سالینماسینا جهد گؤستریر‪ ،‬اجتماعی‬ ‫بیناالر اوجالدیر‪ ،‬امن ـ آمانلیغی قوروماق مقصدیله قاراوولخاناالر و تجارتی گئنیشلهندیرمک اوچون اؤز‬ ‫آدینا «امیر کاروانسارایی»نی تیکدیریر‪.‬‬ ‫امیرکبیر بیر مدت تبریزده یاشادیغیندان شهرین آبادالشماسی حاقیندا خصوصی فرمانالر وئریر‪ .‬اونون‬ ‫گؤستریشیله شهرلرده جاماعاتین آرخ سویونو ایچمهلی سو کیمی ایستیفاده ائتمهسینی نظره آالراق اورایا زیبیل‬ ‫آتیلماسی رسماً قاداغان ائدیلیر (بهمنش راد‪ .)۱۵۰-۱۴۹ ،۱۳۸۹ ،‬امیرکبیر ‪-۱۸۵۰‬جی ایلده (ه‪ .‬ق‪ )۱۲۶۷ .‬دؤولت‬ ‫‪ / 42‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱۳۹۸‬‬ ‫چاپار خدمتینی تنظیملهییر (نیکنام الله و ذوقی‪ .)۲۹۰ ،۱۳۸۹ ،‬آپاردیغی مهم اصالحاتالرا گؤره «امیر نظام» آدینی‬ ‫آلمیش باش ناظر وظیفهده آز مدت اولماسینا باخمایاراق‪ ،‬اؤلکهنین آبادلیغی نامینه خئیلی ایشلر گؤرور‪.‬‬ ‫‪-۱۹‬جو عصر تاریخچیسی اعتماد السلطنهنین یازدیغینا گؤره‪-۱۸۸۱ ،‬جی ایلده (ه‪-.‬ق‪ )۱۲۹۹ .‬شهرین بوتون‬ ‫کوچه و خیابانالرینا داش دؤشهنمهسی باشا چاتدیریلیر (اعتمادالسلطنه‪ .)۱۱۰-۹۰ ،۱۳۶۳ ،‬محمد رحیم خان قاجارین‬ ‫گؤستریشی ایله ‪-۱۸۸۳‬جو ایلده (ه‪ .‬ق‪ )۱۳۰۱ .‬توپخانا میدانی و آجیچای کؤرپوسو تعمیر اولونور (اعتمادالسلطنه‪،‬‬ ‫‪ .)۱۱۳ ،۱۳۶۳‬الکین ‪-۲۰‬جی عصرین ایلک ایللرینده تبریزده سفرده اوالن ‪ V.Cekson‬یازیر کی‪ ،‬شهر ‪۲۴‬‬ ‫منطقهدن عبارتدیر و یالنیز چوخ آز سایدا کوچهلر چایداشی ایله دؤشنیب‪(Jackson, 1906, 41) .‬‬ ‫‪-۱۹۱۱‬جی ایلده شهرده اولموش روس سیاحی ‪ B.M.Quryev‬ایسه کوچهلرین آدینین اولماماسیندان‬ ‫شکایتلنیر )‪ (Гурев, 1912, 998‬اوال بیلسین کی‪ ،‬بو مؤلفلر محلهداخیلی کیچیک کوچهلری نظرده‬ ‫توتوردوالر‪ ،‬چونکی گئنیش خیابانالرا داش دؤشهنمیش و اونالرین آدالری خالق آراسیندا هله بیر نئچه‬ ‫عصر اؤنجه فورماالشمیشدی‪-۱۹ .‬جو عصرده زلزله‪ ،‬سئل و دیگر طبیعی فالکتلر تبریزین مدنی اینکیشافینا‬ ‫فاصیله یارادیردی‪ .‬سیاحالرین یازدیغینا گؤره‪ ،‬بو دؤورده باش وئرن گوجلو زلزلهلر نتیجهسینده شهرین قاال‬ ‫دیوارالری‪ ،‬بیناالری‪ ،‬مسجیدلری اوچولموش‪ ،‬سو تجهیزاتی‪ ،‬خصوصیله کهریزلر سیرادان چیخمیشدی‪.‬‬ ‫زلزلهدن سونرا یئنیدن برپا اوچون آبادالشما ایشلری آپاریلیر‪ ،‬شهر اطرافینا حاصار چکیلیر‪ ،‬خندقلر قازیلیر‪.‬‬ ‫فئودال شهرلری کیمی تبریز ده نارینقاال (ایچقاال)‪ ،‬شهریستان (زادگانالرین یاشادیغی حیصه) و راباددان‬ ‫(صنعتکار و تاجیر محلهلری) عبارت ایدی‪ .‬شهرین تجاری و سیاسی اهمیتی یوکسلدیکجه جمعیتی آرتیر‪.‬‬ ‫‪-۱۹‬جو عصرین سونوندا اهالی آرتیمی داها سرعتله گئدیر‪ .‬آوروپا منبعلرینه گؤره‪ ،‬گؤستریلن دؤورده شهرین‬ ‫‪ ۲۰۰‬مین ساکینی واردی )‪(Walter & Harris,1896,98‬‬ ‫روس مأخذلرینده اهالی سایی مختلیف رقملرله ایفاده اولونور‪ .‬بعضی مؤلفلر ساکینلرین ‪ ۲۱۰‬مین‪ ،‬بعضیلری‬ ‫ایسه ‪ ۲۵۰-۳۰۰‬مین نفر اولدوغونو گؤستریرلر )‪(Риттихь, 1900, 45), (Ломницкий, 1901, 163‬‬ ‫بحث ائدیلن دؤور اوچون ایران ادبیاتیندا اهالیسینین سایینا گؤره بوتون اؤلکه اوزره ایکینجی یئری توتان‬ ‫تبریزده ‪ ۲۷۰‬مین اینسان اولدوغو بیلدیریلیر‪ .‬عینی اثره دایاناراق مقایسه اوچون دئیک کی‪ ،‬تهراندا همین‬ ‫واختدا ‪ ۲۸۰‬مین نفر یاشاییردی (خسروی‪.)۲۸۵ ،۱۳۶۰ ،‬‬ ‫اهالی آرتیمی ایله عالقهدار یاشاییش محلهلرینین ساحهسی گئنیشلنیر‪ ،‬یئنیلری سالینیردی‪ .‬اورتا عصر منبعلرینه‬ ‫گؤره‪ ،‬تبریزده ‪ ۲۴‬قدیمی محله واردی‪-۱۹ .‬جو عصرده ایسه اونالرین سایی آرتیردی‪-۱۸۸۰ .‬جی ایلده (ه‪ .‬ق‪.‬‬ ‫‪ )۱۲۹۷‬ترتیب ائدیلن تبریزین (دارالسلطنه) خریطهسینده محلهلرین آدالری وئریلیب‪ .‬تاریخی منبعلره و‬ ‫ائتنوقرافیک ماتئریالالرا اساسالناراق‪-۱۹ ،‬جو – ‪-۲۰‬جی عصرین اوللرینده مؤوجود اوالن بو محلهلرین آدینی‬ ‫چکمک اوالر‪ :‬سورخاب‪ ،‬شام قازان‪ ،‬شئشگیالن‪ ،‬پای چراغ‪ ،‬حکمآباد (حؤکماور)‪ ،‬امیرخیز (امرهقیز)‪ ،‬پل سنگی‬ ‫(داش کؤرپو)‪ ،‬اهراب‪ ،‬لئیالوا‪ ،‬چارمنار‪ ،‬چوستدوزان‪ ،‬خیابان‪ ،‬شتربان (دوهچی)‪ ،‬ورجو (ویجویئ)‪ ،‬مهاد‪-‬مهین (میار‪-‬‬ ‫میار)‪ ،‬ماراالن‪ ،‬سنجاران‪ ،‬زیقلر (زیخلر)‪ ،‬رئی محلهسی‪ ،‬دمشقییه داروازاسی‪ ،‬پول باغی داروازاسی و یا محلهسی و‬ ‫س‪ .‬خاتیرالداق کی‪ ،‬خالق آراسیندا اونالردان بعضیلری «دروازه» آدالنسا دا‪ ،‬محله آدی کیمی تانینیردی‪ .‬تبریز‬ ‫قاجارالر دؤورونده تبریز شهرینین مدنی انکشافی ‪43 /‬‬ ‫داروازاالری هله اورتا عصرلرده اقتصادی و حربی ـ استراتژی مقصدلرله تیکیلمیش‪ ،‬سونراالر اطرافینداکی یارانان‬ ‫محلهلر ده اونالرین آدی ایله آدالنمیشدیر‪ .‬بحث ائدیلن دؤورده شهرین سورخاب‪ ،‬باغمئشه‪ ،‬خیابان‪ ،‬نوبر‪ ،‬مهاد‪-‬‬ ‫مهین‪ ،‬گجیل‪ ،‬ویجویه‪ ،‬ایستانبول‪ ،‬دوهچی داروازاالری فعالیتده ایدی‪.‬‬ ‫اقتصادی انکشاف اهالی آراسیندا طبقهلشمهنی گوجلندیریر و بو پروسئس خالق یاشاییش ائولرینین اینشاسیندا‬ ‫داها چوخ مشاهده ائدیلیردی‪ .‬قاجارالر دؤولتینین آوروپا ایله عالقهلرینین سیخالشماسی و مدنی تاثیرلر‬ ‫نتیجهسینده خالق اینشاآت مدنیتینه غرب و روسییا تأثیرلری نفوذ ائدیر‪ ،‬بونونال دا آوروپاسایاغی عمارتلر میدانا‬ ‫گلیردی‪ .‬دوکتور گنجهایزاده‪ ،‬سلماسی‪ ،‬نیکنام‪ ،‬حاجی شیخ‪ ،‬علوی‪ ،‬قدکی‪ ،‬امیرنظام گروسی‪ ،‬کالنتر‪،‬‬ ‫سوووجبوالغی‪ ،‬شربتاوغلو‪ ،‬حیدرزاده‪ ،‬میرزه مهدی خان فراشباشی‪ ،‬حاجی محمدآغا حبشی‪ ،‬میرزه محمدحسین‬ ‫مجتهد‪ ،‬میرزه حسن واعظ‪ ،‬نیکدل‪ ،‬حاجی سفر عسگر‪ ،‬تاجیرباشی‪ ،‬سلطانالقرایی و باشقاالرینین عمارتلری غرب‬ ‫معمارلیق اوسلوبونون تأثیری ایله یئرلی عنعنهلر اساسیندا تیکیلمیشدیر‪ .‬بو عمارتلر حاضردا موزئی کیمی فعالیت‬ ‫گؤستریر‪ .‬منبعلره نظر سالساق‪ ،‬قوروجولوق ایشلری ‪-۱۹‬جو عصر بویو داوام ائدیر‪ ،‬بیر سیرا اجتماعی بیناالر یانغین‬ ‫(آتشنشانی) بورجو‪ ،‬آالقاپی (عالی قاپی) و یا شمسالعماره و س‪ .‬بیناالر اینشا اولونور‪ .‬تبریزده هله اورتا عصرلرده‬ ‫استحصال و ساتیشی اؤزونده بیرلشدیرن بازار کومپلئکسی فورماالشاراق شرقین بؤیوک تجارت مرکزینه چئوریلیر‪.‬‬ ‫بازار هم تجارت و صنعتکارلیق‪ ،‬هم ده اجتماعی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬دینی فونکسیایا مالک مکان ساییلیردی‪ .‬حاضردا فعالیت‬ ‫گؤسترن و ‪-۲۰۱۰‬جو ایلده یونسکونون مدنی ارث سیاهیسینا داخیل ائدیلن تبریز بازار کومپلئکسی قاجارالر‬ ‫زامانیندا اساسلی برپا ائدیلیر‪ ،‬بعضی حیصهسی ایسه یئنیدن تیکیلیر‪ .‬شهرده ایریلی ـ خیردالی ‪ ۲۰۰‬سایدا کاروانسارا‬ ‫فعالیت گؤستریردی‪ .‬همین دؤورده کؤهنه کاروانسارا بیناالری تعمیر اولونور‪ ،‬عینی زاماندا ماگیسترال یولالرین‬ ‫اوزرینده یئنیلری ده تیکیلیر‪ :‬تبریز ـ اهر یولوندا آرپادئراز‪ ،‬تبریز ـ ماراغا یولوندا جنوبی عجبشیر‪ ،‬خورانک‪ ،‬تبریز ـ‬ ‫اوردوباد یولوندا چاپارخانا و س‪ .‬کیمی کاروانساراالر استفادهیه وئریلیر (کیانی و کالیس‪ .)۴۸۶-۵۰۴ ،۱۳۷۳ ،‬تبریزین‬ ‫‪-۱۸۸۰‬جی ایل خریطهسینده شهرده ‪ ۱۴۱‬شخصی عمارت‪ ۲۱۵ ،‬مسجید‪ ۸ ،‬زیارتگاه‪ ۷۰ ،‬حامام‪ ۱۲ ،‬میدان‪،‬‬ ‫باغالر‪ ۱۴ ،‬کؤرپو‪ ۱۵ ،‬بوزخانا‪ ۵۰ ،‬قبریستانلیق و دیگر اجتماعی تیکیلی و مکانالری قئیده آلینمیشدیر‪.‬‬ ‫تدقیق ائدیلن دؤورده تبریزین مدنی انکشافیندا آوروپا عنصرلری گوجلهنیردی‪ .‬گئن ـ بول پارچاالردان تیکیلن عنعنوی‬ ‫گئییملر آوروپا تأثیرلری ایله داها راحت لباسالرال اوزلنیر‪ ،‬حربچیلر و دؤولت مأمورالرینین واحید اونیفورماسی‬ ‫فورماالشیر‪ ،‬نسبتاً محافظهکار اوالن مطبخه اجنبی یئمکلر داخیل اولوردو‪ .‬بؤلگهده عصرلر بویو فورماالشمیش داخیلی‬ ‫یولالر دییشدیریلیر‪ ،‬خاریجی کاپیتال اساسیندا یئنی دمیریولالری چکیلیر‪ ،‬دؤورون ان مدرن فایتونالری (کالیاسکا و‬ ‫س‪ ).‬آت آراباالرینی اوز ائدیردی‪ .‬بو تأثیرلری خالق اینشاآت مدنیتینده ده ایزلهمک اوالردی‪ .‬یئرلی اوستاالرین‬ ‫عنعنهلری اساسیندا وارلی شهرلیلرین تیکدیردیکلری ایکیمرتبهلی عمارتلر آوروپا مدلینی خاطیرالدیردی‪ .‬زادگان‬ ‫عائلهلرده آرتیق ائو ـ میشت آوادانلیغی آراسیندا تاختا مبلالر‪ ،‬سماوار‪ ،‬فوتوآپارات و دیگر الکتریک جیهازالری‬ ‫گؤرونوردو‪ .‬شهرین الکتریکله تأمیناتی خالق معیشتینده بؤیوک چئوریلیشه امضا آتدی‪ .‬تبریزین چوخلو سایدا مادی‬ ‫اجتماعی تیکیلیلره مالیک اولماسی بورادا یوکسک شهر مدنیتینین وارلیغینی ثبوت ائدیر‪ .‬تاریخی مأخذلره نظر‬ ‫سالدیقدا معلوم اولور کی‪ ،‬تبریز اورتا عصرلرده صنعتکارلیق‪ ،‬تجارت مرکزی اولماسینا باخمایاراق‪ ،‬محاربهلر و زلزلهلر‬ ‫‪ / 44‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪۱۳۹۸‬‬ ‫نتیجهسینده اونون سونراکی انکشافیندا فاصیلهلر یارانیر‪ .‬الکین قاجارالر دؤورونده‪ ،‬خصوصیله کئچیریلن اصالحاتالر‬ ‫نتیجهسینده شهر اؤزونون اولکی قدرتینه قاییدیر‪ ،‬مدنی‪ ،‬تجاری و دیپلوماتیک مرکز فونکسیاسینی یئرینه یئتیریر‪.‬‬ ‫مدنی انکشاف آوروپا عنعنهلری ایله مشایعت اولوناراق شهرین مدرنلشمهسینه یول آچیر‪.‬‬ ‫ادبیات‪:‬‬ ‫‪Azərbaycan dilində‬‬ ‫‪Cənubi Azərbaycan tarixinin oçerki (1985) Redaksiya heyəti:‬‬ ‫‪Ə.S.Sumbatzadə, Ş.Ə.Tağıyeva, O.S.Məlikov, Bakı: Elm.‬‬ ‫‪Əminə Pakrəvan. (2010) Abbas Mirzə və Azərbaycan. Farscadan tərcümə‬‬ ‫‪edəni Güntay Cavanşir, Bakı: Qanun.‬‬ ‫‪Rus dilində‬‬ ‫‪Гурев Б.М. Поездка в Тавриз. СПб, (1912) www.vostlit.info‬‬ ‫‪Риттихь П.А. (1900) Железнодорожный путь через Персию. С.-Петербург:‬‬ ‫‪Типография А.Пороховшика.‬‬ ‫‪Ломницкий С. (Реджепб). (1901) Персия и персы. 1898-1899-1900, С.‬‬‫‪Петербург: Издание А.С.Суворина.‬‬ ‫‪İngilis dilində‬‬ ‫‪A.V.Williams, Jackson. (1906) Persia past and present. (A book of travel and‬‬ ‫‪research), New-York: The Macmillan Company.‬‬ ‫‪Walter B., Harris, F.R.G.S. (1896) From Batum to Baghdad via Tiflis, Tabriz‬‬ ‫‪and Persian Kurdistan. Edinburgh and London: W.Blackwood and sons.‬‬ ‫فارس دیلینده‪:‬‬ ‫اعتمادالسلطنه محمدحسنخان‪ ) ۱۳۶۳( .‬المآثر واآلثار (چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه)‪ .‬به‬ ‫کوشش ایرج افشار‪ ،‬جلد اول‪ ،‬تهران‪ :‬اساطیر‪.‬‬ ‫رضایی امیرمسعود‪ )۱۳۸۹( .‬ایران در سلطنت ناصرالدین شاه قاجار‪ .‬تهران‪ :‬پیمان‪.‬‬ ‫بهمنش راد‪ ،‬جواد‪ )۱۳۸۹( .‬در جستجوی هویت شهری تبریز‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری‪.‬‬ ‫خسروی‪ ،‬خسرو‪ )۱۳۶۰( .‬تطور جمعیت و شکل تهران (از آغاز تا امروز) ‪ /‬سخن‪ ،‬مجله ادبیات و دانش و هنر امروز‪ ،‬تهران‪.‬‬ ‫سردارینیا‪ ،‬صمد‪ )۱۳۸۱( .‬تبریز شهر اولینها‪ .‬تبریز‪ :‬کانون فرهنگ و هنر آذربایجان‪.‬‬ ‫کارنگ‪ ،‬عبدالعلی‪ )۱۳۷۴( .‬آثار باستانی آذربایجان‪ .‬تهران‪ :‬انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و انتشارات راستی نو‪.‬‬ ‫کیانی‪ ،‬محمدیوسف و ولفرام کالیس‪ )۱۳۷۳( .‬کاروانسراهای ایران‪ .‬برلین‪ :‬بینا‪.‬‬ ‫نادر میرزا‪ )۱۳۹۳( .‬تاریخ و جغرافیای دارالسطنه تبریز‪ .‬به کوشش غالمرضا طباطبایی مجد‪ ،‬تبریز‪ :‬آیدین و یانار‪.‬‬ ‫نیکنام الله‪ ،‬ایوب و فریبرز ذوقی‪ ) ۱۳۸۹( .‬تبریز در گذر تاریخ‪ .‬تبریز‪ :‬یاران‪.‬‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب ‪45 /‬‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب‬ ‫همت شهبازی‬ ‫اؤزت‪:‬‬ ‫اسکی تورک ادبیاتینا دوغما اوالن بیر چوخ ادبی قالیب و ژانرالر واردیر‪ .‬بونالرین بعضیلری او جوملهدن‬ ‫قوشما‪ ،‬گرایلی‪ ،‬بایاتی کیمی قالیبلر چئشیدلی دؤنملرده شاعیرلر طرفیندن داها آرتیق‪ ،‬بعضیلری ده محدود‬ ‫بیچیمده استفاده اولونموشدور‪ .‬اسکی ادبیاتیمیزا عاید اوالن بو محدود قالیبلردن بیری «تویوغ ‪»tuyuğ‬دور‪.‬‬ ‫«تویوغ ‪ /‬تویوق» تورک شـعرینه مخصوص اوالن بیر شعر قالیبیدیر‪ .‬قافیهلی‪ ،‬وزنلی ‪ 4‬مصراعدان اولوشان‬ ‫و مضمونجا باشقا دؤردلوکلردن سئچیلن بو شعر قالیبینین گؤزل اؤرنکلرینی قاضی برهانالدین‪ ،‬نسیمی‪،‬‬ ‫امیرعلیشیر نوایی کیمی شاعیرلرده گؤرمک اولور‪ .‬گؤرونوشجه دؤرد مصراعسینین ‪.4 ،2 ،1‬جو مصراعالری‬ ‫همقافیه اوالن بو شعر نؤوعو گئت‪-‬گئده گلیشیر و آذربایجان شعرینده ‪.8‬جی یوز ایللیکده یازیب یارادان‬ ‫آذربایجان شاعیری «قاضی برهانالدین احمد»ین شعرینده ان اساس یئر توتور‪ .‬داها دوغروسو سایجا آز‬ ‫اولدوغونا باخمایاراق‪ ،‬برهانالدینی «تـویـوغ»الر شـاعیری آدالندیرماق اوالر‪ .‬اونون تویوغالری «عـروض»‬ ‫اؤلچولو و عروضون «بحر رمل مسدس مقصور» (فاعالتنفاعالتنفاعالت) اؤلچوسونده یازیلمیشدیر‪.‬‬ ‫آچار سؤزلر‪ :‬تویوغ‪ ،‬دؤردلوک‪ ،‬ادبی قالیب‪.‬‬ ‫‪ 1‬آذربایجان ادبیات تدقیقاتچیسی‪dusharge@yahoo.com ،‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 46‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫بیلیندییی کیمی تورک شعرینده دؤردلوک تشکیل ائدن شعر قالیبلریندن‪ :‬روباعی‪ ،‬قوشما‪ ،‬گرایلی‪ ،‬بایاتی‬ ‫قالیبلری واردیر‪ .‬آمما «تویوغ» قالیبی یوخاریداکی قالیبلرین هئچ بیریسینین وزنینی تکرار ائتمیر‪ .‬داها‬ ‫دوغروسو اونالرین یازیلدیغی اؤلچوده یازیلمیر‪.‬‬ ‫«تویوغ» سؤزو‪« ،‬ایمالی (کینایهلی و اشارهلی) و جناسلی» سؤز آنالمیندا ایشلهنیلیبدیر‪ .‬گؤرونور «تویوغ»‬ ‫قالیبی «بایاتی»دا اؤنم داشییان «جناس»لیغی [تجنیس] آلیر و اؤلچوده (یابانجی بیر اؤلچو یعنی عروض‬ ‫اؤلچوسونو قبول ائتسه ده) باشقا بیر قالیب یارادیر‪.‬‬ ‫بیر چوخ قایناقالردا «تویوق»‪ 1‬کیمی یازیالن و نتیجهده «تویوغ» کیمی قبول اولونان بو قالیبین ایلک‬ ‫یارانیشینی دا «قاضی برهانالدین»ـه عاید اولدوغونو وورغوالیاراق بعضن ده بو دوشونجه ایرهلی سورولور‬ ‫کی بو قالیب «قاضی برهانالدین»ین شعرینه اورتا آسیادان کئچمیش و بونون سببینی ده اونون کؤکونون‬ ‫خوارزمدن اولماسی ایله باغلی بیلیرلر (کؤپرولوزاده‪ .)214 :1926 ،‬آنجاق کؤپرولوزادهنین فیکرینجه‪« :‬تویوغ‬ ‫شکلینین تاریخی تکامولونو الیقی ایله آنالماق اوچون‪« ،‬سامویلوویچ»ـ ین چوخ دوغرو اوالراق ایرهلی‬ ‫سوردویو وجهی ایله‪ ،‬تورک نظمینین ان اسکی دؤنملرینه قدر گؤز چئویرمک گرهکیر» (یئنه اورادا‪.)215 ،‬‬ ‫و بونون آردیندا او‪ ،‬تورک نظملری اوالن‪ :‬قوشوق‪ ،‬تورکو‪ ،‬ترخانی‪ ،‬اؤلنگ‪ ،‬چئنگه‪ ،‬مستزاد‪ ،‬عرضواری‪،‬‬ ‫قوشما‪ ،‬مانی‪ ،‬دَستان‪ ،‬قطعه‪ ،‬محبتنامه‪ ،‬وارساغی کیمی نظم نوع لرینی بوتون تورک لهجه و ادبیاتیندا‬ ‫آراشدیریر‪ .‬او‪ ،‬بو آراشدیرماالری اساسن علیشیر نوایینین «میزاناالوزان»‪ ،‬ظهیرالدین محمد بابور شاهین‬ ‫«عروض رسالهسی» و عبدالقادر مراغینین «مقاصدااللحان» و «جامعااللحان» کیتابالرینا و چاغداش‬ ‫تدقیقاتچیالرین آراشدیرماالرینا اساسالناراق آراشدیریر‪.‬‬ ‫«تویوغ» سؤزو مختلف قایناقالردا فرقلی بیچیمده یازیالراق فرقلی آنالمالرال چؤزولوبدور‪ .‬دیوان‬ ‫لغاتالترکده بو کلمه مستقل بیر کلمه کیمی آچیقالنماییبدیر‪ .‬بیتیشیک مرکبلیک داشییان سؤزلرله‬ ‫یاناشی ایشلهنهرک «باغلی‪ ،‬قاپالی» آنالمدا گلمیش‪2.‬حال بو کی شیخ سلیمان افندی اؤزبکی‪ ،‬اؤز کیتابیندا‬ ‫بونو‪ ،‬عکس آنالمدا معنا ائدهرک یازیر‪« :‬فاش و شیوع اولموش‪ .‬بحر رمل ایله مسدس مقصور وزنینده انشا‬ ‫اولونان بیر نوع اشعاردیر‪ .‬بیر لفظ ایله ایکی اوچ معنایه داللت ائدر‪ .‬مثال‪:‬‬ ‫فرض عین و تویوق و جوره سؤزی‬ ‫اوشوک و قوشوق و کیم ربغوزی» (‪.)129 :1298‬‬ ‫‪ 1‬بو کلمه برهانالدینین دیوانیندا «التویوغات» (یعنی تویوغالر) کیمی یازیلمیش‪ .‬بورادا «ق» حرفینین «غ» حرفینه چئوریلمهسی‬ ‫البتده کی تورک دیلی قایداسینا یعنی بو حرفین بیر سسلی حرفه آرتیریلدیقدا «غ» حرفینه چئوریلمهسییله اویغون اوالراق‬ ‫ایشلهدیلمیشدیر‪ .‬آنجاق بیر چوخ یئرده ده بو قایدا رعایت ائدیلمهمیش‪ .‬قایناقالردا «تویوق» سؤزو داها یایغیندیر‪ .‬آنجاق ایندیکی‬ ‫شرایطه (بونو بیر چوخ کلمهلرده گؤرمک اوالر‪ :‬مثلن‪ :‬یوق کلمهسی‪ ،‬ایندی یوخ کیمی ایشلهنیلیر) اویغون اوالراق و بیر چوخ‬ ‫آراشدیرماچیالر طرفیندن قبول اولونموش «تویوغ» شکلینی قبول ائتدیک‪.‬‬ ‫‪ 2‬تویوق کیشی= جانی سیخیالن آدام‪ ،‬سیخینتیلی آدام ‪ /‬تویوق کون= سیسلی‪ ،‬چیسکینلی گون‪ /‬تویوق قاپوق= باغلی قاپی‬ ‫(دیوان لغاتالترک‪ ،‬ج‪ 3‬ص ‪.)164‬‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب ‪47 /‬‬ ‫برهانالدینین غزلینین بیر بئیتینده ایسه بو کلمهنین «تویوخ=‪ »tuyux‬کیمی یازیلماسینی گؤروروک‪:‬‬ ‫وصفونی گَه قصیده‪ ،‬گه غزل‬ ‫گه روباعی و گه تویوخ دئیهلوم (صفرلی‪.)193 :2005 ،‬‬ ‫تویوغون بیر تورک شعر قالیبی اوالراق ایشلهنیلمهسی سککیزینجی یوز ایللیکده قاضی برهانالدین شعرینده‬ ‫گؤرونور‪ .‬آنجاق بو نوع شعرین بیردن بیره اوزه چیخماسی دا شوبهه دوغورور‪ .‬ائله بونا گؤره ده‪ ،‬هم سامویلوویچ‬ ‫و هم فؤاد کؤپرولوزاده حاقلی اوالراق اونون کؤکونو تورک شعرلرینین باشقا نوعلرینی آراشدیرماقال آچیق‬ ‫اوزه چیخماسی دوشونجهسیندهدیرلر‪ .‬بو اوزدن‪ ،‬کؤپرولوزاده «تویوغ» قالیبینی بیر دؤردلوک اوالراق‬ ‫آذربایجانلی‪ -‬الرین فارس ادبیاتی ‪-‬اؤزللیکله اونالردا «فهلویات» آدی ایله مشهور اوالن بیر شعر قالیبی‪ -‬ایله‬ ‫تانیش اولدوقدان سونرا تورک شعر قالیبینه کئچمهسی دوشونجهسیندهدیر‪ .‬کؤپرولوزادهنین بو دوشونجهسییله‬ ‫راضیالشماق اولماز‪ .‬بیرینجی اونا گؤرهکی اساسن دؤردلوک (هر جورا اولورسا اولسون) تورک شعرینه عایددیر‬ ‫و تورک شعرینین ان دوغما قالیبالریندان حساب اولونور‪ .‬ایکینجیسی ائله بیرینجیده دئدییمیزه دایاناراق‬ ‫فارسآراشدیرماچیالری ـ او جوملهدن دوقتور سیروسشمیسا‪1‬ـ فارس ادبیاتیندا اوالن «رباعی» قالیبینین‬ ‫کؤکونو تورک کؤکلو‪ ،‬تورک شعریندن فارس شعرینه کئچمهسی فیکریندهدیر‪.‬‬ ‫ماراقلی بوراسیندادیر کی کؤپرولوزاده‪ ،‬کالسیک تورک نظمینده روباعی شکلینین اسکیلییی باشلیقلی‬ ‫باشقا بیر مقالهسینده‪ ،‬دؤردلوکلری اصلینده تورک شعرینه عاید اولدوغونو یازیر‪« :‬کالسیک تورک نظمینده‪،‬‬ ‫ایران ادبیاتیندا کی «رباعی» شکلینین ایندییه قدر عمومیتله ظن و تخمین اولوندوغوندان داها اسکی‬ ‫اولماسی‪ ،‬هئچ ده حئیرت ائدیلهجک بیر حادثه دئییلدیر‪ .‬ان اسکی تورک نظمینده «دؤردلوک»لرین اؤنمی‬ ‫حاققیندا کی نؤقطه نظریمیزه استناد ائدن پروفسور کووالسکی ‪ 1922‬ده نشر ائتدییی «تورک قوملرینین‬ ‫نظم شکیللری حاققیندا آراشدیرماالر» آدلی اؤنملی اثرینده‪« ،‬ایران رباعی‪2‬سینین ده بلکه تورکلردن‬ ‫آلینمیش اوال بیلهجهیی» فیکرینده اولموشدور» (کؤپرولوزاده‪.)114-5 :1926 ،‬‬ ‫‪« 1‬بهطوریکه از مقاله الول ساتن در باب رباعی برمیآید بوزانی مستشرق معاصر معتقد است که رباعی ریشه ترکی دارد و از‬ ‫آسیای مرکزی به ایران راه یافته است‪ .‬مایر مستشرق آلمانی نیز پیدایش رباعی را تحت تاثیر شعر ترکی یا چینی میدانست‪.‬‬ ‫شادروان دکتر علیاکبر فیاض [تاریخ بیهقینین مصححی] نیز احتمال میداد که رباعی از نواحی مشرق یعنی از طرف ترکستان‬ ‫به ایران آمده باشد‪ .‬نگارنده معاالسف به سبب عدم آشنایی به زبان ایتالیایی از مشروح نظریه بوزانی بیخبر است‪ .‬ظاهرا به نظر‬ ‫او بازرگانانیکه بعد از اسالم از طریقچین وماچین و ترکستان به ایران آمدوشد داشتند یک شکل شعری رایج از ادبیات خود را‬ ‫که محتمال نوعی هایکو (‪ )Haiku‬بوده است در بین فارسی زبانان رواج دادند و آن شکل شعری با تغییراتی مورد تقلید قرار‬ ‫گرفت واهلل اعلم‪( .‬صص‪ ...)25-26‬به هرتقدیر← → به حکم احتمال عقلی میتوان معتقد بود که ایرانیان با نمونههای الاقل‬ ‫شفاهی شعر ترکی آشنا بودهاند‪.‬‬ ‫‪ ...‬هیچ استبعادی ندارد که شکل شعری رباعی ماخوذ از آشنایی برخی از افاضل با شکلهای شعری کوتاه ترکی (در معنای‬ ‫وسیع قدیم‪ :‬ترکستان و چین و ماچین‪ )...‬از قبیل تانکا و هایکو و امثال آنها باشد‪( ».‬شمیسا‪ 33 :1374 ،‬و‪.)34‬‬ ‫‪ 2‬بونو دا آرتیرمالییام کی رباعی بحر هزج اؤلچوسوندهدیر‪.‬‬ ‫‪ / 48‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫اوچونجوسو بودور کی عمومیتله بو شعر قالیبی حاقدا تورک ادبیاتشناسالری یعنی «امیرعلیشیر نوایی»‬ ‫«میزاناالوزان» و ظهیرالدین محمد بابور «عروض رسالهسی» کیمی اثرلرینده توخونورالر و تویوغ قالیبینی‬ ‫باشقا تورک شعر قالیبلری اوالن «چئنگه‪ ،‬اؤلنگ‪ ،‬عرضواری‪ ،‬محبتنامه‪ ،‬تورکو‪ ،‬قوشوق و‪ »...‬قالیبلری‬ ‫ایله یاناشی آچیقالییرالر‪ .‬بو‪ ،‬اونو گؤستریرکی «تویوغ» شعر قالیبینین وارلیغی اسکی تورک شعرینده ان‬ ‫اوزاق زامانالری چئورهییر‪ .‬سادهجه قاضی برهانالدین اونو هئجا وزنیندن‪ ،‬عروض وزنینه سالمیشدیر‪ .‬باشقا‬ ‫یؤندن ایسه‪ ،‬عرب‪-‬فارسالردا شع رین بیریمی (واحدی) بئیت اولماسینا باخمایاراق اسکی تورک شعرینین‬ ‫بیریمی دؤرد مصراع ایمیش (باخ‪ :‬یئنه اورادا‪ .)216 ،‬قاضی برهانالدینین بو شعر قالیبیندن استفاده ائتدییندن‬ ‫درحال سونرا باشقا شاعیرلرده او جوملهدن عمادالدین نسیمی‪ ،‬امیرعلیشیر نوایی‪ ،‬ظهیرالدین بابور‪ ،‬شاهقاسم‬ ‫انوار‪ ،‬سلطان اسکندر شیرازی و‪ ...‬بو قالیبلرده شعر یازیرالر‪.‬‬ ‫یازیلی ادبیاتا کئچن بو قالیب‪ ،‬اونون حاقدا دانیشماغا امکان یارادیردی‪ .‬بونا گؤره ایلک دفعه اوالراق‬ ‫امیرعلیشیر نوایی اوچ اثرینده «تویوغ» قالیبیندن سؤز آچیر‪ :‬تورکجه دیوانینین اؤنسؤزونده‪،‬‬ ‫«محاکمهاللغتین» و «میزاناالوزان» اثرینده‪« .‬مجالسالنفائس» اثرینده ایسه‪ ،‬یوخاریدا آدینی چکدییمیز‬ ‫اسکندر شیرازی دن بیر تورکجه شعر گتیریر‪ .‬بو شعری تویوغ آدالندیرماماغینا باخمایاراق‪ ،‬بیر تویوغ‬ ‫شعریدیر‪«1.‬محاکمهاللغتین»ده (‪ )20 :1327‬ایسه‪« ،‬تویوغ» شعر اؤرنکلرینی وئرندن سونرا اشاره ائدیرکی‬ ‫بو نوع شعرین تعریفینی «مـیزاناالوزان» کیـتابیندا آچیقالمیش‪ .‬بونا گؤره بیز ده ائله «میزاناالوزان»‬ ‫کیتابیندا کی وئردییی تعریفی بورادا گتیریریک‪:‬‬ ‫« یئنه تورک اولوسو‪ ،‬بالخاصه جغتای خلقی آراسیندا یایغین اوالن و مجلیسلرده سؤیلهدیکلری‬ ‫ماهنیالری یازیلدیقالری او وزنلردن بیریسی «تویوغ»دور کی ایکی بئیتدن عبارتدیر‪ .‬بو نوع شعرده‬ ‫تجنیس یاراتماغا جهد ائدیرلر‪ .‬و او وزن‪ ،‬رمل مسدس مقصوردور‪ ،‬بئله کی‪:‬‬ ‫یا رب اول شهد و شکر یا لبدورور‬ ‫یا مگر شهد و شکر یاالپ دورور‬ ‫جانیما پیوسته ناوک آتقالی‬ ‫‪2‬‬ ‫غمزه اوخین کاشیغا یاالپ دورور»‪( .‬نوایی‪.)115 :1993 ،‬‬ ‫‪ 1‬تولون ایغه نیسبت ایتم یارومی‬ ‫اول خجالتدین کیم اولدی یارومی‬ ‫تار مویین تییک(؟) دکانین مبین‬ ‫یا مصرفی یا حلبنی ‪ ...‬یا رومی (مجالسانفائس‪ ،‬تصحیح‪ :‬علیاصغر حکمت‪ ،‬ص ‪)125‬‬ ‫‪ 2‬کیتابدا گلن اوریژینال متن بئلهدیر‪:‬‬ ‫«یانا تورک اولوسی‪ ،‬بهتخصیص چیغاتای خلقی آرا شایع اوزان کیم آالر سرودالرین اول وزنلر بیله یاساپ مجالیسده آیتورالر‪،‬‬ ‫بیریسی "تویوغ" دور کیم ایککی بئیتکا مقرردور‪ .‬و سعی قیلیورالر کیم تجنیس آیتیلغای‪ .‬و اول وزن رمل مسدس مقصوردور‪،‬‬ ‫مونداک کیم‪[ :‬تویوغ]‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب ‪49 /‬‬ ‫ظهیرالدینمحمدبابورشاه ایسه «عروضرساله»سینده (‪ )1972‬تویوغ حاقدا یازیر‪:‬‬ ‫«نئجه کی عجم [ایران] شعراسی روباعی وزنینه حد معین مقرر ائدیبلر‪ ،‬تورک فصحاسی هم بو وزنه حد‬ ‫معین مقرر قیلیب «ایکی بئیت» آدالندیریبالر‪ ،‬بو نوع شعر‪ ،‬تویوقا موسومدور‪ .‬بو وزنلر موغول خانالری‬ ‫ایله تورک سالطینینین مجالیسینده تویوق شعری کیمی مشهور ایدیلر‪ .‬هر کسه باده دؤوری یئتیشنده‬ ‫مناسبِ حال اوالراق تویوق شعری اوخویاراق آراالریندا بؤلوردولر‪ .‬تویوق نئچه نوعدور‪ ،‬بیری اودورکی هر‬ ‫اوچ قافیهده تجنیسی رعایت ائدیرلر‪ ،‬نئجه کی‪:‬‬ ‫لعلیدین جانیما اوتالر یاخیلور‬ ‫قاشی قدیمنی جفادین یا‪1‬قیلور‬ ‫مین وفاسی وعدهسیندن شادمن‪2‬‬ ‫اول وفا بیلمان کی قیلماس یا قیلور (علیشیر نوایی)‬ ‫یئنه بیری اودور کی قطعه دن قاباق بئیتین اولکی مصراعیندا قافیه رعایت ائتمزلر‪ .‬بئیتلرین قافیهسینده‬ ‫تجنیس گتیرهرلر نئجهکی‪:‬‬ ‫مشکدور اول زولف یا عمر دراز‬ ‫یا بولوبتور عنبر تر تارتار‬ ‫قیلدین ار قیلسه قلم نقاش چین‬ ‫‪3‬‬ ‫اول قاچان آغزین تکین تار تارتار (حاجی اقجهکندی)‬ ‫یئنه بیری اودور کی تجنیس رعایت ائدیلمز‪ .‬اوچ قافیه ایله دئیرلر‪ .‬نئجهکی‪:‬‬ ‫ایکی قاش و یخشی پرچمدور سنه‬ ‫راست قد و زولف پرخمدور سنه‬ ‫چون بویونکلیغدور‪4‬سنه خیل و حَشَم‬ ‫خوبلوق ملکی مسلمدور سنه‬ ‫یئنه بیری اودورکی تجنیس رعایت ائدیلمز‪ .‬ایکی قافیهایله دئیرلر نئجهکی‪:‬‬ ‫بیر والیتده مقید بولماغیل‬ ‫یا رب اول شهد و شکر یا لبدورور‬ ‫یا مگر شهد و شکر یاالپ دورور‬ ‫جانیما پیوسته ناوک آتقالی‬ ‫غمزه اوخین کاشیغا یاالپ دورور (ص ‪)58‬‬ ‫‪« 1‬ی» حرفینین شکلی نظرده توتولور‬ ‫‪ 2‬شادم‬ ‫‪ 3‬رسم و شکلینی چکمک‬ ‫‪ 4‬بؤیلهدیر‬ ‫‪ / 50‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫کیل‪1‬خراسان جانبینه عزم قیل‬ ‫گر بارور‪2‬بولسان ایرورمین‪3‬همرَهین‬ ‫وَر تورارسینمین بارورمین‪4‬جزم قیل‬ ‫تویوقدا یئنه بیر نئچه نوعو خاطیریمه گلمیش کی هئچ یئرده گؤرونمهییبدیر؛ بیری اودورکی هر دؤرد‬ ‫قافیهده تجنیس رعایت اولونور نئجه کی‪:‬‬ ‫وصلدن سؤز دیرکا‪5‬یوق یارا منه‬ ‫هجر ار رحم ایال کیل یارا منه‬ ‫اوقونک ایتی‪6‬کؤب‪7‬یَمان یارا منه‬ ‫مرهم لطفون ایله یارا منه‬ ‫یئنه بیری اودورکی اوچ یئرده تجنیس ردیف یئرینه گلمیش‪ .‬تجنیس یوخاریداکی قافیهده رعایت ائدیلیبدیر‪،‬‬ ‫نئجه کی‪:‬‬ ‫مهر کیم کوککا‪8‬قیلور آهنگ تانک‪9‬‬ ‫الینده بولسه ایماسنی‪10‬رنک تانک‪11‬‬ ‫خالی و ایکی لبی دیک بؤلماغای‪12‬‬ ‫هندوار کیلتورسه‪13‬شکر تنک تانک‪14‬‬ ‫یئنه بیری اودور کی تجنیسدن کنار اوچ یئرده حاجیب‪15‬رعایت ائدیلیبدیر نئجهکی‪:‬‬ ‫نی بالییسَک‪16‬تورور دولت تاغی‪17‬‬ ‫کوه غمنی نی بیلور دولت تاغی‬ ‫‪ 1‬گَل‬ ‫‪ 2‬گئدهلی‬ ‫‪ 3‬اوالرام‬ ‫‪ 4‬گئدهرم‬ ‫‪ 5‬دئمهیه‬ ‫‪ 6‬اوخون یئتیشدی‬ ‫‪ 7‬هپ‪ ،‬بوتون‬ ‫‪ 8‬گؤیه‬ ‫‪ 9‬عجبا‬ ‫‪ 10‬اولماز ایسه‬ ‫‪ 11‬دان یئری‪ ،‬صبح‬ ‫‪ 12‬اوخشاماز‬ ‫‪ 13‬گتیرسه‬ ‫‪ 14‬تنگ باغالماق‬ ‫‪ 15‬حاجیب‪ :‬قافیه اصطالحیندا ایکی قافیهنین آراسیندا اوالن کلمهیه حاجیب دئییلیر‪ .‬یوخاریداکی اؤرنکده «دولت» کلمهسی‬ ‫«تورور ایله تاغی‪ -‬بیلور ایله تاغی‪ -‬بولور ایله تاغی» آراسیندا حاجیب ساییلیر‪.‬‬ ‫‪ 16‬بال کیمی‬ ‫‪ 17‬داغ‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب ‪51 /‬‬ ‫ایستاکیل‪1‬‬ ‫همتی توت داغی دولت‬ ‫همتین بولسه بولور دولت تاغی »‪2‬‬ ‫«تویوغ» شعرینه اوالن بوتون تعریفلرده ایکی اورتاق نؤقطه واردیر‪ :‬او دا بو نوع شعری بیر نوع جناس‬ ‫حساب ائتمک و بیر ده بو شعرین بحر رمل مسدس مقصور» (فاعالتن فاعالتن فاعالت)‪( ،‬امیرعلیشیر‬ ‫‪ 1‬ایسته‬ ‫‪ 2‬عروض رسالهسی‪ ،‬الیازما نسخه‪ :‬ورقه ‪139b ،139 a ،138 b ،138a‬‬ ‫بو کیتاب اؤزبک دیلیندهدیر‪ .‬اونو اویغونالشدیرماقدا منه یاردیمچی اوالن «ایشانچ» جنابالرینا تشکر ائدیرم‪ .‬الیازمانین اوریژینال‬ ‫متنی ایسه بئله دیر کیتابین بعضی آچیقالماالریندا بیر نئچه اؤرنک گلمیشدیر‪ .‬بیز بورادا بیرینی گتیردیک‪:‬‬ ‫«نیجوک کیم عجم شعراسی روباعی وزنیغه حد معین مقرر قیلیبتورالر‪ ،‬تورکفصحاسی هم بو وزنغه حدمعین مقرر قیلیب‬ ‫ایکی بئیت آیتیبتورالر‪ ،‬تویوققه موسومدور‪ .‬بو وزنالر مغول خانالری بیله تورک سالطینینینک مجالیسیده تویوقنین کؤپ‬ ‫اشتهاری با ایکاندور‪ .‬هر کیشیگه ایاق دؤوری ییتگاندا مناسبِ حال تویوقنی تقسیم قیلیب ییرالر ایکاندور‪ .‬تویوق نیجه نوعدور‪،‬‬ ‫بیر اول کیم هر اوچ قافیهده تجنیس رعایت قیلورالر‪ ،‬نیجوک کیم‪:‬‬ ‫لعلیدین جانیمغه اوتالر یاقیلور‬ ‫قاشی قدیمنی جفادین یاقیلور‬ ‫مین وفاسی وعدهسیدین شادمن‬ ‫اول وفا بیلمان کی قیلماس یاقیلور (نوایی)‬ ‫یئنه بیر اول کیم قطعهدیک بورونغی بئیت نینگ اولغی مصراعیدا قافیه رعایت قیلمای بئیتالرنینگ قافیهسیده تجنیس‬ ‫کیلتورورالر نیچوک کیم‪:‬‬ ‫مشکدور اول زولف یا عمر دراز‬ ‫یا بولوبتور عنبر تر تارتار‬ ‫قیلدین ار قیلسه قلم نقاش چین‬ ‫اول قاچان آغزینک تکین تار تارتار (حاجی اقجه کندی)‬ ‫یئنه بیر اول کیم تجنیس رعایت قیالی اوچ قافیه بیله آیتورالر نیجوک کیم‪:‬‬ ‫ایکی قاش و یخشی پرچمدور سنکا‬ ‫راست قد و زولف پرخمدور سنکا‬ ‫چون بویونکلیغدور سنکا خیل و حَشَم‬ ‫خوبلوق ملکی مسلمدور سنکا‬ ‫یئنه بیر اول کیم تجنیس رعایت قیلمای ایکی قافیه بیلور بیله آیتورالر نیجوک کیم‪:‬‬ ‫بیر والیتقه مقید بولماغیل‬ ‫کیل خراسان جانبیغه عزم قیل‬ ‫گر بارور بولسانک ایرورمین همرَهینک‬ ‫وَر تورارسینمین بارورمین جزم قیل‬ ‫تویوقده یئنه بیر نیجه نوع خاطیرغه ییتیبتور کیم هئچ یئرده گؤرولمایدور؛ بیر اول کیم هر تؤرت قافیهده تجنیس رعایت‬ ‫قیلینوبتور نیجوک کیم‪:‬‬ ‫وصلدین سوزدیرکا یوق یارا منه‬ ‫هجر از رحم ایال کیل یارا منه‬ ‫اوقونک ایتی کؤب یَمان یارا منه‬ ‫مرهم لطفونک بیله یارا منه‬ ‫یئ نه بیر اول کیم اوچ یئرده تجنیس ردیف اؤزینده بولوبتور‪ ،‬تجنیس یوقاریداغی قافیه رعایت قیلینیبتورالر‪ ،‬نیجوک کیم‪:‬‬ ‫مهر کیم کوککا قیلور آهنگ تانک‬ ‫الیده بولسه ایماسنی رنک تانک‬ ‫خالی و ایکی لبی دیک بولماغای‬ ‫هندوار کیلتورسه شکر تنک تانک‬ ‫یئنه بیر اول کیم تجنیسدین بورون اوچ یئرده حاجیب رعایت قیلینیبتور نیجوک کیم‪:‬‬ ‫نی بالییسک تورور دولت تاغی‬ ‫کوه غمنی نی بیلور دولت تاغی‬ ‫همتی توت داغی دولت ایستاکیل‬ ‫همتینک بولسه بولور دولت تاغی»‬ ‫‪ / 52‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫نوایی رمل مسدس محذوف کیمی قئیده آلیبدیر= فاعالتنفاعالتنفاعلن) اؤلچوسونده اولماسیدیر‪.‬‬ ‫بیلیندیییکیمی «تجنیس» تورک شعری اؤزللیکله عاشیقـاوزان شاعیرلرینین چوخ ایشلتدییی بیر قالیبدیر‪.‬‬ ‫بو نوع شعرین ان اسکیسینی دیوان لغاتالترکده گؤرمک اولور‪ .‬تجنیس قالیبینین بوتون قافیهلرینده‬ ‫جیناس واردیر‪ .‬داها دوغروسو بوتون قافیهلرینده جیناس اوالن قوشماالرا‪« ،‬تجنیس» دئییلیر‪ .‬تویوغ‬ ‫شعرینین تعریفینی وئرنلر اونو آچیقالدیقدان درحال سونرا گتیردیکلری شعر اؤرنکلرینده ده بو‬ ‫جیناسالری تاپماق اولور‪ .‬امیرعلیشیر نوایی محاکمهاللغتینده بو اؤرنهیی وئریر‪:‬‬ ‫چون پری و حوردور آتین‪1‬بَگیم‬ ‫سورعت ایچره دیو ایرور آتین‪2‬بگیم‬ ‫هر خدنگی کیم اولوس آندین قاچار‬ ‫ناتون جانیم ساری آتین‪3‬بگیم‬ ‫نوایی تاکید ائدیرکی «بو نوع شعرلر تورک شاعیرلرینه خاصدیر و اونون اوخشارینی فارس شعرینده تاپماق‬ ‫اولماز‪ .‬بونا تویوغ دئیرلر» (نوایی‪ .)20 :1327 ،‬نوایینین بو آچیقالماسیندان و میرزا مهدیخان‬ ‫اسـترآبادینین «سـنگالخ» کیـتابیندا «تویوق»دان وئردییی آنالمدان بئله چیخیر کی بو نوع شعرین‬ ‫کئچمیشی اوالراق اؤزللیکله «تویوق بحری» کیمی مشهور ایمیش‪ .‬او یازیر‪« :‬تویوق‪ ،‬بدیعی صنعتلره‬ ‫عاید اوالن جیناس آنالمیندادیر‪ .‬جیناس تورکجهده اؤزل بیر «بحر»دیر‪ .‬اونا «تویوق بحری» دئییرلر‪ .‬بو‬ ‫بحر «رمل مسدس مقصور» اؤلچوسوندهدیر» (استرآبادی‪« .)124 :1374 ،‬تویوق بحری»نی «تجنیس»له‬ ‫برابر توتماق اونو گؤستریر کی بو قالیبین آدی سونراالر دَییشمیش‪ .‬یعنی قاضی برهانالدیندن قاباق بونا‬ ‫«تویوق» شعری دئییله رک باشدا جیناس صنعتی اولماقال هئجا اؤلچوسونده اولدوغو ظن ائدیلیر‪ .‬داها‬ ‫دوغروسو هیجری یئددینجی یوز ایللیکدن باشالیاراق تورک شعری‪ ،‬عرب ـ فارس شعرینین ائتکیسی‬ ‫آلتیندا عروض اؤلچوسونو قبول ائتدیکدن سونرا‪ ،‬جیناسلی اوالن «تویوق» شعرینی عروض اؤلچوسونه‬ ‫کؤچورهرک‪ ،‬کئچمیش «تویوغ» شعرینده اوالن جیناس فاکتورونو ساخالیاراق‪ ،‬هئجا اؤلچوسونو قیراغا‬ ‫قویوب عروض اؤلچوسونو منیمسهمیشلر‪ .‬عینی حالدا «تجنیس» قالیبی ده اوزان شاعیرلرین شعرلرینده او‬ ‫جوملهدن عاشیق قوربانی‪ ،‬عاشیق توفارقانلی و سونراکی شاعیرلرده جیناسلی بیر قوشما اوالراق هئجا‬ ‫اؤلچوسونده داوام ائتمیشدیر‪ .‬تویوغ شعرینین آز زاماندا بروزه گلیب‪ ،‬آرادان گئتمهسی و اونا شاعیرلرین‬ ‫ماراق گؤسترمهمهسینین اساس سببی ده «تجنیس» قالیبینین هئجا اؤلچوسونده گئنیش استفاده‬ ‫اولونماسی ظن ائدیلیر‪ .‬تویوغ شعری قاضی برهانالدین‪ ،‬نسیمی‪ ،‬نوایی دؤنم لرینده یعنی هیجری سککیز و‬ ‫دوققوزونجو یوز ایللیکده یاییلیر و سونراکی ایللرده عمومیتله یوخا چیخیر‪.‬‬ ‫‪ 1‬آدین‬ ‫‪ 2‬آتین (اسب)‬ ‫‪ 3‬تولالیین‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب ‪53 /‬‬ ‫کؤپرولوزاده‪ ،‬تدقیقاتچیالردان سامویلوویچین ‪1917‬ده علیشیر نوایینین تویوغالری حاقدا یازدیغی مقالهنی‬ ‫ایلک دقیق و مکمل آراشدیرما حساب ائدهرک یازیرکی‪:‬‬ ‫«[سامویلوویچ] تویوغ شعرینین تکامولونو بو طرزده ایضاح ائتمیشدیر‪:‬‬ ‫‪ .1‬اَولجه تویوغ دؤرد مصراعلی و ایمالی بیر خالق ماهنیسیندان عبارتدیر‪ :‬اؤرنک اوچون قازاخ‪-‬‬ ‫قیرقیزالرین دؤرد مصراعلی آی تیپا [رادلوف"ون دئدیینه گؤره کایین اؤلَنگ] ائستئپ‪-‬کیریم تاتارالرینین‬ ‫چینگ و عثمانلیالرین "مانی"لری کیمی‪.‬‬ ‫‪ .2‬سونرا بو شکیل‪ ،‬ایران روباعیلر یندن باشقا شکیلده‪ ،‬دؤرد مصراعلی بیر شعر اوالراق ادبیاتا گیردی؛‬ ‫و ‪ 11‬هئجالی تورک وزنی‪ ،‬یاواش‪-‬یاواش عرب‪-‬فارسالرین وزنینه و سوندا رمل مسدس مقصورا‬ ‫یاخینالشدیریلدی‪.‬‬ ‫‪ .3‬سون زامانالردا "ایما"الر یا بوسبوتون آرادان قالدیریلدی؛ و یا خود عرب‪-‬فارسالرین "تجنیس"ـینه قاریشدی‪.‬‬ ‫‪ .4‬سوندا اؤرنک اوچون بابورشاهین بعضی تویوغالریندا گؤردویوموز کیمی‪ ،‬تجنیس یالنیز بیچیم و وزن‬ ‫اعتباریله فارس روباعیلرینه اوخشار بیر شکیل آلدی» (کؤپرولوزاده‪.)214-5 :1926 ،‬‬ ‫قاضی برهانالدینین بیر چوخ تویوغالریندا جیناس واردیر‪ .‬آنجاق بعضی تویوغالری دا واردیرکی بحر رملده‬ ‫اوالراق قافیهلرینده جیناس یوخدور‪ .‬بو مسئله عمادالدین نسیمینین تویوغالریندا داها دا چوخ فاییزدا آزالیر‪.‬‬ ‫بورادا باشقا بیر شعر قالیبی اوالن «قوشوق» یا خود «تورکو» قالیبینه اشاره ائتمک ایستهییرم‪« .‬تورکو»‬ ‫سؤزو ایندی ده استانبول لهجهسینده بیزیم «نغمه‪ ،‬ماهنی» آنالمیندا ایشلهنیر‪ .‬داها دوغروسو موسیقی ایله‬ ‫ایلگیلی اوالن «سس آهنـگی» ایله باغلیدیر‪ .‬بو دا اساسسیز دئییل‪.‬‬ ‫دوققوزونجو یوز ایللیین آدلیم موسیقیشناسالریندان اوالن عبدالقادر مراغینین جامعااللحان اثرینده‪،‬‬ ‫تویوغ شعریندن آد گئتمهسه ده بیر شعر اؤرنه ییندن بللی اولور کی او‪ ،‬هم اؤزو بو شعرین بحر رملده‬ ‫اولدوغونو‪ ،‬هم ده کؤپرولوزاده اونون بو دوشونجهسینه قاتیالراق او شعری تام بیر «تویوغ» کیمی قبول‬ ‫ائدیر؛ کؤپرولوزاده اؤزونون وئردییی آچیقالمانین عکسینه اوالراق‪ ،‬بونون سببینی آذربایجان تورکجهسینین‬ ‫فارس «فَهلویاتی» ائتکیسی آلتیندا یارانماسی دوشونجهسینده دیر‪ .‬بیزجه بو یانلیش بیر فیکیردیر‪ .‬چونکو‬ ‫عبدالقادر مراغی آچیق آیدین هر بیر شعرین آدینی وئریر و اونالرین بیرـبیریله فرقلی اولدوغونو آچیقالییر‪.‬‬ ‫عبدالقادر مراغی‪ ،‬اونون آدینی «عراق تورکلرینده» ایشلهنیلن «معتدل اَرانی» آدالندیریر‪ .‬او یازیر‪:‬‬ ‫«عراقداکی تورکلر‪ ،‬دینلهمه و سؤیلهمهده نشئه دولو و بول سؤزه مایل اولوب ایجرا طرزینده نوا‪ ،‬عشاق و‬ ‫یا عراق سهگاهیندا ائنیش یئرینی راست ائدیرلر‪ .‬مئلودیلرینه تورکجه و فارسجا بئیت گتیریرلر‪ .‬بو بئیتلر‬ ‫رمل یعنی فاعالتنفاعالتنفاعالت بحرینده اولمالیدیر‪ .‬هر معتدل (اؤلچولو) فصیل ایکی بئیتله تامامالنیر‪.‬‬ ‫اؤرنک اوچون‪:‬‬ ‫سورما مندین کیم نه بولموش یا نهدور‬ ‫کی آتش عشقینین جانیمدا یانهدور‬ ‫‪ / 54‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫یانهدور‪1‬‬ ‫بازدی دیلِ تیلمان کی خانهسی‬ ‫عؤمور گئچدی بینه‪2،‬هاجَن یانادور‬ ‫معتدل رمل دؤوروندهدیر‪ .‬بعضیلری ایکینجی بئیتینی پنجگاهدا اویغونالشدیرارالر‪ .‬یئنه معتدل سهگاها‬ ‫دؤنرلر و بونا اَرانی دئیرلر» (مراغی‪.)262-3 :2007 ،‬‬ ‫فواد کؤپرولوزاده‪ ،‬تورک تدقیقاتچیسی "رئوف یکتا"یا استناد ائدهرک بو یازینین فارسجاسینی دا گتیریر‪.‬‬ ‫او نو یوخاریدا کی ترجمه ایله مقایسه ائتدیکده آزاجیق فرقلیلیکلرینی گؤروروک‪ .‬بئله چیخیر بونالرین‬ ‫آراسیندا نسخه فرقلری واردیر‪3.‬‬ ‫کؤپرولوزاده یئنه یکتایا استناد ائدهرک‪ ،‬عبدالقادر مراغینین «مقاصد االلحان» کیتابیندا باشقا بیر دؤرد‬ ‫مصراعلی بحر رمل اؤلچوسونده تورکجه شعر اؤرنهیینی ده گتیریر‪ .‬آنجاق بو شعرین قافیهسی یانلیش‬ ‫اولماقال بیرگه‪ ،‬جیناسلی دا دئییل‪:‬‬ ‫یا الهی سن بیلورسن حالیمی‬ ‫یاووز‪4‬ایشدین قیسخا توتغیل الیمی‬ ‫عملیم یوخ گوناهیم کؤپ قورخارام‬ ‫سون نفسده آپارما ایمانیمی (کؤپرولوزاده‪.)222 :1926 ،‬‬ ‫بو اؤرنکلری گؤردوکده نئچه نتیجهیه یئتیشمک اولور‪:‬‬ ‫بیرینجی‪ ،‬بو شعر اؤرنکلری عراق تورکلری آراسیندا اولدوغونا گؤره طبیعی کی آذربایجان‬ ‫تورکجهسیندهدیر‪5.‬‬ ‫‪ 1‬مصراع بیزه آنالشیلمازدیر‬ ‫‪ 2‬مینه‬ ‫‪ 3‬اما ترکان عراق به معندل بسیار مایل باشند و آن طریقه ی تلحین بود که در نوا یا در عشاق یا در سهگاه روی عراق کند‬ ‫و بر آن ابیات فارسی و ترکی نیز گویند و آن ابیات بر بحر رمل بود برین مثال فاعالتن فاعالتن فاعالت‪ .‬و هر فصل معتدل بر‬ ‫دو بیت باید چنانکه‪:‬‬ ‫(بیت)‬ ‫سورما مندان کیم نه بولموش یا نهدور‬ ‫آتش عشقون جانیمدا یانهدور‬ ‫واردی دیل بیلمن کی حالی یانهدور‬ ‫عمر کئچدی یینه حاجت یانهدور‬ ‫اما اهل عراق بر معتدل سهگاه تلحین کنند‪ .‬نقش و مدی چند در پنجگاه و سهگاه نیز گویند و بعض از نقوش معتدل را تغییر‬ ‫کنند و بر ابیاتی که بر همان بحر است گویند و آن را معتدل ارًانی گویند‪( .‬کؤپریلیزاده‪.)222 :1926 ،‬‬ ‫قئید ائدیرم کی جامعااللحانین فارسجا چاپینی حاضیرالیان تقی بینش ‪ 1366‬چاپیندا ص ‪ 348‬ده یازیر کی کیتابین آخیری‬ ‫یعنی خاتمه بؤلومو یوخدور‪ .‬آنجاق یوخاریداکی ترجمهدن بئله چیخیر کی اونون گؤتوردویو الیازما نسخهسینده واردیر‪ .‬علیاشرف‬ ‫صادقینین بیر مقالهسیندن بئله چیخیر کی بو کیتاب‪ 1372‬ده یئنیدن چاپ اولدوقدا بو بؤلومو ده آرتیرمیشدیر‪ .‬تاسوف کی بونو‬ ‫الده ائده بیلمهدیم‪.‬‬ ‫‪ 4‬یامان‪ ،‬آجیقلی‬ ‫‪ 5‬بورادا سایین دوستوم محمد صبحدل جنابالرینین اؤنملی بیر یادداشینی سیزینله بؤلوشمک ایستردیم‪« :‬قاضی برهانالدین‬ ‫بیر تورکمان شاعیریدیر و تورکمانالر او چاغ ایران‪ ،‬قافقاز‪ ،‬تورکیهنین شرقی‪ ،‬عراق‪ ،‬سوریه و مصر ده یاشایان تورک ائللری‬ ‫ایدیلر‪ .‬بونالر میللتلشمه پروسهسینی کئچیرمهیه باشالییب و عثمانلی تورکلری ایله سئچیلیردیلر‪ .‬اولیا چلبی(شاه طهماسب‬ ‫دؤرونده) اورمو و خوی شهرلرینین اهلینی دوروست تورکمان اولدوقالرینی قید ائدیر‪ .‬ایران تورکمانالری صفویهدن سونرا (مثال‬ ‫سنگالخین متنینه باخین) «قزلباشییه تورکلری» آدالنیب فرقلنسهلر ده هله عراق و سوریه تورکلریله ایلگیلرینی قیرمامیشالر‪.‬‬ ‫«تویوغ»‪ ،‬تورک ادبیاتیندا اسکی بیر قالیب ‪55 /‬‬ ‫ایکینجیسی‪ ،‬بو شعرلر فاعالتن فاعالتن فاعالت بحریندهدیر‪.‬‬ ‫اوچونجوسو بو بحرده ایکی شعر نوعونون آذربایجان تورکجهسینده استفاده اولونماسی بللی اولور‪ :‬بیری‬ ‫تویوغ شعریدیر‪ .‬بو نوع شعرین قافیهسینده جناس وار‪ .‬بونو مراغینین ایلک شعر اؤرنهییندن ده آنالماق‬ ‫اولور‪ .‬ایکینجیسی ایسه «قوشوق» شعریدیر‪ .‬بو نوع شعرین قافیهسینده (مراغینین ایکینجی اؤرنهیینده‬ ‫گؤروندویو کیمی) جناس یوخدور‪ .‬آنجاق هم بحری‪ ،‬هم ده ظاهیری گؤرونوشو بیردیر‪ .‬شاعیرلر آراسیندا دا‬ ‫بئله ایمیش‪ .‬نسیمینین تویوقالریندا جناس چوخ آزدیر‪ .‬بونا گؤره بونالرا «قوشوق»‪ ،‬برهانالدینین‬ ‫شعرلرینده جناسین چوخ ایشلندییی اوچون «تویوغ» دئمک اوالر‪ .‬ایکیسینین ده اورتاق جهتی بحر رمل‬ ‫اؤلچوسونده اولماالریدیر‪ .‬بونو حتتا ظهیرالدین بابورشاهین عروض رسالهسینده وئریلن اؤرنکلرده ده‬ ‫گؤروروک‪ .‬او تویوغ شعرینین بو فرقلرینه وارمیشدیر‪ .‬تکجه بو یازیچیالر اؤز آراشدیرماالریندا «قوشوق»ال‬ ‫«تویوق» قالیبلرینی آیری‪-‬آیریدا آراشدیریرالر‪ .‬بونا گؤره یوخاریدا وورغوالدیغیمیز فیکیر شوبهه آلتینا‬ ‫آلینیر و تام کسینلیکله بو فیکیر اوزرینده دایانماق اولمور‪.‬‬ ‫ادبیات‪:‬‬ ‫استرآبادی‪ ،‬میرزا مهدیخان (‪ ،)1374‬سنگالخ‪ ،‬ویراستار‪ ،‬روشن خیاوی‪ ،‬نشر مرکز‪.‬‬ ‫استرآبادی‪ ،‬عزیز بن اردشیر‪ ،)1928( ،‬بزم و رزم‪ ،‬به کوشش محمد فؤاد کؤپریلیزاده‪ ،‬استانبول اوقاف مطبعهسی‪.‬‬ ‫اؤزبکی البخاری ‪ ،‬شیخ سلیمان افندی (‪ ،)1298‬لغت چغتای و ترکی عثمانی‪ ،‬استانبول‪ ،‬مهران مطبعهسی‪.‬‬ ‫بابر‪ ،‬ظهیرالدین محمد بابر (‪ ،)1972‬عروض رسالهسی‪ ،‬قول یازمهنینک فاکسیمیلهسی‪ ،‬نشرگه قویوچی‪ ،‬مقدمهنی‬ ‫یازوچی و کورساتکیچالرنی توزوچی‪ :‬ا‪.‬و‪.‬ستهبلهوا‪ ،‬موسکووا‪ ،‬ناوکا نشریاتی‪( ،‬الیازما نسخه)‪.‬‬ ‫برهانالدین‪ ،‬قاضی احمد (‪ ،)1922‬دیوان قاضی برهانالدین (غزل و رباعیاتیندان بیر قیسم و تویوغالری)‪،‬‬ ‫استانبول‪ ،‬درسعادت‪ ،‬آمریقان لسان مکتبی مدیری فرئرر فیلد قودسئل‪.‬‬ ‫شمیسا‪ ،‬سیروس (‪ ،)1374‬سیر رباعی در شعر فارسی‪ ،‬چاپ دوم انتشارات فردوس‪.‬‬ ‫کاشغری‪ ،‬محمود (‪ ،)1375‬دیوان لغاتالترک‪ ،‬ترجمه و تنظیم محمد دبیرسیاقی‪ ،‬پژوهشگاه علوم انسانی و‬ ‫مطالعات فرهنگی‪.‬‬ ‫کؤپرولوزاده‪ ،‬فؤاد (‪ ،)1926‬تورک ادبیاتی تاریخی‪ ،‬استانبول‪.‬‬ ‫مراغی‪ ،‬عبدالقادر (‪ ،)2007‬جامعااللحان‪ ،‬تورکجه ترجمهسی‪ ،‬عبیداهلل سئزیکلی‪ ،‬دوکتورا تئزی‪ ،‬استانبول‪.‬‬ ‫ـــــــــــــــ (‪ ،)1366‬جامعااللحان‪ ،‬به اهتمام تقی بینش‪ ،‬تهران‪ ،‬موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی‪.‬‬ ‫نوایی‪ ،‬امیرعلیشیر (‪ ،)1323‬مجالسالنفائس‪ ،‬تصحیح علی اصغر حکمت‪ ،‬بیجا‪.‬‬ ‫مثال فضولی و نسیمینی اونالر دا اؤز شاعیرلری بیلیرلر؛ و قاضی ده بو سیرادادیر‪ .‬اولیا چلبینین یازدیغینا گؤره اورمو خانلیغی؛‬ ‫تبریز خانلیغیندان آرتیق‪ ،‬حلب خانلیغی ایله یاخین رابیطهلره مالیکدیر‪ .‬بئله دئمک اوالرکی «تورکمان»الری «تورکمن»‬ ‫آدالندیرما بیر تاریخی سهودیر و تورکمانتورکجهسی آذربایجان تورکجهسینین قاباقکی فورمودور و روم(عثمانلی) و حتتا غربی‬ ‫آنادولو تورکجهسی ایله سئچیلدییی اوچون اونالرین محققلری بو متنلری «آذری شیوهسینه اویغون» آدالندیریرالر‪ .‬منجه‬ ‫قاضینین دولتی و آغ قویونلو ‪-‬قره قویونلو تورکمانالری و قارامانلیالر آذربایجان تورکلری هویتینین فورماالشماالریندا اساس‬ ‫رولالری وار و قاضینین دیوانینین بو زاماندا یارانماسی داها اؤنملیدیر» (خصوصی یادداش)‪.‬‬ 1398 ‫ تابستان‬،‫ شماره اول‬،‫ سال اول‬،‫ فصلنامه آذربایجانپژوهی‬/ 56 .‫ چاپخانه فردوسی‬،‫ تهران‬،‫ ترجمه تورخان گنجهای‬،‫ محاکمهاللغتین‬،)1327( ‫ــــــــــــــــ‬ .‫ پتربورغ‬،‫ محرر ترجمان اسماعیل غصپرینسکی‬،‫ مکالمهاللغتین‬،)1902( ‫ــــــــــــــــ‬ :‫کیریل و التینجه قایناقالر‬ ERGIN, Muharrem (1980), Kadı Burhaneddin Divanı, İstanbul. ERGIN, Muharrem (1951), kadı burhaneddin divanı üzerinde bir gramer denemesi, türk dili ve edebiyatı dergisi, sayı 3. Esterabadi, (1990) Bezm ü Rezm (Eğlence ve SavaĢ), Çev. Mürsel Öztürk, Kültür Bakanlığı Yayınları, Ankara Köprülüzade, M.fuat, (1934) türk dili ve edebiyatı hakkında araştırmalar, kanaat kitabevi, istanbul. Meraği , abdulkadir, (2007) abdulkadir meraği ve camiul-elhani, ubeydulla sezikli, (doktora tezi), marmara üniversitesi, istanbul. Nevayi, ali-şir, (1993) Mizanul-evzan, hazırlayan kemal eraslan, türk dil kurumu yayınları: 568 Səfərli, əlyar (1988), “qazi burhanəddin divanı”, bakı, azərnəşr (kiril əlifbasında). Səfərli, əlyar (2005), “qazi burhanəddin divanı”, bakı, öndər nəşriyatı (latin əlifbasında). ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪57 /‬‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده‬ ‫در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم‬ ‫دکتر حمید سفیدگر شهانقی‬ ‫چکیده‬ ‫رنسانس اروپایی در اوایل قرن هیجده میالدی‪ ،‬امپراطوری عثمانی را نیز تحت تاثیر قرار داد‪ .‬این اثرگذاری‬ ‫موجب تحوالتی در طرز تفکر و سبک زندگی جامعه و حکومت شد‪« .‬عصر الله» ‪1730-( Lale Devri‬‬ ‫‪ 1718‬م‪ ).‬که به «رنسانس ترک» نیز معروف است و با سلطان سلیم سوم آغاز شده بود‪ ،‬سرآغاز تحوالتی‬ ‫شگرف شد که یکی از آنها تاسیس چاپخانه در جغرافیای جهان اسالم بود‪.‬‬ ‫نخستین چاپخانۀ جهان اسالم‪ ،‬به همت «ابراهیم متفرقه»‪ ،‬نومسلمان مجاریتبار و با همراهی شخصی بنام‬ ‫«سعید چلبی»‪ ،‬با حمایت صدر اعظم «ابراهیم پاشا» و حکم امپراطور وقت عثمانی‪« ،‬سلطان احمد سوم»‪ ،‬در‬ ‫سال ‪ 1726‬در استانبول ایجاد شد‪ .‬این چاپخانه در منابع مختلف عناوین متفاوتی همچون‪« :‬دارالطباعۀ مأموری»‪،‬‬ ‫«دارالسعاده»‪« ،‬ابراهیم متفرقه طبعی»‪« ،‬متفرقه مطبعهسی»‪« ،‬مطبعۀ عامره»‪« ،‬دولت مطبعهسی» و «المأمور‬ ‫مطبعهسی» داشته است‪ .‬ابراهیم متفرقه در این چاپخانه تا آخر زندگی پرثمر خود توانست ‪ 17‬کتاب در ‪ 23‬مجلد‬ ‫و ‪ 13200‬نسخه‪ ،‬چاپ و منتشر نماید‪ .‬کتابهای منتشر شده در این چاپخانه به ترتیب عبارتنداز‪ .1 :‬کتاب لغات‬ ‫وانقولو ترجمۀ صحاح جوهری‪ .2 ،‬تحفه الکبار فی اسفار االبحار‪ .3 ،‬تاریخ سیاح‪ .4 ،‬تاریخ هند غربی یا آمریکا‪.5 ،‬‬ ‫تاریخ تیمور گورکان‪ .6 ،‬تاریخ مصر قدیم و مصر جدید‪ .7 ،‬گلشن خلفا‪ .8 ،‬گرامر زبان ترکی‪ .9 ،‬اصول الحکم فی‬ ‫نظام االمم‪ .10 ،‬فیوضات مغناطیسیه‪ .11 ،‬کتاب جهاننما‪ .12 ،‬تقویم التواریخ‪ .13 ،‬کتاب تاریخ نعیما‪ .14 ،‬کتاب‬ ‫تاریخ راشد‪ .15 ،‬کتاب تاریخ عاصم‪ .16 ،‬احوال غزوات در دیار بوسنا‪ .17 ،‬کتاب لسان العجم المسمّا به فرهنگ‬ ‫شعوری‪ .‬در این مقاله ضمن مروری کوتاه به زندگی و زمانۀ ابراهیم متفرقه و چاپخانۀ او‪ ،‬تک تک هفده کتاب‬ ‫منتشر شده در نخستین چاپخانۀ اسالمی‪ ،‬بصورت توصیفی و تحلیلی بررسی میشود‪.‬‬ ‫کلیدواژهها‪ :‬چاپخانه‪ ،‬جهان ترک‪ ،‬جهان اسالم‪ ،‬ابراهیم متفرقه‪ ،‬کتاب چاپی‬ ‫‪ . 1‬مردمشناس و فولکلورپژوه ‪azfolk@gmail.com‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 58‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫مقدمه‬ ‫تاریخ ترکان در جهان‪ ،‬تاریخی پر فراز و نشیب بوده است‪ .‬سلسلههای ترک که بعد از اسالم آوردن‪ ،‬منادی‬ ‫دین نوین نیز شده بودند‪ ،‬به سرعت از شرق تا غرب گیتی را درنوردیدند‪ .‬امپراطوری عثمانی نیز بعد از‬ ‫تشکیل‪ ،‬به سرعت به گسترش جغرافیایی قلمرو خود پرداخته و تا قلب اروپا پیش رفت‪.‬‬ ‫دوره سلطان سلیمان قانونی (‪1520-1566‬م‪ ).‬طالییترین دوره این امپراطوری محسوب میشود‪ .‬این‬ ‫توسعهطلبیهای جغرافیایی و دینی با قراردادهای کارلوفچا (‪ )1699‬و پاساروفچا (‪ )1718‬فروکش کرد‪ .‬در‬ ‫همین سالها‪ ،‬امپراطوری عثمانی در زمینههای مختلفی چون نظامی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرهنگی و علمی‬ ‫از اروپا عقب افتاده بود‪ .‬شکست های نظامی امپراطوری در این دوره بیشتر جلب توجه میکرد‪.‬‬ ‫(‪ )Uzunçarşılı, 1982, 97-126‬روشنفکرانی که شرایط را از نزدیک لمس میکردند‪ ،‬برای چارهاندیشی و‬ ‫پیشگیری از شکست های بیشتر نظامی‪ ،‬شروع به مطالعه و تحقیق بیشتر و دقیقتر اروپا کرده بودند‪.‬‬ ‫نخستین و مهمترین این تحقیقات ترجمه کتاب «اطلس مینور» بود که توسط کاتب چلبی در سال ‪1655‬‬ ‫انجام گرفته است‪(Menage, 1971. 421-423; 423-433) .‬‬ ‫کاتب چلبی «بیدار نمودن مسلمانان از خواب غفلت» را دلیل ترجمه این کتاب دانسته است‪ .‬او در کتاب‬ ‫خود اط العاتی در مورد ادیان‪ ،‬ساختارهای حکومتی‪ ،‬فرهنگ و اجتماع کشورهای اروپایی داده است‪.‬‬ ‫کتابهای دیگری چون «اجمال احوال اروپا» و «اجمال السفائن فی بحارالعالم» نیز از این دوره موجود‬ ‫است‪ (Adıvar, 1943. 122) .‬و نیز کتابی که به تاریخ اتریش بین سالهای ‪ 800‬تا ‪ 1662‬پرداخته و‬ ‫توسط عثمان آغا تمشوارلی‪1‬از آلمانی به ترکی ترجمه شده است‪(Lewis, 1982. 169) .‬‬ ‫اما اروپا‪ ،‬پیشتر از اینها با انتشار کتابهایی به شناخت ترکان و امپراطوریهای آنها دست زده بود‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال بین سالهای ‪ 1480-1609‬فقط در فرانسه ‪ 80‬عنوان کتاب در مورد ترکان منتشر شده بود در حالی‬ ‫که این رقم در زمینه شناخت آمریکا‪ 40 ،‬عنوان بود‪(Coles, 1968. 152) .‬‬ ‫‪2‬‬ ‫به هرحال در دوره صدراعظمی «داماد ابراهیم پاشا» بین سالهای ‪ 1718-1730‬که به «عصر الله» و‬ ‫رنسانس ترک نیز معروف است‪ ،‬امپراطوری‪ ،‬دوران صلح و بدون جنگ را سپری میکرد‪3.‬در این دوره در‬ ‫حوزههای مختلف تعامالت و سیاستهای نزدیکی به اروپا شکل میگیرد‪ .‬نوآوریهای زیادی در راستای‬ ‫بهبود اوضاع نظامی‪ ،‬اداری و اقتصادی انجام میشود‪.‬‬ ‫مهمترین این تجددطلبیها در حوزههای علمی و هنری بروز میکند‪ .‬صدراعظم از علما و روشنفکران به‬ ‫اندازه کافی حمایت میکند‪ .‬در سایه همین حمایتها‪ ،‬تعداد کتابهای کتابخانهها به شدت افزایش مییابد‪.‬‬ ‫‪Temeşvarlı Osman Ağa‬‬ ‫‪Lale Devri‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ 3‬البته جنگهای ایران و عثمانی را باید مستثنا نمود‪.‬‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪59 /‬‬ ‫با دستور وی کمیسیونی ‪ 25‬نفره تشکیل و به ترجمه‬ ‫آثاری چون «حبیب السیر» خواندمیر و «ثمانیه»‬ ‫ارسطو و کتابهای مختلف دیگر از زبانهای یونانی‪،‬‬ ‫عربی و غیره میپردازد‪(Adıvar, 1943. 139) .‬‬ ‫در همین دوران استانبول روز به روز شکوفاتر شده و‬ ‫با ساخت قصرها‪ ،‬کوشکها‪ ،‬مساجد و چشمهها به‬ ‫سرعت زیباتر و آبادتر میشود‪ .‬هنر چینیسازی دوباره‬ ‫رونق میگیرد‪ .‬شعرا‪ ،‬نویسندگان و هنرمندان از طرف‬ ‫ابراهیم پاشا مورد لطف و حمایت قرار میگیرند‪.‬‬ ‫برای نشر علم و فرهنگ کتابخانههای مختلفی‬ ‫ساخته میشود‪ .‬اما از آنجایی که تمامی کتابها‪،‬‬ ‫نسخ دستنویس و محدود بوده و طبیعتا گرانبها‬ ‫بودند‪ ،‬استفاده از آنها برای مردم عادی سخت بود‪.‬‬ ‫پرترهای از ابراهیم متفرقه‬ ‫در کشورهای اروپایی از سال ‪ 1450‬کتابها در‬ ‫چاپخانه ها با تیراژ باال چاپ شده و به دست مردم‬ ‫میرسید‪ .‬نقش و سهم صدراعظم داماد ابراهیم پاشا‬ ‫در تجدد و رسیدن به اروپا بیش از همه بوده است‪ .‬یکی از مهمترین اقدامات این صدراعظم به دست‬ ‫شخصی که بعدها نام «ابراهیم متفرقه» را گرفت‪ ،‬اتفاق میافتد‪ .‬این اتفاق همانا تاسیس چاپخانهای بود‬ ‫که برای اولین بار در جهان اسالم بوقوع میپیوست‪.‬‬ ‫براساس پژوهش های انجام گرفته‪ ،‬هرچند پیش از این در قلمرو گسترده امپراطوری عثمانی‪ ،‬گروههای‬ ‫دینی یهودی و مسیحی چاپخانه های کوچکی دایر و اقدام به انتشار کتب دینی خود در تعداد محدود نموده‬ ‫بودند‪ ،‬اما تا زمان تاسیس چاپخانه ابراهیم متفرقه و قبل از سال ‪1728‬هیچ کتابی به ترکی‪ ،‬عربی و فارسی‬ ‫چاپ نشده بود‪ .‬اما خارج از قلمرو عثمانی‪ ،‬اولین کتاب به زبان عربی در سال ‪ 1514‬در قصبه «فانو» ایتالیا‬ ‫چاپ شده بود‪(Hitti, 1942. 5-9) .‬‬ ‫ابراهیم متفرقه که بود‬ ‫در مورد ابراهیم متفرقه منابع مختلف اطالعات متفاوتی ارائه می دهند‪ .‬با این حال‪ ،‬آنچه مورد اتفاق‬ ‫و اشتراک نظر واقع شده این که وی در سال ‪ 1674‬در شهر کولوژوار‪ 1‬مجارستان متولد شده و برای‬ ‫راهب شدن به تحصیل علوم دینی می پردازد‪ .‬در جنگ های امپراطوری عثمانی و امپراطوری اطریش‬ ‫‪1‬‬ ‫‪Koloszvar‬‬ ‫‪ / 60‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫به دست مسلمانان اسیر شده و به استانبول منتقل‬ ‫می شود و از آنجایی که براساس قوانین اسالمی توان‬ ‫پرداخت فدیه را نداشت به عنوان غالم فروخته می‪-‬‬ ‫شود‪ (Ersoy, 1945. 1-5) .‬او بعد از مسلمان شدن علم‬ ‫و استعداد وافر خود را نشان داده و در سال ‪ 1710‬کتاب‬ ‫«رساله اسالمیه» را به رشته تحریر درمیآورد و نظر‬ ‫دقت صدراعظم و دیگر بزرگان حکومت را به خود جلب‬ ‫مینماید‪ (Necatioğlu, 1982. 36) .‬کتاب رساله‬ ‫اسالمیه که بیشتر از دفاع از اسالم به نقد مسیحیت و کتب‬ ‫دینی آن پرداخته‪ ،‬کتابی است به خط نسخ در ‪ 65‬برگ ‪19‬‬ ‫سطری که متون التین آن اعرابگذاری شده است‪.‬‬ ‫منابع غربی مدعی هستند که ابراهیم متفرقه بر اثر فشار‬ ‫تندیسی از ابراهیم متفرقه و لیست کتابهایی‬ ‫اسالم آورده است اما «نیازی برکس» در پژوهش خود با‬ ‫اشاره به محتویات کتاب رساله اسالمیه‪ ،‬این ادعا را رد‬ ‫که منتشر کرده است‬ ‫میکند‪ (Berkes, 1962. 717) .‬به عقیده برکس‪ ،‬ابراهیم‬ ‫متفرقه به جهت تحصیل علوم دینی‪ ،‬موحد و یکتاپرست بود‪ .‬در نتیجه بیشتر از مذهب کاتولیک به اسالم‬ ‫تمایل نشان داده است‪.‬‬ ‫از طرف دیگر ابراهیم متفرقه به مسائلی چون تخریب مسیحیت و تحریف کتب مقدس اشاره میکند‪ .‬او‬ ‫بویژه به اشخاصی که هویت اصلی مسیحیت را تخریب میکنند‪ ،‬میپردازد و در مورد مذاهب مختلف‬ ‫مسیحیت‪ ،‬صلیب‪ ،‬غسل تعمید‪ ،‬باورهای خرافی و باطل‪ ،‬بخشش گناهان در قبال دریافت پول توسط پاپ‬ ‫و کشیش ها‪ ،‬دنیاپرستی و کتمان حقایق توسط آنها‪ ،‬اطالعات زیادی ارائه داده و به نقد آن میپردازد و‬ ‫شخصیتهای دینی و در راس آنها پاپ را به شدت متهم میکند‪ .‬او در مقابل آنها‪ ،‬ترکان مسلمان را تایید‬ ‫و نسبت به اسالم ابراز تمایل میکند‪(Necatioğlu, 1982. 36) .‬‬ ‫همانطور که پیشتر گفته شد‪ ،‬ابراهیم متفرقه در سایه استعداد‪ ،‬تحصیل و علم خود اعتماد صدراعظم و دیگر‬ ‫شخصیتهای امپراطوری را به خود جلب نموده و در سال ‪ 1715‬در حکومت عثمانی به سمت متفرقهگری‬ ‫(سفیر و نماینده ویژه صدراعظم در ماموریتهای خارجی) گمارده میشود‪ .‬در این تاریخ نامه صدراعظم را به‬ ‫پرنس اوژن‪1‬در وین میرساند و در سال ‪ 1716‬در جمع اصیلزادگان مجار در بلگراد به مترجمی میپردازد‪.‬‬ ‫او عالوه بر فعالیت های ارزشمند خود در چاپخانه‪ ،‬همزمان در امر متفرقهگی و ماموریتهای خود نیز به‬ ‫نقشآفرینی در ارتباطات خارجی امپراطوری عثمانی ادامه میدهد‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪Prince Öjen‬‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪61 /‬‬ ‫ابراهیم متفرقه در سال ‪ 1745‬در‬ ‫استانبول درگذشته و در «قبرستان‬ ‫قاسمپاشا‪ »1‬به خاک سپرده میشود‪.‬‬ ‫آثار قلمی ابراهیم متفرقه‬ ‫متفرقه خود چند کتاب با عناوین‬ ‫رسالۀ اسالمیه‪ ،‬أصول الحِکَم فی‬ ‫نظام األمم‪ ،‬رساله وسیلۀ الطباعۀ‪،‬‬ ‫تصویر فتوای شیخاالسالم مبنی بر تاسیس چاپخانه‬ ‫رسالۀ فی االنجیل و التورات و‬ ‫القرآن‪ ،‬مجموعۀ الهیئه القدیمه و الجدیده‪ ،‬الفیوضات المغناطیسیه‪ ،‬تاریخ سیّاح در بیان ظهور اغوانیان و‬ ‫انهدام بناء دولت شاهان صفویان نوشته و ترجمه میکند‪.‬‬ ‫او همچنین ‪ 5‬نقشه جغرافیایی دریای مرمره‪ ،‬دریای سیاه‪ ،‬ایران‪ ،‬مصر و آسیا را ترسیم و چاپ میکند‪.‬‬ ‫تاسیس اولین چاپخانه جهان اسالم‬ ‫ابراهیم متفرقه در سال ‪ 1726‬برای‬ ‫نشان دادن اهمیت چاپخانه‪ ،‬قبل از‬ ‫هر چیز کتابی با عنوان «وسیله‬ ‫الطباعه» در فواید چاپ و چاپخانه‬ ‫نوشته و به صدراعظم تقدیم می ‪-‬‬ ‫نماید‪ .‬او در این کتاب فواید چاپخانه‬ ‫را در ‪ 10‬ماده تنظیم میکند‪ .‬برخی‬ ‫از این مواد دهگانه چنین است‪:‬‬ ‫‪ ‬چاپ کتاب در تعداد باال برای‬ ‫ارتقاء فرهنگ و علم در بین مردم‬ ‫تصویر فرمان امپراطور عثمانی مبنی بر تاسیس چاپخانه‬ ‫ضروری است؛‬ ‫‪ ‬به علت صحیح‪ ،‬زیبا و خوانا‬ ‫بودن کتابها‪ ،‬معلمها و آموزندهها به راحتی آنها را میخوانند؛‬ ‫‪ ‬چاپ‪ ،‬هنری سودآور است و با پرداخت حق یک جلد کتاب میتوان هزاران جلد از آن منتشر کرد؛‬ ‫‪ ‬با استفاده از آن میتوان در شهرها کتابخانههای زیادی تاسیس نمود‪.‬‬ ‫‪Kasımpaşa Mezarlığı‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 62‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫ابراهیم متفرقه برای تاسیس چاپخانه طی عریضهای درخواست صدور فرمان از طرف سلطان احمد سوم و‬ ‫فتوایی از طرف شیخاالسالم عبداهلل افندی میکند‪ .‬او چند صفحه از اولین کتاب چاپ شدهاش را ضمیمه‬ ‫تقاضانامه خود میکند‪.‬‬ ‫بعد از کسب فرمان امپراطور و فتوای‬ ‫شیخاالسالم‪ ،‬ماشینآالت و قالبهای‬ ‫چاپخانه از لیدن هلند آورده شده و‬ ‫حروف سربی در استانبول ریخته می ‪-‬‬ ‫شود‪(Mystakidis. 1910, 325) .‬‬ ‫در این زمینه ژوزف دیپلینگ‪ 1‬نماینده‬ ‫امپراطوری اطریش در استانبول‪ ،‬در‬ ‫سال ‪ 1728‬طی گزارشی به امپراطور‬ ‫اطریش مینویسد‪« :‬یکی از ترکان‬ ‫برای تشکیل چاپخانه از صدراعظم‬ ‫داماد ابراهیم پاشا کمک میگیرد‪ .‬بنابه‬ ‫گفته ابراهیم متفرقه به من‪ ،‬اولین‬ ‫طرحی از چاپخانه ابراهیم متفرقه‬ ‫کتابی که قرار است چاپ کنند‪،‬‬ ‫لغتنامهای عربی ـ ترکی است‪ .‬اما خودش میگفت که چاپ این کتاب بیش از دو سال طول خواهد کشید‪.‬‬ ‫علت طوالنی شدن آن نیز اینکه اولین تجربه آنها بوده و نیز حجیم بودن کتاب است»‪ .‬او در گزارش بعدی‬ ‫خود مینویسد‪« :‬مقامات ترک ورقهای مسی مورد نیاز چاپخانه را که در وین موجود است‪ ،‬از من خواستند»‪.‬‬ ‫)‪(Kamenev, 1984. 118‬‬ ‫در اولین چاپخانه جهان اسالم از سال ‪ 1729‬تا ‪( 1745‬سال وفات ابراهیم متفرقه) ‪ 17‬عنوان کتاب در ‪23‬‬ ‫مجلد منتشر شده است‪ .‬جمع تیراژ این کتابها ‪ 13/200‬جلد بوده است‪ .‬موضوع ‪ 11‬جلد از این کتابها تاریخ‪،‬‬ ‫‪ 3‬جلد زبان و گرامر و ‪ 3‬جلد دیگر علوم سودمند است‪(Watson, 1968. 436) .‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪Joseph von Dippling‬‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪63 /‬‬ ‫نسخهشناسی کتابهای منتشر شده در چاپخانه ابراهیم متفرقه‬ ‫‪ .1‬کتاب لغتنامه وانقولو ترجمۀ کتاب الصحاح جوهری‬ ‫کتاب‪ ،‬لغتنامهای است از عربی به ترکی که در دو جلد و جمعا‬ ‫‪ 1422‬صفحه‪ ،‬جلد اول (‪ )24+666‬صفحه و جلد دوم (‪)12+756‬‬ ‫صفحه‪ ،‬در ابعاد ‪ 21*32‬سانتیمتر و ‪ 1000‬نسخه چاپ شده است‪.‬‬ ‫در حالی که نسخۀ دستنویس کتاب ‪ 350‬کروش بوده‪ ،‬هر نسخۀ‬ ‫چاپی آن به ‪ 35‬کروش یعنی یک دهم قیمت نسخه دستنویس‬ ‫فروخته شده است‪.‬‬ ‫این کتاب ترجمه ترکی لغتنامه «صحاح الجوهری» اثر زبانشناس‬ ‫بزرگ ترک امام ابونصر اسماعیل بن حماد الجوهری (متوفی به‬ ‫‪ 1010‬میالدی) است که توسط محمد ابن مصطفی الوانی ملقب‬ ‫به وان قولو محمد افندی (متوفی به سال ‪1590‬م‪ ).‬ترجمه شده‬ ‫است‪ .‬این کتاب در روز سی و یکم ژانویه سال ‪ 1729‬به عنوان‬ ‫صفحهای از کتاب لغتنامه وانقولو‬ ‫اولین کتاب در چاپخانه ابراهیم متفرقه چاپ شده است‪.‬‬ ‫از آنجایی که این اثر به علت حجیم بودن‪ ،‬از یک طرف سبب‬ ‫اشتباهات عدیده خطاطان و نساخان میشده و عالوه بر زمانبر بودن نساخی تهیه آن نیز هزینه زیادی را طلب‬ ‫مینمود‪ ،‬طبیعتا انتخاب آن به عنوان اولین کتاب برای چاپ در چاپخانه ابراهیم متفرقه‪ ،‬قابل درک بوده است‪.‬‬ ‫عالوه بر آن‪ ،‬کتاب متنی دینی و مذهبی نبوده و حکم ًا نمیتوانست با مخالفت علمای دینی و شیخ االسالم‬ ‫مواجه شده و زمینه مخالفت با ادامه فعالیت چاپخانه را برای قشریون فراهم نماید‪(Furat. 2001, 203) .‬‬ ‫محمد وان قولو‪ ،‬عالوه بر ترجمه این لغتنامه‪ ،‬کتاب «کیمیای سعادت» اثر امام محمد غزالی را نیز از فارسی‬ ‫به ترکی ترجمه نموده است‪.‬‬ ‫‪ .2‬تحفه الکبار فی اسفار االبحار‬ ‫دومین اثر چاپ شده در چاپخانه متفرقه کتاب تحفه الکبار فی اسفار االبحار اثر کاتب چلبی است‪ .‬این کتاب‬ ‫در ‪ 150‬صفحه‪ ،‬یک هزار تیراژ و با ابعاد ‪ 17*25‬سانتیمتر در روز ‪ 29‬می سال ‪ 1729‬چاپ شده و به قیمت‬ ‫‪ 3‬قروش عرضه شده است‪.‬‬ ‫کتاب شرح جنگ های دریایی امپراطوری عثمانی در مدیترانه‪ ،‬دریای اژه‪ ،‬دریای سیاه‪ ،‬دریای سرخ‪ ،‬خلیج‬ ‫وندیک و خلیج فارس است‪ .‬به عالوه حرکات نظامی امپراطوری در رودهای تونا‪ ،‬دجله و فرات نیز توضیح‬ ‫داده شده است‪ .‬در پایان کتاب اسامی کاپیتانها و امرای بزرگ عثمانی پیوست شده است‪.‬‬ ‫‪ / 64‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫ابراهیم متفرقه در مقدمهای که بر این‬ ‫کتاب نوشته‪ ،‬خاطرنشان نموده است‬ ‫که این کتاب عالوه بر شرح جنگ‪-‬‬ ‫های دریایی‪ ،‬راهها و گذرگاهها را نیز‬ ‫به وضوح شرح داده است و از اینرو‬ ‫برای سیاحتهای زمینی و دریایی نیز‬ ‫مفید خواهد بود‪ .‬به همین سبب این‬ ‫کتاب به چاپ دوم نیز رسیده است‪.‬‬ ‫این کتاب حاوی پنج نقشه جغرافیایی‬ ‫به شرح زیر نیز است‪:‬‬ ‫نقشه اول‪ :‬نقشه کره زمین‬ ‫نقشه دوم‪ :‬نقشه دریای مدیترانه و دریای سیاه‬ ‫نقشه سوم‪ :‬نقشه جزایر در تملک امپراطوری عثمانی‬ ‫نقشه چهارم‪ :‬نقشه خلیج آدریاتیک و جزایر آن‬ ‫نقشه پنجم‪ :‬نقشه دو قطبنمای دریایی که اسامی ‪ 32‬باد را به ترکی و نیز زبانهای مورد استفاده در ایران‬ ‫و هندوستان به تصویر کشیده است‪.‬‬ ‫چلبی در این کتاب به حوادث استانبول در دوره حکمرانی بیزانس و عثمانی پرداخته‪ ،‬به راههای دریایی‪،‬‬ ‫حوضچهها‪ ،‬آتشسوزیها‪ ،‬زلزلهها و ‪ ...‬استانبول اشاره نموده است‪.‬‬ ‫وی همچنین اطالعاتی در مورد سرزمینهای اروپایی ساحل مدیترانه‬ ‫همچون ونیز و آلبانی ارائه میدهد‪.‬‬ ‫این کتاب در سال ‪ 1831‬به انگلیسی ترجمه شده است‪.‬‬ ‫‪ .3‬تاریخ سیاح‬ ‫کتاب تاریخ سیاح با نام کامل «تاریخ سیاح در بیان ظهور افغانیان و‬ ‫سبب انهدام بنای دولت شاهان صفویه»‪ ،‬سومین کتاب چاپ شده در‬ ‫چاپخانه ابراهیم متفرقه است‪ .‬همانطور که از نامش پیداست به تاریخ‬ ‫جنگهای ایران و افغانها پرداخته است‪ .‬این کتاب توسط یک‬ ‫صفحهای از کتاب تاریخ سیاح‬ ‫میسیونر لهستانی بنام ژوداس کروزینسکی‪1‬به رشته تحریر درآمده‬ ‫و ابراهیم متفرقه خود آن را از التین به ترکی ترجمه و با یک مقدمه و چند پیوست چاپ کرده است‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪Judas Thaddaeus Krozinski‬‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪65 /‬‬ ‫کتاب دارای ‪ 208‬صفحه بوده و در ابعاد‬ ‫‪ 21/5*14/5‬سانتیمتر روز ‪ 26‬آگوست‬ ‫‪ 1729‬در تیراژ ‪ 1200‬نسخه چاپ و به‬ ‫قیمت ‪ 3‬قروش عرضه شده است‪.‬‬ ‫این کتاب بعدها توسط عبدالرزاق بیگ‬ ‫دنبلی و به دستور عباس میرزا از ترکی‬ ‫به فارسی ترجمه شده است‪.‬‬ ‫‪ .4‬تاریخ هند غربی یا آمریکا‬ ‫دو صفحه از کتاب تاریخ هند غربی‬ ‫کتاب تاریخ الهند الغربی المسمی به‬ ‫حدیث نو اولین کتابی است که یک‬ ‫مسلمان درباره قاره آمریکا نوشته است‪.‬‬ ‫این کتاب در ‪ 182‬صفحه و ابعاد‬ ‫‪ 21*16‬سانتیمتر در تاریخ ‪ 30‬مارس‬ ‫‪ 1730‬در ‪ 500‬نسخه چاپ شده است‪.‬‬ ‫قیمت این کتاب نیز ‪ 3‬قروش بوده‬ ‫است‪ .‬این اثر اولین کتاب مصور به‬ ‫زبان ترکی است‪ .‬کتاب نوشته‬ ‫امیرمحمد بن حسن المسعود نیکساری‬ ‫سودی است‪ .‬نویسنده در این کتاب‬ ‫کشف آمریکا توسط اسپانیاییها‪،‬‬ ‫صفحات اول و آخر کتاب تاریخ هند غربی‬ ‫سیاحت و نوفیقات پنجاه ساله آنها را‬ ‫شرح داده است‪ .‬کتاب دارای چهار نقشه و ‪ 13‬تصویر است‪ .‬یک نسخه رنگی از آن در میان کتابهای سلطان‬ ‫احمد سوم در کتابخانه توپکاپی موجود است‪.‬‬ ‫از پانصد نسخهای که ابراهیم متفرقه از آن چاپ کرده تنها هفده نسخه در سراسر جهان موجود است‪.‬‬ ‫«کتابخانه بریتانیا» آن قدر خوشاقبال بوده است که به تنهایی در بین چندین نهاد موجود در اروپا و‬ ‫آمریکای شمالی دو نسخه از آن را در اختیار داشته باشد‪ .‬یکی دربردارنده دوازده تصویر از سیزده تصویر‬ ‫اصلی است به همراه دو نقشه رنگی جهان با چاپ چوبتراشی‪ .‬دیگری حاوی هر سیزده تصویر سیاه و‬ ‫سفید است و بدون آن دو نقشه‪ .‬هیچ کدام از این دو نسخه آن نقشه فلکی و آن نگارهای را که در نسخه‬ ‫«کتابخانه ملی فرانسه» در پاریس هست ندارند‪.‬‬ ‫‪ / 66‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫دو صفحه اول و آخر فصل «تاریخ هند غربی»‪ .‬به زبان فارسی و با توضیحی راجع به سرشت واقعی این‬ ‫تصاویر و توصیفات خارقالعاده آغاز میشود‪ ،‬و به زبان ترکی با دادن اطالعاتی درباره خوراکیهای لذیذ‬ ‫این جزایر به پایان میرسد‪.‬‬ ‫چیزی که در خصوص کتاب تاریخ‬ ‫الهندِ الغربی آشکار است این است‬ ‫که تصاویری در نخستین کتابهای‬ ‫چاپشده به زبان ترکی عثمانی‬ ‫منتشر شده بودند‪ ،‬و احتماالً همین‬ ‫تصویرها آن آثار را بحثبرانگیزتر از‬ ‫کتابهای بدون تصویر میکردند ‪.‬‬ ‫)‪(Erdman, 2017‬‬ ‫‪ .5‬تاریخ تیمور گورکان‬ ‫کتاب تاریخ تیمور گورکان نوشته‬ ‫دو صفحه از کتاب تاریخ هند غربی‬ ‫مورخ عرب شهابالدین احمد ابن‬ ‫محمد ابن عربشاه که توسط حسین‬ ‫مرتضی ناظمزاده بغدادی به ترکی‬ ‫ترجمه شده‪ ،‬روز ‪ 18‬می ‪ 1730‬در‬ ‫‪ 250‬صفحه و ابعاد ‪21/5*14/5‬‬ ‫سانتیمتر و در تیراژ ‪ 500‬نسخه‬ ‫چاپ شده و به قیمت ‪ 3‬قروش‬ ‫عرضه شده است‪.‬‬ ‫وزیرعلی پاشا‪ ،‬حاکم بغداد که کتاب‬ ‫ابن عربشاه را مفید تشخیص می‪-‬‬ ‫دو صفحه اول کتاب تاریخ تیمور گورکانی‬ ‫دهد‪ ،‬نظمیزاده را مامور ترجمه آن‬ ‫می کند‪ .‬این کتاب دومین اثر ترجمه شده است که توسط ابراهیم متفرقه به زیور چاپ آراسته میشود‪.‬‬ ‫بخش نخست کتاب به شرح زندگی و کارهای تیمور لنگ پرداخته و بخش دوم آن قصه زندگی سلطان‬ ‫کالی‪ ،‬نوۀ تیمور لنگ را بازگو کرده است‪ .‬کتاب به تفصیل شخصیت منفی تیمور را شرح داده و سارق بودن‬ ‫پدر تیمور‪ ،‬و نیز لنگ شدن تیمور بر اثر اصابت دو تیر به شانه و ران پایش را هنگام سرقت احشام دیگران‬ ‫توضیح میدهد‪.‬‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪67 /‬‬ ‫به نظر می رسد نویسنده حقایق تاریخی را بصورت تحریف شده بیان کرده است؛ چراکه شخصیت تیمور در‬ ‫دیگر منابع تاریخی کامال در مغایرت با محتویات این کتاب است‪.‬‬ ‫این کتاب مشهورترین اثر ابن عربشاه و یکی از مآخذ مهم درباره شخصیت‪ ،‬زندگی و فتوحات تیمور است‪.‬‬ ‫کتاب‪ ،‬بعد از مقدمهای کوتاه‪ ،‬با ذکر نام و تبار و قدرت گرفتن تیمور آغاز میشود‪ .‬آنگاه مؤلف یورشهای‬ ‫تیمور به خوارزم‪ ،‬خراسان‪ ،‬سیستان‪ ،‬اصفهان‪ ،‬آسیای صغیر و جنگ با ایلدرم بایزید عثمانی را به تفصیل‬ ‫بیان میکند‪ .‬بیش از یک چهارم حجم کتاب به حوادث بعد از مرگ تیمور و جانشینان وی اختصاص دارد‪.‬‬ ‫اگر چه ابنعربشاه در جای جای کتاب از تیمور با کلمات و عبارات تند و ناهنجار یاد کرده است‪ ،‬لیکن‬ ‫فصلی از آن را نیز به صفات تیمور اختصاص داده و در آن او را به مردانگی و شجاعت و سیاست و تدبیر‬ ‫ستوده است‪ .‬فصلی کوتاه از کتاب نیز درباره سمرقند و آبادیهای آن و در پایان آن نام و نسب مؤلف و‬ ‫سبب تألیف کتاب آمده است‪ .‬این کتاب نخستین بار در ‪ 1636‬به وسیلیه گولیوس به التینی و بار دیگر در‬ ‫‪ 1767‬و ‪ 1772‬توسط منگر با عنوان «تاریخ تیمور لنگ بزرگ» منتشر شده است‪( .‬دیانت‪)1505 ،1367 ،‬‬ ‫‪ .6‬تاریخ مصر قدیم و مصر جدید‬ ‫کتاب تاریخ مصر قدیم و مصر جدید توسط منشی دادگاه عالی قاهره سهیلی احمد ابن همدم کدخدا افندی‬ ‫نوشته شده است‪ .‬همانطور که از نامش پیداست به تاریخ مصر پرداخته است‪ .‬کتاب در دو جلد‪ ،‬جلد اول‬ ‫صفحهای از کتاب تاریخ مصر قدیم‬ ‫صفحهای از کتاب تاریخ مصر جدید‬ ‫‪ / 68‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫‪ 130‬و جلد دوم ‪ 102‬صفحه‪ ،‬ابعاد ‪ 21/5*14/5‬سانتیمتر و تیراژ ‪ 500‬نسخه در تاریخ ‪ 17‬ژوئن ‪ 1730‬و‬ ‫قیمت ‪ 3‬قروش چاپ شده است‪.‬‬ ‫نویسنده جلد اول کتاب را به وزیرمصطفی پاشا حاکم وقت قاهره تقدیم نموده است‪ .‬در این جلد تاریخ مصر‬ ‫از ابتدای خلقت تا سال ‪ 1515‬آمده است‪ .‬جلد دوم کتاب که به عثمان بیگ والی منفیس اهدا شده‪ ،‬به‬ ‫وقایع تاریخ مصر از ‪ 1515‬تا ‪ 1628‬پرداخته و فهرستی از والیان و پاشاهای منصوب باب عالی در مصر را‬ ‫آورده است‪.‬‬ ‫‪ .7‬گلشن خلفا‬ ‫کتاب «گلشن خلفا» هفتمین اثر چاپ شده در‬ ‫چاپخانه ابراهیم متفرقه‪ ،‬در ‪ 260‬صفحه‪ ،‬ابعاد‬ ‫‪ 28*18‬سانتیمتر‪ ،‬تیراژ ‪ 500‬نسخه و قیمت ‪5‬‬ ‫قروش در تاریخ ‪ 16‬آگوست ‪ 1730‬چاپ شده است‪.‬‬ ‫«گلشن خلفا»‪ ،‬تألیف حسین مرتضی نظمیزاده از‬ ‫نویسندگان و مترجمان مشهور قرن ‪ 18‬است که به‬ ‫زبان ترکی نوشته شده و نویسنده در آن به تاریخ‬ ‫اسالم در سال ‪ 742‬الی ‪ 1266‬میالدی پرداخته است‪.‬‬ ‫نسخهای از این کتاب در گنجینه کتب خطی‬ ‫کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی موجود است‪.‬‬ ‫این نسخه دارای کاغذ شکری فرنگی اعال با ته‬ ‫نقش (واترمارک) است‪ 130.‬صفحه دارد و در ابتدای‬ ‫صفحه اول کتاب گلشن خلفا‬ ‫آن‪ ،‬فهرست مطالب با ذکر شماره صفحات آمده‬ ‫است‪ .‬موضوعِ کتاب‪ ،‬تاریخ خلفا و سالطین است؛ از‬ ‫زمان سقوط بنیامیه شروع شده و احوال خلفای بنیعباس‪ ،‬قتل ابومسلم‪ ،‬دولت آلبویه‪ ،‬حکومت آل هالکو‬ ‫و چنگیز‪ ،‬تیموریان‪ ،‬شاه اسماعیل و صفویان و در نهایت‪ ،‬پادشاهان عثمانی (سلطان سلیمان‪ ،‬عثمان خان‪،‬‬ ‫مرادخان تا حسن پاشا) تا روزگار مؤلّف را در خود جای داده است‪.‬‬ ‫کتاب با ابیات فارسی زیر آغاز شده و سپس به نثر ترکی ادامه یافته است‪:‬‬ ‫«بسم اهلل الرحمن الرحیم‬ ‫مطلع انوار کالم قدیم‬ ‫میمنتافزای امور جهان‬ ‫حبل متین ید مستمسکان‬ ‫رشتۀ شیرازۀ امالکتاب‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪69 /‬‬ ‫شمسۀ سرلوحۀ فصلالخطاب‬ ‫سرسخنِ معجزِ خوانِ بیان‬ ‫ناطقهآرای تالوتکنان ‪...‬‬ ‫‪ .8‬گرامر زبان ترکی‬ ‫کتاب گرامر زبان ترکی و روش آموزش‬ ‫آسان و کوتاه آن‪ 1،‬اثری به فرانسه و‬ ‫ترکی از پتر جان پاپتیس هولدرمن‪2‬‬ ‫است که به قواعد زبان ترکی و آموزش‬ ‫دو صفحه از کتاب گرامر زبان ترکی‬ ‫آن پرداخته است‪ .‬کتاب اساساً برای‬ ‫استفادۀ فرانسویانی که به قلمرو امپراطوری عثمانی میآمدند‪ ،‬نوشته شده بود‪ .‬از مقدمۀ کتاب چنین برمیآید‬ ‫که حروف التین استفاده شده در متون فرانسوی این کتاب توسط خود ابراهیم متفرقه ریخته و حروفچینی‬ ‫شده است‪ .‬کتاب در ‪ 220‬صفحه‪ ،‬ابعاد ‪ 21/5*16‬سانتیمتر و تیراژ ‪ 1000‬نسخه در سال ‪ 1730‬چاپ شده‬ ‫است‪ .‬قیمت کتاب در امپراطوری عثمانی ‪ 3‬قروش و در فرانسه ‪ 40‬فرانک بوده است‪.‬‬ ‫‪ .9‬اصول الحکم فی نظام االمم‬ ‫این کتاب که توسط خود ابراهیم متفرقه نوشته شده‪ ،‬دارای‬ ‫‪ 96‬صفحه بوده و در تاریخ ‪ 13‬فوریه ‪ 1732‬با تیراژ ‪500‬‬ ‫نسخه‪ ،‬ابعاد ‪ 20*13/5‬سانتیمتر و قیمت یک قروش منتشر‬ ‫شده است‪.‬‬ ‫کتاب به شیوه «سیاستنامه» نوشته شده و در آن ضمن توصیف‬ ‫حکومت و انواع آن‪ ،‬به سلطان عثمانی یادآور شده که در‬ ‫صورتی می تواند در برابر قدرت اروپا دوام بیاورد که نه تنها از‬ ‫علوم نظامی بلکه از دانش جغرافیایی و روشهای حکومتی‬ ‫جهان جدید نیز بهرهمند شود‪ .‬این کتاب سبب تحوالت فکری‬ ‫عمیقی در زمان خود شد‪.‬‬ ‫ابراهیم متفرقه در این کتاب تالش میکند با تشریح روشهای‬ ‫جدید آموزش و تکنیکهای نظامی اروپائیان‪ ،‬ارکان امپراطوری‬ ‫صفحهای از کتاب اصول الحکم فی‬ ‫نظام االمم‬ ‫‪1‬‬ ‫‪Grarnrnaire Tur-que-ou methode courte et facile pour apprendre la lanqou‬‬ ‫‪turqueIki‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪Peter Johann Babtist Holderman S. J.‬‬ ‫‪ / 70‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫بویژه شخص امپراطور را نسبت به تجدید نظر در امور نظامی و قشون عثمانی اقناع نماید‪ .‬او برای بیان دالیل‬ ‫شکستهای نظامی عثمانی‪ ،‬تاریخ ملتهای غرب‪ ،‬تشکیالت نظامی و تکنیکهای جنگی آنها‪ ،‬و نیز شیوه‪-‬‬ ‫های حکومتی اروپاییان را مورد تحقیق و بررسی قرار میدهد‪.‬‬ ‫کتاب را میتوان مانیفستی برای الگوبرداری از شیوههای حکومتی و نظامی دولتهای اروپایی دانست‪ .‬در‬ ‫اصل ابراهیم متفرقه کتاب را به عنوان متنی برای پروژه اصالحات به سلطان محمود اول‪ ،‬امپراطور وقت‬ ‫عثمانی (‪ ) 1696-1754‬تقدیم نموده است‪ .‬در این کتاب به چگونگی اداره بهتر ملک و ملت‪ ،‬شیوههای‬ ‫متفاوت حکومت داری‪ ،‬و مهمتر از همه و برای اولین بار به موضوع دموکراسی پرداخته شده است‪.‬‬ ‫ابراهیم متفرقه در اثر خود علل عقبنشینیهای امپراطوری عثمانی را در ‪ 8‬ماده به شرح زیر خالصه نموده است‪:‬‬ ‫‪ )1‬عدم اعمال قوانین‬ ‫‪ )2‬بیعدالتی‬ ‫‪ )3‬افتادن امور دولت به دست نااهالن‬ ‫‪ )4‬بیتحملی نسبت به اندیشههای اندیشمندان و دانشوران‬ ‫‪ )5‬عدم آگاهی از تکنولوژیهای مدرن نظامی‬ ‫‪ )6‬بیانضباطی در قشون‬ ‫‪ )7‬رشوه و استفاده نابجا از اموال دولتی‬ ‫‪ )8‬بیخبری از دنیای بیرون‬ ‫نویسنده بدینوسیله امپراطوری به اصالحاتی وسیع رهنمون میشود و اصالحات روسیه اشاره میکند‪.‬‬ ‫‪ .10‬فیوضات مغناطیسیه‬ ‫کتاب فیوضات مغناطیسیه توسط‬ ‫خود ابراهیم متفرقه از التین‬ ‫ترجمه شده و در آن به فواید‬ ‫مغناطیس و قطبنما و نیز روش‬ ‫استفاده از آن پرداخته شده است‪.‬‬ ‫این کتاب دارای ‪ 46‬صفحه بوده‬ ‫و در تاریخ ‪ 27‬فوریه ‪ 1732‬در‬ ‫تیراژ ‪ 500‬نسخه و ابعاد‬ ‫‪ 19*13/5‬سانتیمتر چاپ شده‬ ‫است‪ .‬کتاب به قیمت یک قروش‬ ‫عرضه شده است‪.‬‬ ‫دو صفحه از کتاب فیوضات مغناطیسیه‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪71 /‬‬ ‫‪ .11‬کتاب جهاننما‬ ‫کتاب «جهاننما» نوشتۀ مصطفى بن عبدااهلل معروف به کاتب چلبى و حاجى خلیفه از کتابشناسان و‬ ‫دانشمندان بزرگ ترک است‪ .‬سبب شهرت وى به کاتب‪ ،‬اشتغال به نوشتن دفاتر دولتى‪ ،‬و علت پیدا کردن‬ ‫عنوان چلبى‪ ،‬درجۀ فضل و معلوماتش بود‪ .‬زیرا در آن زمان‪ ،‬این عنوان به معناى سرور‪ ،‬به عالمان و‬ ‫فاضالن اطالق میشد‪.‬‬ ‫کتاب ‪ 1396‬صفحه دارد‪ .‬در تاریخ سوم جوالی ‪ 1732‬در ‪ 500‬نسخه و ابعاد ‪ 30*19/5‬سانتیمتر منتشر‬ ‫شده است‪ .‬بخشی از کتاب بصورت رنگی و بخشی تکرنگ چاپ شده است‪ .‬کتاب مهمترین اثر علمی‬ ‫چاپ شده توسط ابراهیم متفرقه است‪ .‬جهاننما حاوی ‪ 40‬نقشه و شکل است‪ 25 .‬تای آنها نقشه مناطق‬ ‫مختلف جهان و ‪ 15‬تای دیگر تصاویر کسوف و خسوف‪ ،‬اقالیم آبوهوایی و بادها است‪ 18 .‬تا از آنها‬ ‫بصورت دوصفحه ای چاپ شده است‪ .‬یازده نقشه توسط احمد کیریمی‪ ،‬هفت نقشه توسط میگیردیچ‬ ‫تصاویری از کتاب جهاننما‬ ‫گاالتاوی‪ 1،‬یک نقشه توسط ابراهیم توف انَوی و یک نقشه توسط ابراهیم متفرقه کشیده شده است‪.‬‬ ‫)‪ (KINIK,2014,36-37‬کتاب در دو شکل تجلید شده و قیمت آن با جلد ساده ‪ 30‬قروش و با جلد تذهیب‬ ‫شده ‪ 44‬قروش بوده است‪.‬‬ ‫جهاننما‪ ،‬کتاب جغرافیائى به زبان ترکى است که به سبب تقدم و اعتبارش در موضوعات جغرافیائى و وصف‬ ‫ممالک‪ ،‬بویژه سرزمینهاى عثمانى‪ ،‬از زمان تألیف شهرت یافت‪ .‬در ترکیه‪ ،‬از این اثر به عنوان مأخذ معتبر تألیفات‬ ‫جغرافیائى یاد میشود؛ آن چنانکه قرن هیجدهم را قرن کاتب چلبى نامیدهاند‪ .‬بارتولد‪ ،‬نویسنده و خاورشناس‬ ‫روس جهاننما را نخستین تالش علمى براى مقایسۀ اطالعات متون جغرافیائى اروپائى با متون جغرافیائى‬ ‫اسالمى دانسته و گفته است که تا آن زمان در اروپا چنین کارى صورت نگرفته بود‪( .‬بارتولد‪)141، 1383 ،‬‬ ‫‪Mıgırdıç Galatavi‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 72‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫حاجى خلیفه‪ ،‬انگیزۀ تألیف کتاب جهاننما را‪ ،‬جنگ کرت یا قریطش ذکرکرده است (کراچکوفسکی‪1379 ،‬‬ ‫‪ ) 494‬وى‪ ،‬تألیف کتابش را به سلطان محمد چهارم امپراطوری عثمانى تقدیم کرد اما پس از مدتى دست‬ ‫از تألیف آن کشید‪ .‬این اثر نیمهتمام‪ ،‬به نام متن اول جهاننما یا جهاننماى اول معروف میباشد‪ .‬جهاننمای‬ ‫نسخۀ اول‪ ،‬کتابى است به زبان ترکى در هیئت و جغرافیا‪ ،‬چنانکه مؤلف در کشفالظنون آورده است‪« :‬این‬ ‫کتاب را دو قسمت است؛ یکى دریاها و صور آنها‪ ،‬و جزایر‪ ،‬و دیگرى خشکى‪ ،‬اعم از شهرها و نهرها وکوهها‬ ‫و مسالک و ممالک آن»‪( .‬تونی‪)36-37 ،1388 ،‬‬ ‫جهاننما اولین کتاب در نوع خود در جهان اسالم و جهان ترک بود‪.‬‬ ‫‪ .12‬تقویم التواریخ‬ ‫دوازدهمین کتابی که در‬ ‫چاپخانه دارالسعاده ابراهیم‬ ‫متفرقه چاپ شده است‪.‬‬ ‫تقویمالتواریخ کتابی است به‬ ‫ترکی‪ ،‬نوشتۀ مؤلف و مورخ‬ ‫ترک کاتب چلبی‪ .‬در این‬ ‫کتاب‪ ،‬روزشمار حوادث مهم‬ ‫از زمان خلقت آدم و حوا تا‬ ‫دوران پیامبر اسالم و از آن‬ ‫تاریخ تا سال ‪ 1058‬هجری‬ ‫قمری‪ ،‬از جمله خاندانهاى‬ ‫دو صفحه از کتاب تقویمالتواریخ‬ ‫بزرگ جهان و از سالطین‬ ‫نامدار عثمانى تا سلطان محمد چهارم‪ ،‬وزیران و دیگر مقامات این دوره‪ ،‬به تحریر درآمده است‪.‬‬ ‫نویسنده کتاب را در هجده جدول‪ ،‬بدون ذکر مآخذ‪ ،‬تنظیم کرده است‪ :‬از آغاز آفرینش تا هجرت پیامبر‬ ‫اسالم در هفت جدول و هر یک از قرون دوره اسالمی را در یک جدول‪ .‬مضمون جداول هفتگانه به شرح‬ ‫زیر بخشبندی شده است‪:‬‬ ‫‪ .1‬دوره اول‪ :‬حوادث مهم از خلقت جهان تا طوفان نوح‬ ‫‪ .2‬دوره دوم‪ :‬حوادث مهم از طوفان نوح تا دوره حضرت ابراهیم‬ ‫‪ .3‬دوره سوم‪ :‬از زمان ابراهیم پیامبر تا وفات حضرت موسی‬ ‫‪ .4‬دوره چهارم‪ :‬از وفات موسی تا دوره بختالنصر پادشاه بابل‬ ‫‪ .5‬دوره پنجم‪ :‬از پادشاهی بختالنصر تا شکست دارا توسط اسکندر مقدونی‬ ‫‪ .6‬دوره ششم‪ :‬از پیروزی اسکندر تا میالد حضرت مسیح‬ ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم ‪73 /‬‬ ‫‪ .7‬دوره هفتم‪ :‬از زمان عیسی تا هجرت حضرت محمد (ص)‬ ‫کتاب همچنین دارای مقدمهای از ابراهیم متفرقه است که به تحلیل و شرح زندگی کاتب چلبی و همچنین‬ ‫برنامههای چاپخانه پرداخته است‪.‬‬ ‫تقویمالتواریخ در ‪ 494‬صفحه‪ ،‬ابعاد ‪ 26*14/5‬سانتیمتر و تیراژ ‪ 500‬نسخه در روز ‪ 14‬ژوئن سال ‪1733‬‬ ‫منتشر شده است‪ .‬قیمت آن در استانبول ‪ 15‬و در فرانسه ‪ 38‬فرانک بوده است‪.‬‬ ‫‪ .13‬کتاب تاریخ نعیما‬ ‫تاریخ نعیما یا تاریخچه رسمی دولت‪ ،‬نوشته مصطفی نعیما‬ ‫افندی که شامل تاریخ عثمانی به زبان ترکی است و در آن‬ ‫حوادث سیاسی امپراطوری عثمانی بین سالهای ‪ 1591‬تا‬ ‫‪ 1659‬به رشته تحریر درآمده است‪ .‬تاریخ نعیما با نگاهی فلسفی‬ ‫به تولد‪ ،‬صعود و سقوط حکومتها آغاز شده و مفید بودن مطالعه‬ ‫کتب تاریخی توسط اقشار مختلف را گوشزد میکند‪.‬‬ ‫کتاب در دو جلد و جمعا ‪ 1471‬صفحه (جلد اول ‪ 725‬و جلد‬ ‫دوم ‪ 746‬صفحه)‪ ،‬ابعاد ‪ 31*19/5‬سانتیمتر‪ ،‬تیراژ ‪ 500‬نسخه‬ ‫و در تاریخ ‪ 22‬ژوئن ‪ 1734‬و قیمت ‪ 75‬فرانک منتشر شده‬ ‫است‪.‬‬ ‫ابراهیم متفرقه در ابتدای کتاب مقدمهای نوشته و در پایان آن‬ ‫جدولی شامل لیست کتابهای چاپ شده در چاپخانه و تیراژ آنها‬ ‫را آورده است‪.‬‬ ‫‪ .14‬کتاب تاریخ راشد‬ ‫تاریخ راشد‪ ،‬نوشته محمد راشد افندی وقایعنویس‪ ،‬مورخ و‬ ‫شاعر ترک که مدتی نیز به عنوان سفیر عثمانی در ایران فعالیت‬ ‫نموده است‪ .‬کتاب تحوالت سیاسی بین سالهای ‪ 1660‬تا‬ ‫‪ 1721‬امپراطوری عثمانی را به رشته تحریر درآورده است‪.‬‬ ‫چهاردهمین کتاب منتشر شده در چاپخانه متفرقه‪ ،‬در ‪ 3‬جلد و‬ ‫جمعا ‪ 644‬صفحه‪ ،‬ابعاد ‪ 31/5*19/5‬سانتیمتر در تاریخ ‪17‬‬ ‫فوریه ‪ 1741‬چاپ و به قیمتهای ‪ 30‬و ‪ 40‬قروش به فروش‬ ‫رفته است‪.‬‬ ‫صفحه اول کتاب تاریخ نعیما‬ ‫صفحه اول جلد اول‬ ‫کتاب تاریخ راشد‬ ‫‪ / 74‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫‪ .15‬کتاب تاریخ عاصم‬ ‫تاریخ عاصم که به تاریخ چلبیزاده نیز معروف است‪ ،‬نوشته شیخ اسماعیل عاصم افندی چلبیزاده وقایعنویس‪،‬‬ ‫به رویدادهای سیاسی سالهای ‪ 1721‬الی ‪ 1728‬اشاره دارد‪ .‬این کتاب به شکل پیوست کتاب تاریخ راشد‬ ‫مجلد و منتشر شده است‪.‬‬ ‫کتاب ‪ 311‬صفحه بوده‪ ،‬ابعاد ‪ 31/5*19/5‬سانتیمتر و در تاریخ ‪ 17‬فوریه ‪ 1741‬به چاپ رسیده است‪.‬‬ ‫قیمت کتاب با جلد ‪ 40‬قروش و بدون جلد ‪ 30‬قروش بوده است‪.‬‬ ‫‪ .16‬احوال غزوات در دیار بوسنا‬ ‫شانزدهمین کتاب منتشر شده توسط ابراهیم‬ ‫متفرقه با عنوان احوال غزوات در دیار بوسنا‪،‬‬ ‫نوشته عمر افندی نامی از بوسنی است که در ‪62‬‬ ‫صفحه به شرح جنگهای بوسنی بین سالهای‬ ‫‪ 1736‬الی ‪ 1799‬به زبان ترکی میپردازد‪ .‬این‬ ‫کتاب کم حجم‪ ،‬به جنگها و پیروزیهای‬ ‫امپراطوری عثمانی بر علیه نیروهای اتریشی که‬ ‫در زمان سلطنت چارلز سوم (‪ )1545-1608‬وارد‬ ‫بوسنی شده بودند‪ ،‬میپردازد‪.‬‬ ‫کتاب در تاریخ ‪ 19‬می ‪ 1741‬در ابعاد ‪20*14/5‬‬ ‫سانتیمتر به چاپ رسیده و به قیمت ‪ 6‬فرانک‬ ‫عرضه شده است‪.‬‬ ‫دو صفحه از کتاب احوال غزوات در دیار بوسنا‬ ‫‪ .17‬کتاب لسان العجم المسمّا به‬ ‫فرهنگ شعوری‬ ‫آخرین کتاب منتشر شده در اولین چاپخانه‬ ‫جهان اسالم کتاب لسان العجم یا فرهنگ‬ ‫شعوری است که توسط حسن شعوری نوشته‬ ‫شده است‪ .‬کتاب همانطور که از نامش برمی ‪-‬‬ ‫آید لغتنامهای فارسی ـ ترکی است‪.‬‬ ‫مولف در دیباچه کتاب شرح میدهد که تقریباً‬ ‫همه کتب لغت فارسی به فارسی‪ ،‬فارسی به‬ ‫صفحه آخر کتاب لسان العجم‬ 75 / ‫بررسی نسخهشناختی هفده کتاب چاپ شده در اولین چاپخانه جهان ترک ـ اسالم‬ ‫ عربی به فارسی و بالعکس را در دست داشته و محتویات مجموع آن کتب را با امثال و شواهدی که‬،‫ترکی‬ .‫داشتهاند نقل نموده است‬ ‫ قیمت کتاب بدون‬.‫ منتشر شده است‬1742 ‫ صفحه به تاریخ اول اکتبر‬904 ً‫این کتاب در دو جلد و جمعا‬ .‫ فرانک بوده است‬150 ‫ فرانک و با جلد تذهیب شده‬120 ‫جلد‬ ‫ شخصاً در چاپ این‬،‫برخی براین عقیده اند که ابراهیم متفرقه به سبب اعزام به ماموریتی سیاسی به خارج‬ (Maden, 1985:55) .‫کتاب دخیل نبوده است‬ :‫منابع و مآخذ‬ .‫ چاپ و نشر بینالملل‬:‫ تهران‬،‫ ترجمه عباس بهنژاد‬،‫ فرهنگ و تمدن اسالمى‬،)1383( ‫ والدیمیر‬،‫بارتولد‬ .)‫ دفتر دوم (تابستان‬،‫ سال نوزدهم‬،‫ فصلنامه گنجینه اسناد‬،‫ کاتب چلبی و جهاننما‬،)1388( ‫ نسرین‬،‫تونی‬ .4‫ جلد‬،‫ شهابالدین» در دائرهالمعارف بزرگ اسالمی‬،‫ مدخل «ابن عربشاه‬،)1367( ‫ علیاکبر‬،‫دیانت‬ .‫ علمى و فرهنگى‬:‫ تهران‬،‫ ترجمه ابوالقاسم پاینده‬،‫ تاریخ نوشتههاى جغرافیائى در جهان اسالمى‬،)1379( ‫ ایگالتی‬،‫کراچکوفسکی‬ Adıvar, Abdülhak Adnan. (1943). Osmanlı Türklerinde Ilim. Istanbul: Maarif Matbaası. Berkes, Niyazi. (1962). "Ilk Türk Matbaası Kurucusunun Dinî ve Fikrî Kimliği" Belleten, C. 26, sayı 104. Coles, Paul. (1968) The Ottoman Impact on Europe. New York: Harcourt, Brace and World, 1968. Ersoy, Osman. (1945) a.g.e., 27 s.; Gerçek, S. N. a.g.e., 47-50 s., Karaçun "Ibrahim Müteferrika" TOEM (1 Nisan 1326) 1. cüz, 179 s.;-Simonffy, Aladar V. Ibrahim Müteferrika. Türkiye'de Matbaacılığın Banisi. Çeviren: Faruk Yener. Ankara: Başbakanlık Basın ve Yayın Genel Müdürlüğü. Hitti, P. K. (1942) "The First Book Printed in Arabic", Princeton University Library Cronicle, IV, (Kasım. Kamenev, Y. A. (1984) Ibrahim Müteferrika i Yego Soçinenie "Usul al-Hikem fi Nizam al Umam". Akad N. SSSR Inst. Vostokovedeniya Pismenniye Pampatniki Vostoka, Istoriko-Filologiçeskie Issledovaniya, Yejegodiknik 1976-1977, Izd. "Nauka" gl. Ped. Vostoçnoy literaturi Moskova. KINIK Mustafa, (2014) "İbrahim Müteferrika ve Yayımladığı İlk Kitaplar". Kalemişi 2.4: 23-40. Lewis, Bernard. (1982)The Muslim Discovery of Europe. New York, London: W. W. Norton and Company. Maden (1985). "Türk Grafik Sanatı Tarihi", Grafik Sanatı Dergisi. (1, 2, 3, 4( Menage, V. L. (1971) "Three Ottoman Treatises on Europe. " C. E. Bosworth, editor Iran and Islam, Edinburg: University Press. Michael Erdman, (2017) ‘First Impressions: The Beginnings of Ottoman Turkish Publications,’ British Library, 20 March. 1398 ‫ تابستان‬،‫ شماره اول‬،‫ سال اول‬،‫ فصلنامه آذربایجانپژوهی‬/ 76 Mystakidis, B. A. (1910) "Hükümet-i Osmaniye Tarafından Ilk Tesis Olunan Matbaa ve Bunun Neşriyatı"Tarih-i Osmanî Encümeni Mecmuası, 5. Cüz. Necatioğlu, Halil. (1982) Matbaacı Ibrahim-i Müteferrika ve Risale-i Islâmiye. Ankara. Suphi, Furat. (2001) "Vankulu", İ.A. Meb, Eskişehir, 2001, s.203. ; Moh. Bencheneb "Cevheri", İ.A. Meb. Eskişehir. Uzunçarşılı, Ibrahim Hakkı. (1982) Osmanlı Tarihi 3. baskı. IV. C. I. Bölüm, Ankara: TKK. Watson, William J. (1968) "Ibrahim Müteferrika and Turkish Incunabula" Journal of the American Oriental Society, vol. 88, no. 3. ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪77 /‬‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی‬ ‫و تاریخ دولتمداری آذربایجان‬ ‫دکتر خیری بیگ قاسماوف‬ ‫دکتر نامیق موسى لی‬ ‫دکتر آرش افتخاری‬ ‫چکیده‬ ‫در این مقاله برخی موضوعات تاریخی و سیاسی مهمی در ارتباط با آذربایجان بیان گردیده که در کتاب‬ ‫"روابط ایران و جمهوری آذربایجان (نگاه آذریها به ایران)" نوشته بهرام امیراحمدیان به صورت مغرضانه ‪-‬‬ ‫ای به آ نها اشاره شده است‪ .‬در کتاب مذبور جغرافیاى تاریخى و تاریخ دولتمداری آذربایجان به روشنی‬ ‫تحریف گردیده است‪ .‬مؤلف در این کتاب با دیدی سیاسی و غرضورزانه در مورد موضوعات مهم و‬ ‫تخصصی اظهار نظر مینماید‪ .‬در مقاله سعی شده به برخى از آنها پاسخ داده شود و نهایتاً چنین نتیجهگیری‬ ‫میگردد که اشاعه چنین تفکراتی از طرف بعضی به اصطالح عالمان موجبات رشد افکار شوینیستی‪ ،‬تخریب‬ ‫مناسبات دو کشور‪ ،‬تحریک اقلیت های قومی ایران و منطقه‪ ،‬تضعیف کشورهای اسالمی و نهایتاً افزایش‬ ‫تشنجات ملی و منطقهای را به ارمغان خواهد آورد‪.‬‬ ‫کلیدواژهها‪ :‬آذربایجان‪ ،‬اران‪ ،‬ایران‪ ،‬تاریخنگاری‪ ،‬منابع تاریخی‬ ‫‪2 ، 1‬و ‪ 3‬عضو هیأت علمی انستیتو تاریخ آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ / 78‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫بعد ازاینکه کشور جمهوری آذربایجان در سال ‪ 1991‬میالدى استقالل سیاسی خود را دوباره کسب‬ ‫نمود‪ ،‬تاریخ ‪ ،‬جغرافیا و فرهنگ آذربایجان نظر اکثر محققین ایرانی و خارجی را به خود بیشتر جلب نمود‪.‬‬ ‫به طوری که از طرف ایشان آثار مختلف زیادی در این زمینه به چاپ رسیده است‪ .‬اما متاسفانه در‬ ‫سالهای اخیر برخی از به اصطالح تاریخدانان ایرانی بیانات و نگرشهای غیر علمی‪ ،‬غرضورزانه و به‬ ‫دور از حقیقت را در مورد مسائل تاریخی و جغرافیایی آذربایجان ایراد نمودهاند‪ .‬کتاب « روابط ایران و‬ ‫جمهوری آذربایجان (نگاه آذری ها به ایران)» به قلم دکتر بهرام امیراحمدیان که در پاییز سال ‪ 1384‬از‬ ‫طرف دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ایران به چاپ رسیده در ردیف این نوع به‬ ‫اصطالح آثار علمی است (امیراحمدیان‪ . )1384 ،‬در این کتاب تاریخ آذربایجان به طور کلی تحریف گردیده‬ ‫است‪ .‬فصول ده گانه کتاب به ارائه مطالبی در مورد سرزمین آذربایجان (فصل‪ ،) 1‬آذربایجان و جمهوری‬ ‫آذربایجان (فصل‪ ،) 2‬تاریخ آذربایجان از دیدگاه تاریخنگاری آذربایجانیها (فصل‪ ،) 3‬روابط ایران و‬ ‫جمهوری آذربایجان (فصل‪ ،)4‬بررسی کتاب های درسی تاریخ در جمهوری آذربایجان (فصل‪ ،)5‬سیاست‬ ‫خارجی جمهوری آذربایجان (فصل‪ ،)6‬دیدگاههای امنیتی جمهوری آذربایجان (فصل‪ ،)7‬پان ترکیسم‪،‬‬ ‫جمهوری آذربایجان و تهدید امنیت ملی ایران (فصل‪ ،) 8‬گاهشمار روابط (فصل‪ )9‬و در فصل دهم تحت‬ ‫عنوان «پایان سخن» به جزء جزء مسائل باال پرداخته میشود‪.‬‬ ‫در روند بررسی ادعاهای نگارنده آشکار میگردد که ایشان مردم آذربایجان را جزو ترکان محسوب ننموده‬ ‫و در تالش است اراضی شمالی و جنوبی آذربایجان را که در طول تاریخ به صورت منسجم و یکپارچه‬ ‫بوده اند‪ ،‬به صورت واحدهای مجزا تقدیم نماید‪ .‬همچنین تالش می کند جمهورى آذربایجان را جزئی از‬ ‫خاک ایران قلمداد کرده و ادعای واهی ارامنه در مورد منطقه قره باغ را تصدیق نماید‪ .‬مؤلف می خواهد‬ ‫افکار شونیستی مؤلفان دوران پهلوی (‪ 1925-1979‬م) را که تاریخ و فرهنگ مردم آذربایجان در آثار‬ ‫آنها به صورت علنی و خائنانهای تحریف گردیده‪ ،‬تکرار و تصدیق نماید ( رضا‪ )1348 ،‬؛ (فقیه‪)1346 ،‬؛ (کاتبی‪،‬‬ ‫‪)1321‬؛ (کسروی‪ .)1304 ،‬ادعاهای ایشان بر علیه آذربایجان‪ ،‬چندی پیش از طرف تاریخدانان روسی و ارمنى‬ ‫با نگرشهای ارمنیپرستی در مسکو به چاپ رسیده است)‪.(Meltyukhov, 1999‬‬ ‫طبیعی است که با وجود شباهتهای موجود مابین به اصطالح آ ثار امیراحمدیان و کتابهای مزبور‪ ،‬منبع‬ ‫فکری ادعاهای بیان شده به روشنی قابل تصور می باشد‪ .‬امیراحمدیان در اثر خود با ادعای توجه به‬ ‫حقایق علمی ‪ -‬تاریخی نتوانسته است بیانات خود را روشن نماید‪ ،‬بلکه با جهتگیریهای منفی بر علیه‬ ‫آذربایجان در خدمت اجرای سیاستهای مغرضانه برخی دوائر و گروهها‪ ،‬مخالف بهبود و اعتالی روابط‬ ‫دو کشور می باشد‪ .‬ما در این مقاله سعی خواهیم کرد با ارائه حقایق علمی نظر خود را در مورد ادعاهای‬ ‫آقای امیراحمدیان بیان کنیم‪.‬‬ ‫مؤلف در جایی از کتاب بیان می کند‪[ :‬هنگامی که در قلمرو کنونی جمهوری آذربایجان «جمهوری‬ ‫دمکراتیک آذربایجان» همنام با ایالت تاریخی ایران (آذربایجان) تاسیس شد‪ ،‬در آن زمان الزم بود ایران‬ ‫نسبت به نامگذاری این واحد سیاسی از طریق جامعه ملل اعتراض می کرد زیرا تا آن موقع در آن سوی‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪79 /‬‬ ‫رود ارس هیچ قلمرو جغرافیایی به نام «آذربایجان» وجود نداشت] (امیراحمدیان‪ .)13 ،1384 ،‬نویسنده‬ ‫فراموش میکند که در زمان ت شکیل جمهوری دمکراتیک آذربایجان در سال ‪ 1918‬میالدی جامعه مللی‬ ‫وجود نداشت‪ .‬اشتباه فاحش شخصی که درباره سیاست خارجی و روابط بینالملل قلم فرسایی میکند‪،‬‬ ‫نشانگر ضعف علمی اوست‪.‬‬ ‫کم توجهی و کم رنگ جلوه دادن تاریخ‪ ،‬فرهنگ غنی و تاریخ دولت مداری آذربایجان از طرف برخ ی‬ ‫نمایندگان حوزه تاریخ در ایران‪ ،‬همچنین ایجاد شبهه در شناسائی حقوقی آذربایجان مستقل و‬ ‫اشاعه ذهنیت تعلق تاریخی آذربایجان به ایران چیزی جز نتیجه آشکار تفکرات شوونیستی نیست‬ ‫)‪.(Efendiyev, 1978, 125, 140‬‬ ‫این در حالی ست که بنابر تحقیقات تاریخی سابقه هزاران ساله دولت مداری در آذربایجان به ثبوت رسیده‬ ‫است‪ .‬ولی نویسنده کتاب بدون توجه به این مسائل‪ ،‬آذربایجان را تاریخ ًا ایالتی از ایران تصور میکند‪.‬‬ ‫نویسنده فراموش میکند که از زمان های قدیم در اراضی آذربایجان دولتهای مستقلی مثل ماننا‪،‬‬ ‫آتروپاتن‪ ،‬آلبانیا و غیره موجود بود ه است‪ .‬با اینکه اراضی آذربایجان در اوج قدرت امپراتوریهای‬ ‫هخامنشی و ساسانی در نتیجه اشغال نظامی به صورت موقت تحت حاکمیت پادشاهان آن دولت ها‬ ‫قرارداشت ولی هیچ گاه مرکزیت ایدئولوژیکی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬اقتصادی و مدنی خود را از دست نداد‪ .‬به طوریکه‬ ‫تجاوزات اشغالگران به صورت حادثهای موقتی ارزیابی می گردد‪ .‬مردم آذربایجان هیچگاه در برابر اشغال‬ ‫بیگانگان ساکت ننشسته و در راه آزادی خود قاطعانه مبارزه نموده و هیچگاه وطن خود را گوشهای از‬ ‫دولتهای متجاوز محسوب ننمودهاند‪.‬‬ ‫با استناد به حقایق تاریخی در قرن هفتم میالدی امپراتوری ساسانی در نتیجه حمالت لشکر اعراب‬ ‫سقوط نمود‪ .‬بدین ترتیب اراضی کنونی ایران و آذربایجان در ترکیب خلفای اعراب قرار گرفت‪ .‬تا نیمه‬ ‫دوم قرن نهم میالدی سلطه اعراب ادامه داشت و بعد از آن در اراضی آذربایجان دولت های مستقلی‬ ‫مثل ساجی ها‪ ،‬ساالریها‪ ،‬روادی ها‪ ،‬شدادیها و شیروانشاهیان تشکیل گردید‪ .‬در قرن یازدهم میالدى‬ ‫ترکان سلجوقی اراضی مختلفی در شرق میانه و شرق نزدیک از جمله آذربایجان و ایران را فتح نموده‬ ‫و امپراتوری عظیمی را ایجاد کردند‪ .‬به محض انحطاط سلجوقیان دولت آتابکان آذربایجان (‪-1225‬‬ ‫‪ 1136‬م) تشکیل گردید که نمونهای از تجربه دولتمداری مردم آذربایجان میباشد‪ .‬در قرن سیزدهم‬ ‫میالدى مناطق ایران و آذربایجان از طرف مغوالن و تاتارها اشغال گردید و این مناطق در ترکیب دولت‬ ‫ایلخانی و بعدها در ترکیب دولت جالیریان باقی ماند‪ .‬این در حالی ست که آذربایجان مرکز و هسته‬ ‫اصلی اجتماعی ‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬سیاسی و مدنی این دولتها محسوب میگردید‪ .‬در فاصله زمانی مابین اوایل‬ ‫قرن پانزدهم تا دهه سوم قرن هجدهم میالدى‪ ،‬دولت های آغ قویونلو‪ ،‬قارا قویونلو و صفویه جایگاه‬ ‫مهمی را در مناطق شرق میانه و نزدیک کسب نموده و نقش مهمی را در منطقه ایفا نمودند‪.‬‬ ‫در سیستم حکومتی و اداری این دولت ها ترکان آذربایجان نقش موثری داشتند و تصاحب قسمتهای‬ ‫زیادی از اراضی منطقه بدست این دولتها اتفاق افتاده است‪ .‬حقایق تاریخی نشان میدهد که آذربایجان‬ ‫‪ / 80‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫به عنوان ایالتی از ایاالت ایران نبوده‪ ،‬برعکس اراضی ایران از طرف حاکمان آذربایجان از مرکز آذربایجان‬ ‫یعنی تبریز اداره گردیده است‪ .‬به همین دلیل نگاه ما به مساله در مورد وجود سلطه و هژمونی تاریخی‬ ‫آذربایجان بر ایران به حقیقت نزدیکتر است (پیریاف‪ .)60 ،2006 ، ،‬شواهد تاریخی نشان میدهد که از‬ ‫قرن یازدهم میالدی تا روی کار آمدن سلسله پهلوی در سال ‪1925‬م‪ .‬اراضی خیلی وسیعتری از ایران‬ ‫فعلی تحت حاکمیت سالطین و سلسله های ترک از جمله سلجوقیان‪ ،‬ایلخانان‪ ،‬جالیریان‪ ،‬تیموریان‪ ،‬قارا‬ ‫قویونلوها‪ ،‬آغ قویونلوها‪ ،‬صفویان‪ ،‬افشاریان و قاجارها اداره گردیده است)‪ . (Bausani, 1971, 129‬به‬ ‫همین دلیل احتساب آذربایجان در ترکیب ایران از طرف ناسیونالیست هایی مثل امیراحمدیان فاقد پشتوانه‬ ‫و دالیل علمی است‪.‬‬ ‫بهرام امیراحمدیان در صفحه ‪ 13‬کتاب ادعا میکند که تا قبل از سال ‪ 1918‬هیچ قلمرو جغرافیایی با نام‬ ‫آذربایجان در مناطق شمالی رود ارس وجود نداشت‪ .‬ایشان این چنین ادعاهای واهی را در قسمتهای‬ ‫مختلف کتاب تکرار می کند‪[ .‬نام آذربایجان در طول تاریخ به سرزمین های جنوبی رود ارس اطالق‬ ‫می شده است‪ .‬در این زمینه که نام آذربایجان به قلمروی گفته می شده که در جنوب رود ارس قرار داشته‬ ‫و دارد‪ ،‬منابع تاریخی و جغرافیایی بسیاری وجود دارد که ثابت میکند نام آذربایجان برای شمال رود‬ ‫ارس ساختگی و مجعول است و برای مقاصد سیاسی برگزیده شده است‪( ].‬امیراحمدیان‪.)15 ،1384 ،‬‬ ‫نویسنده بعد از ارائه مطالب بی اساس خود مطالبی چند از برخی منابع تحریف شده بیان میکند و تالش‬ ‫می کند به یکسری نتایج غیر واقع دست یابد‪ .‬ایشان نتیجه میگیرند که نام آذربایجان بر روی اراضی‬ ‫تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان وجود نداشته است‪ .‬با تکیه بر منابع تاریخی و جغرافیایی قدیمی‬ ‫ایران معلوم می گردد که اراضی تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان قسمتی از منطقه آرران بوده و‬ ‫هیچگاه نام آذربایجان به این کشور اطال ق نگردیده است‪ ...‬برای تاریخدانان شوروی سابق و جمهوری‬ ‫آذربایجان به خوبی معلوم می گردد که اطالق نام آذربایجان بر اراضی شمالی رود ارس کاری غلط‪،‬‬ ‫بیپایه و تحریف شده است‪( .‬همان‪ .)17-16 ،‬ادعای مؤلف این است که وجود والیات تاریخی آرران و‬ ‫شیروان در آذربایجان شمالی هیچگاه نمی تواند نام آذربایجان و جغرافیای آن را تداعی نماید‪ .‬باید گفت‬ ‫که هدف از ارائه چنین ادعاهای بیاساس‪ ،‬چیزی جز ایجاد خلل و شبهه در اتحاد ملی و قومی ملت‬ ‫آذربایجان و انکار موجودیت آنها نیست‪.‬‬ ‫قبل از هر چیز گفتنی است که استفاده غیر دقیق و عام از اصطالحات جغرافیایی و اسامی تاریخی‬ ‫نمی تواند خللی در تاریخ و جغرافیای یک ملت واحد و همگن ایجاد نماید‪ .‬به طوریکه بدون در نظر‬ ‫گرفتن اسامی مختلف والیات و کشورها‪ ،‬اراضی وسیع مابین دربند تا همدان در طول تاریخ مسکن‬ ‫ترکان آذربایجان بوده و ساکنان این مناطق ملتی واحد محسوب میگردند‪ .‬سکونت‪ ،‬خلق فرهنگ‪ ،‬تاریخ‬ ‫غنی و تجربه دولت مداری اهالی اراضی شمالی و جنوبی رود ارس که در نتیجه اعمال مرزهای سیاسی‬ ‫از طرف مهاجمان بیگانه جدا گردیدهاند هیچگاه نمی تواند عدم سنخیت جغرافیایی و تاریخی خلقی واحد‬ ‫را اثبات نماید‪ .‬نویسنده سعی میکند با ت کیه بر اسامی جغرافیایی مختلف بر موضوع سرپوش گذاشته‪،‬‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪81 /‬‬ ‫تاریخ اهالی دو سوی ارس را تحریف نموده‪ ،‬آنها را نسبت به هم بیگانه تلقی نماید و آنها را در برابر هم‬ ‫قرار دهد‪ .‬بدین ترتیب قصد داریم به بررسی ادعاهای واهی نویسنده در مورد عدم اطالق نام آذربایجان‬ ‫بر اراضی شمالی ارس تا قبل از سال ‪ 1918‬بپردازیم‪.‬‬ ‫منابع مختلف تاریخی قرون میانه و دوران معاصر نشان می دهد که اطالق و تفهیم نام آذربایجان بر‬ ‫مناطق شمالی رود ارس نیز وجود داشته است‪ .‬ما به نمونه هایی از این منابع استناد میکنیم‪ .‬کتاب عربی‬ ‫«تاریخ الرسل و الملوک» نوشته الطبری (‪893 -923‬م) بیان میکند که در زمان خسرو انوشیروان اول‬ ‫(‪ 531-579‬م) تقسیمات اراضی در دولت ساسانی شامل چهار سپاهبزى (منطقه) بوده که منطقه چهارم‬ ‫آن آذربایجان تا اراضی دولت خزران وسعت داشت (طبری‪ .)107 ،2005 ،‬اگر اراضی تحت سیطره امپراتوری‬ ‫خزران را از دربند به طرف شمال در نظر بگیریم می توان اطالق نام آذربایجان بر روی اراضی شمالی‬ ‫رود ارس در دوران ساسانیان را نشان داد‪.‬‬ ‫در رسالهای جغرافیایی به نام «شهرستان های اِران» نوشته شده به زبان فارسی میانه در قرن ششم‬ ‫میالدی تقسیمات کشور آذربایجان عبارت از آتروپاتن‪ ،‬ارمنیه‪ ،‬ایبریا‪ ،‬آلبانیا‪ ،‬باالساکان‪ ،‬سیسی کان‪ ،‬آری‪،‬‬ ‫گیالن‪ ،‬دیلم‪ ،‬دماوند‪ ،‬طبرستان‪ ،‬رویان‪ ،‬آمل‪ ،‬همدان و مغان دیده میشود ‪(Kasumova, 1993, 51) .‬‬ ‫نوشته های حک شده به زبان پهلوی در دوران ساسانی به وسیله مرزبان آذربایجان به نام «برزینی» بر‬ ‫روی دیوارهای قلعه دربند در سال ‪ 553‬میالدی نشان می دهد که اراضی آذربایجان از قسمت شمالی تا‬ ‫دربند ادامه داشته است )‪ . (Pakhomov, 1929, 29‬کتاب « اندرز خسرو انوشیروان» از زبان خسرو اول‪،‬‬ ‫شاه ساسانی بیان می کند که [به طرف آذربایجان حرکت نموده‪ ،‬به چول و دربند و شهر فیروزخسرو‬ ‫رسیدم] (رفتارنامه انوشیروان‪)86 ،1348 ،‬؛ (فاضلی‪ .)217 ،1978 ،‬از این سند نیز معلوم میگردد که اراضی کشور‬ ‫آذربایجان از شمال تا دربند وسعت داشته است‪ .‬سالنامه تاریخی «دربندنامه» نیز در دوران حمله اعراب‬ ‫وسعت اراضی آذربایجان را تا دربند نشان میدهد )‪(Derbendname, 1993, 21-22‬‬ ‫همچنین گفتنی است در اسناد اولیه دوران اشغال اعراب اراضی شمالی رود آراز تحت عنوان آذربایجان‬ ‫معرفی گردیده اند‪ .‬مثال در اثر تاریخی «کتاب الفتوح» نوشته الکوفی به زبان عربی در تشریح جنگهای‬ ‫اعراب با خزران در قرن هشتم میالدی اراضی شمالی رود آراز را در ترکیب اراضی آذربایجان ذکر میکند‪:‬‬ ‫[سعید ابن امر الحرشی به وارسان‪ ،‬بیلقان‪ ،‬بردع‪ ،‬قَبَلَ ه و دیگر نقاط آذربایجان چاپار فرستاد]‪ .‬همین‬ ‫سالنامه نویس در جاهای دیگر مناطق بیلقان‪ ،‬بردع‪ ،‬قازاخ و نخجوان را جزو اراضی آذربایجان قلمداد‬ ‫میکند‪[ :‬خلیفه‪ ،‬عادیه بن الکندی را به آذرب ایجان تعیین نمود‪ .‬عادیه به آذربایجان آمده و در بیلقان اتراق‬ ‫نمود]‪[ .‬الحارص ابن امر با سپاهی ‪ 120‬هزار نفری به راه میافتد و در آذربایجان در منطقهای به نام‬ ‫قازاخ به فاصله ‪ 40‬فرسنگ از بردع و ‪ 20‬فرسنگ از تفلیس توقف مینماید]‪[ .‬ابومسلم جایگاه خود را‬ ‫ترک نموده به شهری به نام نخجوان در آذربایجان میآید] (الکوفی‪.)62 ،46 ،32 ،1994 ،‬‬ ‫در آثاری مثل کتاب الطبری و «الکامل فی التاریخ» ابن اثیر (‪ 1160-1234‬م) بیان میگردد که [در‬ ‫سال ‪ 91‬هجری مصادف با سالهای ‪ 709‬و ‪ 710‬میالدی‪ ،‬مسلم بن عبدالملک علیه ترکان ( خزران)‬ ‫‪ / 82‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫حمله تازه ای انجام داد و به والیت الباب (دربند) آذربایجان رسید و شهرها و قالع آنجا را فتح نمود‪].‬‬ ‫(الطبری ‪.)1217 ، 1968 ،‬‬ ‫بدین ترتیب میتوان چنین نتیجه گیری نمود که در زمان خالفت اعراب نیز حدود جغرافیایی آذربایجان‬ ‫از طرف شمال تا دربند وسعت داشته و اراضی شمالی رود آراز همانند دوران ساسانیان جزو مملکت‬ ‫آذربایجان محسوب می گردید‪ .‬با استناد به کتاب الطبری آذربایجان در زمان سلطه خلفای عرب بر اراضی‬ ‫وسیعی شامل می شد‪ .‬یعنی از طرف جنوب تا همدان و از طرف شمال تا دربند ادامه داشت (بنیاداف‪،1989 ،‬‬ ‫‪)136‬؛ (ولیدى‪ .)17 ،2007 ،‬بلعمی تاریخ نویس قرن دهم میالدی در اثر خود «ترجمه تاریخ طبری» حدود‬ ‫جغرافیایی آذربایجان را دقیق ًا مشخص مینماید» [با احتساب ابهر و زنجان اراضی آذربایجان از همدان‬ ‫شروع شده تا دربند خزران و در این میان ده دوازده شهر آذربایجان نامیده میشود] (بلعمی‪)51 ،1344 ،‬؛‬ ‫(تقی اوا‪.)119 ،1978 ،‬‬ ‫مورخ و جغرافی دان عرب الیعقوبی در سال ‪ 891‬میالدی در اثر خود «کتاب البلدان» آرران یعنی‬ ‫آذربایجان شمالى را «آذربایجان االولیاء» یا آذربایجان علیا نامگذاری کرده است‪ .‬ایشان بردع و‬ ‫بیلقان را جزو مناطق آذربایجان محسوب نموده است (الیعقوبی‪)271 ،1898 ،‬؛ (ولی خانلی‪ .)41 ،34 ،1974 ،‬ابن‬ ‫الفقیه همدانی در اثر جغرافیایی مشهور خود با همین نام در سال ‪ 902‬میالدی شهرهای بردع و بیلقان‬ ‫را جزو شهرهای آذربایجان ذکر نموده است (همدانی‪)285 -286 ،1880 ،‬؛ (ولی خانلی‪ .)37 ،1974 ،‬قدما ابن‬ ‫جعفر در سالهاى ‪ 928‬و ‪ 929‬م «کتاب الخراج و صنعت الکتابه» را نوشته است‪ .‬این مؤلف در فصل‬ ‫ششم کتاب خود تحت عنوان «ممالک اسالمی‪ ،‬ایاالت و مراکز آنها» بردع را مرکز و پایتخت آذربایجان‬ ‫معرفی میکند (بغدادی‪)244 ،1889 ،‬؛ (ولی خانلی‪ .)47 ،1974 ،‬همچنین جغرافیدان و سیاح عرب ابوالقاسم‬ ‫ابن حوقل در قرن دهم میالدی نقشه جغرافیایی دریای خزر را ترسیم نموده‪ ،‬اراضی امتداد ساحل خزر‬ ‫تا دربند را آذربایجان نامیده است (ابن حوقل‪)387 ،1939 ،‬؛ (بنیاداف‪)137 ،1989 ،‬؛ (ولیخانلی‪.)119 ،1974 ،‬‬ ‫مؤلفین عرب که از حوادث قرون دوازده و سیزدهم میالدی بحث مى کنند از جمله العمری‪ ،‬ابوالفدا‪،‬‬ ‫المکریزی و ابن خلدون شهر دوین (‪ ) Dvin‬را از ایاالت آذربایجان شمردهاند (بنیاداف‪.)179 ،2004 ،‬‬ ‫سالنامه نویس مشهور آن دوران ابن االثیر مینویسد‪[ :‬در ماه شعبان سال ‪1161-1162( 557‬م) گرجیها‬ ‫با جمع آوری سپاهی ‪ 30‬هزار نفری به بالد اسالم و شهر دوین آذربایجان روانه شدند]‪[ .‬گرجیها در سال‬ ‫‪ . 1202-1203( 599‬م) شهر دوین آذربایجان را ضبط نموده و غارت کردند]‪ .‬در اثر تاریخی «الکامل‬ ‫فی التاریخ» ابن االثیر در فصل مربوطه به [ورود گروهی از ایل قیبجاق به آذربایجان] در مورد شهرهای‬ ‫دربند‪ ،‬قَبَلَ ه و گنجه بحث میگردد (ابن االثیر‪.)181-177 ،153 ،152 ،1959 ،‬‬ ‫در کتاب فارسی «عجایب الدنیا» به قلم نویسندهای ناشناس که مابین سالهای ‪ 1221‬تا ‪ 1231‬م تالیف‬ ‫گردیده است‪ ،‬شهر نخجوان به عنوان شهری بزرگ و ثروتمند از شهرهای آذربایجان تقدیم میگردد‬ ‫)‪ .(Smirnova, 1993, 243‬در جای دیگر کتاب «کوه بئش بارماق» شیروان جزو اراضی آذربایجان معرفی‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪83 /‬‬ ‫میگردد‪[ .‬این مکان مقدس در داخل سرحدات آذربایجان میباشد‪ .‬در آنجا مسجدی هست‪ ،‬گفته میشود‬ ‫که آنرا خضر علیه السالم بنا نموده است‪ .‬ساکنان آن خطه مهماننوازند] ‪(Smirnova, 1993, 190).‬‬ ‫نماینده سلسله ایوبیان علی العیوبی با لقب ابوالفدا (‪ .1273-1331‬م) در اثرش به نام « تقویم البلدان»‬ ‫مینویسد‪[ :‬شیروان به طول ‪ 45/69‬و به عرض ‪ 50/41‬در اقلیم چهارم در آذربایجان واقع گردیده است]‪.‬‬ ‫[شمکیر نیز به طول ‪ 08/78‬و به عرض ‪ 50/ 41‬در اقلیم پنجم در آذربایجان قرار دارد] ( اورتا عصر‪،2005 ،...‬‬ ‫‪.)274 ،271‬‬ ‫رشیدالدین فضلاهلل (‪ 1274-1318‬م) وزیر مشهور دولت ایلخانی در اثر « مکاتبات رشیدی » خود‬ ‫در سند شماره ‪ 36‬کتاب‪ ،‬در کنار برخی اراضی جنوب رود آراز‪ ،‬مناطقی در شمال این رود از جمله‬ ‫نخجوان‪ ،‬قاراباغ‪ ،‬مغان‪ ،‬آرران و شکی را جزو والیات و نائبات آذربایجان می شمارد ‪(Rashid ad-‬‬ ‫)‪. Din, 1971, 269-270‬‬ ‫مؤلف «تاریخ داغستان» محمد رفیع الشیروانى در سال ‪ 712‬ق‪ 1312-1313( .‬م) به زبان عربى مى ‪-‬‬ ‫نویسد‪[ :‬آذربایجان یک کشور است از همدان تا باب االبواب] )‪. (al-Shirvani, 1993, 107‬‬ ‫کتاب «برهان قاطع» به قلم محمدحسین تبریزى به سال ‪ 1652‬م‪ .‬به عنوان منبع معتبر لغتشناسی‪،‬‬ ‫شهرهای گنجه و بردع را در ترکیب آرران به عنوان یکی از والیات آذربایجان نشان میدهد (تبریزی‪،‬‬ ‫‪)39 ،1278‬؛( تقی اوا‪.)119 ،1978 ،‬‬ ‫سیاح مشهور عثمانی « اولیاء چلبی» در قرن هفدهم میالدى در سیاحت نامه خود به تعلق ایروان‪ ،‬نخجوان‬ ‫و قاراباغ به خاک آذربایجان تاکید کرده است )‪ .(Chelebi, 1983, 110, 114,117‬سیاح فرانسوی قرن‬ ‫هفدهم میالدى «ژان شاردن» در مورد آذربایجان می نویسد‪[ :‬این ایالت یکی از بزرگترین ایاالت‬ ‫امپراتوری صفوی است‪ .‬از طرف شرق به دریای خزر و ه یرکان‪ ،‬از جنوب به ایالت پارت‪ ،‬از غرب به‬ ‫ایروان علیا و رود ارس و از شمال به داغستان مشرف است‪ .‬بنا به روایات داغستان منطقهای کوهستانی‬ ‫است که با قزاق های مسکو هم مرز است] (شاردن‪ )68 ،1994 ،‬با توجه به شرح دقیق و مفصل شاردن‬ ‫اراضی موجود تا مرز داغستان جزو آذربایجان محسوب میگردند‪.‬‬ ‫عالم و شاعر ایرانی محمد شیرازی با تخلص عارف در کتاب «لطایف الخیال» به سال ‪ 1076-1078‬ق‪.‬‬ ‫(‪ 1665-1668‬م) مناطق مهم شاعرخیز آذربایجان را این طور معرفی میکند‪ :‬اردبیل‪ ،‬تبریز‪ ،‬گنجه‪،‬‬ ‫شیروان‪ ،‬بیلقان‪ ،‬مراغه و همدان (گلچین معانی‪ . )93 ،1350 ،‬همانطور که مشاهده می گردد‪ ،‬نویسنده عهد‬ ‫صفوی مناطق شمالی و جنوبی رود آراز را در ترکیب آذربایجان محسوب میکند‪ .‬با مقایسه این حقیقت‬ ‫در کنار حقایق گفته شده قبلی معلوم می گردد که سرحدات آذربایجان شامل اراضی بین دربند تا همدان‪،‬‬ ‫از زمان ساسانیان تا صفویه‪ ،‬در طو ل قرون میانه بدون تغییر وجود داشته است و این حقیقت خود را در‬ ‫اکثر منابع و مآخذ معتبر و مستند نشان میدهد‪.‬‬ ‫میرزا محمدحسین مستوفی از خادمان دولت صفوی در کتاب «تفصیل عساکر فیروزی معاصر شاه سلطان‬ ‫حسین صفوی» در اوایل قرن هجدهم میالدی مینویسد‪[ :‬آذربایجان تا دربند ادامه دارد‪ ،‬پرداخت ‪500‬‬ ‫‪ / 84‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫هزار تومان به خزانه دولت از طرف تمام شهرها و روستاهای آن در نظر گرفته شده است] (فرهنگ ایران‬ ‫زمین‪.)420 ،417 ،1346 ،‬‬ ‫یان تادئوش کروشنسکی سیاح لهستانی که مابین سالهای ‪ 1720‬الی ‪ 1725‬م‪ .‬از اراضی دولت صفوی‬ ‫گذر می کرد‪ ،‬در مورد تقسیمات کشوری دولت صفویه اینچنین بیان میکند‪[ :‬آنها دوازده مملکت داشتند‪،‬‬ ‫‪ -1‬عراق عجم ‪ -2‬خوزستان ‪ -3‬لرستان ‪ -4‬فارس و کرمان ‪ -5‬مکران ‪ -6‬عراق عرب ‪ -7‬قندهار ‪-8‬‬ ‫زابلستان ‪ -9‬سیستان ‪ -10‬خراسان و مازندران ‪ -11‬گیالن ‪ -12‬آذربایجان که در ترکیب آن ایروان‪،‬‬ ‫شیروان و گرجستان میباشد] (کروشنیسکی‪.)19 ،1993 ،‬‬ ‫هم عصر با کروشنسکی میرزا سمیعا در مورد ساختار دولت صفوی در کتاب «تذکره الملوک» کشور‬ ‫آذربایجان را متشکل از چهار بیگلربیگى (ایالت) می داند‪ :‬تبریز‪ ،‬چوخورسعد (ایروان)‪ ،‬قاراباغ و شیروان‬ ‫)‪.(Minorsky , 1943, 39‬‬ ‫لطفعلی بیگ آذر (‪ 1174-1193‬ق) برابر با (‪ 1760-1779‬م) از طوایف ایل شاملو در اثر خود به نام‬ ‫«آتشکده» می نویسد‪[ :‬در حال حاضر تمامی اراضی شیروان‪ ،‬مغان‪ ،‬گرجستان و ارمن جزو آذربایجان‬ ‫محسوب میگردد] (آذربیگدلی‪ )26 ،1337 ،‬ایشان در سطور بعدی در مورد گنجه بیان میکن د که [یکی از‬ ‫شهرهای مهم آذربایجان با آب و هوای سالم] میباشد‪.‬‬ ‫بنا به فرمان کریم خان زند در شوال ‪1117‬ق ( آوریل ‪ 1764‬م) اسامی والیات شیروان‪ ،‬قاراباغ‪ ،‬تبریز‪،‬‬ ‫گنجه و نخجوان در ترکیب آذربایجان جای میگیرد (مجله بررسیهای تاریخی‪)365-366 ،1346 ،‬؛ (تقی اوا‪،‬‬ ‫‪ )120 ،1978‬سرهنگ روسی بورناشف در کتاب خود در مورد والیات آذربایجان در سال ‪1786‬م‪ .‬شهرهای‬ ‫دربند‪ ،‬باکی‪ ،‬قوبا‪ ،‬نوخا (شکی)‪ ،‬شیروان (شاماخی)‪ ،‬گنجه‪ ،‬شوشا (قاراباغ)‪ ،‬نخجوان‪ ،‬ایروان‪ ،‬قاراداغ‪،‬‬ ‫لنکران (طالش)‪ ،‬تبریز‪ ،‬ماراغا‪ ،‬اورمیه‪ ،‬خوی‪ ،‬اردبیل‪ ،‬مشکین و غیره را جزو خانات و والیات آذربایجان‬ ‫معرفی مینماید‪.‬‬ ‫سیاح و جغرافیاشناس مشهور حاجى زین العابدین شیروانى (‪ 1838-1780‬م) نیز اراضى چوخورسعد‬ ‫(ایروان) و قاراباغ را از ایاالت آذربایجان شمرده است (شیروانى‪. )425 ،124 ،1315 ،‬‬ ‫کتاب «تذکره ضیائی» به قلم عیسی ضیاء بن حاجی محمدرحیم اردبیلی که در نیمه دوم قرن نوزدهم‬ ‫در شهر لنکران نوشته شده‪ ،‬در نسخه دستنویس آن‪ ،‬والیات اردبیل‪ ،‬اردوباد‪ ،‬بیلقان‪ ،‬تبریز‪ ،‬خالخال‪،‬‬ ‫شیروان‪ ،‬گنجه‪ ،‬قاراباغ و ماراغا جزو اراضی آذربایجان معرفی میگردد (ضیائی‪ ،269-8135 ، ،‬ورق‪ 3‬ب)‪.‬‬ ‫بهمن میرزا شاهزاده قاجار در کتاب «شکرنامه شاهنشاهى» به سال ‪ 1871‬میالدی در شهر شوشا‬ ‫مینویسد که [بعد از وفات شاه سلطان حسین صفوی (‪ 1694-1722‬م) اکثر والیات آذربایجان از جمله‬ ‫تبریز‪ ،‬نخجوان‪ ،‬ایروان‪ ،‬گنجه و شیروان در معرض هجوم قشون عثمانی قرار گرفتند] (قاجار‪.)37 ،1999 ،‬‬ ‫چنانکه مالحضه می گردد شاهزاده قاجار نیز اراضی شمالی و جنوبی رود ارس را به صورت واحد در‬ ‫ترکیب آذربایجان معرفی مینماید‪.‬‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪85 /‬‬ ‫نویسندگان و عالمان آذربایجانی نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از جمله میرزا عبدالحسن‬ ‫وزیراف‪ ،‬جالل افندی انسیزاده ‪ ،‬محمدآقا شاه تختینسکی‪ ،‬نریمان نریمان اف‪ ،‬فریدونبک کوچرلی‪ ،‬جبار‬ ‫محمداف‪ ،‬سلطان مجید غنیزاده‪ ،‬جلیل محمدقلیزاده و دیگران‪ ،‬همچنین و‪.‬ل‪ .‬ولیچکو مؤلف روسی و‬ ‫ج‪ .‬بدلی تاریخ شناس انگلیسی تفهیم و برداشت قومی و جغرافیایی از مفهوم آذربایجان را شامل اراضی‬ ‫شمالی رود ارس نیز میدانند‪.1‬‬ ‫عالوه بر موارد ذکر شده فوق‪ ،‬آثار زیادی در این خصوص وجود دارد‪ .‬هدف از ذکر ا ین موارد نشان دادن‬ ‫اطالق نام آذربایجان بر اراضی شمالی رود ارس از قرون گذشته تا حال میباشد‪ .‬همچنین می توان ادعا‬ ‫نمود که آقای امیراحمدیان در کتاب خود یا منابع تاریخی را نادیده پنداشتهاند و یا اینکه در پی مقاصد‬ ‫سیاسی اقدام به تحریف حقایق مسلم تاریخی نمودهاند‪ .‬ایشان با استناد به مطال ب الیعقوبی جغرافیدان‬ ‫و تاریخ شناس عرب در مورد آذربایجان به صورت یک جانبه قضاوت مینماید(امیراحمدیان‪ .)16 ،1384 ،‬حال‬ ‫اینکه در این اثر ال یعقوبی مرکز آرران یعنی بردع را یکی از شهرهای آذربایجان می شمارد که این موضوع‬ ‫تعلق اراضی شمالی رود ارس به آذربایجان را تصدیق میکند‪ .‬الزم به ذکر است که الیعقوبی آرران را‬ ‫«آذربایجان االولیا» محسوب می نمود‪ .‬آقای امیراحمدیان به این نکته اعتراف میکند که الیعقوبی‬ ‫بردع را جزو آذربایجان محسوب نموده است‪ .‬الکن بیان این موضوع که الیعقوبی ارا ضی شمالی رود‬ ‫ارس را جزو آذربایجان محسوب ننموده‪ ،‬نمونۀ بارز تناقضگویی و بیمنطقی است‪ .‬ایشان به منظور‬ ‫مستند جلوه دادن مطالب غیر عقالنی خود از کمبود منابع رنج میبرد و با استناد به دایره المعارف روس‬ ‫(چاپ پترزبورگ در سال ‪ 1890‬م)‪ ،‬مطالبی از جمله «کردستان ترکیه»‪« ،‬ارمنستان ترکیه»‪« ،‬ارمنستان‬ ‫روسیه»‪« ،‬کردستان ایران» و غیره را در جهت اشاعه افکار مخرب‪ ،‬فتنه انگیز و تجزیهطلبانه به دفعات‬ ‫تکرار مینماید (همان‪. )20 ،‬‬ ‫استناد به دایره المعارفی که بر اساس نظریه غیر انسانی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» که از طرف‬ ‫دوائری از امپراتوری روس در اواخر قرن نوزدهم گردآوری شده است نمیتواند منبع قابل اتکایی باشد‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪Vezirov M.A. Uchebnik tatarsko-azerbaydjanskoqo narechiya. Sankt-Peterburg,‬‬ ‫‪1861฀ ฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀ ฀.฀. ฀฀฀ ฀฀฀฀฀฀฀ ฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀ ฀฀฀฀฀฀฀฀ // ฀฀฀฀฀฀‬‬ ‫‪“Kaspiy”, 1891, nomer 93; Kocharlinskiy F. Literatura azerbaydjanskikh tatar. Tiflis,‬‬ ‫‪1903฀ ฀฀฀฀฀฀฀ ฀. ฀฀฀฀฀ ฀฀฀฀฀฀-฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀฀ ฀฀฀฀฀฀. ฀฀฀฀฀฀, 1913฀ ฀฀฀฀฀฀฀฀‬‬ ‫‪S.M. Termini azerbaydjanskiye. Baku, 1913; Velichko V.L. Kafkaz: russkoye delo i‬‬ ‫‪mejduplemenniye voprosi. Sankt-Peterburg, 1904; Baddeley J.F. The Russian‬‬ ‫‪Conquest of the Caucasus. New York, 1969, p. 233; Sumbatzade A.S. Azerbaydjantsy‬‬ ‫‪– etnogenez i formirovaniye naroda. Baku, 1990, s.280-282.‬‬ ‫نریمان اف‪ ،‬نریمان‪ .‬ترک آذربایجان دیلینین مختصر صرف و نحوى‪ .‬باکی‪ ،1899 ،‬محمد قلی زاده‪ ،‬میرزا جلیل‪ .‬آذربایجان‪/‬‬ ‫مجله مال نصرالدین‪ .‬تفلیس‪ 27 ،‬نوامبر ‪1917‬؛ تقی اوا‪ ،‬شوکت‪ .‬معاصر ایران بورژوا تاریخشناسلیغیندا آذربایجان خلقینین اتنیک‬ ‫بیرلیگینین انکار ائدیلمسى حقینده‪ ،‬ص‪.123-121 .‬‬ ‫‪ / 86‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫زیرا دایره المعارف روسی عالوه بر تحریف تاریخ آذربایجان‪ ،‬مفاهیم و اصطالحات مخربی را به منظور‬ ‫تجزیه خا ک ترکیه ارائه می دهد‪ .‬در این اثر حتی مطالبی نیز علیه ایران گنجانیده شده است‪.‬‬ ‫آقای امیراحمدیان ادعا می کند که در اوایل قرن نوزدهم میالدی [دولت مستقلی در قفقاز وجود نداشت‬ ‫و قلمروهای کنونی جمهوری های قفقاز جنوبی (آذربایجان‪ ،‬ارمنستان و گرجستان) در حاکمیت دولت‬ ‫ایران قرار داشته است‪( ].‬همان‪ )20 ،‬با این حساب مؤلف حکومت های محلی (خانلیقالر) موجود در اراضی‬ ‫شمالی آذربایجان در آن عصر را فراموش مینماید‪ .‬ایشان فراموش میکنند که مذاکرات دو جانبه و‬ ‫نتایج آن مابین دولت های مستقل محلی و دولت روسیه دلیل واضحی بر استقالل و حا کمیت آنهاست‪.‬‬ ‫به طوریکه مذاکرات و قرارداد امضا شده مابین حکومتهای محلی قاراباغ و شکی با روس ها تحت‬ ‫عنوان « کورک چای» دارای ارزش حقوقی بینالمللی است‪.‬‬ ‫از جمله منابع تاریخی مهم دیگر در مورد آذربایجان کتاب « جامع التواریخ» ترتیب یافته به سرپرستی‬ ‫وز یر دولت ایلخانی به نام رشیدالدین فضلاهلل میباشد که در فصل «اوغوزنامه» این اثر نام آذربایجان‬ ‫به زبان ترکی تشریح شده است (علییاراف و ماحموداف‪ . )38 ،1989 ،‬به طوریکه رواج و استناد به این موضوع‬ ‫در دیگر اسناد تاریخی موجبات ناراحتی آقای امیراحمدیان را فراهم نموده است‪ .‬آقای امیراحمدیان در‬ ‫واکنش به شرح ترکی نام آذربایجان در کتاب جامع التواریخ با شهرت جهانی بدون ذکر دلیل این مطلب‬ ‫را افسانههای بیاساس و غیرعقالنی قلمداد میکند (امیراحمدیان‪ .)21 ،1384 ،‬این در حالیست که متهم‬ ‫نمودن یک شخصیت جهانی و اثر چند جلدی ایشان به غیر عقالنی بودن که جزو منابع مهم تاریخی‬ ‫جهان است‪ ،‬هیچگاه نمی تواند جایگاه فکری و علمی عالمانی مثل دکتر امیراحمدیان را اعتال نماید و در‬ ‫واقع بیانگر ضعف نویسنده در برابر حقایق مسلم تاریخی است‪ .‬هم چنین تالش ایشان در جهت فارسیزه‬ ‫کردن نام آذربایجان و مقای سه آن با گلپایگان و ورتپاتکان (همان‪ )22 ،‬تماما یاوه سرایی است‪.‬‬ ‫نویسنده در بررسی سرحدات تاریخی آذربایجان (همان‪ )23 ،‬به منظور مستند نمودن نظریات بیاساس‬ ‫خود به کتاب «مختصری از تاریخ آتروپاتن» اقرار علی اف رجوع نموده و شرح مفصل این موضوع را‬ ‫یادآوری میکند‪ .‬این در حالیست که آقای اقرار علی اف در کتاب خود‪ ،‬در رابطه با موضوع سرحدات‬ ‫آذربایجان برعکس مستندات امیراحمدیان هیچ مطلبی در مورد عدم اطالق نام آذربایجان به اراضی شمالی‬ ‫رود ارس بیان ننموده است‪ .‬برعکس آقای علیاوف در اثر خود چندین بار موضوع دو تکه بودن آذربایجان‬ ‫(شمالی و جنوبی) را یادآوری نموده و نواحی هر دو سوی ارس را آذربایجان نامیده و قرار گرفتن دولت‬ ‫آتروپاتن در جنوب آذربایجان و قسمتهایی از شمال آذربایجان را بیان نموده است )‪(Aliyev, 1989,3-5‬‬ ‫در این مورد هم بیانات غیر واقع آقای امیراحمدیان به وضوح دیده میشود‪.‬‬ ‫ایشان در بخشی از کتاب خود بیان میکند‪[ :‬مولفانی که ریشه مردم آذربایجان را ترک می دانند‪ ،‬تحمل‬ ‫هیچگونه انتقاد را ندارند‪ ،‬چونکه این عقیده اساس علمی ندارد‪ .‬و با هیچ اصل علمی نمیتوان گفتههای‬ ‫آنها را تصدیق کرد] (امیراحمدیان‪ .)25 ،1384 ،‬به نظر ما ارائه چنین بیاناتی از طرف نویسنده نمیتواند‬ ‫چیزی جز بیتوجهی و بی مسئولیتی در برابر مسائل اساسی باشد‪ .‬زیرا از منابع معتبر آشکار مىشود که‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪87 /‬‬ ‫از زمانهای قدیم اکثر اهالی آذربایجان را ترکها تشکیل میدادند‪ .‬در «کتاب التیجان فی ملوک حیمیر»‬ ‫اثر تاریخشناس عرب ابومحمد ابوا لملک ابن هاشم مالحضه میگردد که در زمان معاویه (‪ 661-680‬م)‬ ‫حکمدار اموی‪ ،‬عبید ابن شریع ه اهل یمن پس از بازگشت از آذربایجان در جواب سوال معاویه در مورد‬ ‫آذربایجان از ایشان بیان میکند که‪[ :‬آنجا اراضی ترکان میباشد‪ .‬آنها با تجمع در آن محل با هم مختلط‬ ‫شده تکمیل گردیدهاند] (آذرلی‪)86-89 ،1974 ،‬؛ (ولیدى‪)35-34 ،2007 ،‬؛ (علی یاروف و ماحمودوف‪.)56-57 ،1989 ،‬‬ ‫در سال ‪ 1126‬میالدی در فصل هفدهم کتاب « مجمل التواریخ و القصص» به قلم نویسندهای ناشناس‬ ‫بیان می گردد که‪[ :‬آذربایجان کشوری است که از زمان های قدیم در دست ترکان بوده است] (مجمل‬ ‫التواریخ و القصص‪ . )154 ،1318 ،‬این چنین اسناد موثقی دقیقا در برابر نظراتی قرار میگیرد که از طرف برخی‬ ‫به اصطالح عالمان در مورد اهالی آذربایجان بیان می گردد‪ .‬برخی عقیده دارند که ریشه ساکنان آذربایجان‬ ‫فارس بوده‪ ،‬بعد از یورش ترکان سلجوقی به این منطق ه در قرن یازدهم میالدی پروسه آسیمیالسیون‬ ‫اهالی فارس آذربایجان اتفاق افتاده است‪ .‬این چنین افکاری بر خالف اسناد موثق تاریخی است‪.‬‬ ‫مراسم بزرگداشت هزار و سیصدمین سالگرد تالیف کتاب «دهده قورقود» به عنوان سند حیاتی ترکان‬ ‫اوغوز در سال ‪ 2000‬میالدی از طرف سازمان یونسکو دلیل واضحی است که خطه آذربایجان از زمان ‪-‬‬ ‫های خیلی دورتر از سلجوقیان وطن ترکان بوده است‪.‬‬ ‫آقای امیراحمدیان در صفحات ‪ 26‬و ‪ 27‬کتاب خود در اشاره به دولت مستقل آتروپاتن و تشکیل آن در‬ ‫آذربایجان بر نظ رات قبلی خود در مورد تعلق تاریخی آذربایجان به ایران خط بطالن میکشد‪ .‬زیرا وجود‬ ‫دولتهای مستقل در آذربایجان در سال های ماقبل میالد مسیح‪ ،‬ادعای واهی تعلق آذربایجان به ایران‬ ‫را رد می کند‪ .‬راجع به این مساله در قرن نوزدهم در کتاب «درر التیجان فی التاری خ االشکان» تالیف‬ ‫محمدحسن خان اعتمادالسلطنه‪ ،‬عالم و دولتمرد عصر قاجار تاکید شده است‪ .‬اعتماد السلطنه نشان‬ ‫می دهد که آذربایجان از زمان های قدیم به صورت دولتی مستقل وجود داشته است (فاضلی‪)89 ،1984 ،‬؛‬ ‫(حسن زاده‪. )49 ،2001 ،‬‬ ‫آقای امیراحمدیان تالش میکند ظهور جمه وری دمکراتیک آذربایجان را مرتبط با سیستم استعماری‬ ‫امپراتوری عثمانی بداند (امیراحمدیان‪ ، )28-29 ،1384 ،‬که این مساله بر خالف حقایق تاریخی است‪ .‬تاسیس‬ ‫جمهوری دمکراتیک آذربایجان در سال ‪ 1918‬میالدی یقینا حاصل اراده ملت آذربایجان میباشد‪ .‬به‬ ‫طور کلی مؤلف مورد نظر در کنار عدم آگاهی کافی از تاریخ قرون میانه‪ ،‬معلومات اندکی در زمینه تاریخ‬ ‫قرن بیستم دارد‪ .‬به عنوان مثال ایشان حزب منشویک را با حزب کمونیست بلشویک یکسان قلمداد‬ ‫مینماید (همان‪ )28 ،‬امیراحمدیان بیان میکند که گویا محمدامین رسول زاده در دوران مهاجرت خود در‬ ‫مقاله ای اشتباه بودن اطالق نام آذربایجان به جمهوری تحت رهبری خود را قبول نموده است (همان‪،‬‬ ‫‪ . )30‬این در حالیست که محمدامین رسول زاده هیچگاه نه در کتاب «جمهوری آذربایجان» و نه در آثار‬ ‫دیگر خود چنین جمالتی بیان ننموده است‪ .‬ایشان در راه احیای دوباره استقالل مجدد جمهوری‬ ‫آذربایجان بیوقفه تالش نموده است‪ .‬رسول زاده در کتاب « جمهوری آذربایجان» در زمینه تاریخ‬ ‫‪ / 88‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫آذربایجان به روشنی بیان می کند که [ترکان آذربایجان در دوطرف رودخانه آراز که آنها را دو تکه نموده‬ ‫ساکناند‪ .‬در طول تاریخ به عنوان ملتی حاکم بوده و تحت استیال نزیسته اند‪ ،‬این موضوع انتساب طبقه‬ ‫حاکمه ایران از زمانهای قدیم به ترکان را نشان میدهد] (رسول زاده‪.)12-14 ،1990 ،‬‬ ‫نویسنده احساس تأسف خود را در مورد شناسایی استقالل مجدد جمهوری آذربایجان از طرف دولت‬ ‫وقت ایران در سال ‪ 1991‬پنهان نمی کند‪ .‬ایشان علیه دولت و دانشمندان آذربایجان اتهامات بیاساسی‬ ‫بیان میکند‪ .‬نویسنده ادعا می کند که گویا دولت آذربایجان اندیشمندان آذربایجانی را به نوشتن آثاری‬ ‫علیه دولت ایران تشویق می نماید‪ .‬به گفته ایشان تاریخدانان‪ ،‬سیاستمداران و دولتمردان آذربایجانی با‬ ‫«نیات خائنانه» خواستار تجزیه ایران بوده جزو «هواداران پان ترکیسم» میباشند (امیراحمدیان‪-32 ،1384 ،‬‬ ‫‪ )31‬حال اینکه حقیقتأ جمهوری آذربایجان در سیاست خارجی خود به وضوح خواستار گسترش مناسبات‬ ‫دوستانه و حسن همجواری با دولت ایران میباشد و هیچ گونه ادعای ارضی علیه ایران ندارد‪ .‬از نظر‬ ‫تاریخی نیز اصل بر این است که باید تاریخ را همانگونه که هست با تکیه بر واقعیات تاریخی و با نگاهی‬ ‫واقع بینانه بررسی نمود‪ .‬آذربایجان کشوری است با تاریخ و فرهنگ دیرین‪ .‬عالمان آذربایجان که نویسنده‬ ‫چشم دیدن آنها را ندارد با تکیه بر حقایق تاریخی و علمی‪ ،‬تاریخ و مدنیت آذربایجان را مطالعه مینمایند‬ ‫و اهانتهای نویسنده در این مورد بیانگر سطح تعقل فکری و منطقی ایشان است‪.‬‬ ‫امیراحمدیان در نوشته های خود سعی میکند آقای اقرار علی اف را در برابر دیگر عالمان آذربایجانی قرار‬ ‫دهد‪ .‬ایشان بیان میکنند‪[ :‬مورخی ن بزرگی چون پروفسور اقرار علی اف که در بازگویی و آشکارسازی‬ ‫حقایق علمی کوشا هستند چون واقعیت را برمال می سازند‪ ،‬مورد غضب حکومت آذربایجان قرار میگیرند‪.‬‬ ‫چاپ کتاب آتروپاتن این مورخ نامی به زبان روسی مورد مخالفت مقامات آذربایجان بود‪( ].‬همان‪.)32 ،‬‬ ‫گفتنی است که اوأل مطالب مرتبط با مورد خشم قرار گرفتن آکادمیسین مرحوم از طرف دولت آذربایجان‬ ‫به کلی افتراست‪ .‬اقرار علیاف طی سال های متمادی رئیس انستیتو تاریخ آکادمی ملی علوم آذربایجان‬ ‫بوده و عضو حقیقی این موسسه علمی نیز بودهاند؛ به طوریکه همیشه مسائل دولت آذربایجان را از‬ ‫صمیم قلب حس نموده اند‪ .‬کتاب ایشان در مورد دولت آتروپاتن و دیگر آثار او هیچ گاه از طرف دوائر‬ ‫دولتی مورد تنقید قرار نگرفته است‪ .‬دوم اینکه در کتاب آقای علیاف به یکسری مطالبی که برخالف‬ ‫مقاصد سوء آقای امیراحمدیان میباشد برمیخوریم که ایشان با چشمپوشی از آنها سعی میکنند از آن‬ ‫کتاب به صورت ابزاری استفاده نمایند‪ .‬به همین دلیل مطالب آقای امیراحمدیان در این باره شبههبرانگیز‬ ‫و سادهلوحانه محسوب میگردد‪.‬‬ ‫آقای امیراحمدیان در کتاب خود پیشنهاداتی در مورد چگونگی ایجاد خلل م ابین مناسبات فعلی دو کشور‬ ‫ایران و آذربایجان ارائه می دهد‪ .‬طرح ادعای ارضی ایران علیه جمهوری آذربایجان‪ ،‬اطالق نام «آرران و‬ ‫شیروان» به جای جمهوری آذربایجان در ایران و نوشتن بادکوبه به جای باکو در مطبوعات ایران (همان‪،‬‬ ‫‪ )33‬حاصل تخیالت بیمارگونهای است که این چن ین مواردی در کل در ردیف نظرات غیر جدی و غیر‬ ‫نرمال محسوب میگردند‪.‬‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪89 /‬‬ ‫مؤلف بیان میکند که تاریخ دانان آذربایجان در زمان حکومت شوروی سابق در جهت انکار عالیق‬ ‫تاریخی ایران و آذربایجان تالش نمودهاند (همان‪ .)35 ،‬در حقیقت میتوان گفت که عالمان آذربایجان در‬ ‫دوران شوروی و در حال حاضر با ترجمه آثار شاعران ایرانی از جمله ابوالقاسم فردوسی‪ ،‬سعدی شیرازی‪،‬‬ ‫حافظ شیرازی‪ ،‬عبدالرحمان جامی و غیره و با ارئه مطالعات خود در زمینه ادبیات‪ ،‬فرهنگ و تاریخ ایران‪،‬‬ ‫آثار فراوانی خلق نموده اند به طوریکه بررسی این موضوعات در حال حاضر نیز اد امه دارد‪ .‬هم چنین در‬ ‫کنار اینها زبان فارسی در آموزشگاه های متوسط و عالی آذربایجان تدریس میگردد‪.‬‬ ‫آقای امیراحمدیان در کتاب خود به برخی حقایق تاریخی نیز اعتراف میکند که منجر به تناقضگوئی‬ ‫می گردد‪ .‬مثال ایشان در بخشی از کتاب خود آذربایجان را به عنوان یکی از قدیمیترین مناطق جهان‬ ‫معرفی می نماید و با معرفی فسیل کشف شده غار آزیخ (آزیخ انتروپ) مطالب خود را تصدیق میکند‬ ‫(همان‪ )37-38 ،‬مؤلف با اعتراف به اینکه در آذربایجان‪ ،‬غار آزیخ واقع در اراضی قاراباغ جمهوری آذربایجان‬ ‫«غار آزیخ آذربایجان» قرار میگیرد خود به خود ا راضی شمالی رود ارس را تحت نام آذربایجان تصدیق‬ ‫می کند و ادعای واهی خود در مورد تعلق اراضی قاراباغ به ارامنه از زمانهای قدیم را نقض میکند‪.‬‬ ‫همچنین اکثر ادعاهای بیاساس بخشهای دیگر کتاب خود را فراموش میکند‪ .‬در این اثر مثل معروف‬ ‫«دروغگو حافظه ندارد» مصداق عینی پیدا میکند‪.‬‬ ‫در فصل هفتم کتاب آقای امیراحمدیان به مطالب کذبی در رابطه با تاریخ قاراباغ برمی خوریم‪ .‬ایشان‬ ‫بیان می کنند که‪[ :‬بیش از ‪ 80‬درصد جمعیت قره باغ را ارمنه تشکیل می دهند که از گذشتههای دور‬ ‫در این نقطه ساکن بوده بومی منطقهاند] (همان‪ .)323 ،‬اسناد مربوط به دوران روسیه تزاری و آثار‬ ‫محققان معاصر نشان می دهد که ارامنه بعد از سالهای ‪ 1828-1830‬میالدی از اراضی ایران و دولت‬ ‫عثمانی به صورت دسته جمعی به قاراباغ و ایروان کوچ نموده و کوچ آنها در سال های بعدی نیز ادامه‬ ‫داشته است ‪(Qlinka, 1831); (Qriboyedov, 1971, 340); (Velichko, 1904, 75); (Shavrov,‬‬ ‫‪1911, 59-61); (Allen, 1953, 18); (Aliyev, 1989, 76-77).‬‬ ‫این در حالیست که منطقه قاراباغ درطول تاریخ در ترکیب جغرافیایی دولتهای آذربایجان وجود داشته‬ ‫و هیچ گاه به عنوان اراضی ارامنه محسوب نگردیده است‪ .‬آقای امیراحمدیان با طرفداری از ارمنستان و‬ ‫طرفداری از اشغال اراضی آذربایجان بوسیله تجزیهطلبان ارمنی کینه خود را نسبت به آذربایجان نشان‬ ‫میدهد و آنها را به عنوان « حافظان مبارز‪ ،‬با تجربه و قاطع اراضی خود» معرفی میکند‪ .‬احتساب اراضی‬ ‫قاراباغ به ارامنه‪ ،‬ایجاد شبهه در اصل مورد قبول مجامع بینالملل یعنی یکپارچگی ارضی دولت‬ ‫آذربایجان‪ ،‬تالش در جهت کسب برائت و بیگناهی در مورد جالدهائی که جنایات نسلکشی و تصفیه‬ ‫نژادی را مرتکب گردیده اند و نگاه ایشان به روابط آذربایجان با ا رمنستان نشانگر وجود حس ارمنیپرستی‬ ‫و آذربایجانستیزی اوست‪.‬‬ ‫عالوه بر موارد فوق در برخی از سایت های اینترنتی ایران به یک سری مقاالت و مطالب ضد آذربایجانی‬ ‫مؤلف مذبور برمی خوریم‪ .‬این مقاالت ماهیت ًا تهدید کننده بوده و علیه استقالل و تمامیت ارضی آذربایجان‬ ‫‪ / 90‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫میباشند‪ .‬در این مقاالت دولت مداری آذربایجان تحقیر شده و اراضی آذربایجان تحت عنوان «ایران‬ ‫شمالی» معرفی میگردد‪ .‬آقای امیراحمدیان اقلیت های قومی جمهوری آذربایجان را به نافرمانی و آشوب‬ ‫دعوت مینماید‪ .‬اقلیت هایی که در طول تاریخ در کنار هم با مسالمت زیسته و درهم ادغام گردیدهاند از‬ ‫طرف آقای امیراحمدیان تحریک می گردند‪ .‬الکن سادهلوحی و بیتوجهی نویسنده در این مورد نیز خود‬ ‫ال مؤلف لزگیهای آذربایجان را «از اقوام اصیل ایرانی» میشمارد‪.‬‬ ‫را به وضوح نشان میدهد‪ .‬مث ً‬ ‫به طور خالصه می توان بیان نمود که در کتاب آقای امیراحمدیان حقایق تاریخی تحریف گردیده و‬ ‫اشتباهات فاحشی وجود دارد‪ .‬در آنجا به اصول اساسی حقوق بینالملل توجهی نشده و ادعاهای مغرضانه‬ ‫بی شماری بیان گردیده است‪ .‬این چنین به اصطالح تحقیقات علمی نتایجی جز ضربه زدن و تخریب‬ ‫مناسبات دوستانه و حسن همجواری ما بین دو کشور ندارد ‪ .‬ما معتقدیم که تفکرات و پیشنهادات مخرب‬ ‫ایشان در مورد روابط دو دولت و عالیق ارمنی پرستانه آقای امیراحمدیان عالوه بر داشتن ماهیت‬ ‫آذربایجان ستیزانه بر ضد اصل اتحاد مسلمانان ارائه شده از طرف جمهوری اسالمی ایران میباشد‪.‬‬ ‫هم چنین اشاعه چنین افکاری در سطح ملی و منطقهای میتواند مشکالت جبرانناپذیری به ارمغان‬ ‫بیاورد‪ .‬این درحالیست که تالش در جهت ایجاد بستر مناسب به منظور همگرائی منطقهای و تالش‬ ‫منطقه ای در جهت حل مشکالت داخلی‪ ،‬دوجانبه و چند جانبه منطقه قفقاز و خاورمیانه میتواند آینده‬ ‫تحوالت موجود را به نفع بازیگران منطقهای تأمین نماید‪ .‬در خاتمه متذکر میگردد که در این مقاله‬ ‫صرف ًا نمونه هایی از مطالب غرضورزانه‪ ،‬تحریککننده و غیر علمی نویسنده کتاب مذکور بررسی گردید‪.‬‬ ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان ‪91 /‬‬ ‫منابع ترکی آذربایجانی‪:‬‬ ‫آذرلی‪ ،‬م‪ ،‬ای‪)1974( .‬دوقوزونجو عصرین عرب دیللى منبعیى قدیم آذربایجان حاقیندا‪ //‬آذربایجان علملر‬ ‫آکادمیاسینین معروضهلرى‪ ،‬اوتوزونجو جلد‪ ،‬شماره ‪ ،8‬باکى‪.‬‬ ‫ابن االثیر‪ )1959( .‬الکامل فی التاریخ‪ .‬ترجمه م‪.‬افندی زاده‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫اورتا عصر عرب منبع لرینده آذربایجان تاریخینه دایر ماتریالالر‪ )2005( .‬اؤن سؤز‪ :‬فردا اسدوف‪ ،‬مترجملر‪ :‬ض‪.‬‬ ‫بنیادوف‪ ،‬ج‪ .‬اسکندرلی‪ ،‬ح‪ .‬اکبروف‪ ،‬س‪ .‬سلیمان اوا‪ ،‬اِ‪ .‬آغایوا‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫بنیادوف‪ ،‬ضیاء‪ )1989( .‬آذربایجان یدى‪-‬دوقوزونجو عصرلرده‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫بنیادوف‪ ،‬ضیاء‪ )2004( .‬آذربایجان آتابیگلر دولتى (‪ 1136-1225‬م)‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫پیریوف‪ ،‬واقف‪ )2006( .‬آذربایجانین تاریخى ـ سیاسى جوغرافیاسى‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫تقیاوا‪ ،‬شوکت‪ )1978( .‬معاصر ایران بورژوا تاریخشناسلیغیندا آذربایجان خلقینین اتنیک بیرلیگینین انکار‬ ‫ائدیلمه سى حاقیندا ‪ /‬آذربایجانین تاریخ و مدنیتینین بورژوا ساختاالشدیریجیالرینا قارشى‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫حسن زاده‪ ،‬طاهره‪ )2001( .‬ماراغالى محمدحسن خان اعتماد السلطنهنین اثرلرینده آذربایجان تاریخى مسالهلرى‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫رسول زاده‪ ،‬محمد امین‪ )1990( .‬آذربایجان جمهوریتى‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫شاردن‪ ،‬ژان‪ )1994( .‬سیاحت نامه‪ .‬ترجمه واقف آصالن‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫علی یاروف‪ ،‬سلیمان و ماحمودوف‪ ،‬یعقوب‪ )1989( .‬آذربایجان تاریخى اوزره قایناقالر‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫فاضلی‪ ،‬عبداهلل‪ )1978( .‬آذربایجان تاریخینین بعضى پروبلملرینین ایران بورژوا تاریخچیلرى طرفیندن‬ ‫ساختاالشدیریلماسینا دایر‪ /‬آذربایجانین تاریخ و مدنیتینین بورژوا ساختاالشدیریجیالرینا قارشى‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫فاضلی‪ ،‬عبداهلل‪ )1984( .‬آذربایجانین قدیم و ایلک اورتا عصرلر تاریخى ایران تاریخشناسلیغیندا‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫قاجار‪ ،‬بهمن میرزا‪ )1999( .‬شکرنامه شاهنشاهی‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫کروشنیسکی‪ ،‬یان تادئوش‪ )1993( .‬تاریخ سیاح مسیحی‪ .‬ترجمه شاهین فاضل‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫الکوفی‪ ،‬احمد بن عصم‪)1994( .‬کتاب الفتوح‪ ،‬ترجمه ضیاء بنیادوف‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫محمد قلی زاده‪ ،‬میرزا جلیل‪ )1917( .‬آذربایجان‪ /‬مجله مال نصرالدین‪ .‬تفلیس‪ 27 ،‬نوامبر‪.‬‬ ‫نریمانوف‪ ،‬نریمان‪ )1899( .‬ترک آذربایجان دیلینین مختصر صرف و نحوى‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫ولی خانلی‪ ،‬نایله‪ )1974( .‬دوقوز ـ اون ایکینجى عصرلرین عرب جوغرافیاشناس سیاحالرى آذربایجان حقینده‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫ولیدى توقان‪ ،‬ذکى‪ )2007( .‬آذربایجان‪ .‬چاپا حاضرالیانالر‪ :‬م‪ .‬عنصرلی و ت‪ .‬نجفلی‪ .‬باکی‪.‬‬ ‫منابع فارسی‬ ‫آذر بیگدلی‪ ،‬لطفعلی بیگ‪ )1337( .‬آتشکده آذر‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫ابن خلف التبریزی‪ ،‬محمدحسین‪ )1278( .‬برهان قاطع‪ .‬تبریز‪.‬‬ ‫امیراحمدیان‪ ،‬بهرام‪ )1384( .‬روابط ایران و جمهوری آذربایجان (نگاه آذریها به ایران)‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫بلعمی ابوعلی محمد‪ )1344( .‬ترجمه تاریخ طبری‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫رضا‪ ،‬عنایت اهلل‪ )1348( .‬سخنی در پیرامون آذربایجان‪ .‬مجله بررسیهاى تاریخی‪ ،‬سال چهارم‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫‪ / 92‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫رفتارنامه انوشیروان به خامه خود او‪ )1348( .‬ترجمه س‪ ،‬م‪.‬ای‪.‬پوشتری‪ .‬مجله بررسی های تاریخی‪ ،‬شماره ‪5‬‬ ‫و‪ ،6‬سال چهارم‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫شیروانى حاجى زین العابدین‪ )1315( .‬بستان السیاحه‪ ،‬تهران‪.‬‬ ‫ضیائی‪ ،‬عیسی ابن حاجی محمدرحیم‪ .‬تذکره ضیائی‪ .‬انستیتو نسخ خطی‪ .‬آکادمی ملی علوم آذربایجان‪269-8135 ،‬‬ ‫فرهنگ ایران زمین‪ )1346( .‬جلد بیستم‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫فقیه‪ ،‬ج‪ )1346( .‬آتروپاتکان و نهضت ادبی‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫کاتبی‪ ،‬ح‪ )1321( .‬آذربایجان و وحدت ملی ایران‪ .‬تبریز‪.‬‬ ‫کسروی‪ ،‬احمد‪ )1304( .‬آذری یا زبان باستان آذربایگان‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫گلچین معانی‪ ،‬احمد‪ )1350( .‬تاریخ تذکره های فارسی‪ .‬جلد دوم‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫مجله بررسیهای تاریخی‪ )1346( .‬تهران‪ ،‬شماره‪3‬و‪.4‬‬ ‫مجمل التواریخ و القصص‪( )1318( .‬تالیف سال ‪ 520‬هجری قمری) به تصحیح ملک الشعرا بهار‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫مشکور‪ ،‬محمدجواد‪ )1348( .‬حدود تاریخی آذربایجان ایران‪ .‬مجله بررسیهای تاریخی‪ ،‬شماره ‪2‬و‪ ،3‬سال چهارم‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫میرزا سمیعا‪ )1369( .‬تذکره الملوک (به کوشش س‪ ،‬م‪ ،‬دبیرسیاقی)‪ .‬تهران‪.‬‬ ‫منابع عربی‬ ‫ابن االثیر‪ ،‬عزالدین ابوالحسن علی بن محمد‪ )1876-1881( .‬الکامل فی التاریخ‪ .‬لیدن‪.‬‬ ‫ابن حوقل‪ ،‬ابوالقاسم‪ )1939( .‬صورت العرض‪ .‬لیدن‪.‬‬ ‫الطبری‪ ،‬ابوجعفر محمدبن جریر‪ )1968( .‬تاریخ الرسل و الملوک‪ .‬جلد دوم‪ .‬قاهره‪.‬‬ ‫الکاتب بغدادی‪ ،‬ابو الفرج قدما ابن جعفر‪ )1889( .‬کتاب الخراج و صنعت الکتابه‪ .‬لیدن‪.‬‬ ‫الکوفی‪ ،‬احمد بن عصم‪ )1968-75( .‬کتاب الفتوح‪ .‬حیدرآباد‪.‬‬ ‫همدانی‪ ،‬ابوبکر احمد بن اسحاق بن الفقیه‪ )1880( .‬مختصر کتاب البلدان‪ .‬لیدن‪.‬‬ ‫الیعقوبی‪ ،‬احمد بن ابو یعقوب بن جعفر‪ )1898( .‬کتاب البلدان‪ .‬لیدن‪.‬‬ ‫منابع انگلیسى‬ ‫‪Allen W.E.D. (1953) Caucasians Battlefields. Cambridge.‬‬ ‫‪Baddeley J.F. (1969) The Russian Conquest of the Caucasus. New York.‬‬ ‫‪Bausani A. (1971) The Persians from the Earliest Days to the Twentieth‬‬ ‫‪Century (translated from the Italian by J.B.Donne). London.‬‬ ‫‪Minorsky V.F. (1943) “Tadhkirat al-muluk”: A Manual of Safavid‬‬ ‫‪Administration circa 1137 / 1725. London.‬‬ ‫منابع روسى‬ ‫‪Adjaib ad-dunya (Chudesa mira). (1993) Perevod s persidskoqo‬‬ ‫‪L.P.Smirnova. Moskva.‬‬ ‫‪Aliyev I.H. (1989) Naqorniy Qarabagh: istoriya, fakti, sobitiya. Izdaniye‬‬ 93 / ‫نگرشی بر تحریفات جغرافیای تاریخی و تاریخ دولتمداری آذربایجان‬ vtoroye. Baku. Aliyev I.H. (1989) Ocherk istorii Atropateny. Baku. Buniyadov Z.M. (1964) Obzor istochnikov po istorii Azerbaydjana (istochniki arabskiye). Baku. Derbendname (Rumyantsevskiy spisok). (1993) Perevod Q.M.R.Orazayeva. V kniqe: “Daqestanskiye istoricheskiye sochineniya”. Moskva. Efendiyev O.A. (1978) Kosvesheniyu nekotorikh voprosov istorii Sefevidov v sovremennoy iranskoy istorioqrafii / Protiv burjuaznikh falsifikatorov istorii i kultury Azerbaydjana. Baku. Evliya Chelebi. (1983) Kniqa puteshestviya. Vipusk III: Zemli Zakavkazya i sopredelnikh oblastey Maloy Azii i Irana. Moskva. Fazlullah Rashid ad-Din. (1987) Oquz-name (perevod s persidskogo, predisloviye, kommentarii, primechaniya i ukazateli R.M.Shukurovoy). Baku. Istoricheskaya geoqrafiya Azerbaydjana. (1987) Baku. Kasumova S.Y. (1993) Azerbaydjan v III-VII vv. Baku. Kocharlinskiy F. (1903) Literatura azerbaydjanskikh tatar. Tiflis. Mamedov C. (1913) Kniqa tyurko-azerbaycanskoqo yazika. Iravan. Meltyukhov M., Ter-Sarkisyants A., Trapeznikov G. (1999) Istoricheskiye alsifikatsii s politicheskoy podoplekoy. Moskva. Muhammed Rafi al-Shirvani. (1993) Tarikh-i Daqestan (perevod A.R.Shihsaidova). V kniqe: “Daqestanskiye istoricheskiye sochineniya”. Moskva. Pakhomov Y.A. (1929) Pehleviyskiye nadpisi Derbenta // Izvestiya Obshestva Obsledovaniya i Izucheniya Azerbaydjana, nomer 8, vipusk 5, Baku. Qanizade S.M. (1913) Termini azerbaydjanskiye. Baku. Qlinka S.N. (1831) Opisaniye pereseleniya armyan azerbaydjanskikh v predeli Rossii. Moskva. Qriboyedov A.S. (1971) Zapiska o pereselenii armyan iz Persii v nashi oblasti. Sochineniya, tom 2. Moskva. Rashid ad-Din. (1971) Perepiska (perevod, vvedeniye i kommentarii A.I.Falinoy). Moskva. Shavrov N.N. (1911) Novaya uqroza russkomu delu v Zakavkazye. SanktPeterburg. Shahtahtinskiy M.A. (1891) Kak nazivat zakavkazskikh musulman // Qazeta “Kaspiy”, nomer 93. Sumbatzade A.S. (1990) Azerbaydjantsy – etnogenez i formirovaniye naroda. Baku. 1398 ‫ تابستان‬،‫ شماره اول‬،‫ سال اول‬،‫ فصلنامه آذربایجانپژوهی‬/ 94 Vezirov M.A. (1861) Uchebnik tatarsko-azerbaydjanskoqo narechiya. Sankt-Peterburg. Velichko V.L. (1904) Kavkaz: russkoye delo i mejduplemenniye voprosy. Sankt-Peterburg. ‫کئچمیشدن گونوموزه کیمی ایراندا کوراوغلو‪95 /‬‬ ‫کئچمیشدن گونوموزه کیمی ایراندا کوراوغلو‬ ‫علی برازنده تورک‬ ‫اؤزت‪:‬‬ ‫تونادان اورتا آسیایا قدر اوزانان بویوک جغرافیانی قاپسامیش کوراوغلو داستانی‪ ،‬هر آچیدان آراشدیریال بیلر‪.‬‬ ‫کوراوغلو تاریخین نادر و مشهور شخصیتلریندن دیر کی چاغالر بویونجا قهرمانلیقالری‪ ،‬باشدا تورکلر اولماق‬ ‫اوزره دیگر ملت لرده درین تاثیر بوراخمیشدیر‪ .‬تورک داستانالری ایچینده گونوموزه ان یاخین داستان‬ ‫ساییالن کوراوغلو‪ ،‬بوگونه قدر عینی تاثیر و گوجونو سوردورموش دور‪ .‬بونو سون ایللرده بیر ـ بیرینی تعقیب‬ ‫ائدن دهی یشیک آراشدیرماالر تایید ائدیر‪ .‬کوراوغلو داستانینی ایلک یازیلی وارانتی یوز آلتمیش ایلدن آرتیق‬ ‫دیر کی‪ ،‬آرشیولرده موجوددور‪ .‬داستانین آیری ـ آیری قول و بویالری‪ ،‬حکایه و روایتلری‪ ،‬باشلیجا سؤزلو‬ ‫و یازیلی شکلیده کئچمیش زمانالردان گونوموزه چاتمیشدیر‪ XIII-XIII .‬یوز ایللرینه عاید آذربایجان جنگ‪-‬‬ ‫لرینده‪ ،‬عینی شکیلده قونشو اؤلکلرده توپالنمیش الیازماالردا‪ ،‬شعر مجموعهلرینده‪ ،‬اؤرنگین «نغمهلر کتابی»‬ ‫(تبریز‪1721 ،‬م)‪ ،‬عندالیب قاراجاداغینین «شعر مجموعهسی» (‪ 4081‬م) کوراوغلونون آدی ایله باغلی‬ ‫اؤرنکلر واردیر‪ .‬گؤرونودویو کیمی کوراوغلونون ان قدیم یازیا آلینماالری ایراندا‪ ،‬تبریز شهرینده توپالنمیش‪-‬‬ ‫دیر‪ .‬مقالهمیزین موضوعسو ایراندا کوراوغلو و کوراوغلو ایله باغلی قایناقالردیر‪.‬‬ ‫آچار سؤزلر‪ :‬ایران‪ ،‬کوراوغلو‪ ،‬تبریز‪ ،‬داستان‪.‬‬ ‫‪ 1‬آذربایجان فولکلور تدقیقاتچیسی‬ ‫‪1‬‬ ‫‪ / 96‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫گیریش‬ ‫تاریخین آخیشی ایچریسینده ملتلر عدالت‪ ،‬قهرمانلیق‪ ،‬دین‪ ،‬فضیلت و میللی قهرمانلیق ماجراالرینی منظوم‬ ‫حکایهلر ایله دیله گتیرهرک داستانالر یاراتمیشالر‪ .‬کوراوغلو نادر شخصیتلردندیر کی تاریخ بویونجا هئچ‬ ‫بیر تاثیرینی بوراخمادان گونوموزه قدر داستانی اولوشومونو گئتدیکجه گئنیشلتمیش‪ ،‬گوندن گونه کؤکلو‬ ‫آغاج کیمی قول قاناد آچمایا دوام ائتمیشدیر‪ .‬کوراوغلونون هاردان چیخیب و هانسی تاریخلره عاید اولدوغو‬ ‫بحثلی بیر موضوع اولدوغو کیمی حتی بعضی قولالردا میتولوژی دؤورانالردان بئله‪ ،‬قالینتیالر گؤزه دئییر‪.‬‬ ‫بو اؤزدون مقالهمیزده تکجه ایلک یازیلی قایناقالر و گونوموزه قدر ایران مرزلرینده اوالن تورک سویلو‬ ‫خالقالردا کوراوغلو موقعیتی و قایناقاالرینی تانیماغا چالیشیریق‪ .‬گونوموزه قدر تاریخده بیرینجی دفعه‬ ‫کوراوغلونون یازیلی شکیلده «بیرینجیلر شهری» تبریز شهرینده راست گلیریک‪ .‬الیاس موشقیان آدلی‬ ‫ارمنی تاجر تبریز شهرینده اولدوغو ایللرده سؤزلو اوالراق عاشیقالر و خالقدان ائشیتدیغی بایاتیالری ‪-1271‬‬ ‫جی ایلده یازییا آلمیشدیر‪ .‬توپالنان مجموعهده کوراوغلو ایله باغلی ‪ 31‬بایاتی واردیر‪.‬‬ ‫‪-1840‬جی ایلده عندلیب قراجهداغی طرفیندن قلمه آلینان «شعرلر مجموعهسیده» کوراوغلو ایله باغلی شعرلره‬ ‫راست گلیریک‪ .‬بوتون بو قایناقالرا دایاناراق کوراوغلو نه قدر اونلو و دیللره دستان بیر شخص اولدوغو آنالشیلیر‪.‬‬ ‫ائله همان ایلده آلکساندر خودوزکی‪ ،‬کوراوغلو ایله باغلی ایلک و جدی شکیلده چالیشما آپارمیش و ‪31‬‬ ‫قولونو تبریز شهریندن ‪ 531‬کیلومتر اوزاقلیقدا آراز چایی کناریندا عاشیق صادق آدلی عاشیقدان توپالمیش‬ ‫و قلمه آلمیشدیر‪ .‬توپالما فارسجا اوالراق شعرلر تورکجه و تبریز آغزی ایله ثبت اولموشدور‪ .‬حاجی میرزا‬ ‫اسکندرین تشبث ایله قلمه آلینان توپالما گرچی خودوزکی طرفیندن دوزنلمنمیش اورژیناللیغی پوزولموش‪،‬‬ ‫آمما ان اسکی کوراوغلو الیازماسی اولدوغو اوچون اؤن داشییر‪ .‬بو تاریخدن سونرا ایران مرزلری ایچریسینده‬ ‫گونوموزه کیمی کوراوغلو ایله باغلی تاریخی الیازما تاپیلمامیشدیر؛ اما عمومی اوالراق عاشیقالر طرفیندن‬ ‫شفاهی شکیلده دیللردن دیللره و سینهلردن سینهیه تکرارالناراق گونوموزه چاتمیشدیر‪ .‬کوراوغلویا عاید‬ ‫دئییش لر عاشیقالر طرفیندن آنالتما نوعالرینین ان گؤزل اؤرنکلرین تشکیل ائدیر‪ ،‬بو اؤزدن ایرانین‬ ‫سراسرینده بوتون تورک عاشیقالری‪ ،‬کوراوغلو ایله باغلی‪ ،‬اونالرجا عاشیق هواسی یاراتمیشالر‪ .‬ثبتلره‬ ‫گؤر ه کوراوغلو هاواالری تبریز و قاراداغ عاشیقالری طرفیندن یاراتیلمیش دیگر قونشو اؤلکهلره کئچمیشدیر‪.‬‬ ‫«کوراوغلو قارتارماسی»‪« ،‬میصری کوراوغلو»‪« ،‬جنگی کوراوغلو»‪« ،‬تورکو کوراوغلو»‪ ،‬ویا «آت اوستو‬ ‫کوراوغلو»‪ « ،‬طبلی کوراوغلو»‪« ،‬نفس آلماز کوراوغلو»‪ ،‬ویا «عثمانی کوراوغلو»‪ ،‬یا «کوراوغلو‬ ‫گؤزللمهسی»‪« ،‬الچین کوراوغلو»‪« ،‬دووشمه کوراوغلو»‪« ،‬بوزگونو کوراوغلو»‪« ،‬ایواز پیشروو»‪« ،‬میدان‬ ‫کوراوغلو» و «رباعی کوراوغلو» کیمی کوراوغلو هاواالریندان آد وئرماق اوالر‪.‬‬ ‫دیگر طرفدن ایراندا‪ ،‬عاشیقالر طرفیندن اونالرجا کوراوغلو قولو یارادیلمیشدر‪ .‬عاشیقالر طرفیندن یارادیالن قولالر‬ ‫سفرلر ویا دئییشمه شکلینده اورتایا چیخمیشدیر‪« .‬استانبول سفری»‪« ،‬تورکمن سفری»‪« ،‬ارزروم سفری»‪،‬‬ ‫«توقات سفری»‪« ،‬روم سفری»‪« ،‬دربند سفری»‪« ،‬ارزروم سفری»‪« ،‬بغداد سفری»‪« ،‬باللیجا سفری»‪« ،‬بایازیت‬ ‫سفری»‪« ،‬کوراوغلو ایله عاشیق جنون»‪« ،‬کوراوغلو ایله دمیرچی اوغلو»‪« ،‬کوراوغلونون یاشلیلیغی»‪،‬‬ ‫کئچمیشدن گونوموزه کیمی ایراندا کوراوغلو‪97 /‬‬ ‫«کوراوغلونون گلین گتیرمهسی»‪« ،‬کوراوغلو و عرب ریحان»‪« ،‬کوراوغلو و حسن پاشا»‪« ،‬کوراوغلو قارص‬ ‫سفری»‪ ،‬و «کوراوغلو و مهری خانیم»‪« ،‬کوراوغلو ایله کچل حمزه» کیمی داستانالر اونالرین بیر سیراسیدیر‪.‬‬ ‫اون سکیزینجی و اون دوققوزونجو یوز ایللرینده کوراوغلو داستانی مکمل شکیلده آذربایجان و تورکیهده‬ ‫چاپ اولدوغو حالدا‪ ،‬تاسف ایله ایراندا سون ایللره قدر چاپ و کتاب شکلینده نشر اولمامیشدیر‪ .‬بو ساحهده‬ ‫ایلک چالیشماالر «صمد بهرنگی»‪« ،‬شیوا فرهمند راد»‪« ،‬غالمحسین صدر افشار» و «رحیم رئیسنیا»‬ ‫طرفیندن اورتایا قویولموشدور‪ .‬عاشیقالرین اکثریتی ساوادسیز اولماالری و حکومتلرین باسقیالریندان‬ ‫تورک فولکلور قلمه آلینمامیش اولوب دیگر موضوعالر کیمی ایراندا کوراوغلو ایله باغلی کتابالر پهلوی‬ ‫دؤورونده فارسجا اوالراق چاپ اولموشدور‪-1941 .‬جی ایلده «همت علیزاده» تورکجه کوراوغلو کتابینی‬ ‫باکودا چاپ ائدیب ایراندا گئنیش شکیلده یایماغا باشالمیشدیر‪ .‬کتابدا ‪ 14‬مجلس و ‪ 50‬قوشما واردیر‪ .‬کتابین‬ ‫دیگر بیر اؤنملی اؤزللیگی هر مجلسین سونوندا عاشیقالرین آدالرینین وئریلمهسیدیر‪.‬‬ ‫‪ 1973 ،1968‬و ‪ -1978‬جی ایللرینده همان کوراوغلو کتابی غالمحسین صدر افشار طرفیندن فارسجایا‬ ‫ترجمه اولموشدور‪-1966 .‬جی ایلده «سیروس قمری» طرفیندن کوراوغلو کتابی «همت علیزاده»دن بیر‬ ‫آد وئریلمه دن اؤز آدینا یئنیدن چاپ ائتمیشدیر‪ .‬بوندان باشقا تکجه «صمد بهرنگی» ‪-1967‬جی ایلده‬ ‫«کوراوغلو و کچل حمزه» آدلی کوراوغلو قولالریندان بیرینی فارسجا اوالراق چاپ ائتدیرمهیی‬ ‫باشارمیشدیر‪ .‬پهلوی رژیمی ییخیالنا قدر و ایران اسالم انقالبیندان سونرا‪ ،‬ایرانین باشا ـ باشیندا تورکلر‬ ‫هویت و کیملیکلرینه دؤنمهیه چالیشیب‪ ،‬ایتیریمیش قهرمانالرینی آختارمایا باشالدیالر‪ .‬مشهور و اؤنلو‬ ‫عاشیقالر کوراوغلو داستانالرین کاست شکلینده اوخویوب خالق طرفیندن یاخشی قارشیالندی‪ .‬اسالم‬ ‫انقالبیندان سونرا آذربایجان تورکلریندن باشقا‪ ،‬قاشقایالر‪ ،‬قم ـ ساوه تورکلری‪ ،‬کوره سونلولر‪ ،‬تورکمنلر‬ ‫ایچریسینده بیر چوخ کوراوغلو واریانتی یازیا آلیمنیش و بعضیلری کتاب شکلینده نشر اولموشدور‪.‬‬ ‫آشاغیدا کوراوغلو ایله باغلی ایران اسالم انقالبیندان سونرا چاپ اوالن کتابالرین بیبلیوگرافیسی وئریلیر‪:‬‬ ‫کوراوغلو در افسانه و تاریخ‪ ،‬ظهور کوراوغلو‪ ،‬رئیسنیا‪ ،‬رحیم ‪ ،‬تبریز‪9891 ،‬‬ ‫‪ ‬از غلس تا گرمگاه‪ ،‬منظومه کوراوغلو‪ ،‬سیروس نیرو‪1379،1386 ،‬‬ ‫‪ ‬اسطوره کوراوغلو و ‪...‬مجموعه مقاالت پیرامون‪ :‬اسطوره‪ ،‬مراسم‪ ،‬طبیعت‪ ،‬کوه‪ ،‬موسیقی‪ ،‬فرهنگ و جامعه ‪،‬‬ ‫زینالی فرید‪ ،‬ایوب‪ ،1394 ،‬فارسجا‬ ‫‪ ‬تحلیلی بر حماسه کوراوغلو‪ ،‬پاشا افندیف ؛ ترجمه ش‪ .‬فرهمندراد‪ ،‬تهران‪ :‬ارمغان‪.‬‬ ‫‪ ‬حماسه کوراوغلو‪ ،‬طهماسب‪ ،‬محمدحسین‪.1387 ،‬‬ ‫‪ ‬حماسه کوراوغلو و قیرآتیم "اسب گوراوغلو"‪ :‬افسانهای از ترکمن صحرا‪ ،‬حسین میرکاظمی؛ تهران‪ :‬روزبهان‪.1372 ،‬‬ ‫‪ ‬حماسه گوراوغلی‪ ،‬اونق‪ ،‬عبدالرحمن‪.1381 ،‬‬ ‫‪ ‬دهده قورقود و کوراوغلو‪ ،‬ریچل‪ ،‬کارل‪.1390 ،‬‬ ‫‪ ‬قیرآت (کور اوغلو ائپوسو شعر دیلی ایله)‪ ،‬محمد حسام با مقدمه ودود دوستی (ایلقار)‪ ،‬ارومیه‪ :‬ادیبان‪.1383 - ،‬‬ ‫‪ ‬کوراوغلو‪ ،‬تالیف م‪ .‬ح‪ .‬تهماسب؛ کوچورهن م‪ .‬کریمی‪ .‬تهران‪ :‬هاشمی سودمند‪ :‬اختر‪.1384 ،‬‬ ‫‪ ‬کوراوغلو‪ ،‬میرمهدی سیدزاده‪( ،‬شعر مجموعه سی)‬ ‫‪ ‬کوراوغلو ایله نیگار (تزه باخیش کالسیک فولکلور ادبیاتیمیزه)‪ ،‬آراشدیریب یازان عمار احمدی‪،‬‬ ‫اردبیل‪ :‬ساواالن ایگیدلری ‪1396 ،‬‬ ‫‪ / 98‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫کوراوغلو حماسهسی‪ ،‬م‪ .‬کریمی‪ ،‬تهران‪ :‬اندیشه نو‪.1387،‬‬ ‫کوراوغلو در ادبیات ملل‪ ،‬انور اوزون؛ نگارش و ترجمه داریوش عاشوری‪ ،‬تبریز‪ :‬ندای شمس‪.1388 ،‬‬ ‫کوراوغلو و کچل حمزه‪ ،‬صمد بهرنگی؛ ویراستار اکرم السادات میرمرتضوی‪ ،‬مشهد‪ :‬مهرصفا‪.1384 ،‬‬ ‫کوراوغلو و نیگار ‪ ،‬اصلی و کرم ‪ ،‬قاچاق نبی و هجر تورکی منظومهلر‪ ،‬حاضیرالیان عمار احمدی‪،‬‬ ‫اردبیل‪ ،‬ساواالن ایگیدلری‪.1396 ،‬‬ ‫کوراوغلی در ایران زمین‪ ،‬مؤلف علی ناصری‪ ،‬تبریز‪ :‬یاران‪.1388 ،‬‬ ‫کوراوغلی و دهلی حسن‪ ،‬مترجم محمدرضا حقره‪ ،‬تبریز‪ :‬حور شرق‪.1388 ،‬‬ ‫گوراوغلی دستانی (حماسه گوراوغلی)‪ ،‬به کوشش مراد دوردیقاضی‪ .‬مشهد‪ :‬گلنشر‪.1387 ،‬‬ ‫منظومه کوراوغلی‪ ،‬تالیف سکینه رسمی‪ .‬تهران ‪ :‬فرهنگستان زبان و ادب فارسی ‪.1395 ،‬‬ ‫نبردهای کوراوغلو‪ :‬داستانهای آذربایجانی‪ ،‬اقتباس و نگارش ویولت ربیعی‪ .‬تهران‪ :‬هزار و یک شب‪.1378 ،‬‬ ‫کوراوغلو پاریس نسخهسی‪ ،‬محمد علیپورمقدم‪ .‬تبریز‪ :‬انتشارات آیین دادرسی‪.1395 ،‬‬ ‫کوراوغلو داستانی ‪ 13‬قول (پاریس نسخهسی)‪ ،‬حاضرالیان بهرام اسدی‪ .‬ارومیه‪ :‬یاز‪.1391 ،‬‬ ‫کوراوغلو یئنی دئییملر‪ ،‬محمد اشراقی‪ ،‬تبریز‪ ،‬آزادی‪1395 ،‬‬ ‫کوراوغلو‪ ،‬چاپا حاضیرالیان غفار غفارزاده دیزجی (مشقافار)‪ ،.‬یاشار قلم تبریز‪.1393 ،‬‬ ‫کوراوغلو‪ ،‬عاشیق حسین ساعی‪ ،‬تبریز‪1391 ،‬‬ ‫‪‬‬ ‫بوندان باشقا ساوه تورکلریندن توپالنمیش «کوراوغلو» ‪ 1974‬ایلینده علی کمالی طرفیندن یازییا آلینمیشدیر‪ .‬ساوه‬ ‫تورکلری لهجهسی و شیوهسی قورونموش یازییا آلینمیش داستان توپلوسو ‪ 21‬مجلسدن تشکیل تاپیر‪ .‬علی‬ ‫کمالینین توپالدیغی دیگر اثرلری کیمی بو اثرده تکجه آذربایجان جمهوریسینده چاپ اولموشدور‪ .‬ایراندا یاشایان‬ ‫قاشقایالر و تورکمنلر ده بیرچوخ کوراوغلو واریانتی ثبت اولموش حالدا یازییا آلینمامیش اولوب تکجه عاشیقالرین‬ ‫سینه دفترلرینده هله ده قورونماقدادیر‪.‬‬ ‫سونوج‪:‬‬ ‫کوراوغلو داستانی تکجه آذربایجان خالقی ایچینده یوخ‪ ،‬بلکی بوتون تورک دیللی خالقالردا یاییلمیشدیر‪.‬‬ ‫بوتون آراشیدیرماجیالر کوراوغلو داستانینی آذربایجانا عاید اولدوغونو قلمه آلمیشالر‪ .‬الکین دیگر خالقالریندا‬ ‫الیندن آلماق اولماز‪ .‬خالق قهرمانالری و خالق یارادیجیلیقالری خالقالرین اؤزلرینه عایدیرلر‪ .‬گونوموزده‬ ‫دونیا سوییه سینده تاپیالن کوراوغلو داستانالری زنگین خزینه سایلیرالر‪ .‬تورک خالقاالریندا کوراوغلو‬ ‫داستانیندان یوزلرجه واریانت توپالندیغی حالدا گونوموزده ایران تورکلرینده ال دییلمهمیش داستانالری هله‬ ‫ده قلمه آلینمامیشدیر‪ .‬ایراندا «عاشیقالر بیرلیگی درنگی» و «آذربایجان ائل بیلیمی درنگی» چالیشماالری‬ ‫ایله شبههسیز کی زامانال ایران تورکلری ایچریسینده یئنی نسخهلر تاپیلیب گون ایشیغینا چیخارتیالجاقدیر‪.‬‬ ‫قایناقالر‪:‬‬ ‫ساعی‪ ،‬حسین (‪)1391‬کوراوغلو‪ ،‬تبریز‪.‬‬ ‫رئیس نیا‪ ،‬رحیم (‪ )1989‬کوراوغلو در افسانه و تاریخ‪ ،‬ظهور کوراوغلو‪ ،‬تبریز‪.‬‬ ‫کریمی‪ ،‬م‪ )1387( .‬کوراوغلو حماسهسی‪ ،‬تهران‪ :‬اندیشه نو‪.‬‬ ‫روابط آذربایجان ـ ایران (‪99 / )1918-1920‬‬ ‫روابط آذربایجان ـ ایران (‪)1918-1920‬‬ ‫‪1‬‬ ‫دکتر شبنم یوسف اُوا‬ ‫ترجمه‪ :‬اسماعیل علیقلی پور‬ ‫چکیده‬ ‫این مقاله به موضوع روابط آذربایجان و ایران (بین سالهای ‪ )1920-1918‬اختصاص دارد‪ .‬به دنبال اعالم استقالل‬ ‫آذربایجان در ‪ 28‬ماه می ‪ 1918‬این دولت برقراری روابط دوستانه و برادرانه با دولتهای همسایه و به رسمیت‬ ‫شناخته شدن حق حاکمیت آن در جامعه بینالمللی را به عنوان اهداف اصلی خود اعالم نمود‪ .‬در این مقاله روابط‬ ‫آذربایجان و ایران به سه دوره تقسیم میشود و هر دوره به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد‪ .‬در مرحله‬ ‫نخست تالشهای نمایندگان آذربایجان برای ایجاد روابط حسنه با ایران با ناکامی مواجه شد‪ .‬در مرحله دوم روابط‪،‬‬ ‫بعضی پیشرفتهایی حاصل شده و مذاکرات دوجانبهای بین دو کشور به مورد اجرا گذاشته شده است‪ .‬با اعزام هیئتی‬ ‫ویژه به رهبری اسماعیلخان زیادخانلی و عادلخان زیادخانلی به ایران از سوی وزارت امور خارجه آذربایجان نخستین‬ ‫روابط دیپلماتیک بین دو کشور برقرار شد‪ .‬ادامه این مذاکرات در کنفرانس صلح پاریس برگزار شد‪ .‬در نتیجه کمیسیون‬ ‫مشترک آذربایجان ـ ایران در پاریس ایجاد شد و یک معاهده چهار مرحلهای امضاء شد‪ .‬در نهایت از آغاز ‪ 1920‬به‬ ‫بعد‪ ،‬این روابط به اوج خود رسید‪ .‬وزارت امور خارجه ایران یک هیئت ویژه دیپلماتیک به رهبری سید ضیاالدین‬ ‫طباطبائی به آذربایجان فرستاد‪ .‬این مذاکرات که تا مدتهای طوالنی ادامه داشت با موفقیت پایان یافت و ایران در‬ ‫‪ 20‬مارس ‪ 1920‬به صورت رسمی استقالل آذربایجان را به رسمیت شناخت‪ .‬در مدت خیلی کوتاهی از موقع به‬ ‫رسمیت شناختن حق حاکمیت آذربایجان تا انحالل استقالل آن در ‪ 28‬آوریل ‪ ،1920‬شش معاهده در زمینه تجارت‪،‬‬ ‫تلگراف‪ ،‬گمرکات‪ ،‬حملونقل و مسائل دیگر بین آذربایجان و ایران امضاء شد‪.‬‬ ‫واژگان کلیدی‪ :‬آذربایجان‪ ،‬ایران‪ ،‬روابط‪ ،‬تأسیس‪ ،‬استقالل‪ ،‬قرارداد‬ ‫‪ 1‬متن انگلیسی این مقاله در ‪INTCESS15- 2nd International Conference on Education and‬‬ ‫‪ Social Sciences, 2-4 February 2015- Istanbul, Turkey‬به چاپ رسیده است‪.‬‬ ‫‪ / 100‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫مقدمه‬ ‫لیتوفسک‪1‬‬ ‫به دنبال انقالب فوریه ‪ 1917‬در روسیه حکومت پادشاهی سرنگون شد؛ روسیه معاهده برست‬ ‫را امضاء نموده و ترک مخاصمه کرد‪ .‬سرنگونی حکومت پادشاهی باعث افزایش یافتن تمایالت استقالل‬ ‫طلبانه و قوّت گرفتن جنبش های بیداری ملّی در مستعمرات تزار مخصوصاً آذربایجان شد‪ .‬در نتیجه‬ ‫نمایندگان آذربایجان‪ ،‬گرجستان و ارمنستان در جلسهای که در ‪ 14‬فوریه ‪ 1918‬در تفلیس برگزار شد‬ ‫تأسیس «مجمع قفقاز جنوبی» را اعالم نمودند‪ .‬در این زمان محمدامین رسول زاده رهبر حزب مساوات‪،‬‬ ‫که در سال ‪ 1911‬تأسیس شده بود‪ ،‬به عنوان رهبر فراکسیون نمایندگان آذربایجان که متشکل از ‪ 44‬نفر‬ ‫بودند منصوب شد‪ .‬اعضای مجمع برای متحد کردن قفقاز جنوبی در ‪ 22‬آوریل ‪« 1918‬جمهوری فدرال‬ ‫دموکراتیک ماوراء قفقاز» را تأسیس کردند‪ .‬تفلیس به عنوان مرکز این جمهوری انتخاب شد‪ .‬اما این‬ ‫فدراسیون عمر چندانی نداشت‪ .‬بعد از مدتی کوتاه با ادعاهای ارضی ارمنستان علیه آذربایجان و گرجستان‪،‬‬ ‫اعضای مجمع که به غیرممکن بودن اتحاد ماوراء قفقاز به عنوان یک دولت واحد پی برده بودند اقدام به‬ ‫ترک این فدراسیون کردند‪ .‬پیش از همه‪ ،‬نمایندگان گرجستان در ‪ 26‬ماه می ‪ 1918‬از مجمع خارج شدند‬ ‫و در نتیجه فدراسیون ماوراء قفقاز ازهم فرو پاشید‪ .‬یک روز بعد‪ ،‬نمایندگان آذربایجان شورای ملّی آذربایجان‬ ‫را در تفلیس ایجا د کردند‪ .‬شورای ملّی اعالمیه استقالل را که دارای شش مادّه بود در ‪ 28‬می قبول کرد و‬ ‫تأسیس دولت آذربایجان را اعالم نمود‪ .‬بر طبق اصل ذکر شده در پاراگراف سوم اعالمیه استقالل‪ ،‬اعضای‬ ‫حکومت اعالم کردند که آذربایجان از قدرت و اراده کافی جهت برقراری روابط دوستانه با همه ملتها از‬ ‫جمله کشورها و ملت های همسایه برخوردار است‪ .‬از اینرو حکومت آذربایجان به افزایش تالشهای خود‬ ‫در این راستا مبادرت ورزید‪ .‬در ‪ 30‬ماه می‪ ،‬فتحعلیخان خویسکی خبر تأسیس جمهوری دموکراتیک‬ ‫آذربایجان را از طریق تلگراف رادیویی به همه ملتهای جهان اعالم کرد‪ .‬دو اصل عمده در سیاست خارجی‬ ‫جمهوری دموکراتیک آذربایجان خودنمایی میکرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬برقراری روابط دوستانه با دولتهای همجوار و ایجاد همکاریهای چندجانبه سیاسی‪ ،‬اقتصادی و فرهنگی‪.‬‬ ‫‪ .2‬به رسمیت شناخته شدن در عرصه بینالمللی و پذیرش استقالل آن از سوی کشورهای جهان‪( .‬نصیبلی‪.)2011 ،‬‬ ‫برقراری روابط حسنه با کشورهای منطقه و جهان و توسعه همکاریها در زمینههای مختلف برای تقویت‬ ‫این دولت تازه تأسیس از نظر سیاسی‪ ،‬اقتصادی و نظامی‪ ،‬یکی از مهمترین مسائل این دولت بود‪ .‬به همین‬ ‫منظور حکومت آذربایجان چهار اصل عمده را در استراتژی سیاست خارجی خود مشخص کرد‪:‬‬ ‫‪ .1‬همزیستی مسالمتآمیز و دوستانه با همسایهها و ایجاد روابط همه جانبه‪.‬‬ ‫‪ .2‬برقراری روابط سیاسی عادی با حکومتها و جمهوریهای مستقلی که در روسیه و اوکراین تأسیس شدند‪.‬‬ ‫‪ 1‬برست ـ لیتوفسک معاهدة صلحی بود که در ‪ 3‬مارس ‪ 1918‬میالدی بین روسیه بلشویک و قدرتهای مرکزی (امپراتوری‬ ‫آلمان‪ ،‬اتریش ـ مجارستان‪ ،‬پادشاهی بلغارستان‪ ،‬امپراتوری عثمانی) در طی جنگ جهانی اول به رهبری امپراتوری آلمان در شهر‬ ‫برست منعقد شد و روسیه به طور یک جانبه از جنگ خارج شد‪( .‬مترجم)‬ ‫روابط آذربایجان ـ ایران (‪101 / )1918-1920‬‬ ‫‪ .3‬به رسمیت شناخته شدن استقالل آذربایجان به وسیله کشورهای اروپایی و ایجاد روابط سیاسی رسمی با آنها‪.‬‬ ‫‪ .4‬برقراری روابط سیاسی‪ ،‬اقتصادی و فرهنگی با کشورهای همسایه ایران و ترکیه‪( .‬حسنلی‪)2009 ،‬‬ ‫تالشهای اولیه جهت برقراری روابط‬ ‫اولین گامهای دیپلماتیک‬ ‫روابط آذربایجان‪-‬ایران در خالل سالهای ‪ 1920-1918‬به سه دوره تقسیم میشود‪:‬‬ ‫‪ .1‬دوره اول از اعالم استقالل آذربایجان در ‪ 28‬می ‪ 1918‬تا بهار ‪ 1919‬را شامل میشود‪.‬‬ ‫‪ .2‬دوره دوم از بهار ‪ 1919‬شروع شده تا پایان همان سال ادامه مییابد‪.‬‬ ‫‪ .3‬دوره سوم از ژانویه ‪ 1940‬تا انحالل جمهوری دموکراتیک آذربایجان در ‪ 28‬آوریل ‪ 1920‬را شامل میشود‪.‬‬ ‫در دوره اول‪ ،‬نخستین گامهای دیپلماتیک برای برقراری روابط دوستانه با ایران را آذربایجان برداشت‪.‬‬ ‫تالش های اولیه برای ایجاد این رابطه در استانبول به وقوع پیوست‪ .‬معاهده دوستی و برادری بین آذربایجان‬ ‫و امپراتوری عثمانی نیز در ‪ 4‬ژوئن ‪ 1918‬منعقد شد‪ .‬ترکیه به صورت علنی استقالل آذربایجان را به‬ ‫رسمیت شناخت‪ .‬م تعاقب آن‪ ،‬سفارت جمهوری دموکراتیک آذربایجان در ترکیه گشایش یافت‪ .‬گمان میرود‬ ‫که این اوّلین معاهده دیپلماتیک بوده که حکومت آذربایجان با یک کشور خارجی منعقد کرده است‪ .‬در این‬ ‫اثناء یکی از اعضای هیئت آذربایجانی در ترکیه به نام محمدحسن بک به کنسولگری ایران در استانبول‬ ‫اعالمیه ویژه ای فرستاده و تأسیس جمهوری مستقل آذربایجان را به آگاهی آنها رساند و عالقهمندی این‬ ‫جمهوری به برقراری روابط دوستانه با دولت های همسایه مخصوصاً ایران را اعالم نمود‪ .‬اما کنسولگری‬ ‫ایران این اعالمیه را پس فرستاد و حتی اعالم کرد که کشوری به نام آذربایجان را به رسمیت نخواهد‬ ‫شناخت و در برگه ای که ضمیمة اعالمیه کرده بود ادّعا کرد که آذربایجان جزئی از خاک ایران است‪ .‬این‬ ‫موضع ایران نمایندگان آذربایجان را دلسرد نکرد؛ بلکه برعکس‪ ،‬موجب شد گامهای بعدی برای تقویت‬ ‫روابط برداشته شوند‪.‬‬ ‫دالیلی که مانع برقراری رابطه میشدند‬ ‫دالیل متعددی وجود داشت که مانع برقراری رابطه ایران با جمهوری دموکراتیک آذربایجان میشد‪.‬‬ ‫نخستین آنها‪ ،‬گذاشتن نام «آذربایجان» به این دولت تازه تأسیس بود‪ .‬ایران به استقرار یک دولت مستقل‬ ‫ترک در همسایگی خودش به دیده تردید مینگریست‪ .‬با انعقاد عهدنامههای گلستان (‪ 1813‬م‪ ).‬و‬ ‫ترکمانچای (‪ 1828‬م‪ ).‬بین ایران و روسیه‪ ،‬اراضی آذربایجان به دو بخش تقسیم شد‪ :‬آذربایجان شمالی و‬ ‫آذربایجان جنوبی‪ .‬آذربایجان شمالی در قلمروی سرزمینی روسیه و آذربایجان جنوبی در قلمروی ایران قرار‬ ‫گرفت‪ .‬به دنبال فروپاشی روسیه تزاری‪ ،‬آذربایجان شمالی از روسیه جدا شده و در ‪ 28‬می ‪ 1918‬اعالم‬ ‫استقالل کرد‪ ،‬ولی حاکمیت ایران بر آذربایجان جنوبی تا به امروز ادامه داشته است‪ .‬مقام های رسمی ایران‬ ‫نگران بودند که حوادث پیش آمده در شمال بر جنوب نیز تأثیر بگذارد و باعث شروع جنبش بیداری ملی‬ ‫‪ / 102‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫در آذربایجان جنوبی شود‪ .‬همچنین در آن زمان سربازان ارتش عثمانی در آذربایجان جنوبی‪ ،‬تبریز و موش‬ ‫حضور داشتند‪ ،‬به همین خاطر ایران نگران بود که استان تبریز‪1‬از ایران پس گرفته می شود و به آذربایجان‬ ‫شمالی الحاق میشود‪ .‬اعتراض ایران به گذاشتن نام «آذربایجان» به این دولت تازه تأسیس‪ ،‬دقیقاً ناشی‬ ‫از همین استدالل بود‪ .‬از اینرو حکومت آذربایجان برای پایان دادن به سوء ظن ایران‪ ،‬شروع به استفاده از‬ ‫«آذربایجان قفقاز» در اسناد دیپلماتیک خود کرد (عمراوف‪.)2003 ،‬‬ ‫یکی دیگر از عواملی که باعث موضعگیری تردیدآمیز ایران در مناسباتش با آذربایجان شد‪ ،‬وضعیت نامعلومی‬ ‫بود که بعد از فروپاشی روسیه تزاری به وجود آمده بود؛ عامل دیگر‪ ،‬موضع مخالف حکومت بریتانیا و روسیه‬ ‫در قبال پیشرفت های سازنده در روابط جمهوری دموکراتیک آذربایجان و ایران بود‪ .‬از اینرو بعد از جنگ‬ ‫جهانی اول و فروپاشی رژیم تزاری‪ ،‬وضعیت سیاسی تنشآلودی در صحنة بینالمللی به وجود آمد‪ .‬روسیه‬ ‫با استقالل آذربایجان مخالف بود و تالش میکرد یکبار دیگر آن را تحت استیالی خود در بیاورد‪ .‬بریتانیا‬ ‫هم نقشة خودش را در ارتباط با ایران و قفقاز داشت‪ .‬دوستی و نزدیکی آذربایجان و ایران در تضاد با‬ ‫نقشههای روسیه و بریتانیا بود‪ .‬ایران تالش کرد فرایندهای سیاسی را که در این دوره اتفاق میافتاد تجزیه‬ ‫و تحلیل کند و مدتی بعد یک هیئت ویژه دیپلماتیک به رهبری سید ضیاءالدین طباطبائی به آذربایجان‬ ‫فرستاد‪ .‬از آنجا که طباطبائی قبالً به مدت دو سال در روسیه زندگی کرده بود‪ ،‬او بهتر میتوانست رویدادهای‬ ‫سیاسی را که در آنجا جریان داشت تجزیه و تحلیل کند‪.‬‬ ‫برقراری روابط دوستانه جمهوری دموکراتیک آذربایجان و ایران‬ ‫نخستین سفارتخانههای دیپلماتیک‬ ‫علیرغم موضعگیری تردیدآمیز ایران‪ ،‬هیئت آذربایجانی در برقراری روابط دوستانه بین جمهوری دموکراتیک‬ ‫آذربایجان و ایران مص ّر بود‪ .‬بعد از مدتی‪ ،‬پیشرفتهای سازندهای در روابط فیمابین حاصل شد‪ .‬علیقلی‬ ‫خان که به سمت ریاست هیئت ایرانی در کنفرانس صلح پاریس منصوب شده بود‪ ،‬با مقامات آذربایجانی‬ ‫مالقات کرد و در یکی از مالقاتهایش پیشنهاد کمیسیون مشترک آذربایجان ـ ایران را داد‪ .‬وی برای‬ ‫پیشنهاد خود چند دلیل مختلف ذکر کرد‪ .‬نمایندگان ایران تأکید نمودند که با توجه به ادعاهای ارضی‬ ‫ارمنستان علیه آذربایجان‪ ،‬تشکیل کنفدراسیون دولتها در قفقاز جنوبی غیرممکن میباشد‪ .‬همچنین‬ ‫حکومت جمهوری دموکراتیک آذربایجان ی ک معاهدة مودّت با ترکیه امضاء کرد و هر دو کشور در سیاست‬ ‫خارجی از همدیگر حمایت می کردند‪ .‬ترکیه در جنگ جهانی اوّل شکست خورد‪ ،‬از اینرو دول متّفق در قبال‬ ‫روابط جمهوری دموکراتیک آذربایجان و ترکیه رویکرد مثبتی نداشتند و استقالل جمهوری دموکراتیک‬ ‫‪ 1‬دراینجا منظور نویسنده از استان تبریز‪« ،‬استان سوم» بوده است‪ .‬با اصالح قانون تقسیمات کشوری در ‪ 19‬دی ماه ‪،1316‬‬ ‫کشور ایران به ‪ 10‬استان و ‪ 49‬شهرستان تقسیم شد‪ .‬یکی از این استانهای دهگانه «استان سوم» بود که شامل شهرهای‬ ‫اردبیل‪ ،‬میانه‪ ،‬آستارا و تبریز (مرکز استان) بود‪ .‬قبل از این تقسیمبندی‪ ،‬تبریز در ترکیب «استان شمال غرب» از استانهای‬ ‫ششگانه بود‪.‬‬ ‫روابط آذربایجان ـ ایران (‪103 / )1918-1920‬‬ ‫آذربایجان از طرف کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشد‪ .‬وزارت امور خارجه ایران دلیل دیگر را تهدیدی‬ ‫ذکر کرد که از سمت شمال و از طرف روسیه متوجّه آنها بود و بر اهمّیت تشکیل کنفدراسیون ایران ـ‬ ‫آذربایجان تأکید کرد‪ .‬نمایندگان آذربایجان با بیان اینکه کشوری که تازه استقالل خود را اعالم کرده و از‬ ‫روسیه جدا شده است در خطر افتادن در تحت اسارت و بردگی ایران میباشد‪ ،‬به این پیشنهاد ایران اعتراض‬ ‫کردند‪ .‬سرانجام در دور دوم روابط ایران و آذربایجان‪ ،‬نخستین روابط دیپلماتیک بین دو دولت برقرار شد‪.‬‬ ‫وزارت امور خارجه آذربایجان هیئتی را به تهران پایتخت ایران فرستاد که ریاست آن را اسماعیل خان‬ ‫زیادخانلی بر عهده داشت‪ .‬از آوریل ‪ 1919‬اسماعیل خان زیادخانلی چندین بار با نمایندگان ایران مالقات‬ ‫کرد و حتی موفق به انعقاد موافقتنامهای بین دو کشور شد که حاوی ‪ 14‬مادّه بود‪ .‬نظر به اینکه پیرامون‬ ‫این موافقتنامه اطمینان حاصل نشد‪ ،‬وزارت امور خارجه آذربایجان در ‪ 16‬ژوئیه ‪ 1919‬تصمیم به تأسیس‬ ‫نمایندگی دیپلماتیک جدیدی در تهران گرفت و عادل خان زیادخانلی را به ریاست آن برگزید‪ .‬از این‬ ‫نمایندگی در ایران به خوبی استقبال شد و حتی شاه ایران از عادل خان پذیرایی کرد‪.‬‬ ‫ادامه روابط دیپلماتیک در کنفرانس صلح پاریس‬ ‫برای کسب موفقیت در به رسمیت شناساندن استقالل‪ ،‬وزارت امور خارجه آذربایجان تصمیم گرفت که در‬ ‫کنفرانس صلح پاریس شرکت کند و هیئتی را به پاریس فرستاد که ریاست آن را علیمردان بیک‬ ‫توپچوباشوف بر عهده داشت‪ .‬روابط با ایران در پاریس ادامه یافت و ایران که در جنگ جهانی اول هیچ‬ ‫نقش ممتازی نداشت در کنفرانس علیه آذربایجان ادعای ارضی کرد‪ .‬ایران مدّعی شد که اراضی آذربایجان‬ ‫که با انعقاد عهدنامه ترکمنچای در ‪ 1828‬میالدی به روسیه واگذار شده بود‪ ،‬متعلق به ایران است و از قرار‬ ‫معلوم مردم آذربایجان شمالی میخواهند به ایران ملحق شوند‪ .‬در این موقع روسیه موقعیت قبلی خود در‬ ‫ایران را از دست داده بود و موافقت نامه ایران ـ روسیه ملغی شده بود‪ .‬علیرغم همه تالشهای ایران‪،‬‬ ‫ادعاهای ارضی ایران از سوی شرکت کنندگان در کنفرانس رد شد‪ .‬بعد از امضای قراردادی بین ایران و‬ ‫بریتانیا در ‪ 9‬آگوست ‪ ،1919‬به مسئوالن ایران اجازه داده نشد که در کنفرانس شرکت کنند‪ .‬ایران یک‬ ‫هیئت نمایندگی جدید به ریاست فیروز میرزا‪ ،‬وزیر امور خارجه‪ ،‬تشکیل داد و به پاریس فرستاد‪ .‬با آمدن‬ ‫وی به پاریس‪ ،‬تحوالت مثبتی در روابط به وجود آمد‪ .‬فیروز میرزا اعالم کرد که ایران به استقالل آذربایجان‬ ‫احترام قائل است و پیشنهاد تأسیس یک کمیسیون مشترک را داد‪« :‬نمایندگان ما باید با همدیگر همکاری‬ ‫کنند‪ .‬فرصتی پیش آمده تا ما توجه رهبران بریتانیا را به روی مسأله شما متمرکز کنیم‪ .‬همکاری مشترک‬ ‫می تواند به شما کمک نماید‪ .‬به همین خاطر با ید کمیسیونی مشترک و متکی بر حقوق برابر که متشکل‬ ‫از نمایندگان هر دو کشور باشد‪ ،‬تأسیس شود‪( ».‬نصراهلل س‪ .‬ف‪ .)1952 ،.‬در پی مذاکرات کنفرانس صلح‬ ‫پاریس‪ ،‬کمیسیون مشترک آذربایجان‪-‬ایران ایجاد شد‪ .‬در نخستین جلسهای که در ‪ 29‬اکتبر برگزار شد‪،‬‬ ‫قرار شد که مأموریت اصلی کمیسیون تهیة اصول و آرمانهای توافقنامهای باشد که در آینده منعقد خواهد‬ ‫شد‪ .‬فعالیتهای این کمیسیون منجر به ایجاد توافقنامهای در یکم نوامبر شد که دارای ‪ 4‬اصل زیر بود‪:‬‬ ‫‪ / 104‬فصلنامه آذربایجانپژوهی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬تابستان ‪1398‬‬ ‫‪ .1‬بدون توجه به هر قدرت و ساختار دولتی که در روسیه به وجود آید‪ ،‬آذربایجان قفقاز با مرزهایی که در نقشه‬ ‫منعکس شده و با تقاضانامهای که به کنفرانس صلح پاریس ارائه داده‪ ،‬از روسیه برای همیشه جدا میشود‪.‬‬ ‫‪ .2‬جمهوری دموکراتیک آذربایجان از طریق انتخابات عمومی تشکیل شده و به عنوان یک جمهوری‬ ‫ریاستی‪ ،‬پارلمانی‪ ،‬مستقل و دموکرات شناخته میشود‪ .‬پایتخت این جمهوری باکو میباشد‪.‬‬ ‫‪ .3‬جمهوری دموکراتیک آذربایجان در امور و مسائل خارجی با ایران روابط سیاسی و اقتصادی برقرار میکند‪.‬‬ ‫این رابطه در چهارچوب رضایت دوجانبه تعریف میشود‪ .‬تقویت فعالیتهای هر دو کشور طلب میشود‪.‬‬ ‫‪ .4‬برای رسیدن به اهدافی که در قراردادهای قبلی ذکر شده و برای شناسایی استقالل‪ ،‬حمایت در برابر‬ ‫هر گونه تجاوز‪ ،‬تأمین امنیت دولت و پیشرفت سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬فرهنگی و نظامی‪ ،‬آذربایجان به کمک و‬ ‫مساعدت پادشاهی انگلستان نیازمند است‪( .‬دایرهالمعارف جمهوری خلق آذربایجان‪)2004 ،‬‬ ‫در بند چهارم قرارداد یک موضوع مهم انعکاس یافته بود و آن درخواست از پادشاهی انگلستان و نیز ایران‬ ‫برای کمک به آذربایجان مطابق با توافقنامهای بود که در ‪ 9‬آگوست ‪ 1919‬منعقد شده بود (حسنلی‪،2009 ،‬‬ ‫‪ .)408‬هیئتهای آذربایجانی در کنفرانس صلح پاریس به موفقیت چشمگیری دست یافتند‪ .‬هم روابط با‬ ‫ایران تنظیم شد و هم استقالل آذربایجان از سوی جامعه جهانی در ‪ 11‬ژانویة ‪ 1920‬به صورت بالفعل به‬ ‫رسمیت شناخته شد‪ .‬هیئت آذربایجانی به مأموریت خود در کنفرانس با موفقیت پایان داد‪ .‬این کنفرانس در‬ ‫‪ 5‬مارس ملغی شد و مذاکرات با ایران در خارج از کنفرانس ادامه یافت‪.‬‬ ‫عواملی که بر بهبود روابطه تأثیر می گذاشتند‬ ‫دالیل متعددی برای بهبود و پیشرفت سازنده روابطه ایران ـ آذربایجان در کنفرانس پاریس وجود داشت‪.‬‬ ‫قفقاز‪ ،‬مخصوص ًا آذربایجان‪ ،‬دروازة ورود ایران به ا روپا بود‪ .‬حتی شاه ایران هنگام رفتن به پاریس از‬ ‫خاک آذربایجان عبور کرده بود و با نمایندگان حکومت آذربایجان در باکو دیدار کرده بود‪ .‬این دیدار تأثیر‬ ‫بسیار مهمی در بهبود روابط داشت‪ .‬عالوه بر اینها‪ ،‬راه های مهم تجاری و خدمات پستی از اراضی‬ ‫آذربایجان عبور می کرد‪ .‬ایران می ترسید اگر استقالل آذربایجان را به رسمیت نشناسد‪ ،‬از تجارتی که از‬ ‫طریق این مسیر انجام می گرفت محروم شود‪ .‬در عین حال‪ ،‬حکومت آذربایجان به برقراری روابط‬ ‫تجاری با ایران عالقهمند بود‪ .‬این موضوع را می توان در نامههای یوسف وزیر چمنزمینلی‪ ،‬سفیر‬ ‫آذربایجان در ترکیه دید‪ .‬وی در نامه هایش اینگونه نوشته بود‪ :‬ما مایلیم که اقتصاد ایران بتواند به رشد‬ ‫و شکوفایی برسد زیرا محصوالت ایران از طریق آذربایجان به کشورهای دیگر صادر میشود و این به‬ ‫نفع ما نیز خواهد بود‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬تشکیل یک کشور مستقل در قفقاز در برابر روسیه به نفع ایران بود‬ ‫و آذربایجان نقش یک دولت حائل را بین ایران از جنوب و روسیه از شمال بازی میکرد‪ .‬با به رسمیت‬ ‫شناختن استقالل آذربایجان‪ ،‬ایران برای خودش در برابر تهدیدی که از سمت شمال متوجهاش بود سپر‬ ‫حفاظتی ایجاد کرد‪ .‬این مسأله در مصاحبههای مقامات ایران دیده می شد‪ .‬عامل مسلمانی هم در برقراری‬ ‫روابط جای خود داشت‪ .‬محمدامین رسول زاده رهبر جمهوری دموکراتیک آذربایجان در این باره در‬ ‫روابط آذربایجان ـ ایران (‪105 / )1918-1920‬‬ ‫نامه هایش چنین نوشته بود‪ :‬در واقع‪ ،‬تشکیل یک دولت مستقل‪ ،‬قدرتمند و پرنفوذ مسلمان در قفقاز‬ ‫باید ایران را خوشحال بکند‪.‬‬ ‫دستاوردها‬ ‫چندین دیدار موفقیت آمیز بین فیروز میرزا وزیر امور خارجة ایران و علیمردان توپچوباشوف رئیس هیئت‬ ‫آذربایجانی برگزار شد‪ .‬در نامة فیروز میرزا اعزام یک کمیتة ویژه‪ ،‬مخصوصاً از آذربایجان به قفقاز پیشنهاد شد‪.‬‬ ‫در نتیجه‪ ،‬یک هیئت فوقالعاده از ایران به آذربایجان فرستاده شد‪ .‬سیّد ضیاالدین طباطبایی به سمت رهبری‬ ‫این هیئت منصوب شد‪ .‬بعد از شناسایی استقالل آذربایجان در کنفرانسی که در ‪ 11‬ژانویة ‪ 1920‬برگزار شد‪،‬‬ ‫سیّد ضیاالدین طباطبایی در جشنهایی که به همین مناسبت در ‪ 14‬ژانویه برگزار شدند شرکت کرده و از‬ ‫عالقهمندی ایران برای شنا سایی استقالل آذربایجان در آیندة نزدیک خبر داد‪ .‬سرانجام ایران در ‪1920‬‬ ‫استقالل جمهوری دموکراتیک آذربایجان را به رسمیت شناخت‪ .‬باید یادآوری کرد که اوّلین کشوری که به‬ ‫صورت قانونی استقالل آذربایجان را به رسمیت شناخت دقیقاً ایران بود‪ .‬توافقنامه حاوی ‪ 4‬اصل بود‪ .‬بر طبق‬ ‫اصل اوّل‪ ،‬ایران اعالم کرد که استقالل آذربایجان را به رسمیت میشناسد؛ مطابق اصل دوم توافقنامه‪ ،‬غیر از‬ ‫معاهده دوستی‪ ،‬پنج معاهده در زمینه پست‪ ،‬تلگراف‪ ،‬حمل و نقل و عهدنامة کنسولی بین آذربایجان و ایران‬ ‫امضاء شد‪ .‬مطابق اصل سوم توافقنامه‪ ،‬مأموریتهای دیپلماتیک در سطح سفیر در باکو و تهران انجام شد و‬ ‫عادلخان زیادخانلی به عنوان نمایندة دیپلماتیک منصوب شد‪ .‬مطابق اصل چهارم توافقنامه‪ ،‬مقرر شد که‬ ‫امضای توافقنامه در دو نسخه و به زبان فرانسوی انجام گیرد و در عرض یک ماه به تأیید طرفین برسد وسپس‬ ‫توافقنامههای تأیید شده در باکو مبادله شوند‪( .‬آرشیو دولتی جمهوری آذربایجان‪)2598 ،‬‬ ‫توافقنامههای آذربایجان ـ ایران در جلسة شماره ‪ 141‬مجلس آذربایجان در ‪ 15‬آوریل ‪ 1920‬مورد بررسی‬ ‫قرار گرفت‪ .‬بعد از چندین بحث‪ ،‬اعضای مجلس به اتفاق آرا این توافقنامهها را تأیید کرد‪ ،‬اما ‪ 12‬روز بعد‪،‬‬ ‫پس از آنکه آذربایجان از طرف روسیه اشغال شد این توافقنامهها ملغی شدند‪.‬‬ ‫نتیجهگیری‬ ‫اگرچه جمهوری دموکراتیک آذربایجان ‪ 23‬ماه بیشتر عمر نکرد‪ ،‬در طول این مدت کوتاه به چندین موفقیت‬ ‫دست یافت‪ :‬هم از سوی کشورهای همسایه و هم از طرف دولتهای جهان به رسمیت شناخته شد؛ روابط‬ ‫دیپلماتیک برقرار کرد؛ سفارتخانههای آذربایجان در خارج و سفارتخانههای کشورهای دیگر در باکو‪،‬‬ ‫پایتخت آذربایجان گشایش یافت‪ .‬در هر حال‪ ،‬از آغاز ‪ 1920‬وضعیت سیاسی در کشور رو به وخامت بود و‬ ‫تهدیدی فزاینده از سمت شمال متوجه استقالل کشور بود‪ .‬آذربایجان از همان ابتدای تشکیل دولت تالش‬ ‫کرد تا با روسیه روابط دیپلماتیک برقرار کند ولیکن روسیه استقالل آذربایجان را به رسمیت نشناخت و به‬ ‫طرق مختلف سعی میکرد در امور داخلی آذربایجان مداخله کند‪ .‬سرانجام در ‪ 28‬آوریل ‪ 1920‬جمهوری‬ ‫دموکراتیک آذربایجان از طرف روسیه اشغال شد و بدین ترتیب حکومت آذربایجان فروپاشید‪.‬‬ 1398 ‫ تابستان‬،‫ شماره اول‬،‫ سال اول‬،‫ فصلنامه آذربایجانپژوهی‬/ 106 ‫ نمایندگان حکومت‬،1922 ‫بعد از اشغال آذربایجان از طرف روسیه و الحاق آن به امپراتوری شوروی در‬ ‫ به دنبال این‬.‫آذربایجان از اختیارات خود جهت پیگیری سیاست داخلی و خارجی مستقل منع و محروم شدند‬ ‫ روابط دیپلماتیک بین ایران و آذربایجان نیز قطع شد و آذربایجان برای مدت مدیدی به عنوان یکی از‬،‫اتفاق‬ ‫ در‬1971 ‫ در این دوره «سرکنسولگری» ایران در‬.‫بخشهای جداییناپذیر جمهوری سوسیالیستی شوروی شد‬ ‫ فرو پاشید‬1991 ‫ دسامبر‬30 ‫ اتحاد جماهیر شوروی در‬،‫ سال عمر‬69 ‫ سرانجام بعد از‬.‫باکو شروع به فعالیت کرد‬ ‫ روابط‬،‫ به دنبال استقالل آذربایجان‬.‫ استقالل خود را اعالم کرد‬1991 ‫ اکتبر‬18 ‫و آذربایجان یکبار دیگر در‬ ‫ ایران استقالل آذربایجان‬1991 ‫ دسامبر‬25 ‫ در‬.‫ اقتصادی و فرهنگی بین دو کشور دوباره برقرار شد‬،‫سیاسی‬ ‫ «سرکنسولگری» ایران که در‬.‫ از سر گرفته شد‬1992 ‫ مارس‬12 ‫را به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک در‬ .‫ تأسیس شده بود به سفارت جمهوری اسالمی ایران در آذربایجان تبدیل شد‬1971 ‫منابع‬ Азербайджанская Демократическая Республика - Внешняя политика. (1998) Баку, Азербайджан. Azərbaycan Xalq Cümhuriyyətinin xarici siyasəti, sənədlər məcmuəsi. (2009) Bakı, Garisma MMC. Azərbaycan Xalq Cümhuriyyətinin ensiklopediyası. (2004) I cild. Bakı Bakı Ömərov Vahid (2003). ADR-İran münasibətləri. Ses qəzeti 29 mart Çəmənzəminli Yusif Vəzir. (1994) Müstəqilliyimizi istəyiriksə. Həsənli, C.(2009) Azərbaycan Xalq Cümhuriyyətinin xarici siyasəti. Bakı Kazemzadeh Firuz. (1951)The struggle for Trancaucasia 1917-1921. New York Lengrowski G. (1949) Russia and the West in Iran 1918-1948. New York NasrollahSaifpourFatemi. (1952) Diplomatic history of Persia 1917-1923. New York Nəsibli Nəsib. (2011) Azərbaycan Demokratik Respublikasının xarici siyasəti. Bakı Quliyev Vilayət.(2008) Azərbaycan Paris sülh konfransında (1918-1920) Bakı The State Archive of Azerbaijan Republic, fund 2598 The State Archive of Azerbaijan Republic, fund 894 The State Archive of Azerbaijan Republic, fund 970 The State Archive of Azerbaijan Republic, fund 971 Tadeusz Swietochowski. (2004) Russian Azerbaijan 1905-1920: the shaping of a national identity in a Muslim community. New York.