Location via proxy:   [ UP ]  
[Report a bug]   [Manage cookies]                
‫باستان‌‬ ‫شناسي‬ ‫روميان در برابر شاپور‬ ‫اين نقشبرجسته شاپور اول در نقشرستم است که پيروزيهاي خود بر دو قيصر روم يعني‬ ‫«فيليپعرب» در سال‪243‬ميادي و «والرين» در‪260‬ميادي را به تصوير کشيده است‪ .‬در اين‬ ‫نقشبرجسته‪ ،‬فيليپ اول که باجگذار ساساني شد را به زانو در برابر شاپور و والرين را اسير دستان‬ ‫او ميبينيد‪ .‬چراکه شاپور اول بر اساس ادعاي خود در کتيبه بناي «کعبه زرتشت» آورده که‬ ‫والرين را با دستان خود اسير کرده است‪ .‬پيروزيهاي شاپور اول بر روميان بهقدري شكوه و جال‬ ‫ساسانيان را در زمان خود عظمت بخشيد که تا سدهها بعد از حجاري اين نقشبرجسته‪ ،‬شاهان‬ ‫ساساني سعي به تقليد از اين نقش داشتهاند | عكس‪ :‬فرزاد آرياننژاد‬ ‫اسرارساساني‬ ‫رمزگشايي از نقوش برجسته ساسانی در ايرانزمين‬ ‫و کاربری و چيستی آنها در زمان خود‬ ‫مياد وندائی‬ ‫«اردشير پاپكان» که با امپراتور وقت ايران سر ناسازگاري گذاشت و طغيان کرد‪ ،‬احتماا کمتر‬ ‫کسي در آن زمان تصورش را ميکرد که قرار اســت او يكي از مهمترين حكومتهاي جهان‬ ‫باستان در مشرقزمين را بنيانگذاري کند‪ .‬شاهنشاهي ساساني از روزگار نخست بنيانگذاری‪،‬‬ ‫با شعار تكيه بر سرير پادشاهي هخامنشي بر ســر کار آمد تا ياد روزگاران قديم را بر مردمي‬ ‫زنده کند که تنها افسانهاي از آن دوران شنيده بودند‪ .‬هنر و معماري ساساني نيز از ايدئولوژي‬ ‫هخامنشي پيروي کرد و با سرعتي روزافزون‪ ،‬با شكوهی فراتر از گذشته خود پا به ميدان نهاد‪.‬‬ ‫جنبهای مهم از اين تاريخ هنر ساسانيان را‪ ،‬نقوش برجسته و پيكرهسازی در بر میگيرد‪ .‬در اين‬ ‫دوره سنتهای ملی ديرين دوباره زنده شدند و پيكرهسازی و نقوشبرجسته بار ديگر احيا شد‪.‬‬ ‫هنرمندان حجار ساسانی‪ ،‬با دست بردن در تاريخ و بهرهگيری از تجربه تاريخ هنری و آموختن‬ ‫روشهای نوين رومی‪ ،‬توانستند صحنههايی شــاخص و منحصربهفرد را در تاريخ هنر ايران‬ ‫جاويدان کنند‪ .‬اما پرسش اصلی در چيســتی و کاربری اين نقوش است و اين که چه عواملی‬ ‫با گذار بيش از ‪ 1800‬سال از حجاری اين آثار‪ ،‬توانسته در دنيای فرهنگی و هنری امروز ايران‬ ‫تاثيرگذار باشد؟ ما در اين پرونده به اين چرايی و چيستی خواهيم پرداخت‪.‬‬ ‫‪30‬‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬مهـر‌‪1394‬‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟‬ ‫‪31‬‬ ‫طلوع ساسانيان‬ ‫در اين نقشبرجسته اردشير اول (پاپكان) طلوع شاهنشاهي خود و غروب امپراتوري‬ ‫اشكاني را به تصوير کشيده‪ .‬او ايدئولوژي ساساني را در اين نقش به نمايش گذاشته؛‬ ‫اهريمن را به زيرپاي اهورامزدا انداخته که نمادي از پيروزي خير بر شر است و در‬ ‫مقابل آن اردوان پنجم آخرين حكمران اشكاني را به زير پاي خود انداخته‪ .‬به اين‬ ‫ترتيب او تاش کرده که به حكومت خود مشروعيت معنوي ببخشد‪ .‬از نظر اردشير‬ ‫پاپكان‪ ،‬اشكانيان صاحبان تاج و تخت نبودند و غاصب شاهنشاهي هخامنشيان‬ ‫بودهاند‪ ،‬به همين دليل در اين تصوير خود را بر حق نشان ميدهد‪ .‬درحالي که‬ ‫اشكانيان با سرنگوني سلوکيان (بازماندههاي اسكندر مقدوني) حكومتي ايراني را‬ ‫دگرباره احياکرده بودند | عکس‪ :‬مصطفي مصطفوي‬ ‫باستا ‌‬ ‫ن‬ ‫شناسي‬ ‫نقشهاييكسلسله‬ ‫نگاهي به دوره ساسانيان با بررسي نقشهاي برجسته آن‬ ‫ميخواهيم به ‪ 1800‬ســال پيش برگرديم؛ به زماني که ايرانزمين از مجموعه حكومتهايی تشكيل شده بود که با دولتهايی‬ ‫کوچک و زير پرچم اشكانيان اداره میشد؛ سلسلهاي که نوعی از حكومت ملوک الطوايفی بود‪ .‬اداره سرزمين به اين روال حكومت‬ ‫مرکزی را به چالش کشيد و با گذار زمان در هر گوشه از حكومت پارتيان‪ ،‬شاهكی خودمختار داعيه پادشاهی کرد و تاج بر سر نهاد‪ .‬در اين‬ ‫ميان در مرکز فات ايران و قلب سرزمين پارس‪ ،‬مردی از خاندان فرتهداران (نگهبانان آتش) که قوميت خود را به داريوش سوم‪ ،‬آخرين‬ ‫شهريار هخامنشی میرساند‪ ،‬سر به طغيان نهاد و توانست ظرف کمتر از دو دهه‪ ،‬نيمه جنوبی سرزمين گسترده تحت تسلط پارتيان ايراني‬ ‫را تسخير کند‪ .‬اردشير پاپكان پس از فتح شهرهای مهمی چون کرمان و اهواز و پيروزي در نبرد با لشكرياني که از سوی پادشاه پارت برای‬ ‫سرکوب او آمده بودند‪ ،‬در ‪.224‬م اردوان پنجم را به نبردی تن به تن دعوت کرد و سرانجام اين پيكار‪ ،‬غروب يک امپراتوری چند تكه و طلوع‬ ‫شاهنشاهی متمرکز ساسانی بود که با روی کار آمدن توانست‪ ،‬دولت قدرتمندی به مرکزيت استخر و پارس را بنيان بنهد و نام سرزمين خود‬ ‫را که از شرق به سيحون و جيحون‪ ،‬و در غرب به دجله و فرات میرسيد‪ ،‬برای نخستين بار «ايرانشهر» بنهد‪ .‬اردشير با بهوجود آوردن ثبات‬ ‫مرکزی‪ ،‬دين زرتشتی را نيز برای نخستينبار در دولت خود به رسميت شناخت و جسمی مستحكم را برای دولت خود بهوجود آورد و توانست‬ ‫با حمايت از هنر و معماری‪ ،‬استخوان بندی حكومتش را با دست بردن در تاريخ‪ ،‬به شكل منحصربهفردی شكل دهد؛ او توانست به روح شرق‬ ‫دگرباره دمی تازه بدمد و دنيای باستان را بين خود در شرق و امپراتوری روم در غرب تقسيم کند‪.‬‬ ‫کاربرینقوش‬ ‫برجستهساسانيدر‬ ‫يککام‪،‬تبليغات‬ ‫وتاثيراتبرمردم‬ ‫بودهاست‪.‬شاهان‬ ‫ساسانیسعیدر‬ ‫بهدستآوردننظر‬ ‫مردمبهخودبودند‬ ‫‪32‬‬ ‫هنر ايرانی‬ ‫ایران در جایگاه یک پدیده تاریخی مراحل و طبقات مختلفی را تجربه‬ ‫کرده اســت‪ .‬یکی از این ادوار پرفراز و نشیب که بخش ویژهای از تاریخ‬ ‫شرق باستان را شامل میشــود‪ ،‬دوره ساسانیان (‪.651-224‬م) است‪.‬‬ ‫سلسله ساســانیان‪ ،‬با غروب دولت پارتی بر روی کار آمد و به زمینهای‬ ‫تبدیل شد برای بنیان نهادن دور جدیدی در نوسازی و تجدید حیات‬ ‫ملی‪ ،‬با تأکید بر دوره هخامنشی و اساطیر اوستایی‪ ،‬تمرکزگرایی سیاسی‬ ‫با گرایش بر تکمذهبی و به وجود آوردن قدرتی یکپارچه و متحد که‬ ‫با نام ایرانشــهر مورد خطاب قرار میگرفت‪ .‬این دوره‪ ،‬میراثدار هنر‬ ‫و معماری چند قرن پیش از خود یعنــی از دوران پارتها و فرتهداران‬ ‫(نگهبانان آتش) پارس بود‪ ،‬و تا قرنهای ‪ 9‬و ‪ 10‬میادی هم میتوان‬ ‫تأثیرات آن را بر سرزمینهای پیرامون قلمرو ساسانی مشاهده کرد‪ .‬به‬ ‫عبارتی نزدیک به یک هزاره تاریخ هنر و معمــاری را دربرمیگیرد‪ ،‬تا‬ ‫جایی که به قول«آرتور پوپ» ایرانشــناس فقید؛«هنر ایرانی‪ ،‬هدیه‬ ‫جاویدان ملت ایران به جامعه جهانی بوده است‪».‬‬ ‫آغاز داستان ساسانیان از روزگاري آغاز شد که امپراتوری پارت در حال‬ ‫نزدیک شــدن به پانصدمین ســال روی کار آمدنش بود که به یکباره‬ ‫شالودهاش توســط بنیانگذار سلسله ساســاني از هم پاشید‪ .‬اردشیر‬ ‫پاپکان توانست از سالهای آغازین قرن سوم میادی‪ ،‬اساس و شالوده‬ ‫شاهنشاهی را ترتیب دهد که نهایتا در سال ‪ 224‬میادی‪ ،‬با شکست‬ ‫دادن دیگر رقیب خود‪ ،‬یعنی اردوان پنجم اشکانی‪ ،‬آخرین سلسله پیش‬ ‫از اسام ایران را تاسیس کند؛ سلسلهاي که اردشیر‪ ،‬نامش را به احترام‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬مهـر‌‪1394‬‬ ‫نیای خود یعنی«ساسان» که ریاست آتشکده مقدس آناهیتا در شهر‬ ‫استخر را بر عهده داشت‪ ،‬با نام ساسانیان در تاریخ شناساند و سرآغاز رشد‬ ‫و بالندگی روزافزون فرهنگ‪ ،‬هنر و معماری در ایرانشهر شد‪.‬‬ ‫پیش از ساسانیان‪ ،‬پیکرهسازی هخامنشی عالیترین سابقه نبوغ ایرانی‬ ‫را در ترکیب صورت محض و بازنمایی نشان میدهد‪ .‬در دوره حکومت‬ ‫پارتها و با تماس با یونان‪ ،‬عاقه ایرانیان به ساختن پیکرههای بزرگ‬ ‫تقریباً از میان رفت که مهمترین عامل آن عدم حمایت قدرت مرکزی‬ ‫از هنر بومی بوده اســت‪ .‬هرچند در غرب قلمرو اشــکانیان‪ ،‬این سنت‬ ‫با برداشــتن قدمهای کوچک‪ ،‬راه خود را ادامه داد‪ .‬در دوره ساسانیان‬ ‫سنتهای ملی دیرین در دین و سیاست و هنر از نو و دگرباره زنده شدند‬ ‫و پیکرهســازی و نقوش برجســته بار دیگر خود را بازیافت‪ .‬پادشاهان‬ ‫نخستین این سلســله به ویژه اردشــیر پاپکان و فرزندش شاپور اول‪،‬‬ ‫رخســاره و هویتی جدید به این هنر بخشیدند و از آن برای گسترش و‬ ‫ترویج تفکرات و همچنین به رخ کشیدن پیروزیهای خود بهره بردند‪.‬‬ ‫عاوه بر هنر و زیباییهای چشــمنواز‪ ،‬این نقوش جایگاه ویژهای نیز از‬ ‫دید تاریخی برای باستانشناسی و شــناخت رویدادهای شاهنشاهی‬ ‫ساسانی دارند‪.‬‬ ‫نقوش برجسته صخرهای ساســانی‪ ،‬یادمانهایی رسمی بودند و برای‬ ‫بــزرگداشت مقام شاهان این سلسلـــه و ترویج فـرهنگ و تفـکرات‬ ‫ملي ـ مذهبی این خاندان برپا شدند‪ .‬ولي برخاف یادمانهای اشکانی‪،‬‬ ‫به میزانی گسترده‪ ،‬ذهنیت قومی و ویژگیهای روانی ایرانیان را به بیان‬ ‫درآوردهاند؛ نیازی که نسل امروز میبایســت با بهرهگیری مناسب از‬ ‫باستانشناسی و تاریخ‪ ،‬آن را در مسیری درست و به دور از افراط و تفریط‬ ‫قرار دهد‪ .‬اما ازمه این کار شناخت این نقوشبرجسته است و احتماا‬ ‫نخستین پرسشي که یک بیننده با دیدن نقوش برجسته ساسانی از خود‬ ‫میکند این است که این آثار چه نیازی را برآورده میکرده و چه تاثیری‬ ‫در دنیای زمان خود داشته است؟ چیستی و کاربری آنها چه بوده است؟‬ ‫کاربری نقوش برجسته ساسانی‬ ‫کاربری نقوش برجسته در یک کام‪ ،‬تبلیغات و تاثیرات بر مردم بوده است‪.‬‬ ‫شاهان ساسانی از نقوش برجسته در جای جای شاهنشاهی خود‪ ،‬به ویژه‬ ‫در کانون آن یعنی پارس ـ که خاستگاه خیزش این سلسله بود ـ با انجام این‬ ‫تبلیغات سعی در به دست آوردن نظر مردم به خود بودند‪ .‬یک روستانشین‬ ‫و یا شهرنشین دوره ساسانی‪ ،‬زمانی که میدید شاه از دست اهورامزدا در‬ ‫حال گرفتن دیهیم است و همزمان دســتگاههای دولتی و دینی نیز در‬ ‫حال به وجود آوردن یک ایدئولوژی جدید هستند‪ ،‬با تکرار این تصاویر در‬ ‫ذهنش‪ ،‬و با گذار زمان‪ ،‬خود را توجیه میکند که شاید این صحنه در دنیای‬ ‫مادی هم رخ داده باشد‪ ،‬در حالی که در روزهای نخست‪ ،‬دیدن این تصاویر‬ ‫برایش سخت بود‪ ،‬اما تبلیغات دولت حاکمه که روز به روز نیز بیشتر میشد‪،‬‬ ‫این ایدئولوژی را در ضمیر ناخودآگاهش حک میکرد و پس از مدتی این‬ ‫موضوع در ذهن عوام توجیه میشد؛ در این بین گذار یک نسل این پذیرش‬ ‫را دوچندان میکرد‪ ،‬زیرا نسل جدید از روز نخست با آموزشها و تصاویر‬ ‫نظام جدید رشــد کرده‪ ،‬در حالی که خانوادهاش نیز از این تفکر پیروی‬ ‫میکردند‪ ،‬پس قبول آن برای نسل جدید آسانتر میشد‪.‬‬ ‫در مــوردي دیگر‪ ،‬از آنجا کــه هیچیک از مردم غیرنظامی ســرزمین‬ ‫ایرانشهر‪ ،‬صحنه پیروزی شاپور اول بر قیصران رومی را ندیده بود‪ ،‬پس‬ ‫تصویر یا پسزمینهای نیز از این رویداد تاریخی در ذهن آنان نمیتوانست‬ ‫داشته باشد‪ ،‬اما شاپور با حجاری نقوشبرجستهای با مضمون یاد شده‪،‬‬ ‫این پیروزی خود را به رخ مردمش میکشید‪ .‬او با همین تصاویر‪ ،‬تبلیغاتی‬ ‫گسترده را انجام میداد که در درجه نخست‪ ،‬ترس و واهمهای از قدرت‬ ‫و شــکوه حکومتش را دل مردم به وجود آورد تــا هرگونه تاش برای‬ ‫شورش و براندازی را در نطفه خفه کند‪ .‬در درجه دوم‪ ،‬احترام و هیبتی‬ ‫را براي خود به ارمغان میآورد‪ ،‬تا جایی که تا سدهها پس از او نیز شاهان‬ ‫ساسانی سعی در قیاس خود با این شــاه داشتهاند‪ .‬حتی شاهان قاجار‬ ‫با گذار ‪1700‬سال‪ ،‬همچنان در تاش برای این شباهتسازی بودهاند‪.‬‬ ‫ساسانیان جداي از این موارد‪ ،‬با ادامه هنر نقشبرجستهزني‪ ،‬قدرتمندتر‬ ‫و هنرمندانهتر پا جاي پاي گذشتگان گذاشته بودند‪.‬‬ ‫نقوش برجسته ساسانی‬ ‫هنــر نقشبرجســتهزنی (‪ ،)Art Relief‬در منطقه هــال حاصلخیز‬ ‫بینالنهرین‪ ،‬از قدمتی پنجهزار ســاله برخوردار اســت؛ نقشبرجسته‬ ‫«آنوبانینی» (‪ )Annubanini‬و شاه لولوبی (‪ )Lulubi‬در شمالغربی ایران‬ ‫که در حدود دوهزار پیش از میاد حجاری شده‪ ،‬نخستین و قدیمیترین‬ ‫نقشبرجسته از این دست است‪2700 .‬ســال پس از آنوبانینی‪ ،‬شاهان‬ ‫ساسانی این هنر را دگرباره احیاء کردند‪ .‬تاکنون‪ 34‬نقشبرجسته‪ ،‬از نقوش‬ ‫برجسته ساسانی بر دل کوهها و صخرههای ایران به دست آمده است‪.‬‬ ‫مهر و اردشير‬ ‫اين تصوير ايزد «ميترا» (مهر)‬ ‫در نقش برجسته تاق بستان‬ ‫يكم است که در پشتسر‬ ‫اردشير دوم ساساني قرار‬ ‫گرفته‪ .‬اردشير دوم در اين‬ ‫نقشبرجسته درحالي که‬ ‫از اهورامزدا ديهيم خود را‬ ‫ميگيرد‪ ،‬سعي داشته که‬ ‫ايزد مورد عاقه خود يعني‬ ‫مهر را هم به تصوير بكشد‬ ‫تا مشروعيت به قدرت‬ ‫رسيدن خود توسط اين ايزد‬ ‫را هم القا کند‪ .‬ايزد مهر در‬ ‫اين تصوير »ب َرسَ م» (گياه‬ ‫مقدس زرتشتي) به دست‬ ‫دارد و پيرامون سر او هالهاي‬ ‫از نور خورشيد ديده ميشود‬ ‫که در اوستا مهمترين نماد‬ ‫ايزدمهر است‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬باستان‌شناسي‬ ‫عکس‪ :‬میاد وندائي‬ ‫‪33‬‬ ‫شاه در ميان خاندان‬ ‫در اين تصوير که نقش برجسته بهرام دوم ساساني در نقشرستم است‪،‬‬ ‫بهرام دوم در وسط تصوير قرار گرفته که يكي از اسلوبهاي هنري‬ ‫ساسانيان در به تصوير کشيدن شاه است‪ .‬تمام بدن او حجاري شده‪،‬‬ ‫در حالي که در دو طرف او بزرگان‪ ،‬درباريان و شاهزادگان را از نيمتنه‬ ‫به باا نمايش دادهاند‪ .‬در سمت چپ بهرام سه نفر از بزرگان که احتماا‬ ‫از خاندانهاي اصيل ايراني هستند با نشان هاي خانوادگي خود‪ ،‬و در‬ ‫سمت راست او شاهزادگان ساساني با کاههاي نيمهحيواني خود مانند‬ ‫اسب و پلنگ حجاري شدهاند | عکس‪ :‬مصطفي مططفوي‬ ‫موبد قدرتمند‬ ‫اين تصوير «کرتير» است؛‬ ‫موبدي که در دوران شاپور‬ ‫اول مقام هيربدي (درجهاي‬ ‫پايينتر از موبد) داشت‬ ‫وتوانست بعدها قدرتي‬ ‫روزافزون بگيرد؛ تا جايي که‬ ‫از به قدرت رسيدن نرسي‬ ‫جانشين بر حق شاپور اول‬ ‫جلوگيري کرد و نوه او يعني‬ ‫بهرام دوم را در ‪ 12‬سالگي به‬ ‫قدرت رساند‪ .‬براي اولين و‬ ‫آخرينبار در تاريخ هنر نقوش‬ ‫ساساني شخصي بهجز شاهان‬ ‫نقشاش حجاري شد و اين‬ ‫نقش از آن کرتير بود‪ .‬سه‬ ‫نقشبرجسته همراه با کتيبه‬ ‫از او بهجامانده است‪ .‬او حتي‬ ‫زير کتيبه شاپور اول در کعبه‬ ‫زرتشت نيز کتيبه زده است‬ ‫عکس‪ :‬میاد وندائي‬ ‫نقشبرجستهاي‬ ‫ازساسانياندر‬ ‫«ری»قرارداشتهکه‬ ‫فتحعلیشاهقاجار‬ ‫رویآن‪،‬صحنهایاز‬ ‫شكارخودراحجاری‬ ‫کردهوآنراکاما‬ ‫تخريبکردهاست‬ ‫‪34‬‬ ‫تمرکز جغرافیایی نقوش برجسته به دســت آمده از ساسانیان بر دل‬ ‫صخرهها‪ ،‬به تعداد ‪ 27‬اثر در منطقه جغرافیایی امروز استان فارس‪ ،‬یک‬ ‫نقشبرجسته در ‪ 15‬کیلومتری جنوب سلماس از توابع آذربایجانغربی‬ ‫و سه نقشبرجسته در پردیس تاق بستان در شهر کرمانشاه قرار دارد؛‬ ‫همچنین تنها نقشبرجستهای که خارج از فات ایران است و نگارنده‬ ‫موفق به دیدن آن نشدم‪ ،‬نقشبرجسته«رگبیبی» در شمال شرقی‬ ‫افغانستان است‪ .‬البته نقشبرجســته دیگری نیز در«ری» قرار داشته‬ ‫که روی این نقش‪ ،‬فتحعلیشاه قاجار صحنهای از شکار خود را حجاری‬ ‫کرده و به کلی نقش را از میان برداشــته‪ ،‬اما چند طراحی از آن‪ ،‬توسط‬ ‫مستشرقین اروپایی به جای مانده است‪.‬‬ ‫نخستین قدم براي درك این نقشبرجستهها‪ ،‬شناخت افراد در آنهاست‬ ‫که براي این کار میتوان از کتیبههایی که روی آنها قرار دارد‪ ،‬استفاده‬ ‫کرد‪ .‬راه دیگر مقایسه تاجهای آنان با ســکههای هر یک از پادشاهان‬ ‫ساسانی اســت تا هویت آنها مشخص شــود‪ .‬عاوه بر محدودیتهای‬ ‫جغرافیایی و تمرکز این نقوش در منطقه فارس‪ ،‬از نظر تاریخی و زمانی‬ ‫نیز در این نقوش محدودیت چشمگیری وجود دارد‪ .‬بهتر است ابتدا به‬ ‫دستهبندي این نقوش برجســته بپردازیم تا بحث سادهتر پیش برود‪.‬‬ ‫نقوش برجسته ساســانی را از منظر موضوعی میتوان به شش دسته‬ ‫زیر تقسیمبندی کرد‪1 :‬ـ صحنه دیهیم ستاني‪2 ،‬ـ صحنه پیروزی‪3 ،‬ـ‬ ‫صحنه دیهیم ستانی و پیروزی‪4 ،‬ـ صحنه جنگ سواران‪5 ،‬ـ صحنه شکار‬ ‫و ‪6‬ـ نمایش پادشاه ساسانی در میان جمع‪ .‬همچنین برای شناسایی و‬ ‫تفسیر کلی نقوش برجسته میتوان از سه روش موضوعی‪ ،‬جغرافیایی و‬ ‫ترتیب تاریخی پادشاهان استفاده کرد که ما بر اساس روش جغرافیایی‪،‬‬ ‫این آثار را معرفی خواهیم کرد‪«.‬تنــگاب» فیروزآباد‪«،‬نقش رجب»‪،‬‬ ‫«نقشرستم»‪«،‬برم دلک»‪«،‬گویوم»‪«،‬تنگ چوگان»‪«،‬غار شاپور»‪،‬‬ ‫«تنگ قندیل»‪«،‬دارابگرد»‪«،‬سراب بهرام» و«سرمشهد»‪ ،‬محوطههایی‬ ‫هستند که هرکدام‪ ،‬یک یا چند نقش را در بر میگیرند‪ .‬در تاق بستان‬ ‫شهر کرمانشاه نیز سه نقش و ســلماس آذربایجانغربي نیز یک نقش‬ ‫قراردارد که به همراه نقشبرجســته رگبیبی در افغانستان و نقش از‬ ‫بین رفته ری‪ ،‬حلقه ‪ 34‬عددی نقوش برجسته ساسانی را کامل میکنند‪.‬‬ ‫فيروزآباد‬ ‫میتوان نخســتین نقشبرجسته ساســانی را نقش«فیروزآباد یک»‬ ‫دانست که با طول ‪19‬متر و ‪40‬ســانتیمتر‪ ،‬طوانیترین و بزرگترین‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬مهـر‌‪1394‬‬ ‫نقشبرجسته در تمام طول تاریخ ایرانزمین است‪ .‬این عظمت‪ ،‬نشان‬ ‫ميدهد که باید موضوعی مهم در این نقشبرجسته نهفته باشد؛ و چه‬ ‫موضوعي براي ساسانیان مهمتر از شــکلگیري حکومتشان؛ یعنی‬ ‫ســقوط یک امپراتوری و طلوع یک شاهنشــاهی دیگر‪ .‬اردشیر اول‬ ‫(پاپکان) در این نقش که در نزدیکی اقامتگاه خود‪ ،‬شهر«اردشیرخوره»‬ ‫به تصویر کشــیده‪ ،‬صحنه پیروزی خــود را بــر اردوان پنجم که در‬ ‫صحرای«هرمزجان» (سلخ مهرماه) در ‪.224‬م رخ داد را به تصویر کشیده‬ ‫است‪ .‬اردشیر در این نقش از شــیوه کهن ایرانی پیروی کرده و صحنه‬ ‫موردنظر خود را در قالب یک عکس خاصــه میکند و اتفاقی را که به‬ ‫نظر واقعی نیست‪ ،‬بهصورتی نمادین به بیننده القاء میکند‪ .‬سه کیلومتر‬ ‫جلوتر از نقش فیروزآباد یک‪ ،‬در دومین نقشبرجسته فیروزآباد‪ ،‬اردشیر‬ ‫با گرفتن دیهیم پادشاهی از اهورامزدا‪ ،‬به خاندان و دولت خود‪ ،‬رسمیتی‬ ‫مینویی میبخشــد‪ .‬در حالی که چهار امیر نیمه مستقل در پشت سر‬ ‫او که احتماا جزو خاندانهای بزرگ ایرانشــهر هستند‪ ،‬نظارهگر این‬ ‫تاجگذاریاند و در بین اردشــیر و اهورامزدا برای اولین و آخرینبار در‬ ‫تاریخ هنر نقشبرجسته ساسانی‪ ،‬آتشــدانی قرار دارد که پس از آن در‬ ‫پشت سکههای ساسانی تا پایان این سلسله تکرار شده است‪.‬‬ ‫نقش رجب‪ ،‬نقش رستم‬ ‫محوطه نقــش رجب کــه در ســه کیلومتری شــمالغربی شــهر‬ ‫پارسه(تختجمشــید) و در مســیر نقــش رســتم قــرار گرفتــه‪،‬‬ ‫سه نقشبرجســته ساســاني دارد؛ یک نقش متعلق به اردشیر اول‪،‬‬ ‫نقشبرجســتهاي از آن شــاپور اول و یک نقش که توسط هرمزد اول‬ ‫حجاری شده است‪«.‬نقش رجب یک» ـ از سمت چپ نخستین نقش‬ ‫ـ متعلق به شاپور اول است سوار بر اســب خاص خود‪ ،‬در حالی که بر‬ ‫سینه اسب کتیبهای حجاری شده دارد‪ .‬پشت سر شاپور نیز شاهزادگان‬ ‫سلطنتی و تنی چند از بزرگان دولتی و یا احتماا از اعضاي خاندانهای‬ ‫کارن‪ ،‬اسپهبد‪ ،‬سورن و‪ ...‬به تصویر کشیده شدهاند‪ .‬نقشبرجسته دوم‬ ‫که در میانه محوطه قرار دارد‪ ،‬صحنهاي از دیهیمســتاني اردشــیر از‬ ‫اهورامزدا را که در«فیروزآباد دو» ذکر شد‪ ،‬با رنگ و لعاب بیشتري به‬ ‫نمایش گذاشته است‪ .‬اردشیر و اهورامزدا در میانه نقش به تصویر کشیده‬ ‫شدهاند‪ ،‬در حالي که شــاپور و غام اردشیر در پشتسر او هستند و در‬ ‫ضلع راست بااي نقش نیز شهبانو و یکي از ندیمههاي او زیر سایهباني‬ ‫ایستادهاند‪ .‬همچنین در کنار نقش اردشیر‪ ،‬موبد کرتیر‪ ،‬نقشبرجسته‬ ‫کوچکی به همراه کتیبه از صورت خود نیز حجاری کرده است‪ .‬اما در‬ ‫سومین نقش این محوطه که در ضلع راست واقع شده‪ ،‬تصویر تاجستاني‬ ‫احتماا هرمزد اول سوار بر اسب و از اهورامزداست‪ .‬متأسفانه این نقش‬ ‫امروزه بسیار آسیب دیده است‪.‬‬ ‫محوطه نقش رستم نیز در ســه کیلومتری نقش رجب و در کنار جاده‬ ‫اصفهان به شیراز واقع شده‪ .‬هنرمندانهترین و ظریفترین نقشبرجسته‬ ‫اردشیر اول را ميتوان در نخستین نقشبرجسته این مجموعه مشاهده‬ ‫کرد که در اواخر سلطنت او حجاري شده است‪ .‬اردشیر در این نقش نیز‬ ‫سوار بر اسب در حال گرفتن دیهیم شاهنشاهي از اهورامزدا است‪ ،‬در‬ ‫حالي که غام او به تقلید از دو نقش دیگر دیهیمستاني‪ ،‬در پشت سرش‪،‬‬ ‫با بادبزن در دست قرار دارد‪ .‬در این نقش دشمن اردشیر‪ ،‬آخرین پادشاه‬ ‫اشکاني‪ ،‬یعني اردوان پنجم‪ ،‬با نشان خاص کاهش به زیر پاهای اسب‬ ‫اردشیر افتاده و در سمت راســت ـ در یک نمادشناسي غیرمتعارف اما‬ ‫فلسفی ـ اهریمن با سري که مارها‪ ،‬موهایش را تشکیل دادهاند‪ ،‬در زیر‬ ‫پاي سم اسب اهورامزدا قرار دارد‪ .‬اردشیر در این حجاري‪ ،‬کتیبهاي سه‬ ‫زبانه نیز از خود به جاي گذاشــته است‪ .‬در سمت راست نقش اردشیر‪،‬‬ ‫دومین نقشبرجسته در نقش رستم متعلق به بهرام دوم است‪ .‬بهرام در‬ ‫این اثر با تاج خاص خود که پري به نماد ایزد«بهرام» (ورثرغنه) بر سر‬ ‫دارد به نمایش درآمده است‪ ،‬هیکل بهرام به صورت تمام رخ‪ ،‬و چهره او به‬ ‫صورت نیمرخ به نمایش درآمده‪ ،‬این در حالي است که دیگر افراد موجود‬ ‫در نقش‪ ،‬تنها نیمتنه باایي آنها حجاری شده است‪ .‬نقشبرجسته سوم‬ ‫در نقش رستم یکي از سه نقش پیکار سواران در این محوطه است که‬ ‫البته تاکنون اختاف بسیاری در شناسایی هویت صاحبان آن وجود دارد‪.‬‬ ‫در این نقش یک سوار با تاجي خاص که نشانگر تاج پادشاهي در حال‬ ‫پیکار است‪ ،‬در وسط نقش به تصویر درآمده‪ ،‬در حالي که نیزه او به سمت‬ ‫سوار روبهرویي است که سرنگون شده و نیزهاش نیز شکسته؛ شخص‬ ‫دیگری نیز با رزم جامه در پشت ســر شاه ایستاده و به صورت تمامرخ‪،‬‬ ‫احتماا پرچمي خاص در دست خود دارد‪.‬‬ ‫بر بااي پنجمین نقشبرجسته نقش رستم که نقش پیکارسواران دوم‬ ‫در این محوطه است‪ ،‬نقش تخریب شدهای قرار دارد که تنها اثري ناچیز‬ ‫از آن براي ما به جای مانده اســت و ما آن را با عنوان نقش شماره چهار‬ ‫این محوطه میشناسیم‪ .‬این نقش‪ ،‬پادشاهي را نشسته بر روي صندلي‬ ‫و از روبهرو به ما نشان ميدهد؛ اما به دایلي نامعلوم این نقش به کلي از‬ ‫میان رفته است و در مورد هویتشناسي آن هیچگونه سخني نميتوان‬ ‫گفت‪ .‬اما پنجمین نقش این محوطه‪ ،‬در پایین آرامگاه«اردشــیر اول‬ ‫هخامنشي» قرار دارد و توسط«اریخ اشــمیت» (‪ )Schmidt‬در سال‬ ‫‪1938‬میادي (‪ 1317‬خورشــیدي) بهطور کامل از زیرخاك بیرون‬ ‫آورده شد‪ .‬پادشاه سوار براسب این اثر که تا دندان زرهپوش شده‪ ،‬در حال‬ ‫تاخت‪ ،‬با نیزه به سواري یورش برده که در مقابل او‪ ،‬و پشت به او در حال‬ ‫سرنگون شدن است و پادشاه که احتمااً هرمزد دوم است‪ ،‬پیروزي خود‬ ‫را بر رقیبي که هویتش نامشخص است به تصویر کشیده است‪ .‬در پشت‬ ‫سر شاه نیز سربازي در حال بردن درفش شاهنشاهی است‪.‬‬ ‫یکي از زیباترین نقوش موجود در نقش رستم را ميتوان نقشبرجسته‬ ‫شماره شش دانست که شاپور اول را در اوج شکوه و قدرت و در یک نقش‬ ‫به یاد ماندني که از نقوش بیشاپور یک‪ ،‬دو و سه پیروي ميکند به نمایش‬ ‫درآورده است‪ .‬شاپور با تاج کنگرهاي خاص خود سوار بر اسب‪ ،‬با وقار و‬ ‫قدرت عظیمي به نقش درآمده‪ ،‬در حالي که«فیلیپ عرب» در مقابل او‬ ‫با چهرهاي ملتمسانه زانو زده و شاپور‪ ،‬دست والرین را به نماد اسارت به‬ ‫دستان خود گرفته است‪ .‬شاپور نقشبرجسته خود را که بزرگترین نقش‬ ‫این محوطه است‪ ،‬بيشک با هدفی مشخص در زیر آرامگاه داریوش اول‬ ‫حجاري کرده است‪ .‬در پشتسر شاپور‪ ،‬کرتیر موبد نیز نقشی از نیمتنه‬ ‫خود به همراه کتیبهاي طواني به یادگار نهاده است‪.‬‬ ‫سومین نقشبرجسته پیکار در نقش رستم‪ ،‬صحنهاي از دو جدال را به‬ ‫صورت طبقهاي به رخ ميکشــد‪ .‬در این نقش منحصربهفرد دو صحنه‬ ‫پیکار‪ ،‬در بــاا و پایین یکدیگر به نمایــش درآمدهاند که همان صحنه‬ ‫موجود در نقوش شماره سه و پنج را ميبینیم‪ .‬در صحنه باا‪ ،‬پادشاه سوار‬ ‫بر اسب خود در حال تاخت‪ ،‬با نیزهاش رقیب خود را واژگون کرده و در‬ ‫زیر پاي اسبش نیز یک نفر به حالت مرده حجاري شده است‪ .‬درفشدار‬ ‫نیز‪ ،‬پشت شاهنشاه‪ ،‬پرچم پادشاهي را افراشته است‪ .‬در صحنه پایین نیز‬ ‫همین صحنه را دگرباره مشاهده ميکنیم‪ ،‬اما درفشدار از صحنه پاك‬ ‫شده است‪ .‬به احتمال فراوان این نقشبرجسته متعلق به بهرام دوم بوده‬ ‫است؛ اما نکته جالب در تصاویر پیکارسواران‪ ،‬نمایانگر بودن نظام فئودالي‬ ‫و شوالیهگري در تاریخ ساسانیان است‪ .‬نظامی که در اروپاي قرون وسطي‪،‬‬ ‫نزدیک به هزار سال نماد دولتهاي اروپایي بود و بارها در فیلمهایي که از‬ ‫آن دوره به تصویر ميکشند‪ ،‬دیده میشود‪ .‬شوالیهگري یکي از نمادهاي‬ ‫قهرماني آنان است؛ امري که احتماا به پیروي از ایران ساساني وارد دنیای‬ ‫غرب شده است‪ .‬آخرین نقشبرجسته موجود در نقش رستم‪ ،‬متعلق به‬ ‫نرسي‪ ،‬هفتمین پادشاه ساساني است که در حال گرفتن دیهیم از مادر‬ ‫خود آذرآناهید است‪ ،‬فردي هم که پشتسر پادشاه ایستاده بهرام سوم‬ ‫است و هرمزد دوم در بین نرسي و آذر آناهید به شکل پرسپکتیو به نمایش‬ ‫درآمده که جزو هنرهاي به کار رفته در این نقش است‪.‬‬ ‫گويوم‪ ،‬برمدلک و دارابگرد‬ ‫در ‪ 27‬کیلومتــری شــمالغربی شــیراز و در روســتای«گویوم»‬ ‫نقشبرجســتهای تک از بهرام دوم به جای مانده که امروزه در یک باغ‬ ‫شخصی گیر افتاده است‪ .‬اما سه نقشبرجسته دیگر در ‪10‬کیلومتري‬ ‫شرق شیراز‪ ،‬بر سینه کوه حجاري شدهاند که نام روستاي مجاور با نام‬ ‫«برمدلک» را برخود گرفتهاند‪ .‬این نقوش بســیار مورد بيمهري قرار‬ ‫گرفتهاند و متأسفانه امروزه در وضعیت حفاظتی بسیار نامناسبي قرار‬ ‫دارند‪ .‬نخســتین نقش موجود در این محوطه‪ ،‬نمایشی از اهدای گل‬ ‫توسط یکی از اشخاص سلطنتی به یک بانو است‪ .‬به نظر نگارنده پیکر‬ ‫مرد کنده شده‪ ،‬نرسی فرزند شاپور اول است که احتماا در حال اهدای‬ ‫گل به«شاپوردختک» است‪ .‬دومین نقشبرجسته برمدلک متعلق به‬ ‫بهرام دوم با تاج مخصوصش است‪ .‬پادشاه در این اثر در حالتی ایستاده به‬ ‫تصویر کشیده شده است‪ ،‬در حالی که دست چپ بر قبضه شمشیر دارد‬ ‫و دست راستش را با حالتی احترامگونه که خاص دوره ساسانی است‪ ،‬باا‬ ‫نگاه داشته است‪ .‬نقشبرجسته سوم در برمدلک به همراه نقش شماره دو‬ ‫که مکمل یکدیگر هستند‪ ،‬احتماا گویای واقعه و یا اتفاق مهمی است‪.‬‬ ‫این شخص نیز دست چپ بر قبضه شمشیر دارد و دست راستش را به‬ ‫حالت احترام به سمت شخص مقابل که پادشاه است‪ ،‬دراز کرده است‪.‬‬ ‫سهنقشبرجسته‬ ‫ازساسانياندر‬ ‫‪10‬کيلومتريشيراز‬ ‫حجاريشدهاند‬ ‫کهنام«برمدلک»‬ ‫برخوددارند‪.‬ازاين‬ ‫نقوشحفاظتي‬ ‫صورتنميگيرد‬ ‫لباس ساساني‬ ‫در اين نقش سه تن از درباريان‬ ‫و بزرگان خاندان ساساني را‬ ‫در نقشبرجسته شاپور اول‬ ‫در نقشرجب ميبينيم که در‬ ‫پشتسر شاه به تصور کشيده‬ ‫شدهاند‪ .‬اين تصوير نمادي از‬ ‫نظام طبقاتي در دولت ساساني‬ ‫است که هرکس از هر خانداني‬ ‫جايگاهي براي خود دارد‪ .‬در‬ ‫مقابل اين سه نفر سه تن از‬ ‫بزرگان خاندان ساساني با‬ ‫نشانهاي خاندان خود که هر‬ ‫کدام موروثي است به تصوير‬ ‫کشيده شدهاند‪ .‬در اين تصوير‬ ‫به خوبي ميتوانيم سبک‬ ‫لباسهاي ساساني را ببينيم‪.‬‬ ‫براي نمونه «تونيک» (رداي‬ ‫بلندي که تا بااي زانو ميآمده)‬ ‫بر تن دارند که بسيار ظريف‬ ‫و هنرمندانه حجاري شده‪.‬‬ ‫تسمهاي چرمي از کمر اين‬ ‫افراد آويزان است که در ميانه‬ ‫متصل به شمشير ايراني است و‬ ‫آنها دست بر او گذاشتهاند‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬باستان‌شناسي‬ ‫عکس‪ :‬میاد وندائي‬ ‫‪35‬‬ ‫ادامه يك سنت‬ ‫ساسانيان زماني که به قدرت رسيدند‪ ،‬خود را ميراثدار فرهنگ‪ ،‬هنر و معماري هخامنشيان ميدانستند‪ .‬آنان در تمام نمودهاي هنري هم سعي کردند اين پيروي از هخامنشيان را به رخ بكشند‪.‬‬ ‫اردشير اول بر همين اساس‪ ،‬نقشرستم را که آرامگاه شاهان هخامنشي بود‪ ،‬برگزيد تا نقشبرجسته خود را آنجا حجاري کند‪ .‬پس از او ديگر شاهان ساساني هم همين کار را ادامه دادند‪ .‬در اين تصوير‬ ‫زير مقبره اردشير هخامنشي‪ ،‬نقشبرجسته جنگسواران متعلق به بهرام دوم و در سمت راست آن نقشبرجسته پيروزي شاپور اول بر والرين و فيليپ عرب را ميبينيد | عکس‪ :‬امیر قادري‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬باستان‌شناسي‬ ‫‪37‬‬ ‫نقش پيروزيها‬ ‫در اين نقشبرجسته پيروزي شاپور اول بر قيصران روم در بيشاپور به تصوير کشيده است‪ .‬شاپور در سال‪ 243‬ميادي در‬ ‫پيكار با غرب «گورديانوس سوم» قيصر روم را کشت که در اين تصوير او را زير پاي اسب شاه مي بينيد‪ .‬شاپور چند سال بعد از‬ ‫آن‪ ،‬فيليپ عرب ديگر قيصر روم را خراجگذار خود کرد که در اين نقشبرجسته با حالت ملتمسانه در مقابل اسب او به تصوير‬ ‫درآمده‪ .‬پس از آن در سال‪260‬ميادي‪ ،‬براي سومينبار در پيكار با روم‪ ،‬والرين را با دستان خود (طبق ادعاي خودش) به‬ ‫اسارت درآورد و او و چند سناتور رومي را تا آخر عمر در ايرانشهر ساساني نگه داشت‪ .‬والرين در اين تصوير همان کسي است‬ ‫که در پشت سر شاپور ايستاده و شاه دست او را گرفته و پا روي گورديانوس گذاشته است‪ .‬اين تصوير به پنج بخش تقسيم‬ ‫شده است‪ .‬وسط آن به شاه اختصاص يافته و پشت شاه تصوير به دو قاب تقسيم شده که فرماندهان‪ ،‬درباريان و شاهزادگان‬ ‫ساساني را نشان ميدهد‪ .‬در مقابل شاه‪ ،‬که بازهم تصوير به دو قاب تقسيم شده و مهمترين اصل هنر ساساني يعني‬ ‫قرينهسازي رعايت شده‪ ،‬احتماا تني چند از دبيران و ديگر طبقات ساساني به نمايش درآمدهاند | عکس‪ :‬حمید گردان‬ ‫نقشبرجسته‬ ‫شمارهيکبيشاپور‪،‬‬ ‫احتماانخستينو‬ ‫قديميتريننقشاز‬ ‫سرينقوشپيروزي‬ ‫شاپوربرحريفان‬ ‫غربيخود يعني‬ ‫روم است‬ ‫اهورامزدا و اهريمن‬ ‫در نقش برجسته اردشير‬ ‫اول در نقش رستم‪ ،‬او سعي‬ ‫کرد ايدئولوژي نوين دولت‬ ‫خود را به رخ بكشد‪ .‬او در يک‬ ‫تصويرسازي غيرواقعي که به‬ ‫گونهاي نوعي بدعتگذاري‬ ‫در دين زرتشتي و هنر ايران‬ ‫باستان بود‪ ،‬براي اهورامزدا‬ ‫و همچنين اهريمن‪ ،‬پيكري‬ ‫انساني تجسم کرد‪ .‬اردشير‬ ‫که در حال گرفتن ديهيم‬ ‫شاهنشاهي از اهورامزداست به‬ ‫هنرمند دستور داده تا اهريمن‬ ‫را نيز به زير پاي اهورامزدا‬ ‫بيفكند و در يک قرينه سازي‬ ‫هنري و فلسفي اردوان پنجم‬ ‫را نيز به زير پاي اسب خود‬ ‫انداخته است‪ .‬او تاش بر اين‬ ‫داشت که اردوان پنجم را‬ ‫نمودي از بدي همچون اهريمن‬ ‫نشان دهد و خود را جانشين‬ ‫خوبي بر کره خاکي نمايان کند‬ ‫عکس‪ :‬میاد وندائي‬ ‫‪38‬‬ ‫در نزدیکي شهر«داراب» امروزي و«دارابگرد» باستاني‪ ،‬نقشبرجستهاي‬ ‫به پیروي از نقوش پیروزي شاپور اول در پیکار با رومیان در بیشاپور و‬ ‫نقش رستم به نمایش درآمده است که از ظرافت هنري ویژهاي برخوردار‬ ‫است‪ .‬در این اثر شــاپور اول با تاجی شبیه به تاج پدرش اردشیر اول به‬ ‫تصویر کشیده شده‪ ،‬در حالی که«گوردیانوس ســوم» قیصر روم‪ ،‬به‬ ‫حالتی مرده در زیر پایش و«فیلیپ عرب» را در حالتی التماسگونه در‬ ‫مقابل اسب خود به نمایش درآورده است که تصویری از پیروزی وی بر‬ ‫امپراتوری روم در سال ‪ 244‬میادی است‪ .‬در زیر حوضچه همین نقش‪،‬‬ ‫تخته سنگي پس از خشک شــدن حوضچه به دست آمد که امروزه در‬ ‫موزه«هفتتنان» شیراز از آن حفاظت ميشــود‪ .‬نقش نشانگر پیکار‬ ‫یک پادشاه ساساني با شیري است که در حال یورش به اوست و به نظر‬ ‫نگارنده صاحب نقش شاپور دوم است‪.‬‬ ‫بيشاپور‬ ‫شهر بیشاپور توسط شــاپور اول بنیانگذاری شــد‪ ،‬و پس از آن شش‬ ‫نقشبرجسته توسط شاهان متعدد ساســانی بر سر مسیر ورودی آن‬ ‫به یادگار گذاشــته شد که ســه اثر آن متعلق به خود شاپور اول است‪.‬‬ ‫نقشبرجسته شماره یک بیشاپور‪ ،‬احتمااً نخستین و قدیميترین نقش‬ ‫از سري نقوش پیروزي شاپور بر حریفان غربي خود یعنی گوردیانوس‬ ‫سوم و فیلیپ عرب است که همزمان با تاجگذاري او در بین سالهای‬ ‫‪ 243‬یا ‪.244‬م حجاری شده است‪ .‬این نقش در ضلع چپ رودخانه شاپور‬ ‫قرار گرفته و نزدیکترین حجاري به شهر بیشاپور است‪ .‬شاپور در حالي‬ ‫که دیهیم شاهنشاهي را از اهورامزدا ميگیرد‪ ،‬زیر پایش گوردیانوس‬ ‫سوم را قرار داده و در مقابل اسبش فیلیپ عرب با حالتي ملتمسانه به‬ ‫تصویر کشیده شده است؛ اهورامزدا نیز در زیر پاي اسبش‪ ،‬اهریمن را‬ ‫دارد‪ .‬شوربختانه این نقش بسیار تخریب شده و تقریباً قسمت باایي آن‬ ‫از بین رفته است‪ .‬کمی جلوتر دومین نقشبرجسته‪ ،‬بر صخره ضلع چپ‬ ‫رودخانه شاپور قرار دارد‪ .‬در این نقش شاپور در مرکز صحنه سوار بر اسب‬ ‫مشهور خود در حال بارعام حجاري شده‪ ،‬در حالي که گوردیانوس را به‬ ‫زیر پاي خود و فیلیپ عرب را در مقابل دارد‪ .‬اما تفاوت این نقش با بیشاپور‬ ‫یک در این است که پس از سال ‪.260‬م و پیروزي بر والرین حجاري شده‬ ‫و شاپور در کنار اسب خود‪ ،‬دست والرین را به نشان اسارت گرفته است‬ ‫و این پیروزي خود را همچون نقش دارابگرد و نقش رستم جاودان کرده‬ ‫است‪ .‬نقشبرجسته شامل دو صحنه چپ و راست نیز هست‪ .‬در بخش‬ ‫چپ‪ ،‬گروهی از صاحبمنصبان‪ ،‬فرماندهان و شــاهزادگان درباري به‬ ‫نمایش درآمدهاند و در ضلع راست نقش پیادهنظام یا طبقات مختلف‬ ‫دبیران و روحانیان در پنج قالب متفاوت که هر یک در حال انجام کاري‬ ‫هستند و یا ابزار و آاتي در دســت دارند‪ ،‬دیده میشود‪ .‬نقشبرجسته‬ ‫بیشاپور سه نیز مضموني همچون بیشــاپور دو دارد‪ ،‬تنها با این تفاوت‬ ‫که شاخ و برگ آن بیشتر است‪ .‬نقش در ابعاد بزرگتري حجاري شده‬ ‫و برهمین اساس افراد بیشــتري در آن حجاري شدهاند‪ ،‬و در دو ردیف‬ ‫نیز بارعامی از اسیران و خراجهای رومیان به تصویر کشیده شده است‪.‬‬ ‫پس از مرگ شاپور‪ ،‬سنت نقشبرجستهزنی در این محوطه ادامه یافته و‬ ‫بهرام دوم چهارمین نقشبرجسته بیشاپور را حجاری کرده است‪ .‬پادشاه‬ ‫در این حجاري پیروزي خود بر مردمي که تیول سرزمین ایران بوده و‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬مهـر‌‪1394‬‬ ‫احتماا اعراب هستند را به رخ ميکشد‪ .‬بهرام دوم سوار بر اسب و تاج‬ ‫مخصوص خودش‪ ،‬در حالتي بسیار زیبا و باظرافت هرچه تمامتر در این‬ ‫نقش حجاري شده است‪ .‬در برابر شاه یک افسر پارسي ایستاده است که‬ ‫احتماا فرمانده عملیات نظامي در این نبرد بوده است؛ پشتسر فرمانده‬ ‫نیز افرادي که احتماا سرکردگان سرزمین فتح شده بودند‪ ،‬در دو ردیف‬ ‫و به همراه اسب و شتر به نمایش درآمدهاند‪ .‬اما زیباترین نقشبرجسته‬ ‫ساسانی را در این محوطه‪ ،‬می توان نقشبرجسته بیشاپور شماره پنج‬ ‫دانست که توسط بهرام اول شکل گرفته است‪ .‬بهرام اول‪ ،‬پسر شاپور اول‬ ‫و پدر بهرام دوم‪ ،‬تاجستاني خود از اهورامزدا را‪ ،‬به گونهای بسیار زیبا و‬ ‫همچون شاهکاری در این اثر جاودان کرده است‪ .‬در این نقش‪ ،‬اهورامزدا‬ ‫در سمت چپ و سوار بر اسب اســت؛ بهرام نیز در سمت راست و با تاج‬ ‫مخصوص خود در حال گرفتن دیهیم شاهنشاهي از اهورامزدا است‪ .‬در‬ ‫زیرپاي بهرام اول نیز یک نفر به شکل مرده افتاده است که هویت آن بر ما‬ ‫ا مشخص نیست اما میتوان این احتمال را داد که«وهونام» یاغی‬ ‫کام ً‬ ‫باشد که توسط«نرسی» تصویر آن حجاری شده است؛ عاوه بر آن‪ ،‬بهرام‬ ‫کتیبهاي بهنام خود بر روي اسبش کنده بود‪ ،‬که پس از او نرسي‪ ،‬برادرش‬ ‫این کتیبه را به نام خودش عوض کرده است‪ .‬این اثر زیبا و خارقالعاده‪،‬‬ ‫شاید از نظر تاریخي نمونه جدیدي نباشد‪ ،‬اما ميتواند سبک حجاري‬ ‫آن را اوج هنر ساساني در این رشته دانست‪ .‬حالت سخاوتمندانه شاه و‬ ‫حرکت بازوان وي‪ ،‬شمایل او که به زیبایي هرچه تمامتر نشانگر حالتي‬ ‫از فَر شاهنشاهي است‪ ،‬حجاری اسبان که رگ پاي آنان و حتي عضات‬ ‫ریز پایشان از یاد نرفته است‪ ،‬و نقطه اوج آن دم اسبان است که به شکل‬ ‫هنرمندانهای بافته شدهاند‪ ،‬حجاريشده و تأییدکننده سخنان پیشین‬ ‫ما درباره نقاشي و هنر نقشبرجسته است‪.‬‬ ‫چهارمین نقشبرجسته بر ساحل راست رودخانه شاپور ـ که آخرین‬ ‫آن نیز هست ـ صحنهاي شامل پیروزي یک شاه بر دشمنان خود است‪،‬‬ ‫این اثر نمایانگر پیروزي بهرام دوم بر هرمزد‪ ،‬برادر شورشی اوست‪ .‬در‬ ‫این نقش شاهنشاه به همان شکلي که در سراب بهرام ميبینیم بر سریر‬ ‫خود نشسته‪ ،‬در حالي که شمشــیر را در بین دو پا گرفته و از روبهرو‬ ‫به تصویر کشیده شده است‪ .‬صحنههاي پیرامون شاه به چهار بخش‬ ‫تقسیم شده است‪.‬‬ ‫در ‪ 5‬کیلومتري محوطه بیشاپور‪ ،‬روســتایي با نام شاپور قرار دارد که در‬ ‫بااي کوهي در کنار این روستا‪ ،‬غاري طبیعی با همین عنوان نیز وجود‬ ‫دارد‪ .‬در این غار مجسمهاي به ارتفاع‪ 6/70‬متر و پهناي‪ 2‬متر تراشیده شده‬ ‫است‪ .‬این تندیس تنومند شاید جزو نقوش برجسته حجاري شده بر دل‬ ‫کوه نباشد‪ ،‬اما از نظر هنري و بسیاري اسلوب فنی‪ ،‬جزو این دسته از هنر‬ ‫ساساني قرار ميگیرد و به همین دلیل ما آن را جزو نقوش برجسته آوردیم‪.‬‬ ‫این شاهکار پیکرهسازي در وسط غار بیشاپور قرار دارد که احتمااً محل‬ ‫تفریح و تفرج شاهنشاه بوده و در داخل غار‪ ،‬سه استخر نیز دیده ميشود‪.‬‬ ‫تنگ قنديل‪ ،‬سراب بهرام و سرم مشهد‬ ‫پس از گذار از تنگ چوگان بیشــاپور‪ ،‬در مســیر نورآباد ممســني‪ ،‬دو‬ ‫نقشبرجسته دیگر از ساســانیان وجود دارد که هر دو نام روستاي خود‬ ‫را به وام گرفتهاند‪ ،‬یکي«تنگقندیل» و دیگري«ســراب بهرام»‪ .‬نقش‬ ‫تنگقندیل بر تکه سنگ بزرگي حجاري شــده که متاسفانه امروزه در‬ ‫شرایطی بسیار نامناسب و در وسط رودخانهاي فصلي واقع شده است‪ .‬در‬ ‫این حجاري‪ ،‬آذرآناهید گُلي را به پسرش نرسي‪ ،‬به افتخار پادشاه شدنش‬ ‫پیشکش میکند و در پشتسر نرسي‪ ،‬بهرام سوم خودنمایی میکند‪ .‬پس‬ ‫از آن روستاي بهرام در نزدیکي نورآباد‪ ،‬داراي نقشی با همین عنوان است‬ ‫که بهرام دوم را در میان چهار تن از بزرگان و درباریان نشان ميدهد‪ .‬در‬ ‫این نقش‪ ،‬بهرام دوم با تاج خاص خودش در میان نشسته و از هر طرف‪ ،‬دو‬ ‫تن از درباریان در حال احترام به او هستند‪ .‬بهرام دوم یکي دیگر از نقوش‬ ‫خانوادگي خود را در منطقه امروزي سرمشهد در مسیری انحرافی بین‬ ‫جاده«کازرون» به«فراشبند» حجاري کرده است‪ .‬در این نقش شاهنشاه‬ ‫درحاليکهبادوشیرپیکارميکند‪،‬پشتسرشنیزهمسروولیعهدشقرار‬ ‫دارند و در پشتسر آنها ميتوان نیمتنه کرتیر را نیز مشاهده کرد‪ .‬بر بااي‬ ‫این نقش نیز کتیبهاي به زبان پهلوي ساساني وجود دارد‪.‬‬ ‫تاقبستان‬ ‫غرب سرزمین ایرانشهر‪ ،‬منطقه خوش آبوهوایي به نام«تاقبستان»‬ ‫که اقامتگاه متاخر شاهان ساســانی بوده است‪ ،‬میزبان آخرین نقوش‬ ‫برجسته ساسانی اســت‪ .‬در این نقطه آبي زال از چشمهای سترگ‬ ‫که از سنگ خارا ميجوشد‪ ،‬آبگیری بزرگ را لبریز ميکند که موجب‬ ‫سرسبزي و طراوت شکارگاهي گسترده و بهشت مانند است‪ .‬در اواخر‬ ‫سده چهارم میادي‪ ،‬اردشیر دوم نخستین نقشبرجسته این محوطه‬ ‫را با مضمون به تخت نشستن خود را بر دل صخرهای که در کنار چشمه‬ ‫احداث کرده بود به نمایش درآورد که نمایانگر به سلطنت رسیدن او‬ ‫به دست اهورامزدا (سمت راست) و ایزدمهر (سمت چپ) است‪ .‬در زیر‬ ‫پاي اردشیر و اهورامزدا پیکری مرده‪ ،‬به زمین افتاده که نشانگر پیروزي‬ ‫او بر یک دشمن است‪ .‬این دشمن در اصل ژولیانوس قیصر روم است که‬ ‫شاپور دوم با همکاری فرزندش اردشیر دوم موفق به شکست آن و روم‬ ‫شد‪ .‬ایزد مهر نیز بر روي یک گل نیلوفر ایستاده که نمادي از او است‪.‬‬ ‫پس از آن شاپور سوم غار کوچکي را در کنار این نقش و آبگیر حجاری‬ ‫کرد‪ ،‬تا پس از شکار در آن استراحت کند‪ .‬نقشبرجسته تاق بستان دو‬ ‫در غاری کوچک و مستطیل شکل با سقفي خمیده و ساده است‪ ،‬تنها‬ ‫تزئین غار‪ ،‬نقش دو پیکره‪ ،‬به همراه کتیبهای که معرف آنان است و در‬ ‫سینه سنتوري حجاري شــدهاند‪ .‬افراد موجود در آن نیز شاپور دوم و‬ ‫شاپور سوم هستند که همزمان حجاري شدهاند‪.‬‬ ‫بعدها خســرو پرویز در کنار غار نخست و در گوشــه چپ آن‪ ،‬غاري‬ ‫بزرگتر‪ ،‬قرینه غار شاپور ساخت‪ .‬سومین و شاید مهمترین نقشبرجسته‬ ‫تاقبستان و آخرین نقش ساسانی در بزرگترین غار این محوطه حجاري‬ ‫شده است‪ .‬در سنتوري بااي غار‪ ،‬خسروپرویز در حال دیهیمستاني از‬ ‫اهورامزدا است و ایزد آناهیتا در پشتسر وي‪ ،‬شاهد این تاجگذاري است‪.‬‬ ‫در زیر این صحنه نیز یک جنگجوي ساساني‪ ،‬سراپا پوشیده از رزم جامه‬ ‫و نیزه با نقش بسیار زیبا و حرفهایي‪ ،‬به دست حجار نقش شده است‪ .‬بر‬ ‫دیوارههاي غار بزرگ نیز حجاريهایی ظریف و زیبا‪ ،‬از مراسم شکار و‬ ‫تفریحات شاهنشاه ساساني بر هر دو طرف کنده شده است‪ .‬بر دیواره‬ ‫بیروني غار‪ ،‬در بااي آن‪ ،‬دو ایزد بانو با دقت بسیار حجاري شدهاند و دور‬ ‫تا دور دیوارههای بیرونی غار هم‪ ،‬پر است از حجاري گیاهان مختلف‪.‬‬ ‫خانتختی سلماس‪ ،‬ری‪ ،‬رگبیبی‬ ‫در ‪ 15‬کیلومتري جنوب شهر ســلماس در استان آذربایجانغربي‪ ،‬بر‬ ‫ســینه کوهي به نام خانتختي‪ ،‬نقشبرجســته دیگری شامل تصویر‬ ‫اردشیر اول سوار بر اسب در حال دادن حلقه پادشاهي به یک فرد ایستاده‬ ‫قرار دارد و مرد ایستاده دســتان خود را براي گرفتن دیهیم دراز کرده‬ ‫است‪ .‬در هشت کیلومتري جنوب تهران‪ ،‬جایي که در اصل‪ ،‬دامنه جنوبي‬ ‫ارگ«ري» قرار داشت‪ ،‬نقشبرجســتهاي وجود داشته که متأسفانه‬ ‫فتحعليشاه قاجار‪ ،‬این نقش را از بین برده و یک حجاري از خود روي آن‬ ‫بهجا گذاشته است‪ .‬موضوع این نقش جزو دسته جنگسواران بوده است‪،‬‬ ‫اما از آنجا که اثري از این نقش به غیــر از چند طراحي براي ما به جاي‬ ‫نمانده‪ ،‬نميتوان در مورد هویت و موضوع آن به طور شاخص صحبت‬ ‫کرد‪ .‬همچنین تنها نقشبرجسته ساساني که در خارج از مرزهای کنوني‬ ‫ایران قرار دارد و نگارنده موفق به دیدار آن نشده است‪ ،‬نقشي است که‬ ‫گمان میرود مربوط به شاپور اول و در ‪10‬کیلومتري جنوب پل خمري‪،‬‬ ‫شهري که بر سر مسیر کابل به شمال واقع شده است‪ .‬در این نقش ویژه‪،‬‬ ‫شاهنشاه سوار بر اسب و در حال یورش است و احتماا کرگدن زیر پاي‬ ‫خود را شکار کرده است‪.‬‬ ‫از منظر تاریخی میتوان نقش تاقبستان سه را آخرین نقشبرجسته‬ ‫ساسانی دانست‪ ،‬زیرا پس از گذار تاریخ ناچیزی از زمان حجاری آن و با‬ ‫پایان حکمراني ساسانیان این هنر کهن نیز تضعیف ميشود‪ .‬البته پس‬ ‫از طی ‪ 1500‬سال پس از ساسانیان‪ ،‬شاهان قاجار نیز به پیروی از نقوش‬ ‫ساسانی‪ ،‬اقدام به کندن نقشهایی در پیرامون پایتختشان یعنی شهر‬ ‫تهران کردند‪ ،‬اما این کجا و آن کجا!‬ ‫صورت بهرام‬ ‫اين تصوير شمايل بهرام دوم‬ ‫ساساني در نقشبرجسته‬ ‫بيشاپور چهار است‪ .‬بهرام دوم‬ ‫که نام يكي از ايزدان شاخص‬ ‫زرتشتي را بر خود داشت‪ ،‬با‬ ‫برگزيدن پر در اين نقش که‬ ‫نمادي از ايزد بهرام (ورثقنه)‬ ‫بود به شخصيت خود نمادي‬ ‫معنوي بخشيد‪ .‬او در اين‬ ‫نقشبرجسته پيروزي خود بر‬ ‫قومي که با توجه به لباسشان‬ ‫احتماا عربها هستند را به‬ ‫تصوير کشيده‪ .‬پس از شاپور‬ ‫اول تمام شاهان ساساني‬ ‫سعي بر آن داشتند که شمايل‬ ‫خود را که نمودي از هيبت‪،‬‬ ‫جال و شكوه شاه است‪،‬‬ ‫شبيه به شاپور اول ساساني‬ ‫بهتصويردرآورند‬ ‫عکس‪ :‬میاد وندائي‬ ‫نقشتاقبستانسه‬ ‫راميتوانآخرين‬ ‫نقشبرجسته‬ ‫ساسانیدانست‪،‬زيرا‬ ‫چندساليپسازآن‪،‬‬ ‫حكمرانيساسانيان‬ ‫پايانيافتهواينهنر‬ ‫تضعيفميشود‬ ‫سرزمین‌من‌‪‌‌.‬ماهنامه‌ايران‌شناسي‌‪‌.‬باستان‌شناسي‬ ‫‪39‬‬